ابراهيم ٢٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۳۹: خط ۳۹:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴#link38 | آيات ۱۹ - ۳۴،سوره ابراهيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴#link38 | آيات ۱۹ - ۳۴ سوره ابراهيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link39 | اشاره به معناى ((حق )) و بيان اينكه مراد از حق بودند خلقت آسمانها و زمين هدفداربودن عالم هستى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link40 | بيان آیه: «إن يَشَأ يُذهِبكُم وَ يَأتِ بِخَلقٍ جَدِيد»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link40 | بيان جمله : ((ان يشايدهبكم و ياءت بخلق جديد)) و پاسخ به يك سؤال در اين مورد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link41 | معناى جمله: «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link41 | معناى جمله : ((و برزوا الله جميعا))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link42 | بيان بگو مگوى كفار، در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link42 | بيان بگو مگوى كفار در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link43 | سخن شيطان با پيروان خود، در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link43 | سخن شيطان با پيروان خود در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link45 | بيان اين كه شيطان بر مردم سلطه اى ندارد و فقط دعوت به گناه مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link44 | معناى اينكه در قيامت شيطان به اتباع خود مى گويد: ((خدا به شما وعده حق داد و من بهشما وعده دادم ولى وفا نكردم ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link46 | رد كلام فخر رازى، در خصوص استثناء در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link45 | بيان اينكه شيطان بر مردم سلطه اى ندارد و فقط دعوت به گناه مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link46 | رد كلام فخر رازى در خصوص استثناء در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link47 | بيزارى جستن شيطان و هر متبوع ديگرى از پيروان خود، در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link47 | بيزارى جستن شيطان و هر متبوع ديگرى از پيروان خود، در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link48 | انسان مختار است و خود مسؤ ول نيك و بد اعمال خويش است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link48 | انسان مختار است و خود، مسؤول نيك و بد اعمال خويش است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link49 | وجوهى كه در مورد تركيب و معناى آيه : ((الم تر كيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة ...))گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link49 | اختلاف مفسران، در معناى آيه: «ألَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَة...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link50 | موارد اختلاف مفسرين در بيان معنى و مفاد مفردات آيه فوق الذكر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link51 | مراد از كلمۀ «طيّبه» و کلمه «خبیثه»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link51 | بيان مراد از ((كلمه طيبه )) اى كه به شجره طيبه تشبيه شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link53 | آغاز و ادامه هدايت مؤمنان، از ناحيه خداوند است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link52 | مقصود از كلمه خبيثه كه به شجره خبيثه تشبيح شده شرك به خدا است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link55 | وضع رهبران کفر و ضلالت، که مردم خود را هلاكت كشاندند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link53 | آغاز و ادامه هدايت مؤ منين از ناحيه خداوند است (يثبت الله الذين آمنوابالقول الثابت ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link56 | انگيزه اصلى مشركان در شرك ورزيدن به خداوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link54 | چند معناى ديگر كه براى آيه : ((يثبت الله الذين آمنوا...)) ذكر كرده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link58 | استدلال بر اختصاص تدبیر عام موجودات، به خداوند تعالی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link55 | حكايت حال سردمداران و بزرگان ضلالت و ظلم كه كفران نعمت كرده مردم خود را هلاكتكشاندند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link60 | معناى سؤال و مراد از جملۀ «وَ آتَيكُم مِن كُلِّ مَا سَألتُمُوهُ»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link56 | انگيزه اصلى مشركين در شرك ورزيدن به عمد و اختيار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link61 | توضيحى درباره اين كه نعمت هاى الهى قابل شمارش نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link57 | وجه جمع بين دو آيه اى كه يكى وجود دوستى در قيامت اثبات و ديگرى نفى مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link62 | بحث روایتی: (رواياتى ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link58 | استدلال بر اختصاص ربوبيت براى خدا به اختصاص تدبير عام موجودات به او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link64 | چند روايت در مورد سؤال قبر و تفسیر آيه: «يُثَبِّتُ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link59 | معناى ((سخر لكم الفلك )) و سخر لكم الانهار))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link60 | معناى سؤ ال و توضيح مراد از جمله : اتيكم منكل ما سالتموه : خداوند از تمام آنچه از او خواستيد به شما داد))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link61 | توضيحى درباره اينكه نعمت هاى الهى قابل شمارش نيست (و ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link62 | روايتى درباره مراد از كلمه طيبه و كلمه خبيثه در آيه((مثل كلمة طيبة كشجرة طيبة ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link63 | نقل ورد سخن ((آلوسى )) كه در روايتى بنابر آن مراد از شجره خبيثه بنى اميه اندمناقشه كرده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link64 | چند روايت در مورد سؤ ال قبر و تطبيق آيه : (( يثبت الله الذين آمنوا...)) بر آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link65 | چند روايت در تطبيق آيه : (( الذين بدلوا نعمة الله كفرا...)) بر بنى اميه و بنى مغيره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۸#link66 | روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمتهاى الهى شكر است]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۳۰

کپی متن آیه
وَ مَثَلُ‌ کَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ‌ مِنْ‌ فَوْقِ‌ الْأَرْضِ‌ مَا لَهَا مِنْ‌ قَرَارٍ

ترجمه

(همچنین) «کلمه خبیثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده، و قرار و ثباتی ندارد.

|و مثل گفتار ناپاك چون درختى ناپاك است كه از روى زمين كنده شده و قرارى ندارد
و مَثَل سخنى ناپاك چون درختى ناپاك است كه از روى زمين كنده شده و قرارى ندارد.
و مثل کلمه کفر (و روح پلید) مانند درخت پلیدی است که ریشه‌اش به قلب زمین نرود بلکه بالای زمین افتد و (زود خشک شود و) هیچ ثبات و بقایی ندارد.
و مَثَل کلمه ناپاک [که عقاید باطل و بی پایه است] مانند درخت ناپاک است که از زمین ریشه کن شده و هیچ قرار و ثباتی ندارد.
و مثل سخن ناپاك چون درختى ناپاك است، كه ريشه در زمين ندارد و برپا نتواند ماند.
و مثل کلمه پلید [شرک‌] همانند درختی است پلید که [بیخ آن‌] از روی زمین برکنده باشد و استوار نباشد
و داستان سخن پليد- اعتقاد باطل و كفر- همچون درختى است پليد [و آفت‌زده‌] كه از روى زمين بركنده شده و آن را هيچ قرارى- ريشه و بيخى- نباشد.
و سخن بد به درخت بدی می‌ماند که از سطح زمین کنده شده باشد (و در برابر وزش طوفانها هر روز به گوشه‌ای پرتاب گردد و ثبات و) قراری نداشته باشد.
و مَثَل سخنی ناپاکیزه هم‌چون درختی ناپاکیزه است (که) از روی زمین کنده شده (و) هیچ پایداری ندارد.
و مثَل سخنی پلید همانند درختی است پلید که برجهیده است از روی زمین نیستش آرامشی‌

And the parable of a bad word is that of a bad tree—it is uprooted from the ground; it has no stability.
ترتیل:
ترجمه:
ابراهيم ٢٥ آیه ٢٦ ابراهيم ٢٧
سوره : سوره ابراهيم
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ»: مراد انسانهای کافر و آلوده، سخن کفر و شرک، گفتار زشت و نادرست، دعوت به بی‌دینی، فتنه‌انگیزی، و غیره است. «أُجْتُثَّتْ»: کنده شده باشد. جثّه و تنه آن از زمین درآورده شده باشد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ «26»

و مَثَل سخن (و اعتقاد) پليد همچون درختى پليد (و بى‌ريشه) است كه از روى زمين برآمده و هيچ ثباتى ندارد.

نکته ها

«اجتثاث» به معناى قلع و قمع و كندن است.

عقايد و كلمات و انسان‌هاى آلوده و منحرف، نه ريشه دارند و نه‌ميوه و نه‌گل و نه‌زيبايى وعطر، نه‌پايدارى نه‌سايه ونه‌رشد، بلكه خارى بر سر راه ديگرانند.

پیام ها

1- از شيوه‌هاى تعليم و تربيت، روش مقايسه است. كَلِمَةً طَيِّبَةً ... كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ

2- شرك و هر چه كه دون اللَّه باشد، ثبات ودوام ندارد. «ما لَها مِنْ قَرارٍ»

3- عقايد باطل همچون علف‌هاى هرز، ريشه‌اى در عمق زمين ندارد، زيرا پايه و مبناى درست ندارد. «اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ «26»

وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ: و مثل كلمه ناپاك كه كفر يا فساد يا اضلال يا دعوت به باطل يا اطاعت بغاة است. كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ: مانند درخت ناپاك است مثل حنظل كه تلخ و بوى بد و مكروه طباع سليمه است، و با وجود خباثت و كراهت، اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ‌: جنبانيده و بريده و بركنده جثه آن بالكليه از روى زمين، يعنى آن را هيچ قوت و ثبات و استقامتى نيست.

ما لَها مِنْ قَرارٍ: نيست او را استقرار و استحكام، نه ريشه دارد در زمين، و نه شاخه دارد در هوا.

حاصل آنكه حق تعالى تشبيه فرموده كفر و ضلالت و باطل و فساد را به درخت بى‌اصل، و بيان فرموده كه اين كلمه خبيثه داراى مضار كثيره است بقوله «خبيثة». و ايضا خالى از كليّه منافع بقوله‌ (اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ..) كه به جهت عدم حجت و برهان، ثباتى ندارد، و به سبب شر و فاسد بودن،


«1» كمال الدين، جزء دوّم، باب 33، صفحه 345، حديث 30.

«2» تفسير نور الثقلين، جلد 2، صفحه 536، حديث 58 (به نقل از معانى الاخبار)

جلد 7 - صفحه 49

قرارى نيابد. در مجمع‌ «1»- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه فرمود:

اين «مثل» بنى اميه مى‌باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ «23» أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ «24» تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «25» وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ «26»

ترجمه‌

و در آورده ميشوند آنانكه ايمان آوردند و بجا آوردند كارهاى شايسته را در بهشتهائيكه ميرود در زمين آنها نهرها جاودانيان در آن بدستور پروردگارشان درودشان در آنجا سلام است‌

آيا نديدى چگونه زد خدا مثلى را كه قرار داد كلمه پاكيزه را مانند درخت پاكيزه كه بيخش استوار باشد و شاخش در آسمان‌

ميدهد ميوه‌اش را در هر وقتى بدستور پروردگارش و ميزند خدا مثلها را براى مردم باشد كه ايشان دريابند

و مثل كلمه پليد مانند درخت پليد است كه ريشه كن شده از بالاى زمين نباشد مر آنرا هيچ قرارى..

تفسير

چون روز قيامت شود و مردم از حساب فارغ شوند كسانيكه اهل ايمان و اعمال صالحه باشند داخل شوند در بهشت عنبر سرشت كه در پاى درختان و از زير قصور آن نهرهاى آب جارى است و خدا و ملائكه بتحيت و سلام ايشانرا تعظيم و اكرام نمايند و باين اشارت بشارت دهند بدوام سعادت و سلامت براى ايشان بدستور خداوند سبحان چون كلمه طيبه لا اله الا اللّه و ساير اقوال حقّه ايشان مانند درخت خرما و ساير فواكه پاكيزه ريشه آن در اعماق زمين و قلوب صافيه جاى گزين و ثابت شده كه ديگر بهيچ شبهه و وسوسه و باد تندى از جاى خود حركت نميكند و كنده نميشود و شاخه‌هاى آن بآسمان صعود نموده كه از دستبرد نااهل مأمون است و در موعد مقرّر الهى ميوه پاكيزه خود را ميدهد و هميشه مردم از آن بهره مى‌برند و خداوند اين مثلها را ميزند براى مردم تا آنكه تشبيه فرمايد معقول را بمحسوس و نزديك كند معانى را بأفهام و موجب تذكر و تنبه شود در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از تفسير شجره در اين آيه فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اصل آن و امير المؤمنين عليه السّلام فرع آن و ائمه از ذريّه آندو شاخه‌هاى آن و علم ائمه ميوه آن و شيعيان مؤمنان ايشان برگهاى آنند بخدا قسم مؤمنى بدنيا مى‌آيد آندرخت برگى ميآورد و مؤمنى از دنيا ميرود از آندرخت برگى مى‌افتد و قريب باين معنى چندين روايت بمضامين مختلفه وارد شده است كه معلوم است مراد بيان مصاديق جليّه و مقاصد خفيّه است و با اهل بيت اطهار


جلد 3 صفحه 229

و شيعيان اخيار تطبيق شده و مثل كلمه كفر و قول باطل و گفتار ناشايسته مانند درخت پليد تلخ سرشت از قبيل هندوانه ابو جهل و غيره است كه ريشه آن از بالاى زمين كنده شده و قرار و ثباتى ندارد و باندك تزلزلى ساقط و زائل و نابود ميشود و در روايات ما اين شجره به بنى اميّه و اعداء اهل بيت و كفّار تفسير شده است كه بحمد اللّه تعالى ريشه آنها كنده و نامشان محو و آثارشان زائل گرديد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَثَل‌ُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجتُثَّت‌ مِن‌ فَوق‌ِ الأَرض‌ِ ما لَها مِن‌ قَرارٍ «26»

و مثل‌ كلمه‌ خبيثه‌ مثل‌ درخت‌ خبيثه‌ ‌است‌ ‌که‌ كنده‌ ‌شده‌ روي‌ زمين‌ ‌که‌ هيچگونه‌ ثبات‌ و قراري‌ ندارد و باندك‌ زماني‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميرود.

وَ مَثَل‌ُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كلمه‌ خبيثه‌ شرك‌، كفر، ضلالت‌، معاصي‌ الهيه‌ و صفات‌ رذيله‌ ‌است‌ كشجرة خبيثة ‌در‌ بعض‌ اخبار بني‌ اميّه‌ هستند و ‌در‌ بعض‌ اخبار اعداء آل‌ ‌محمّد‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و البته‌ اينها مصداق‌ اتم‌ ‌آن‌ هستند و الّا شامل‌ جميع‌ اهل‌ ضلال‌ ‌از‌ كفار و مشركين‌ و معاندين‌ و مخالفين‌ و ظلمه‌ و فساق‌ و فجار ميشود اجتُثَّت‌ مِن‌ فَوق‌ِ الأَرض‌ِ ريشه‌ ندارد فقط چهار صباحي‌ يك‌ جلوه‌ دارد ‌پس‌ بتوسط باد بلاها كنده‌ ميشود و اثري‌ ‌از‌ ‌آن‌ باقي‌ نمي‌ماند.

ما لَها مِن‌ قَرارٍ مشاهده‌ كنيد چه‌ اثري‌ ‌از‌ بني‌ اميه‌ و بني‌ العباس‌ و ساير ظلمه‌ باقي‌ ماند جز لعن‌ و طرد همين‌ نحو شرك‌ و كفر و ضلالت‌ بكلي‌ نابود ميشود ‌حتي‌ ‌بر‌ ‌خود‌ مشركين‌ و كفار و ظالمين‌ و ضالّين‌ ‌که‌ فرداي‌ قيامت‌ قسم‌ ميخورند وَ اللّه‌ِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِين‌َ انعام‌ ‌آيه‌ 23، و رؤساء انكار ميكنند اضلال‌ تبعه‌ ‌را‌ قال‌َ قَرِينُه‌ُ رَبَّنا ما أَطغَيتُه‌ُ وَ لكِن‌ كان‌َ فِي‌ ضَلال‌ٍ بَعِيدٍ ق‌ 26، فقط و بال‌ و عذاب‌ و سخط و غضب‌ الهي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ باقي‌ ميماند.

385

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 26)- و از آنجا که یکی از بهترین راهها برای تفهیم مسائل استفاده از روش مقابله و مقایسه است بلافاصله نقطه مقابل «شجره طیبه» را چنین بیان می‌کند: اما «مثل کلمه خبیثه و ناپاک همانند درخت خبیث و ناپاک و بی‌ریشه است که از روی زمین کنده شده (و در برابر طوفانها هر روز به گوشه‌ای پرتاب می‌شود و) قرار و ثباتی برای آن نیست» (وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ).

جالب این که در وصف «شجره طیّبه» قرآن با تفصیل سخن می‌گوید و اما به

ج2، ص508

هنگام شرح «شجره خبیثه» با یک جمله کوتاه از آن می‌گذرد.

این یک نوع لطافت بیان است که انسان در مورد ذکر «محبوب» به همه خصوصیات بپردازد اما هنگامی که به ذکر «مبغوض» می‌رسد با یک جمله کوبنده از آن بگذرد!

نکات آیه

۱- کلمه خبیثه، چنان درخت پلیدى است که ریشه هایش از روى زمین کنده شده و ثبات و قرارى ندارد. (و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتّثت من فوق الأرض ما لها من قرار) «جثّ» در لغت به معناى قلع و کنده شده است.

۲- اعتقادات ناحق و باطل، بى ریشه و ناپایدار است. (و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار) «کلمه خبیثه» در مقابل «کلمه طیبه» است و مراد از آن طبق گفته مفسران و قرینه هایى که در مشبه به آمده است، شرک و عقیده باطل مى باشد.

۳- عقیده حق، دلپذیر و مطابق طبع آدمى بوده و عقیده باطل منفور است. (مثلاً کلمة طیّبة کشجرة طیّبة ... و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة) «طیب» در لغت به چیزى معنا شده است که مطابق طبع و میل آدمى مى باشد و «خبث» چیزى است که مورد کراهت و نفرت مى باشد. برداشت فوق، با توجه به معناى یاد شده، بنابر احتمالى است که مراد از «کلمه طیبه» عقیده حق و «کلمه خبیث» عقیده باطل باشد.

۴- استفاده از تشبیه به محسوس براى عینى و قابل فهم کردن تعالیم، از روشهاى تعلیمى قرآن کریم است. (مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار)

۵- مقایسه بین عقاید حق و باطل، روشى براى تشخیص حق و رهنمودى کاربردى براى تعیین مسیر حرکت آدمى است. (مثلاً کلمة طیّبة کشجرة طیّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء ... و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار) بى شک منظور از تشبیهات در قرآن، و از جمله موارد یاد شده در آیه هاى فوق، تبیین دقیق آن دسته از معارفى است که فهم آنها مشکل مى باشد و فلسفه چنین روشنگرى اى نیز، قطعاً ارائه راه روشن براى انسان است.

۶- عقاید باطل و ناحق، بى ثمر است. (مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار) به قرینه مقابله با آیه قبل که در آن آمده بود: شجرهء طیبه هر لحظه ثمر مى دهد، ولى شجره خبیثه به بى ریشه و ناپایدار بودن توصیف شده است، برداشت فوق به دست مى آید.

روایات و احادیث

۷- «عن رسول الله(ص) [فى قوله تعالى]: «و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة ...» قال: هى الحنظلة;[۱] از رسول خدا(ص) درباره سخن خدا «و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة ...» روایت شده است که فرمود: مراد [از شجره خبیثه] هندوانه ابوجهل است».

موضوعات مرتبط

  • باطل: روش تشخیص باطل ۵
  • تشبیهات قرآن: تشبیه معقول به محسوس ۴
  • حق: روش تشخیص حق ۵; مقایسه حق و باطل ۵
  • شجره خبیثه: مراد از شجره خبیثه ۷
  • عقیده: بی ثمرى عقیده باطل ۶; تنفر از عقیده باطل ۳; ناپایدارى عقیده باطل ۲
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۴; روش تعالیم قرآن ۴; مثالهاى قرآن ۱
  • گرایشها: گرایش به عقیده حق ۳
  • مثالهاى قرآن: تمثیل به شجره خبیثه ۱; مثل کلمه خبیثه ۱
  • هدایت: روش هدایت ۵

منابع

  1. الدرالمنثور، ج ۵، ص ۲۲; تفسیر طبرى، ج ۸- ، ص ۲۱۲.