طه ١٠٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۱: خط ۴۱:
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۳#link215 | آيات ۹۹ - ۱۱۴ سوره طه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۳#link215 | آيات ۹۹ - ۱۱۴ سوره طه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۳#link216 | اشاره به اينكه از آيه :((من اعرض عنه فانه يحمل ...(( تجسم اعمال استفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۳#link216 | اشاره به تجسم اعمال در قیامت، در آيه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۳#link217 | معناى جمله : ((و نحشر المجرمين يؤ مئذ زرقا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۳#link217 | معناى جمله: «مجرمان در قیامت، با چشمان کبود محشور می شوند»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link218 | بيان وضع كوهها در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link218 | بيان وضع كوه ها، در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link219 | حال آدميان در روز قيامت : پيروى داعى ، خشوع اصوات و سود نبخشيدن شفاعت الا من اذن لهالرحمن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link219 | حال آدميان در روز قيامت: خشوع اصوات و سود نبخشيدن شفاعت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link220 | ذلت تمام موجودات در برابر خداوند در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link220 | ذلت تمام موجودات در قیامت، در برابر خداوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link221 | معناى آيه : ((ولا تجعل بالقرآن ...(( و اشاره به اينكه از آن استفاده مى شود كه قرآن يكبار دفعتا و بار ديگر تدريجا نازل گرديده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link221 | معناى آيه: «قبل از تمام شدن وحی، در قرائت قرآن شتاب مکن»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link222 | بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link222 | بحث روايتى: (رواياتى در ذيل آيات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link223 | روايتى در نفى رؤ يت خداى تعالى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link223 | روايتى در نفى رؤيت خداى تعالى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link224 | چند روايت در ذيل آيه : ((ولا تعجل بالقرآن ...((]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۷

کپی متن آیه
يَوْمَ‌ يُنْفَخُ‌ فِي‌ الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ‌ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً

ترجمه

همان روزی که در «صور» دمیده می‌شود؛ و مجرمان را با بدنهای کبود، در آن روز جمع می‌کنیم!

روزى كه در صور دميده شود، و آن روز مجرمان را با چشم كبود محشور مى‌كنيم
[همان‌] روزى كه در صور دميده مى‌شود، و در آن روز مجرمان را كبودچشم برمى‌انگيزيم.
روزی که در صور دمیده شود و (در آن روز) بدکاران را کبود چشم محشور کنیم (و چشم کبودشان نشانه جرم خواهد بود).
[آن] روزی که در صور دمیده می شود و گنهکاران را در آن روز، کبودچشم و نابینا محشور می کنیم.
روزى كه در صور دميده شود و مجرمان را در آن روز، كبودچشم گرد مى‌آوريم.
همان روزی که در صور دمیده شود، و ما گناهکاران را در آن روز سبز چشم محشور گردانیم‌
روزى كه در صور دميده شود، و بزهكاران را در آن روز كبود چشم برانگيزيم
روزی در صُور (برای بار دوم) دمیده می‌شود، و گنهکاران را (با چهره و اندام) کبود رنگ (از شدّت درد و رنج، و با چشمان کور) در آن روز (در گستره‌ی رستاخیز) گرد می‌آوریم.
(همان) روزی که در صور [:بوق جان‌افزا] دمیده می‌شود و در آن روز مجرمان را کبودچشم - بدون برگشت- گردآوری می‌کنیم.
روزی که دمیده شود در صور و گردآریم گنهکاران را در آن روز سبزچشمان (کور)

On the Day when the Trumpet is blown—We will gather the sinners on that Day, blue.
ترتیل:
ترجمه:
طه ١٠١ آیه ١٠٢ طه ١٠٣
سوره : سوره طه
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«زُرْقاً»: جمع أَزْرَق. کسی که صورتش بر اثر شدّت درد و رنج، تیره و کبود شده باشد. کبود چشم. مراد از کبودی چشم ضعف بینائی است، و کبود چشم را نابینا معنی کرده‌اند (نگا: طه / . حال بشمار است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً «102»

(همان) روزى كه در صور دميده مى‌شود وما در آن روز، مجرمان را با چشمان تيره (و بدن‌هاى كبود) محشور مى‌كنيم.


«1». «انباء» جمع «نبأ» به خبر مهم و مفيد گفته مى‌شود.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 387

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً (102)


«1» تفسير عياشى، ج 1، ص 3، حديث 2.

جلد 8 - صفحه 325

يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ: روزى كه دميده شود در صور، يعنى اسرافيل به فرمان ما در صور بدمد. وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً: و محشور گردانيم مشركين را در آن روز كبود چشم تا اين صفت اهل جهنم باشد چنانكه در خبر وارد شده كه:

اهل جهنم سياه روى و ازرق چشم باشند. نزد بعضى معنى آنكه: محشور سازيم كفار را نابينا. و بنابراين تسميه عمى به زرقه به جهت آنست كه در حين رفتن نور چشم حدقه ميل به كبودى نمايد و قول اول اظهر است. آيه شريفه آگاهى خلق است به آنكه خلقت مكذبين مشوه باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى‌ إِلهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً (97) إِنَّما إِلهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً (98) كَذلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ وَ قَدْ آتَيْناكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْراً (99) مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً (100) خالِدِينَ فِيهِ وَ ساءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ حِمْلاً (101)

يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً (102) يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ عَشْراً (103) نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ يَوْماً (104) وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً (105) فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً (106)

لا تَرى‌ فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً (107)

ترجمه‌

گفت پس برو و همانا مر تو را است در زندگى آنكه بگوئى نبايد كسى مرا مس نمايد و من كسى را مس نمايم و همانا مر تو را است موعدى كه تخلّف كرده نشوى از آن و بنگر بخدايت كه گشتى تمام روز بر آن مقيم كه ميسوزانيم آنرا پس پراكنده ميكنيم آنرا در دريا پراكنده نمودنى‌

جز اين نيست كه خداى شما خداوند آنچنانى است كه نيست خدائى مگر او احاطه دارد بر همه چيز از راه دانش‌

اينچنين نقل ميكنيم براى تو از خبرهاى آنچه بتحقيق گذشته و بتحقيق داديم تو را از نزد خودمان موجب تذكّرى‌

كسيكه روى گرداند از آن پس همانا او بر ميدارد روز قيامت بار گرانى‌

كه جاودانيانند در آن و بد است براى آنها روز قيامت آن بار

روز كه دميده شود در صور و جمع كنيم گناهكاران را چنان روزى كبود چشمان‌

آهسته گويند ميان خودشان درنگ نكرديم مگر ده روز

ما داناتريم بآنچه ميگويند هنگاميكه ميگويد خردمندترين آنها كه درنگ نكرديد مگر روزى‌

و مى‌پرسند تو را از كوهها پس بگو پراكنده ميكند آنها را پروردگار من پراكنده كردنى‌

پس واميگذارد آنها را زمين صاف هموارى‌

كه نمى‌بينى در آن پستى‌ئى و نه بلندئى را.

تفسير

پس از اعتراض حضرت موسى بسامرى و اقرار او بگناه كه در آيات سابقه بيان شد آنحضرت سامرى را نفى بلد فرمود و مقرر شد كه او از ميان بنى اسرائيل بيرون رود و با كسى معاشرت نكند و نگذارد دست كسى ببدن او برسد چون هر كس دستش ببدن او ميرسيد او و آنكس تب ميكردند لذا مجبور شد كه تنها مانند حيوانات وحشى در صحرا و بيابان زندگانى كند و قمّى ره فرموده باين حال‌


جلد 3 صفحه 524

بود تا مرد و اين علامت در خانواده او باقى ماند و الآن هم در مصر و شام هستند معروف بلامساس و حضرت موسى خواست او را بكشد خداوند باو وحى فرمود كه نكش او را چون مردى است سخى و اين ذيل كلام قمّى ره را در مجمع از امام صادق عليه السّلام نيز نقل نموده و حضرت موسى باو فرمود اين عذاب دنيوى تو است و عذاب اخروى تو موعدى دارد كه خداوند از آن تخلّف نميكند و در باره تو انجاز خواهد فرمود و نگاه كن و ببين خدايت را كه گوساله است و روز را در عبادت آن بشب ميرساندى هر آينه بخوبى بسوزانم آنرا و خاكسترش را در دريا بريزم اگر حرق بمعناى سوزاندن بآتش باشد كه ظاهر قرائت مشهور است ولى بنظر حقير بمعناى سائيدن بسوهان است و مراد آنستكه هر آينه با سوهان بسايم البته آنرا و سوده‌اش را در دريا بريزم چون ظاهرا بدن آن طلا بوده و روح نداشته و بعضى از قراء لنحرّقنّه بفتح نون و سكون حاء و تخفيف راء خوانده‌اند و اين قرائت از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و مؤيد اينمعنى است و در روايات اين واقعه كه در سوره بقره ذكر شد تصريح بآن شده بود و ظلت مخفّف ظللت است كه لام اوّل آن حذف شده در هر حال اين عمل براى آن بوده كه ذراتى از آن در دسترس مردم باقى نماند و بكلّى اثرش محو شود و عبادت كنندگان آن مفتضح و رسوا گردند و دماغشان بخاك ماليده شود و پس از آن به بنى اسرائيل فرمود جز اين نيست كه خداوند شما آن خداى يكتاى بى‌همتائى است كه مستجمع صفات كمال و جلال و منزّه از هر عيب و نقص و مستحق پرستش و ستايش است نه گوساله فاقد عاجز ناتوان كه بسوزانند يا بسايندش و در دريا بريزند كه اثرى از آثارش باقى نماند و خداوند احاطه علمى بهمه چيز دارد و عبادت كنندگان گوساله را از غير آنها بخوبى ميشناسد و بمجازات ميرساند و كسى نميتواند عمل و اعتقاد خود را از خداوند مخفى نمايد و پس از نقل قصّه و بيانات حضرت موسى خداوند بحبيب خود فرموده باين كيفيّت و طرز مطلوب و مرغوبى كه ما نقل نموديم براى تو اين قصّه را قصص ساير انبيا و امم سابقه را بيان نموده و خواهيم نمود براى مزيد علم تو و عبرت خلق و تنبه و تذكّر و انذار و استبصار و ساير اغراض و ثمرات مترتّبه بر آنها و كتاب مشتمل بر آن قصص و ساير موجبات ذكر و فكر قرآن است كه ما آنرا از عالم غيب‌


جلد 3 صفحه 525

و نزد خودمان بتو عطا كرديم و كسيكه رو گرداند از آن و پشت پا زند باحكامش روز قيامت بار گرانى از عقوبت معصيت و كفر و كفران نعمت بدوش كشيده وارد محشر خواهد شد و مخلّد در آن بار گران خواهد بود و بكيفر اعمال خود كاملا خواهد رسيد و مفرّى براى او نخواهد بود و بد بار گرانى براى آنها خواهد بود آن بار گران گناه و عقاب آن و آنروز روزى است كه دميده ميشود در صور بتوسط اسرافيل و گنه‌كاران و سركشان از اطاعت خدا و پيغمبر سر از قبرها بيرون آورند و در صحراء محشر جمع گردند با چشمهاى كبود كه بدترين رنگهاى چشم است نزد عرب و كاشف است از شقاوت و شرارت در علم فراست و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه كور وارد محشر شوند و بعضى آنرا از آثار تشنگى قرار داده‌اند و بنظر حقير معناى اوّل متعيّن است چون موافق با ظاهر و اعتبار است و كبودى چشم در روايت از علائم اهل آتش ذكر شده و قمّى ره فرموده ميباشد چشمهاشان بر گردانده شده و سفيدى آنها ظاهر گشته و نميتوانند بهم زنند آنرا و لابد از نهايت خوف و وحشت است و مؤيّد اينمعنى است كه خداوند فرموده صوتهاى خودشان را پنهان ميكنند و آهسته با يكديگر ميگويند ما در دنيا و قبر ده روزى بيش درنگ نكرديم و اين از نهايت رعب و هول است كه قلب آنها را پر كرده و متأسفند از آنكه چرا چند روزه دنيا را صرف در صبر بر طاعت و از معصيت ننمودند لذا خداوند فرموده ما بهتر ميدانيم مدّت درنگ آنها را وقتى كه اعقل و اعلم و اصلح آنها كه داراى طريقه نيكوتر است ميگويد درنگ نكرديد مگر يك روز چون تمام مدت دنيا در برابر آخرت مانند يكروز است و در اين مقام اقوال ديگرى در مجمع و غيره ذكر شده و چون مخالف با ظاهر و اعتبار بود حقير نقل ننمودم و معلوم است كه عدد ده خصوصيّتى ندارد بلكه كنايه از كمى مدّت است نهايت آنكه تمثيل بيكروز در برابر مدّت بى‌پايان آخرت اولى و انسب و امثل است و در نفحات نقل نموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بيان اهوال قيامت را فرمود بعضى از قريش كه منكر معاد و حشر بودند از روى استهزاء از آنحضرت پرسيدند كه اين كوههاى باين عظمت و بزرگى در آنروز چه خواهد شد خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه جواب آنها را بفرمايد پروردگار من آنها را پراكنده كند يك نوع پراكندگى عجيبى كه از آنحضرت‌


جلد 3 صفحه 526

روايت شده خداوند آنها را مانند شن كند و بادى فرستد كه متفرّقشان نمايد و جاى آنها را زمين هموار بدون پستى و بلندى قرار دهد بطوريكه اى پيغمبر من يا اى شخص بينا در روى زمين گودى و بلندئى نخواهى ديد و از قمّى ره نقل نموده كه قاع زمينى است كه خاك نداشته باشد و صفصف زمينى است كه چيزى در آن نروئيده باشد و عوج پستى و امت بلندى است و بعضى گفته‌اند قاع و صفصف يك معنى دارند و آن زمين هموار نرم صاف خالى از گياه است كه پستى و بلندى و پشته و دره‌ئى نداشته باشد و مانند يك صف مستوى مشهود گردد و بنابراين جمله اخيره براى تأكيد اين معنى ذكر شده است و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَوم‌َ يُنفَخ‌ُ فِي‌ الصُّورِ وَ نَحشُرُ المُجرِمِين‌َ يَومَئِذٍ زُرقاً (102) يَتَخافَتُون‌َ بَينَهُم‌ إِن‌ لَبِثتُم‌ إِلاّ عَشراً (103)

روزي‌ ‌که‌ نفخ‌ صور ميشود و محشور مي‌كنيم‌ گنهكاران‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌آن‌ روز ازرق‌ چشم‌ پنهاني‌ ‌با‌ يكديگر صحبت‌ ميكنند ‌که‌ ‌ما درنگ‌ نكرديم‌ ‌پس‌ ‌از‌ مردن‌ مگر ده‌ روز.

(يَوم‌َ يُنفَخ‌ُ فِي‌ الصُّورِ) دو نفخه‌ صور داريم‌ يكي‌ روز آخر دنيا ‌که‌ تمام‌ ارواح‌

جلد 13 - صفحه 95

جن‌ و انس‌ و انواع‌ حيوانات‌ برّي‌ و بحري‌ غالب‌ تهي‌ ميكنند و ميميرند و ‌در‌ نفخه دوّم‌ تمام‌ زنده‌ ميشوند و ‌در‌ صحراي‌ محشر وارد ميشوند.

چنانچه‌ ميفرمايد: (وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَصَعِق‌َ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ إِلّا مَن‌ شاءَ اللّه‌ُ ثُم‌َّ نُفِخ‌َ فِيه‌ِ أُخري‌ فَإِذا هُم‌ قِيام‌ٌ يَنظُرُون‌َ) زمر ‌آيه‌ 68 و بعيد نيست‌ ‌که‌ استثناء ‌من‌ شاء اللّه‌ اشاره‌ ‌باشد‌ بوجود حضرت‌ بقية اللّه‌ ‌که‌ ‌با‌ قرآن‌ وارد شود نزد كوثر خدمت‌ جدش‌ ‌رسول‌ اللّه‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ بواسطه حديث‌ ثقلين‌ ‌که‌ فرمود:

(اني‌ تارك‌ فيكم‌ الثقلين‌ كتاب‌ اللّه‌ و عترتي‌ لن‌ يفترقا ‌حتي‌ يرد اعلي‌ الحوض‌ ‌ما ‌ان‌ تمسكتم‌ بهما لن‌ تضلّوا ابدا)

‌از‌ احاديث‌ متواتره‌ ‌است‌.

(وَ نَحشُرُ المُجرِمِين‌َ يَومَئِذٍ زُرقاً) مراد ‌از‌ مجرمين‌ همان‌ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌است‌ ‌از‌ كفار و ارباب‌ ضلالت‌ ‌که‌ معرض‌ ‌از‌ قرآن‌ بودند، و مراد ‌از‌ اعراض‌ ‌هم‌ مجرّد ترك‌ عمل‌ نيست‌، بلكه‌ انكار ‌است‌ ‌که‌ بگويد: قبول‌ ندارم‌ ‌ يا ‌ آنكه‌ بنحو دلخواه‌ ‌خود‌ تفسير كند و تأويل‌ نمايد.

(وَ ما يَعلَم‌ُ تَأوِيلَه‌ُ إِلَّا اللّه‌ُ وَ الرّاسِخُون‌َ فِي‌ العِلم‌ِ) آل‌ عمران‌ آيه 5 و زرق‌، بعضي‌ گفتند: كبود چشم‌، بعضي‌ گفتند: كور، بعضي‌ گفتند صورت‌ سياه‌ ‌خدا‌ ميفرمايد:

(وَ يَوم‌َ القِيامَةِ تَرَي‌ الَّذِين‌َ كَذَبُوا عَلَي‌ اللّه‌ِ وُجُوهُهُم‌ مُسوَدَّةٌ أَ لَيس‌َ فِي‌ جَهَنَّم‌َ مَثوي‌ً لِلمُتَكَبِّرِين‌َ) زمر آيه 61 و ‌در‌ همين‌ سوره‌ ‌در‌ آيه 123 ميفرمايد: (وَ مَن‌ أَعرَض‌َ عَن‌ ذِكرِي‌ فَإِن‌َّ لَه‌ُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَ نَحشُرُه‌ُ يَوم‌َ القِيامَةِ أَعمي‌ قال‌َ رَب‌ِّ لِم‌َ حَشَرتَنِي‌ أَعمي‌ وَ قَد كُنت‌ُ بَصِيراً قال‌َ كَذلِك‌َ أَتَتك‌َ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِك‌َ اليَوم‌َ تُنسي‌) شرحش‌ ميآيد انشاء اللّه‌ ‌تعالي‌.

(يَتَخافَتُون‌َ بَينَهُم‌) بطور مخفيانه‌ ‌با‌ ‌هم‌ صحبت‌ ميكنند ميگويند:

(إِن‌ لَبِثتُم‌ إِلّا عَشراً) مراد ده‌ شب‌ ‌است‌ چه‌ ‌در‌ دنيا و چه‌ ‌در‌ عالم‌ برزخ‌ و چه‌ ‌بين‌ النفختين‌ چون‌ بسرعت‌ ميگذرد بنظر قليل‌ ميآيد چنانچه‌ الآن‌ معروف‌ ‌است‌ قضاياي‌ هفتاد سال‌ قبل‌ ‌را‌ ميگويند: انگار ديروز بوده‌ ‌در‌ مقابل‌ قيامت‌ ‌که‌ گذشتني‌ نيست‌.

96

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 102)- سپس به توصیف روز قیامت و آغاز آن پرداخته، چنین می‌گوید:

«همان روزی که در صور دمیده می‌شود، و گنهکاران را با بدنهای کبود و تیره در آن روز جمع می‌کنیم» (یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ زُرْقاً).

نکات آیه

۱ - دمیده شدن در صور (بوق و یا صورت و تمثال ها)، از رخدادهاى روز قیامت (یوم ینفخ فى الصور ) «صور» محتمل است به یکى از دو معنا باشد: ۱- به معناى شاخ، که در این صورت مقصود دمیده شدن در بوق خواهد بود; چرا که در قدیم، با سوراخ کردن شاخ حیوانات از آن بوق مى ساختند. ۲- ممکن است «صور» جمع صورة باشد. براین اساس، مقصود دمیده شدن در تمثال ها و پیکرهاى مردگان براى زنده شدن خواهد بود. بعضى از آیاتى که در آن کلمه «صور» آمده است، با معناى دوم سازگار نیست.

۲ - دمیده شدن در صور، و حشر در قیامت، دو رخداد مرتبط با یکدیگر (یوم ینفخ فى الصور و نحشر المجرمین ) عطف «حشر» بر «نفخ صور» نشان از ارتباط آن دو با یکدیگر در حادثه برپایى قیامت دارد.

۳ - قیامت، روز دمیده شدن دوباره روح ها در اجساد و صورت  هاى مردگان * (یوم ینفخ فى الصور ) برداشت یاد شده بر اساس احتمالى در معناى «صور» است که جمع «صورة» و به معناى «تمثال ها و پیکرها» باشد.

۴ - مجرمان در لحظه حضور در قیامت، با نگرانى به فرجام خویش چشم دوخته و مات و حیرت زده خواهند بود. (و نحشر المجرمین یومئذ زرقًا ) «زرقاً» حال براى «المجرمین» است و مفرد آن «أزرق» یا «زرقاء» به کسى گفته مى شود که سفیدى چشم او سیاهى آن را بپوشاند (لسان العرب). این حالت نشانِ چشم دوختن و خیره شدن مجرمان است و از اضطراب شدید درونى آنان حکایت دارد. برخى گفته اند: سفید شدن چشم، ملازم با کورى آن است (لسان العرب).

۵ - برانگیخته شدن مجرمان در قیامت، همراه با رنج و سختى و وحشت بسیار است. (و ساء لهم یوم القیمة حملاً ... نحشر المجرمین یومئذ زرقًا) «حملاً» و «زرقاً» بر وضعیت سخت و پریشان حالى منکران قرآن در قیامت دلالت دارد.

۶ - مجرمان در قیامت، با چهره هایى کبود و رنگ باخته محشور خواهند شد. * (و نحشر المجرمین یومئذ زرقًا ) ممکن است مراد از «أزرق» یا «زرقاء» (مفرد «زرقاء») رنگ لاجوردى باشد که به آن، کبود آسمانى و یا نیلگون نیز اطلاق مى شود. این وصف گرچه غالباً براى توصیف چشم به کار مى رود، ولى در غیر چشم نیز کاربرد دارد (لسان العرب). برداشت یاد شده بر این اساس است که «زرقاً» بیانگر حالت جسمى مجرمان باشد.

۷ - قیامت، روز اجتماع و گردآمدن انسان ها است. (نحشر المجرمین ) «حشر» به معناى جمع کردن است (لسان العرب) و در آن، معناى سوق دادن نیز لحاظ مى شود (مقاییس اللغة).

۸ - برپایى قیامت و احضار مجرمان در آن، به دست خداوند و اراده او است. (نحشر )

۹ - اعراض کنندگان از قرآن، مجرمانى بد فرجامند. (ءاتینک ... من أعرض ... و نحشر المجرمین یومئذ زرقًا)

موضوعات مرتبط

  • خدا: آثار اراده خدا ۸
  • قرآن: فرجام شوم معرضان از قرآن ۹
  • قیامت: اجتماع در قیامت ۷; حشر در قیامت ۲; خیرگى چشم در قیامت ۴; منشأ برپایى قیامت ۸; نفخ صور در قیامت ۱، ۲; ویژگیهاى قیامت ۱، ۳، ۷
  • گناهکاران: تحیر اخروى گناهکاران ۴; ترس اخروى گناهکاران ۵; رنگ صورت گناهکاران ۶; خیرگى چشم گناهکاران ۴; فرجام شوم گناهکاران ۹; منشأ حشر گناهکاران ۸; نگرانى اخروى گناهکاران ۴; ویژگیهاى حشر گناهکاران ۵
  • مردگان: احیاى مردگان ۳

منابع