۱۸٬۱۳۸
ویرایش
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۸: | ||
<span id='link76'><span> | <span id='link76'><span> | ||
==حكايت ادريس | ==حكايت ادريس «ع» و فرشته حامل آفتاب == | ||
ثعلبى، در كتاب عرائس، از ابن عباس و ديگران روايتى آورده، كه خلاصه اش اين است كه: | |||
روزى ادريس در گرماى | روزى ادريس در گرماى آفتاب، راه پيمايى كرده و از حرارت آن آزار ديد. با خود گفت: يك روز، در حرارت آفتاب راه رفتم، اين قدر ناراحتم كرد. پس آن كسى كه آفتاب را حمل مى كند و در هر يك روز، پانصد سال راه مى برد، چه حالى دارد؟ | ||
پس دعا كرد كه بار الها سنگينى آن را | پس دعا كرد كه: بار الها! سنگينى آن را بر دوش آن ملك سبك گردان، و گرمايش را برايش تخفيف ده. خدا دعايش را مستجاب كرد، و آن ملك از خداى تعالى سبب را پرسيد، و فهميد كه اين سبكى و تخفيف حرارت كه در حمل او پيدا شده، از دعاى ادريس بوده است. پس از خدا خواست تا ديدار ادريس را به او روزى كند، و ميان او و وى دوستى برقرار سازد، خدايش اجازه داد. | ||
ویرایش