الصافات ١٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت استهزاء | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link132 | جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | بحث روايتى]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۹
کپی متن آیه |
---|
وَ قَالُوا إِنْ هٰذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ |
ترجمه
الصافات ١٤ | آیه ١٥ | الصافات ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِنْ هذا ...»: (نگا: مائده / انعام / یونس / ، هود / نمل / ، سبأ / ).
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات
- حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان
- مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟
- وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم
- کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟
- جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود
- گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر
- توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ «13» وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ «14» وَ قالُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ «15»
و هرگاه اندرز داده شوند پند نمىگيرند. و هرگاه معجزهاى بينند، يكديگر را به مسخره كردن دعوت مىكنند و مىگويند: اين جز جادويى آشكار نيست.
پیام ها
1- مقايسه و سؤال، راهى براى به فكر واداشتن افراد است. «فَاسْتَفْتِهِمْ» (آفرينش انسان كجا و حفاظت از آسمانهاى پهناور كجا؟)
2- افراد مغرور و مسخره كننده را با يادآورى منشأ آفرينش خود تعديل كنيد.
«طِينٍ لازِبٍ»
3- نصيحت اشرف مربيان براى افراد سنگدل مؤثّر نيست. «ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ»
4- فاسد بودن، زمينهى به فساد كشاندن ديگران مىشود. «يَسْتَسْخِرُونَ»
5- گاهى دشمن به جاى قبول حقّ و منطق، مسخره مىكند. «يَسْتَسْخِرُونَ»
6- گاهى دشمن در تبليغات خود سعى مىكند با اصرار و اطمينان سخن بگويد.
جلد 8 - صفحه 20
«إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ»
7- مخالفان به اثرگزارى خارق العادّه قرآن اقرار دارند. (مشركان قرآن را سحر مىدانستند و سحر به كار خارق العادّه گفته مىشود).
8- تمسخر و به بازى گرفتن مقدّسات، مقدّمه كفر و انكار حقايق است.
يَسْتَسْخِرُونَ وَ قالُوا ... سِحْرٌ مُبِينٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ «15»
وَ قالُوا إِنْ هذا: و گويند نيست اينكه ما ديديم و شنيديم، إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ: مگر جادوئى آشكارا.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ «11» بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ «12» وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ «13» وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ «14» وَ قالُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ «15»
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ «16» أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ «17» قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ «18» فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ «19» وَ قالُوا يا وَيْلَنا هذا يَوْمُ الدِّينِ «20»
ترجمه
پس بپرس از آنها آيا آنها سختترند در آفرينش يا كسانيرا كه آفريديم غير از آنها همانا ما آفريديم آنها را از گل چسبنده
بلكه تعجّب نمودى و مسخره ميكنند
و چون پند داده شوند پند نميگيرند
و چون به بينند نشانه قدرتى را بسخريّه ميگيرند
و گويند نيست اين مگر جادوئى آشكار
آيا چون مرديم و گشتيم خاك و استخوانها آيا همانا ما برانگيخته شدگانيم
آيا و پدران پيشينيان ما
بگو بلى با آنكه شما ذليلانيد
پس جز اين نيست كه آن يك صيحه است پس ناگاه آنها مينگرند
و گويند اى واى بر ما اين روز جزا است.
تفسير
خداوند متعال براى اثبات معاد باز باسلوب بديعى پرداخته كه به پيغمبر خود دستور فرموده از منكرين معاد سؤال فرمايد كه آيا خلقت آنها بعد از مردن و خاك شدن سختتر است يا خلقت ملائكه و آسمانها و زمين و موجودات آنها و جعل مشارق و مغارب و شهاب ثاقب كه در آيات سابقه ذكر شد و كلمه من از باب تغليب يا داراى عقل و اراده بودن افلاك است كه گفتهاند و آنكه خدا مردم
جلد 4 صفحه 426
را خلق نموده است بدوا از گل چسبناكى و بعد از مردن و خاك شدن و آمدن باران باز همان گل چسبناك خواهند شد چگونه نمىتواند دوباره آنها را خلق نمايد و اى پيغمبر تو تعجّب نمودى از انكار آنها و انصافا جاى تعجّب هم هست و بعضى عجبت بصيغه متكلّم قرائت نمودهاند و در جوامع آنرا نسبت بامير المؤمنين عليه السّلام داده و بالاتر از انكار آنكه استهزاء هم مينمايند به تعجّب تو يا اقرار اهل ايمان بآن و وقتى استدلال مينمايند براى آنها بوقوع حشر و مفاسد انكار را براى آنان ذكر مينمايند از نهايت بىفكرى و بىشعورى متذكّر و متنبه نميشوند و چون معجزه دالّه بر صدق تو را مشاهده ميكنند بر استهزاء خود مىافزايند و مردم ديگر را هم با خود در مسخره كردن كمك ميگيرند و از فرط عناد و لجاج ميگويند آنچه ما ديديم از او جز سحر و شعبده چيزى نيست پر واضح است و باز بطرز نوى شروع باستهزاء و انكار مينمايند و ميگويند وقتى ما مرديم و خاك شديم و استخوانى از ما بيش در قبر باقى نماند آيا ما مبعوث ميشويم يا پدرانمان كه سالها است مردهاند و اثرى از آنها باقى نمانده بلكه ذرّات خاك آنها هم در عالم متفرّق و مضمحلّ شده است و چون آنها دليلى بر ادّعاء موهوم خودشان كه امتناع بعث باشد نداشتند جز استبعاد عادى كه ناشى از عدم تفكّر در عموم قدرت خداوند است و عمده اين بود كه ميخواستند زير بار فرمايش پيغمبر نروند خداوند فرموده بگو بلى آنها و شما با كمال خوارى محشور خواهيد شد معطّلى هم ندارد يك صيحه و بانگ صور اسرافيل براى زنده نمودن شما و پدران شما و راندنتان بصحراى محشر كافى است مانند چوپانى كه يك صيحه بگله گوسفندان بزند و همه را سوق دهد پس در آنهنگام حالت بهتى بآنها دست ميدهد كه باوضاع محشر نظر مينمايند و منتظرند مجازات آنها معيّن شود و با خود ميگويند اى واى بر ما و عقائد ما اين روز همان روز جزا و حسابى است كه انبياء و اولياء از آن خبر ميدادند و نادم و پشيمان ميشوند از انكار و اصرار خودشان بر كفر و نفاق ولى ديگر پشيمانى سودى ندارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالُوا إِن هذا إِلاّ سِحرٌ مُبِينٌ «15»
و گفتند اينکه كفار و مشركين نيست اينکه مگر سحر آشكار.
وَ قالُوا إِن هذا مشار اليه هذا همان آيه است که فرمود وَ إِذا رَأَوا آيَةً يَستَسخِرُونَ يعني هر معجزه که مشاهده ميكردند حمل بسحر ميكردند چنانچه دأب قوم انبياء سلف هم همين بوده که هر چه معجزه از انبياء مشاهده ميكردند حمل بسحر ميكردند و سر اينکه مطلب اينست که چون معجزات انبياء را نميتوانستند مثل او بياورند و عاجز بودند چنانچه تعبير بمعجزه براي اينست که از قدرت بشر خارج است و زير بار ايمان هم نميرفتند براي همان قساوت قلب و سياهي دل و كبر و نخوت و هواي نفس و حب دنيا و جاه و مال ناچار حمل بسحر ميكردند
جلد 15 - صفحه 127
چنانچه ابتداء اعتراض كردند بحضرت رسالت قالُوا لَو لا أُوتِيَ مِثلَ ما أُوتِيَ مُوسي أَ وَ لَم يَكفُرُوا بِما أُوتِيَ مُوسي مِن قَبلُ قالُوا سِحرانِ تَظاهَرا وَ قالُوا إِنّا بِكُلٍّ كافِرُونَ قصص آيه 48 که تمام انبياء را تكذيب كردند و تمام معجزات را حمل به سحر آنهم سحر آشكار.
إِلّا سِحرٌ مُبِينٌ و حال آنكه سحر با معجزه پهلو نزد سحر تمويه است و بزبان فارسي چشم بنديست و حقيقت ندارد بفاصله كمي از بين ميرود لذا سحره بفوريت تا رسوا نشده دستگاه را برميچينند مثل گوساله سامري که مي- فرمايد وَ لَمّا سُقِطَ فِي أَيدِيهِم وَ رَأَوا أَنَّهُم قَد ضَلُّوا- الايه اعراف آيه 148 ولي معجزه حقيقت دارد و ثابت و محقق است مثل عصاي موسي که بلعيد سحر سحره فرعون را و ساير معجزات او و هم چنين زنده كرد عيسي مردگان را و شفاء دادن كورها را و همچنين قرآن مجيد که تا دامنه قيامت باقيست و ساير معجزات انبياء.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- «و میگویند: این فقط سحر آشکاری است» و نه چیز دیگر! (وَ قالُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ).
نکات آیه
۱ - مشرکان صدر اسلام، معجزات الهى را سحرى آشکار و بى تردید مى دانستند. (و قالوا إن هذا إلاّ سحر مبین) مشارالیهِ «هذا» هم مى تواند معجزه باشد - که در آیه قبل از آن به «آیة» یاد شده است - و هم مى تواند قرآن کریم باشد. برداشت یاد شده مبتنى بر احتمال نخست است.
۲ - قرآن، سحرى آشکار در دیدگاه مشرکان (و قالوا إن هذا إلاّ سحر مبین)
۳ - پى بردن مشرکان صدر اسلام به اعجاز و خارق العاده بودن قرآن کریم (و قالوا إن هذا إلاّ سحر مبین) سحر دانستن قرآن، اعتراف به اعجاز و خارق العاده بودن آن است; زیرا سحر، خود نوعى از کارهاى خارق العاده است و مشرکان به ناچار و از سر لجاج و عناد، قرآن را به آن متهم کرده بودند.
۴ - اصرار و پافشارى مشرکان بر متهم کردن قرآن و معجزه الهى به سحر و جادوگرى (و قالوا إن هذا إلاّ سحر مبین) برداشت فوق از به کار رفتن نفى و استثنا در آیه شریفه که دلالت بر حصر و قطعى بودن مفاد آن است، استفاده مى شود.
۵ - تأثیر شگرف قرآن و معجزات الهى بر مردم عصر بعثت (و قالوا إن هذا إلاّ سحر مبین) از سحر دانستن قرآن و معجزه الهى، برداشت یاد شده به دست مى آید.
موضوعات مرتبط
- اقرار: اقرار به اعجاز قرآن ۳
- قرآن: تاریخ قرآن ۵; تهمت جادو به قرآن ۲، ۴; قرآن و مردم صدراسلام ۵; نقش قرآن در صدراسلام ۵
- مشرکان: اقرار مشرکان صدراسلام ۳; بینش مشرکان ۲; بینش مشرکان صدراسلام ۱; تهمتهاى مشرکان ۲، ۴; تهمتهاى مشرکان صدراسلام ۱; لجاجت مشرکان ۴
- معجزه: تهمت جادو به معجزه ۱
منابع