التغابن ١٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link342 | آيات ۱۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link342 | آيات ۱۱ - ۱۸ سوره تغابن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link343 | مقصود از اذن كه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link343 | مقصود از اذن كه: «هيچ مصيبتى نمى رسد، مگر به اذن خدا»، چیست؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link345 | اطاعت رسول «ص»، اطاعت خدا و نافرمانی اش، نافرمانى خداست]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link345 | اطاعت رسول | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link347 | ايمان و عمل صالح، نوعی از توكل بر خداست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link348 | مقصود از اين كه فرمود: «برخى از همسران و فرزندانتان دشمن شمايند»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link347 | ايمان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۰#link349 | معناى اين كه فرمود: «فَاتَّقُوا الله مَا استَطَعتُم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link348 | مقصود از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۰#link350 | معناى جمله: «وَ أنفِقُوا خَيراً لِأنفُسِكُم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۰#link349 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۰#link351 | بحث روايتى: روایتی در باره آیه: «إنّ مِن أزوَاجِكُم وَ أولادِكُم عَدُوّاً لَكُم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۰#link350 | معناى جمله : | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۰#link351 | روايتى | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۳۲
کپی متن آیه |
---|
إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَ يَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِيمٌ |
ترجمه
التغابن ١٦ | آیه ١٧ | التغابن ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِن تُقْرِضُوا اللهَ قَرْضاً حَسَناً»: (نگا: بقره / مائده / ، حدید / و ).
تفسیر
- آيات ۱۱ - ۱۸ سوره تغابن
- مقصود از اذن كه: «هيچ مصيبتى نمى رسد، مگر به اذن خدا»، چیست؟
- اطاعت رسول «ص»، اطاعت خدا و نافرمانی اش، نافرمانى خداست
- ايمان و عمل صالح، نوعی از توكل بر خداست
- مقصود از اين كه فرمود: «برخى از همسران و فرزندانتان دشمن شمايند»
- معناى اين كه فرمود: «فَاتَّقُوا الله مَا استَطَعتُم»
- معناى جمله: «وَ أنفِقُوا خَيراً لِأنفُسِكُم»
- بحث روايتى: روایتی در باره آیه: «إنّ مِن أزوَاجِكُم وَ أولادِكُم عَدُوّاً لَكُم»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ «17» عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «18»
اگر به خداوند وام دهيد وامى نيكو، آن را براى شما زياد مىكند و شما را مىآمرزد و خداوند سپاسگزار بردبار است. او به پنهان و آشكار آگاه است، نفوذ ناپذير و حكيم است.
نکته ها
موضوع قرض الحسنه، در آيات متعدّدى از قرآن «1» آمده و پيرامون آن مباحثى مطرح شده است كه براى جلوگيرى از تكرار، از طرح آن در ذيل اين آيه خوددارى مىكنيم.
خداوندى كه تمام هستى را آفريده، از انسانى كه هستى و اموالش را خودش به او داده مىخواهد كه به ديگران كمك كند و فرموده وام دادن به ديگران، وام دادن به خداوند است و وعدهها و پاداشهاى چندين برابر مىدهد، اين به خاطر رشد انسان و دل كندن او از دنيا و رسيدگى به فقرا و خدمت به مردم و گره گشايى از آنان و شكستن بت دلبستگى به ماديت و پرواز به سوى خدا و شكوفايى روح سخاوت و عاطفه است.
«1». بقره، 245؛ مائده، 12؛ حديد، 11 و 18؛ تغابن، 17؛ مزّمل، 20.
جلد 10 - صفحه 92
البته وام دادن، زمانى ارزش دارد كه نيكو باشد، فورى باشد، بىمنّت باشد، با احترام باشد، براى مصرف حقّى باشد، مبلغ و مقدار آن مشكلگشا باشد، براى خدا و بدون چشم داشت از مردم باشد و موجب غرور قرض دهنده نشود.
در قرآن كفّاره گناهان چند چيز بيان شده است؛ از جمله: توبه، نماز، جهاد و قرضالحسنه.
پیام ها
1- يا انفاق كنيد و ببخشيد، يا لااقل قرض الحسنه بدهيد. أَنْفِقُوا ... تُقْرِضُوا
2- وام دادن به خلق خدا، وام دادن به خداست. «تُقْرِضُوا اللَّهَ»
3- يكى از راههاى حفظ نفس از بخل، قرض الحسنه است. يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ ...
تُقْرِضُوا اللَّهَ
4- وام گيرنده را تحقير نكنيد، زيرا طرف حساب شما خداوند است و در واقع شما به خدا وام دادهايد. «تُقْرِضُوا اللَّهَ»
5- قرضِ نيكو، پاداش نيكو را به دنبال دارد. «قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ»
6- وام دادن و حل مشكلات مردم، سبب گذشت خداوند از گناهان است.
تُقْرِضُوا اللَّهَ ... يَغْفِرْ لَكُمْ
7- براى ايجاد انگيزه در كارهاى خير، پاداشها و بركات آن را بيان كنيد. «يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ»
8- خداوند، از كسانى كه قرض الحسنه مىدهند، سپاسگزار است، پس افراد قرضگيرنده نيز از قرضدهندگان تشكر كنند. «وَ اللَّهُ شَكُورٌ»
9- خداوند، حليم است، پس اگر به ما قرض الحسنه ندادند، ما نيز حليم و بردبار باشيم. «شَكُورٌ حَلِيمٌ»
10- علم خداوند نسبت به پيدا و پنهان يكسان است. «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
11- گمان نكنيم خدا به وام ما نياز دارد. «الْعَزِيزُ»
12- دستورات، تشويقات و پاداشهاى الهى، حكيمانه است. «الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 94
سوره طلاق
سوره طلاق دوازده آيه دارد و در مدينه نازل شده است.
هفت آيه نخستين اين سوره، پيرامون موضوع طلاق و احكام و مسائل مربوط به آن است و به همين جهت نيز، «طلاق» نام گذارى شده است.
بخش دوم سوره، عاقبت دو گروه را بيان مىدارد نخست كسانىكه از فرمان خدا سرپيچى كرده و به كيفر شديد رسيدهاند، دوم كسانىكه با عمل صالح و پيروى ازپيامبران، مشمول هدايتهاى ويژه الهى ونعمتهاى بهشتى گرديدهاند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ «17»
«1» بحار الانوار، جلد، 73، صفحه 305، حديث 25.
«2» مدرك ياد شده، صفحه 301، حديث 8.
«3» مدرك ياد شده، صفحه 302، حديث 10.
جلد 13 - صفحه 204
بعد از آن در بيان قرض فرمايد:
إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ: اگر قرض دهند خدا را. مراد انفاق حقوق واجبه است و بيان آن به صورت قرض تلطف است در استدعاى به انفاق، يعنى صرف نمائيد مالهاى خود را در آنچه به آن مأمور شدهايد، قَرْضاً حَسَناً: صرفى نيكو، يعنى انفاق مقرون به اخلاص باشد. يا مراد از قرض، صدقه باشد، يعنى صدقه دهيد از طيب نفس نه بر وجه كراهت، يُضاعِفْهُ لَكُمْ: زياده گرداند خدا ثواب آن را براى شما يكى را به ده تا هفتصد و به غير حساب، وَ يَغْفِرْ لَكُمْ: و مىآمرزد گناهان شما را كه پيش از اين كرده باشيد از امساك و ترك انفاق و غير آن، وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ: و خدا جزا دهنده سپاسداران است، چه عطيه جزيل، در مقابل صدقه قيل مىدهد؛ بردبار است به عقوبت ممسكان و بخيلان.
بيان: دو وصف عظيم را ذكر فرموده: يكى شكور كه دال است بر آنكه هر كه در شكرگزارى حق، جد و جهد نمايد، حق تعالى نيز در مقابل آن، مثوبات بالغه و جزاى وافيه كرامت فرمايد. حليم است، يعنى بردبار، و تعجيل در عذاب ننمايد، اگرچه گناهان بندگان بسيار شود، و اين از غايت كرم و لطف او است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «11» وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ «12» اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «13» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «14» إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ «15»
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «16» إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ «17» عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «18»
جلد 5 صفحه 216
ترجمه
نميرسد هيچ مصيبتى مگر باذن خدا و هر كه ايمان آورد بخدا راهنمائى ميكند دلش را و خدا بهمه چيز دانا است
و اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيغمبر را پس اگر روى بگردانيد پس جز اين نيست كه بر عهده فرستاده ما رسانيدن آشكار است
خداوند نيست معبود بحقّى مگر او و بر خدا پس بايد توكّل كنند گروندگان
اى كسانيكه ايمان آورديد همانا بعضى از زنان و فرزندان شما دشمنند براى شما پس حذر كنيد از آنان و اگر عفو كنيد و در گذريد و بپوشانيد پس همانا خدا آمرزنده مهربانست
جز اين نيست كه مالها و فرزندانتان آزمايش است براى شما و خدا نزد او مزد بزرگ است
پس بترسيد از خداوند هر قدر ميتوانيد و بشنويد و اطاعت كنيد و انفاق نمائيد كه بهتر باشد براى خود شما و هر كه نگاهداشته شود از بخل نفس خود پس آن جماعت آنان رستگارانند
اگر قرض دهيد بخدا قرضى نيكو زياده ميگرداند آنرا براى شما و ميآمرزد شما را و خداوند شكرپذير بردبار است
داناى پنهان و آشكار ارجمند درست كار است.
تفسير
تمام امور عالم بتقدير و مشيّت الهى جارى است و از آن جمله مصيبت و بلا است كه باولياء خدا ميرسد بدستور او ولى چون مؤمن ايمان بخدا دارد و ميداند هر چه از او ميرسد خير و صلاح است خداوند دل او را هدايت بصبر و سكون فرموده و نگهدارى ميفرمايد از جزع و بىصبرى و تشويش و علم خداوند احاطه دارد بتمام اشياء و مصالح و مفاسد امور و قلوب بندگان و آنچه در آنها جاى دارد از ايمان و بردبارى و رضا و تسليم بمقدّرات بارى و مردم بايد اطاعت نمايند اوامر خدا و پيغمبر را چون بر نفع خودشان ميباشد و در صورت اعراض و تخلّف ضرر بر خودشان وارد شده نه بر خدا و پيغمبر زيرا معلوم است ذات اقدس الهى منزّه است
جلد 5 صفحه 217
از عروض عوارض و وظيفه پيغمبر هم جز ابلاغ احكام نيست كه انجام داده و از لوازم ايمان بخداوند يگانه جامع صفات كماليّه توكل باو است كه آن عبارت است از رضا بتقدير و اطمينان بتدبير و تفويض امور باو و مستفاد از نقل قمّى ره از امام باقر عليه السّلام آنستكه بعد از هجرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از مكّه بمدينه مسلمانانى كه ميخواستند به تبع آنحضرت هجرت نمايند مبتلا بممانعت زنان و فرزندان ميشدند بعضى از آنان اطاعت ميكردند و توقف مينمودند پس خداوند آن بعض را تحذير فرمود و منع از اطاعت آنها و بعضى آنانرا ميگذاشتند و هجرت مينمودند و ميگفتند اگر با ما نيائيد ما ديگر نگهدار شما نيستيم و آنها بعدا ميآمدند و خداوند امر فرمود بنگهدارى و عفو و اغماض از خطاى آنها و ظاهر آيه شريفه كه شأن نزول آن ذكر شد اخبار از امر عادى نوعى است كه بيشتر زنان و فرزندان در دل طالب مرگ شوهران و پدران خودشانند چون اگر آنها متموّل باشند مايلند بمردن آنها و بردن ارث و اگر فقير باشند مايلند برفع رحمتشان و كمتر زن و فرزندى است كه علاقه بوجود و ثواب خدمت شوهر و پدر خود را داشته باشد لذا بايد از مكر و اطاعت آنها در حذر و بر كنار بود و اگر از آنان خلاف وظيفه نسبت و رسم مودّت چيزى بروز نمود بعفو و اغماض و خطاپوشى بايد از آن درگذشت و متّصف بصفات الهى كه از آن جمله مغفرت و رحمت است شد و جز اين نيست كه اموال و اولاد امتحان و آزمايش است براى مردم از جانب خداوند تا معلوم شود بر خودشان و خلق كه تا چه اندازه در محبّت و اطاعت خداوند پابرجا و ثابتند اگر از مال و اولاد در راه خدا صرف نظر نمودند محبّت و اطاعت آنها نسبت بخدا ثابت ميشود و الّا فلا و بر فرض ثبوت اجر الهى براى آنها بزرگتر و برتر است از آثار خيريّه زن و فرزند و تمام دنيا و ما فيها و شايد مراد از فتنه ابتلاء بزن و فرزند و انصراف از ذكر خدا باشد چنانچه در مجمع نقل نموده كه روزى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مشغول بخطبه خواندن بود كه حسن و حسين عليهما السلام وارد شدند با دو پيراهن سرخ كه در بر داشتند و راه ميرفتند و بزمين مىافتادند پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از منبر بزير آمد و گرفت آندو را و در كنار خود بر منبر جاى داد و
جلد 5 صفحه 218
فرمود خداوند تعالى راست فرموده انّما اموالكم و اولادكم فتنه من نظر باين دو كودك نمودم كه راه ميروند و مىافتند صبر ننمودم و سخن خود را قطع كردم و ثانيا مشغول بخطبه شد و در نهج البلاغه است كه نگوئيد خدايا پناه مىبرم من بتو از فتنه چون كسى نيست كه گرفتار فتنه نباشد كسيكه ميخواهد پناه بخدا ببرد بايد پناه ببرد از فتنههائى كه موجب گمراهى ميشود چون خداوند فرموده و بدانيد جز اين نيست كه اموال و اولاد شما فتنه است و هر كس بايد بقدر استطاعت و تمكّن خود سعى نمايد در تحصيل تقوى و پرهيزكارى و خدا ترسى باستماع مواعظ قرآنيه و اطاعت اوامر الهيّه و انفاق مال خود در راه خدا كه مطلق خيرات است و نتيجه باقيه آن بخود شخص عايد ميشود در دنيا و آخرت و كلمه خيرا محتمل است صفت انفاقا مقدّر باشد و محتمل است خبر يكون باشد كه محذوف شده و ميشود مفعول أنفقوا باشد چون خير در كلام الهى بر مال اطلاق شده و بهترين اموال آن مالى است كه در تحصيل رضاى خدا صرف شود و كسانيكه محفوظ بمانند از بخل نفس خودشان براى اعتياد به انفاق اگر چه بتدريج باشد و باداء اقلّ واجب از حقوق الهى آنان اهل نجات و فوز و فلاح خواهند بود در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه زكوة مال خود را ادا نمايد از بخل نفس خود محفوظ مانده است و صرف مال در راهى كه خداوند بآن امر فرموده مانند آنستكه آنمال را بخدا قرض داده و عوض آنرا از خدا ميخواهد و خوبى آن بخلوص نيّت و افضليّت جهت و رجاء حيات و عدم ترقّب ممات و امثال اينها است و خدا عوض آنرا از ده برابر تا هفتصد برابر و بيشتر زياد ميكند و باو مسترد ميفرمايد در دنيا و آخرت و ميآمرزد او را ببركت انفاق چون خدا شكرپذير است باين معنى كه جزاى شكر را بنحو اكمل عطا خواهد فرمود و مىبخشد زياد را در مقابل كم و بردبار است كه تعجيل در عقوبت نميكند و آگاه است از تمام امور چه مخفى باشد چه آشكار و چه محسوس باشد و چه معقول و چه موجود باشد و چه معدوم و
جلد 5 صفحه 219
ارجمند و توانا و غالب و قاهر است و نيز دانا و محكم كار و درست كردار است و قدرت و علمش بىپايان است در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره تغابن را در نماز واجب خود بخواند شفيع او باشد در روز قيامت و شاهد عدلى شود براى او كه شهادتش قبول است پس از او جدا نميشود تا داخل كند او را در بهشت و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 220
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِن تُقرِضُوا اللّهَ قَرضاً حَسَناً يُضاعِفهُ لَكُم وَ يَغفِر لَكُم وَ اللّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ «17»
اگر شما اموال خود را بخدا بسپاريد سپردن نيكويي خداوند مضاعف
جلد 17 - صفحه 48
ميفرمايد او را براي شما و ميآمرزد شما را و خداوند شكور و قدردان است و حليم و بردبار است.
إِن تُقرِضُوا اللّهَ نه اينكه العياذ خداوند احتياج بمال شما داشته باشد خودش اينکه مال را بشما تفضلا عطا فرموده و بنحو عاريه بدست شما سپرده و ميگذاريد و ميرويد چه بهتر بدست او بسپاريد که بر شما نگاه دارد، و بدست او سپردن باين است که به صدقات واجبه و مستحبه و مصاريف خيريه و في سبيل اللّه مصرف نمايد که ميفرمايد:
أَ لَم يَعلَمُوا أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ وَ يَأخُذُ الصَّدَقاتِ توبه آيه 104، و ميفرمايد: مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَموالَهُم فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللّهُ يُضاعِفُ لِمَن يَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ بقره آيه 261، و غير اينها از آيات و اخباري که در مثوبات و فضل هر يكي وارد شده.
قَرضاً حَسَناً بداعي قربت و خلوص و بدون ريا و منت و مقاصد فاسده.
يُضاعِفهُ لَكُم آن هم باضعاف مضاعفه هم در دنيا بركات بسيار دارد و هم در آخرت مثوبات و درجات زيادي دارد.
وَ يَغفِر لَكُم باعث مغفرت گناهان شما ميشود.
وَ اللّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ اما شكور بودن خدا يعني قدردان و احترام كننده و تلطف و عنايت كننده است چنانچه ميفرمايد: لِيُوَفِّيَهُم أُجُورَهُم وَ يَزِيدَهُم مِن فَضلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ فاطر آيه 30، و ميفرمايد: وَ مَن تَطَوَّعَ خَيراً فَإِنَّ اللّهَ شاكِرٌ عَلِيمٌ بقره آيه 158، و بسياري از آيات ديگر، و اما حليم نسبت باهل ايمان در ترك مؤاخذه بر سيئات آنها و اما نسبت باهل آتش غضب او شديد است: إِنَّ بَطشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ بروج آيه 12.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- سپس برای تشویق به انفاق و جلوگیری از بخل و شحّ نفس میفرماید: «اگر به خدا، قرض الحسنه دهید، آن را برای شما مضاعف میسازد، و شما را میبخشد، و خداوند شکر کننده و بردبار است» (ان تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفر لکم و الله شکور حلیم).
چه تعبیر عجیبی خدائی که آفریننده اصل و فرع وجود ما، و بخشنده تمام نعمتهاست از ما وام میطلبد! و در برابر آن وعده «اجر مضاعف و آمرزش» میدهد، و نیز از ما تشکر میکند، لطف و محبت بالاتر از این تصور نمیشود.
ج5، ص208
نکات آیه
۱ - انفاق در راه خداوند، قرض دادن به او است. (إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا)
۲ - قرض دادن به خدا، قرضى نیکو و با ارزش در نزد او (إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا) وصف «حسناً» مى تواند توضیحى و یا تخصیصى باشد. برداشت یاد شده، برپایه احتمال اول است.
۳ - مرغوب بودن کالاى مورد انفاق و خلوص نیت انفاق کننده، دو عنصر لازم در انفاق (إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا) در صورتى که وصف «حسناً» تخصیصى باشد، ناظر به حسن فاعلى (خلوص نیت انفاق کننده) و حسن فعلى (مرغوب بودن کالاى مورد انفاق) خواهد بود.
۴ - قرض به خدا (انفاق)، موجب بهره مندى از سود و پاداش مضاعف الهى است. (إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا یضعفه لکم)
۵ - ارزش والاى انفاق و مقام عالى انفاق گران، در پیشگاه خداوند (إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا یضعفه لکم) از این که انفاق به عنوان قرض به خدا شمرده شده و پاداشى مضاعف، در برابر آن وعده داده شده است، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.
۶ - بهره جستن از خصلت نفع طلبى و خیرجویى انسان ها، از روش هاى قرآن براى تشویق آنان به انفاق و انجام کارهاى خیر (وأنفقوا خیرًا لأنفسکم ... إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا یضعفه لکم)
۷ - قرض به خداوند (انفاق)، موجب جلب آمرزش او است. (إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا ... یغفر لکم)
۸ - خداوند، شکور (سپاسدار و قدرشناس) و حلیم (بردبار) است. (و اللّه شکور حلیم)
۹ - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان، جلوه قدرشناسى، سپاسدارى و حلم خداوند است. (إن تقرضوا اللّه ... یضعفه لکم و یغفر لکم و اللّه شکور حلیم)
۱۰ - قرض به خداوند (انفاق)، باید بدون چشم داشت مادى از دیگران باشد. (إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا ... و اللّه شکور حلیم) خداوند براى انفاق، پاداش مضاعف و غفران خویش را مقرر فرموده و سپاسدارى خود را یادآور شده است. از این مطلب مى توان برداشت یاد شده را به دست آورد.
۱۱ - انفاق نمودن به منظور دستیابى به پاداش الهى، امرى جایز و قابل جمع با نیت خالص و انگیزه الهى است. (أنفقوا ... إن تقرضوا اللّه ... یضعفه لکم و یغفر لکم) توصیه به انفاق، همراه با مقرر داشتن پاداش مضاعف - که موجب ایجاد انگیزه در انسان براى انفاق مى شود - بیانگر مطلب یاد شده است.
۱۲ - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان، جلوه تفضل و لطف ویژه خداوند به آنان است. (إن تقرضوا اللّه ... یضعفه ... و اللّه شکور حلیم) سپاس و تقدیر خداوند از انفاق گران - با آن که سود انفاق به خود آنان باز مى گردد - نشانه تفضل و لطف ویژه الهى به انفاق گران است.
موضوعات مرتبط
- آمرزش: عوامل آمرزش ۷
- اسماء و صفات: حلیم ۸; شکور ۸
- انسان: آثار منفعت طلبى انسان ۶
- انفاق: اخلاص در انفاق ۱۱; ارزش انفاق ۵; انفاق براى پاداش ۱۱; انفاق در راه خدا ۱، ۵; روش تشویق به انفاق ۶; مرغوبیت مورد انفاق ۳; ملاک ارزش انفاق ۳
- انفاقگران: آمرزش انفاقگران ۹، ۱۲; اخلاص انفاقگران ۳; پاداش انفاقگران ۹، ۱۲; مقامات انفاقگران ۵
- انگیزش: عوامل انگیزش ۶
- پاداش: پاداش مضاعف ۹، ۱۲; مراتب پاداش ۴، ۱۲; موجبات پاداش مضاعف ۴
- خدا: آثار قرض به خدا ۷; پاداشهاى خدا ۴، ۱۱; شرایط قرض به خدا ۱۰; قرض به خدا ۱، ۲، ۴; نشانه هاى تشکر خدا ۹; نشانه هاى حلم خدا ۹; نشانه هاى فضل خدا ۱۲; نشانه هاى لطف خدا ۱۲
- عمل: روش تشویق به عمل خیر ۶
- فضل خدا: مشمولان فضل خدا ۱۲
- قرض: قرض با ارزش ۲; قرض نیکو ۲
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱۲
منابع