الطارق ٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۰: خط ۴۰:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۱#link291 | آيات ۱ - ۱۷، سوره طارق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۱#link291 | آيات ۱ - ۱۷  سوره طارق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۱#link292 | معناى ((طارق )) و ((ثاقب ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۱#link292 | معناى «طارق» و «ثاقب»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link293 | مراد از اينكه فرمود: ((هيچ نفسى نيست جز اينكه بر آن حافظى است ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link293 | مراد از اين كه فرمود: «هيچ نفسى نيست جز اين كه بر آن، حافظى است»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link294 | شخصيت انسان به نفس و روح او است و لذا انسانى كه در قيامت اعاده مى شود عين همانانسان دنيوى است نه مثل او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link294 | شخصيت انسان به نفس و روح اوست، لذا انسانى كه در قيامت اعاده مى شود، عين همان انسان دنيوى است، نه مثل او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link295 | استدلال بر قدرت خدا بر احياء اموات به خلقت انسان از آبى جهنده كه از بين ((صلب)) و ((ترائب )) خارج مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link295 | استدلال بر قدرت خدا بر احياء اموات به خلقت انسان از آبى جهنده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link296 | وجه تسميه قيامت به ((يوم تببلى السّرائر))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link296 | وجه نامگذاری قيامت به «يَومَ تُبلَى السّرائِر»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link297 | وصف قرآن به اينكه ((قول فصل )) است و ((هزل نيست ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link297 | وصف قرآن به اين كه «قَولٌ فَصلٌ» است و «هزل» نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link298 | (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته از جمله ((يوم تبلى السّرائر)) و ((اءنهلقول فصل ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link298 | رواياتى در ذيل برخى آيات سوره طارق]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۳۴

کپی متن آیه
إِنْ‌ کُلُ‌ نَفْسٍ‌ لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ

ترجمه

(به این آیت بزرگ الهی سوگند) که هر کس مراقب و محافظی دارد!

هيچ كس نيست مگر اين كه نگهبانى بر او هست
هيچ كس نيست مگر اينكه نگاهبانى بر او [گماشته شده‌] است.
(قسم به اینان) که هیچ شخصی نیست جز آنکه او را البته (از طرف خدا) مراقب و نگهبانی هست.
هیچ کس نیست مگر اینکه بر او نگهبانی است.
هيچ كس نيست مگر آنكه بر او نگهبانى است.
هیچ جانی نیست مگر آنکه بر او نگهبانی هست‌
كه هيچ كس نيست مگر آنكه بر او نگهبانى هست.
کسی وجود ندارد مگر این که بر او نگهبانی است (که او را می‌پاید و پندار و کردار و گفتارش را ثبت و ضبط و حفظ می‌نماید).
هیچ کس نیست مگر اینکه در آن هنگام (و هنگامه)، نگاهبانی (ربّانی) بر او (گماشته شده) است.
نیست کسی جز بر او است نگهبانی‌

There is no soul without a Protector over it.
ترتیل:
ترجمه:
الطارق ٣ آیه ٤ الطارق ٥
سوره : سوره الطارق
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إنْ»: حرف نفی و به معنی (مَا) است. «إِن کُلُّ ...»: مسلّماً هرکسی مراقبی دارد. «حَافِظٌ»: مُراقب. مُحافظ. مراد فرشتگان آفریدگارند که به منزله سپاهیان محافظ و مراقب انسان هستند. هم او را از چیزهائی که خدا بخواهد حفظ می‌کنند، و هم اعمال او را می‌پایند و می‌نگارند (نگا: زخرف / ، انفطار / و ). «لَمَّا»: مگر این که. به معنی (إِلاّ) است. این آیه، جواب قسم است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4» فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9» فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10»

سوگند به آسمان و ستاره طارق. و تو چه دانى كه طارق چيست؟ ستاره‌اى است درخشنده. (به اينها سوگند كه) هيچ كس نيست مگر آنكه بر او نگهبانى است. پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شده است. از آبى جهنده آفريده شده است. كه از بين كمر و سينه بيرون مى‌آيد. همانا او بر باز گرداندنش تواناست. روزى كه اسرار آشكار شود. پس براى انسان، هيچ قدرتى (از درون) و ياورى (از بيرون) نيست.

نکته ها

«طارق» به معناى كسى است كه در شب وارد شود و در را بكوبد. «طرق» كوبيدن و «مطرقة» وسيله كوبيدن است و «طريق» به راه گفته مى‌شود، زيرا زير پا كوبيده مى‌شود.

«ثاقب» به معناى سوراخ كردن است، گويا اين ستاره با نور خود تاريكى شب را سوراخ مى‌كند. «صلب» به معناى محكم و مراد از آن، ستون فقرات پشت است و «ترائب» به استخوان‌هاى سينه گفته مى‌شود.

«تُبْلَى» از «بلوى» به معناى آزمايش است كه عامل آشكار شدن حقيقت‌هاست.

جلد 10 - صفحه 444

طبق روايتى از امام صادق عليه السلام مراد از طارق، ستاره زُحَل است كه ستاره اميرالمؤمنين و اوصياى اوست. «1»

اشعث بن قيس كه از منافقان بود، شبانه حلوايى براى حضرت على عليه السلام آورد و در خانه را زد تا با هديه حلواى شب، در روز مرتكب خلافى شود. حضرت، نام او را كه شبانه در خانه‌اش را كوبيد، طارق ناميد. «2»

مشابه آيه 4 اين سوره را در سوره انفطار مى‌خوانيم: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ كِراماً كاتِبِينَ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» بر شما نگهبانانى گماشته شده كه بزرگوارانه، بدون كينه و سوء ظنّ، كارهاى شما را مى‌نويسند و آنچه انجام مى‌دهيد مى‌دانند.

پیام ها

1- انسان و تمام كارهاى او تحت حفاظت فرشتگان الهى است. (هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ»

2- چگونگى تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شكم مادر، بايد مورد مطالعه و دقّت قرار گيرد كه هم زمينه خداشناسى است و هم معادشناسى. فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ‌ ...

3- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد بايد در آفرينش خود دقت كند. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ»

4- توجّه به آفرينش انسان، زمينه ايمان به معاد است. «عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ»

5- معاد جسمانى است و جسم انسان در قيامت دوباره زنده مى‌شود. «رَجْعِهِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4»

جواب قسم اين است.

إِنْ كُلُّ نَفْسٍ‌: نيست هيچ نفسى، لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ: الا بر او رقيب و نگهبانى هست، كه حق تعالى باشد.

از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه: و كّل بالمؤمن مائة و ستّون ملكا يذبّون عنه كما يذبّ عن قصعة العسل الذّباب، لو و كّل العبد الى نفسه طرفة عين لاختطفه الشّيطان: موكلند به هر مؤمنى سيصد و شصت ملك كه آفات و بليات و شرّ شياطين را از او دفع مى‌كنند، چنانچه مگس از


«1» بحار الانوار چ جديد ج 58 ص 269 روايت 56 بنقل از خصال، ج 2، ابواب الاثنى عشر، روايت 68 ص 489.

جلد 14 - صفحه 146

كاسه عسل دفع كرده شود. اگر يك لحظه بنده با نفس خود واگذاشته شود، شياطين او را بربايند. و در باديه هلاكت افتد «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4»

فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9»

فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10» وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ «11» وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ «12» إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ «13» وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ «14»

إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً «15» وَ أَكِيدُ كَيْداً «16» فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً «17»

ترجمه‌

سوگند بآسمان‌

و آينده در شب و چه ميدانى تو چيست آينده در شب‌

آن ستاره درخشان است‌

نيست هيچ كسى مگر آنكه بر او نگهبانى است‌

پس بايد ببيند انسان از چه آفريده شد

آفريده شده از آب جهنده‌اى‌

كه بيرون ميآيد از پشت و استخوانهاى سينه‌

همانا آن آفريننده بر بر گرداندن او هر آينه توانا است‌

در روز كه آزموده شود اسرار نهانى‌

پس نيست مر او را هيچ نيرو و ياورى‌

سوگند بآسمان كه صاحب باز گشتن است‌

و بزمين كه صاحب شكافتن است‌

همانا آن هر آينه گفتارى است جدا كننده حق از باطل‌

و نيست آن بازيچه و شوخى‌

همانا آنان مكر مينمايند مكر نمودنى‌

و جزاى مكر ميدهم من جزا دادنى‌

پس مهلت ده كافران را و واگذار آنها را واگذاردن كمى.

تفسير

خداوند متعال قسم ياد فرموده بآسمان و آينده در شب و آشكار شونده در آن و ميفرمايد چه ميدانى تو اى پيغمبر مكرّم كه مراد از آينده در شب چيست چون طارق بر هر آينده در شب اطلاق ميشود و بيان فرموده كه مراد از آن ستاره درخشانى است كه نور آن از هفت آسمان گذشته بزمين ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه طارق ستاره درخشان زحل است كه در اعلى منازل آسمان جاى دارد و


جلد 5 صفحه 373

آن ستاره عذاب و قيامت است و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب مردى از يمن كه قائل بنحوست زحل بود فرمود نه چنين است آن ستاره امير المؤمنين عليه السّلام و ستاره اوصياء است و آن ستاره درخشانى است كه خداوند در قرآن آنرا وصف فرموده و ثاقب خوانده براى آنكه مطلع آن آسمان هفتم است و آن بنور خود آسمانها را شكافته تا در آسمان دنيا نور بخش شده و جواب قسم آنست كه فرموده نيست هيچ نفسى و شخصى مگر آنكه بر او حافظ و نگهبانى است از ملائكه كه حفظ ميكند او را از خطرات و آفات و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابر اين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و لام فاصله و ما زائده است و بقرائت مشهوره ان نافيه و لمّا بمعناى الّا است چنانچه بيان شد پس بايد انسان فكر كند و ببيند كه از چه خلق شده از آب جهنده پستى كه بيرون ميآيد از ميان پشت مرد و استخوانهاى سينه زن و بداند خداوندى كه او را از آن حال باين حال رسانده و حفاظت و نگهدارى از او ميكند قادر است كه دو مرتبه او را زنده نمايد و بمقامات بالاترى برساند و براى اين او را خلق فرموده و حفظ ميفرمايد نه براى آنكه چند روز زندگانى مشوب بآلام و اسقام نموده و نيست و نابود گردد پس بايد خود را قابل نمايد از براى نيل بآن مقام بدستوريكه خداوند بتوسط انبياء عظام و اوصياء كرام خود باو داده است و آن روز كه بنده در آن بكمال لايق خود ميرسد روزى است كه سرائر و ضمائر و اعمال خوب و بد او آشكار و از يكديگر ممتاز ميگردد باختبار چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند آن سرائرى كه خداوند اختبار ميفرمايد بندگان را بآن در قيامت چيست فرمود سرائر شما اعمالتان است از نماز و روزه و زكوة و وضو و غسل و هر واجبى چون اعمال تمامى اسرار خفيّه است پس اگر بخواهد مرد با آنكه نماز نخوانده باشد ميگويد خوانده‌ام و اگر وضو نگرفته باشد ميگويد گرفته‌ام و ظاهرا سرائر اعمّ از عقائد و اخلاق و اعمال باشد و در روايت بيان افراد خفيّه شده تا تصوّر نشود كه مخصوص بعقائد و اخلاق است كه در باطن وجود دارد و احيانا بآثار كشف ميشود پس نيست براى انسان در آن روز نيرو و ياورى و قمّى ره نقل نموده كه نيست براى او قوّتى كه تقويت پيدا كند بآن بر


جلد 5 صفحه 374

خالق خود و نه ياورى كه يارى كند او را و مانع شود از اراده خدا اگر بخواهد عذاب كند او را و نيز خداوند قسم ياد فرموده بآسمان كه داراى گردش و رجوع در هر دور است بمبدء حركت خود چنانچه گفته‌اند كواكب سبع سيّاره متحرّكند بحركت افلاكشان و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آسمان داراى باران است و گفته شده باران را رجع خوانده‌اند براى آنكه خداوند رجوع ميدهد آنرا در وقتى بعد از وقتى و نيز قسم ياد فرموده بزمين كه واجد شكافتن و بيرون آوردن روئيدنيها و چشمه‌ها است و جواب قسم آنست كه قرآن كلام فارق بين حق و باطل است به بيان هر يك از آن دو چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و جدّى است بازيچه و شوخى نيست كفار مكّه و قريش مكر و حيله مينمايند با تمام قواء براى خاموش نمودن نور آن و باطل نمودن سعى تو منهم در مقابل آنها كارى ميكنم كه مكر و حيله آنها باطل شود و شبيه باشد بكار آنها چون آنها را مهلت ميدهم و در ناز و نعمت ميپرورانم تا هر چه از دستشان بر آيد بكنند و استحقاقشان كامل گردد پس ناگهان آنها را ميگيرم و بانتقام كامل ميرسانم اى پيغمبر محترم تو هم بآنها مهلت بده و با آنها مدارا كن و در صدد انتقام كشيدن از آنها مباش و تعجيل در امر منما مهلت ده آنانرا مهلت كمى و قمّى ره نقل فرموده كه واگذار آنها را كمى و گفته شده خداوند خواسته كلام مؤكّد باشد و لفظ تكرار نشود لذا مهّلهم را به امهلهم تأكيد فرموده كه آن از باب تفعيل و اين از باب افعال است و اينكه مهلت موصوف بكمى شده براى آنست كه چيزيكه محقّق الوقوع است كه عذاب آخرت باشد نزديك است و فاصله‌اش كم است و بنظر حقير براى مزيد تهديد وعده عذاب و انتقام نزديك بآنها داده يا در دم مرگ و بعد از آن بعذابهاى گوناگون برزخى يا در زمان حيات بقتل و ذلّت و اسارت در فتوحات اسلامى و ظاهرا قلّت مستفاد از رويدا باعتبار آنست كه مصغّر ارواد بمعناى امهال است گويند أرودا روادا يعنى أمهل امهالا و وعده عذاب مستفاد از امر بمهلت دادن در زمان كم است يعنى من بزودى انتقام از آنها خواهم كشيد در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائتش در نمازهاى واجب خود سوره و السّماء و الطّارق باشد از براى او است در نزد خداوند روز قيامت جاه و منزلت و باشد از رفقاء انبياء و اصحاب ايشان در بهشت‌


جلد 5 صفحه 375

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌ كُل‌ُّ نَفس‌ٍ لَمّا عَلَيها حافِظٌ «4»

جواب‌ قسم‌ ‌است‌، ‌ان‌ نافيه‌ ‌است‌ و ‌لما‌ ادات‌ استثنائيه‌ ‌يعني‌ نيست‌ ‌هر‌ نفسي‌ مگر ‌بر‌ ‌او‌ حافظ ‌است‌، حفظه‌ بسيار هستند ‌من‌ جمله‌ كتبه‌ اعمال‌ رقيب‌ و عتيد ‌که‌ ميفرمايد: إِذ يَتَلَقَّي‌ المُتَلَقِّيان‌ِ عَن‌ِ اليَمِين‌ِ وَ عَن‌ِ الشِّمال‌ِ قَعِيدٌ ما يَلفِظُ مِن‌ قَول‌ٍ إِلّا لَدَيه‌ِ رَقِيب‌ٌ عَتِيدٌ ق‌ ‌آيه‌ 17 و 18، و ‌من‌ جمله‌ حفظه‌ نفوس‌ و ملائكه‌ حاضره‌ ‌در‌ مجالس‌ مؤمنين‌ و ملائكه‌ موكلين‌ ارزاق‌ بعلاوه‌ وجود مقدس‌ پيغمبر و ائمه‌ اطهار ‌که‌ مشاهده‌ ميكنند تمام‌ رفتار و كردار ‌ما ‌را‌ ‌حتي‌ خيالات‌ قلبيه‌ ‌را‌ و بهمه‌ جا احاطه‌ دارند ‌که‌ مكرر بيان‌ ‌شده‌ و تمام‌ اينها شهود يوم البعث‌ هستند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 4)- اکنون ببینیم این سوگندها برای چیست؟ در این آیه می‌فرماید:

«مسلما هر کس مراقب و محافظی دارد» (ان کل نفس لما علیها حافظ).

که اعمال او را ثبت و ضبط و حفظ می‌کند، و برای حساب و جزا نگهداری می‌نماید.

به این ترتیب شما هرگز تنها نیستید، و هر که باشید، و هر کجا باشید، تحت مراقبت فرشتگان الهی و مأموران پروردگار خواهید بود، این مطلبی است که توجه به آن در اصلاح و تربیت انسان فوق العاده مؤثر است.

نکات آیه

۱ - هر انسانى، داراى نگاهبان و مراقبت کننده اى مخصوص خویش است. (إن کلّ نفس لمّا علیها حافظ) «إن» حرف نفى و «لمّا» به معناى إلاّ است; یعنى، «ما کلّ نفس إلاّ علیها حافظ». مراد از «حافظ»، مأموران الهى اند که مراقبت از انسان را بر عهده داشته، اعمال و کردار او را حفظ و ثبت مى کنند.

۲ - افکار و کردار انسان ها، محفوظ مانده و محاسبه خواهد شد. (إن کلّ نفس لمّا علیها حافظ) خبر از حفاظت و مراقبت بر انسان ها، هشدارى است به آنان که نپندارند آنچه انجام مى دهند، فانى گشته و پیامدى نخواهد داشت.

۳ - خداوند، با سوگند به آسمان و ستارگان، بر مراقبت از انسان و افکار و کردار او، تأکید ورزیده است. (و السماء و الطارق ... إن کلّ نفس لمّا علیها حافظ)

۴ - انسان، موجودى جاودانه است. (إن کلّ نفس لمّا علیها حافظ) «نفس» یا به معناى روح است و یا شخص (مصباح). حفاظت از روح انسان، بلکه حتى شخص او، بر پیشگیرى از نابودى او توقف دارد که مستلزم جاودانگى انسان است، گرچه در قالبى غیر از این جسم به حیات خود ادامه دهد.

موضوعات مرتبط

  • انسان: جاودانگى انسان ۴; حسابرسى عمل انسان ها ۲; حقیقت انسان ۴; محافظت از عمل انسان ها ۲; مراقبت از عمل انسان ها ۳; نگهبانان انسان ۱
  • خدا: تأکیدات خدا ۳
  • سوگند: سوگند به آسمان ۳; سوگند به ستارگان ۳
  • قرآن: سوگندهاى قرآن ۳

منابع