الضحى ٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''شأن نزول آیات ۴ و ۵:''' | |||
محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از عبدالله بن عباس نقل کند که گفت: بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ممالکى که بعد از او از طرف اسلام و مسلمین گشوده خواهد شد، عرضه گردید. پیامبر مسرور و خوشحال شد سپس این آیات بر او نازل گردید.<ref> البرهان فی تفسیر القرآن.</ref> | |||
و نیز ابن عباس گوید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آنچه که باید بعد از من براى امت من از فتوحات و خیرات پیش آید. بر من عرضه شد و من از آن خوشحال و شادان گردیدم سپس این آیات بر من نازل شد.<ref> کتاب الاوسط از طبرانى و کتاب الدلائل از بیهقى و حاکم صاحب المستدرک.</ref> | |||
امام صادق علیهالسلام فرماید و جابر نیز گوید: علت نزول آیه ۵ چنین است، روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم داخل خانه دخترش زهرا علیهاالسلام شد. دید ایشان چادرى از پشم و کرک و موى شتر در بر نموده و با یک دست آسیاب را براى آرد کردن میچرخاند و با دست دیگر طفل صغیرش را شیر میدهد. | |||
پیامبر چون دختر خود را بدین وضع دید، اشک از چشمان وى سرازیر گردید و به دخترش فرمود: اى دخترک عزیز من مرارت و زحمت دنیا را با یاد آورى. بهشت از یاد ببر، سپس آیه ۵ نازل گردید.<ref> تفاسیر روض الجنان از خاصة و کشف الاسرار از عامه و تفاسیر ثعلبى و قشیرى از عامه.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link360 | آيات ۱ - ۱۱، سوره ضحى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link360 | آيات ۱ - ۱۱، سوره ضحى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link361 | مقصود از اينكه خطاب به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود خدا تو را ((يتيم )) و((ضالّ)) يافت . چند وجه در اين باره]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link361 | مقصود از اينكه خطاب به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود خدا تو را ((يتيم )) و((ضالّ)) يافت . چند وجه در اين باره]] | ||
خط ۳۷: | خط ۵۰: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link364 | رواياتى درباره نزول آيه : ((و لسوف يعطيك ربّك فترضى ))، شفاعت ، و معناى آيه: ((و امّا بنعمة ربّك فحدث ))و...]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link364 | رواياتى درباره نزول آيه : ((و لسوف يعطيك ربّك فترضى ))، شفاعت ، و معناى آيه: ((و امّا بنعمة ربّك فحدث ))و...]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۵#link41 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۵#link41 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ الضُّحى «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى «4» وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى «5» | |||
«1» به روشنايى آغاز روز سوگند. «2» به شب سوگند آنگاه كه آرامش بخشد. «3» | |||
پرودگارت تو را وانگذاشته و خشم نگرفته است. «4» همانا آخرت براى تو بهتر از دنيا است. «5» و به زودى پروردگارت (چيزى) به تو عطا كند كه خشنود شوى. | |||
===نکته ها=== | |||
«ضحى» به معناى اوايل روز و هنگام چاشت است. «سجى» هم به معناى پوشاندن و هم به معناى سكون و آرامش است. | |||
«وَدَّعَكَ» از «توديع» به معناى واگذاشتن و رها كردن است و «قَلى» به معناى شدّت عداوت و بغض و خشم و قهر است. | |||
براى چند روزى وحى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله قطع شد. مخالفان سرزنش كردند كه خدا تو را رها كرده است. اين آيات نازل شد و حضرت را دلدارى داد. شايد دليل قطع وحى آن بود كه خداوند به مردم بفهماند هر چه هست از اوست و پيامبر در الفاظ وحى و زمان نزول آن و مقدار آن، از خود اختيارى ندارد. | |||
نشانه آنكه خدا پيامبرش را رها نكرده، اين است كه در اين سوره كوچك، سيزده بار شخص پيامبر مورد خطاب قرار گرفته است. | |||
جلد 10 - صفحه 516 | |||
===پیام ها=== | |||
1- روشنى روز و تاريكى و آرامش شب دو نعمت بزرگ الهى است كه مورد سوگند خداوند قرار گرفته است. «وَ الضُّحى وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى» | |||
2- با قاطعيّت، زبان بدگويان را قطع و دل پاكان را بدست آوريد. «وَ الضُّحى وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» | |||
3- به قضاوتها و پيش داورىها و تحليلهاى نادرست، صريحاً جواب بدهيد. | |||
«ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» | |||
4- مربّى نبايد كسى را كه تحت تربيت اوست رها كند. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» | |||
5- قطع موقت لطف را نشانه غفلت و قهر الهى ندانيد. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى «4» | |||
---- | |||
«1» منهج الصادقين (چ سوم) ج 10 ص 271- 270. | |||
«2» سوره مريم آيه 64. | |||
«3» سوره اسراء آيه 85. | |||
جلد 14 - صفحه 250 | |||
وَ لَلْآخِرَةُ: هر آينه سراى ديگر، خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى: بهتر است براى تو از اين سرا كه دنيا باشد. يعنى كرامت خدا مر تو را در آخرت بهتر است از كرامت او در دنيا. زيرا آخرت باقى و خالص از شوائب است، امّا دنيا مشوب به آلام و مصائب و فانى باشد. و از جمله كرامت تو در آخرت مقدّم و پيشواى همه انبياء باشى، چنانچه فرمود: «آدم و من دونه تحت لوائى يوم القيمة» «1». و ديگر، اعطاى مقام محمود است و امّت تو بر جميع امم شاهد باشند و درجات ايشان از درجات ساير امم انبيا ارفع و اعلى مراتب باشد، همه به كرامت و شفاعت تو خواهد بود. | |||
ابن عبّاس نقل نموده كه بعضى حضرت را بشارت دادند به فتحى كه امّت او را در دنيا باشد و اكثر بلاد در حوزه تصرف ايشان آيد. حضرت مسرور شد و اين آيه آمد كه آخرت تو را بهتر است از دنيا «2». يعنى كرامتى كه حق تعالى به تو ارزانى خواهد داشت و آن هزار هزار قصر است در بهشت از مرواريد و خاك آن از مشك ازفر و در هر قصر از ازواج و خدم و حشم و حور و نعم و امتعه آنچه لايق آن بود براتمّ وصف، بهتر است از كرامت اين سراى كه فتح بلاد باشد. يا آنكه نهايت امر تو از بدايت آن بهتر است، چه ساعت به ساعت بر درجه رفعت و مرتبت تو اضافه شود. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَ الضُّحى «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى «4» | |||
وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى «5» أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى «6» وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى «7» وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى «8» فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ «9» | |||
وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ «10» وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ «11» | |||
ترجمه | |||
سوگند بوقت بلند شدن آفتاب | |||
و بشب وقتى كه مستقرّ گردد تاريكى آن | |||
ترك ننمود تو را پروردگار تو و دشمن نداشت تو را | |||
و هر آينه آخرت بهتر است براى تو از دنيا | |||
و هر آينه بعد از اين عطا ميكند بتو پروردگارت پس خشنود ميشوى | |||
آيا نيافت تو را يتيم پس مأوى داد | |||
و يافت تو را گمشده پس راهنمائى كرد | |||
و يافت تو را عيالمند پس بىنياز نمود | |||
و امّا طفل يتيم را پس مورد قهر قرار مده | |||
و امّا سائل و گدا را پس بدرشتى محروم منما | |||
و امّا بنعت پروردگارت پس سخنرانى كن. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال سوگند ياد فرموده بوقت بلند شدن آفتاب كه بهترين اوقات روز است براى انجام امور و وقت اعتدال هوا در تابستان و زمستان است و بشب در وقتى كه كامل و مستقرّ گردد تاريكى آن و مخفى شوند مبصرات از انظار و ساكن گردند مردم از رفتار براى آنكه قطع ننموده است وحى خود را از پيغمبر اكرم مانند كسيكه وداع نمايد با كسى و ترك كند روابط خود را با او و ودعك بتخفيف بمعناى تركك نيز قرائت شده و در مجمع آنرا از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده و نيز بغض و عداوتى با آنحضرت پيدا ننموده است چون در جوامع نقل نموده كه وحى چندى به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نرسيد پس مشركين گفتند خداى | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 401 | |||
محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با او وداع نموده و عداوت ورزيده پس اين سوره نازل شد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اول سورهاى كه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد اقرء باسم ربّك الّذى خلق بود پس تأخير افتاد در تشرّف جبرئيل و نزول قرآن و خديجه عليها السلام عرض كرد شايد خداوند ترك فرموده تو را و لذا نميفرستد نزد تو پس نازل نمود خداوند ما ودّعك ربّك و ما قلى و بعد از اين مژده داده به پيغمبر خود كه هر آينه اواخر امر دعوت او بهتر و با پيشرفت مقرونتر است براى او از اوائل آن يا آخرت براى او بهتر از دنيا است و هر آينه خداوند بقدرى در آخرت باو عطا فرمايد از بهشت چنانچه قمى ره نقل نموده و از قبول شفاعت نسبت باهل توحيد چنانچه از محمد حنفيّه نقل شده تا راضى شود و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه راضى ميشود جدّ من بآنكه باقى نماند در آتش موحّدى و نيز از آن حضرت نقل نموده كه يك روز پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد شد بر حضرت فاطمه عليها السلام و در بر او كسائى بود از پشم شتر و آسيا ميكرد بدست خود و شير ميداد طفل خود را و چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن حال را مشاهده فرمود ديدگانش پر از اشك شد و فرمود اى دختر من سبقت گير بتلخى دنيا براى شيرينى آخرت و خداوند نازل فرموده بر من و لسوف يعطيك ربّك فترضى و بعد از اين بيان فرموده نعمتهاى خود را كه از اول عمر باو انعام فرموده و كاشف از محبوبيّت ديرين آن حضرت نزد خداوند است باين تقريب كه آيا نيافت خداوند تو را يتيم و بىپدر از وقت ولادت و بىمادر پس از چند سال پس جاى داد تو را در حجر جدّت عبد المطّلب و پس از وفات او در تحت كفالت عمّت ابو طالب كه برادر ابو ينى پدرت عبد اللّه است و تا آخر عمر با كمال عزت و تمام قدرت از تو نگهدارى و حمايت نموده و مينمايد و يافت تو را گمشده از دايهات حليمه سعديّه در راه مكّه وقتى كه ميخواست رد كند تو را بجدت پس هدايت فرمود تو را و رسانيد بآن بزرگوار تو را چنانچه مورّخين نقل نمودهاند و يافت تو را فقير پس بىنياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا كنون مشمول عنايات ما بودى بعد از اين هم خواهى بود آنچه ذكر شد معانى ظاهرى آيات اخيره است ولى عياشى ره از امام رضا عليه السّلام نقل | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 402 | |||
نموده كه مراد از يتيم فرد بى مثل در ميان مخلوق است كه خداوند مردم را در پناه او جاى داده و مراد از ضالّ گمشده از قومى است كه معرفت بمقام و فضل او نداشتند پس هدايت فرمود خداوند آنها را باو و مراد از عائل نگهدار و سرپرست اقوامى است كه نگهدارى و سرپرستى نمود از آنها بعلم و دانش پس بىنياز فرمود آنان را خداوند بوجود او و قمى ره اين معنى را از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده و نيز نقل نموده كه مراد از يتيم بىمثل است و لذا درّ را يتيم خواندهاند چون مانند ندارد و مراد از بىنياز نمودن خدا آن حضرت را بىنيازى او بسبب وحى است از آنكه بپرسد از كسى چيزى را و در حديث عيون از حضرت رضا عليه السّلام و وجدك عائلا فاغنى باستجابت دعا تفسير شده و بعضى بىنيازى آن حضرت را بقناعت و مقام رضاى او تفسير نمودهاند و اقوال ديگرى هم در اين مقام از مفسّرين نقل شده كه چون منطبق با ظاهر آيات و روايات نبود حقير ذكر ننمودم و در تعقيب اين آيات براى گوشزد مردم خداوند حبيب خود را مخاطب قرار داده ميفرمايد پس امّا يتيم را مقهور و مظلوم در نفس و مال منما و تعدّى و تجاوز و ستم در حق او روا مدار و چنانچه گفتهاند اين عادت عرب بوده و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعمل خود كه بسيار به ايتام احسان و محبت و نوازش ميفرمود و بتوصيه و سفارشى كه مكرر در باره آنها بمسلمانان فرمود اين خوى زشت را از ميان آنها برطرف فرمود و امّا سائل و گدا را مطرود و رانده از درگاه منما و درشتى با او مكن چون بايد محروم نشود اگر چه بنصف خرما باشد و در صورت عدم تمكّن بنرمى و ملاطفت بايد از او جواب گوئى كرد و عذر خواهى نمود چنانچه مستفاد از روايات است و بعضى گفتهاند مراد آن است كه جواب سؤال از مسئله علمى را بده و امّا بنعمت پروردگارت كه در اين سوره براى تو تعداد شده و ساير نعم الهى كه شامل حال تو شده از مقام نبوّت و ولايت و امامت و قرآن و احكام و اخلاق حسنه و صفات فاضله خبر ده و شكر گزار باش و آشكار كن آنرا و مخفى منما چون اظهار نعمت شكر منعم و اخفاء آن كفران نعمت است و در روايات باين مضامين و به اظهار دين حق و بيان احكام اسلام و عطاياى الهى نسبت بآن حضرت و امثال اينها تفسير شده است و ثواب قرائت اين سوره هم در ذيل سوره الشمس گذشت و الحمد للّه على نعمه و آلائه. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 403 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَلآخِرَةُ خَيرٌ لَكَ مِنَ الأُولي «4» | |||
و هر آينه آخرت از براي شما بهتر است از اولي که عالم دنيا باشد زيرا نعم آخرت را نميتوان مقايسه كرد با نعم دنيويه آخرت دار خلود است دنيا دار فناء بهشت و نعم بهشتي و قصور و حور و غلمان و فرش و سريرهاي بهشت و مأكولات و مشروبات و فواكه بهشت و قرب بمقام ربوبي و حشر با أولياء از همه بالاتر رضاي الهي و زير سايه عرش اعظم و هواي بهشت و بوي بهشت و ساير تفضلات الهي طرف نسبت نيست با دنيا که | |||
دار بالبلاء محفوفة و بالغدر موصوفة | |||
، و داري است پر زحمت و مرارت و امراض گوناگون و گرفتار كفار و مشركين و ضالّين و مضلّين و شياطين جني و انسي و ظالمين و فساق و فجار و جهال که در بهشت هيچگونه اينکه بليات نيست بالاخص براي وجود مقدس حضرت رسالت اما تفضلات خداوند در حق حضرت رسالت در اينکه عالم اينكه اول مخلوق الهي در عالم نورانيت که فرمود: | |||
(اول ما خلق اللّه نوري) | |||
و اينکه منافي با خبري که ميفرمايد: | |||
(اول ما خلق اللّه العقل) | |||
نيست چون نور مقدس او عقل کل و کل عقل است، سپس سير در حجب دوازده گانه و در عرش اعظم و او را اشرف مخلوقات خود قرار داده و سيد مرسلين و خاتم نبيين و افضل از اولين و آخرين و دين او را افضل اديان و كتاب او را افضل كتب و اوصياء او را افضل اوصياء و امت او را افضل امم و غير اينها از تفضلات و علوم و اسراري که باو آموخت. | |||
و اما در آخرت بعث بمقام محمود که فرمود: وَ مِنَ اللَّيلِ فَتَهَجَّد بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسي أَن يَبعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحمُوداً اسراء آيه 79. و گفتيم در سوره مباركه حمد که حمد با اينكه مختص بخدا است خداوند مقامي بحضرتش عنايت ميكند که جميع انبياء و اولياء و ملائكه و صلحاء و اتقياء و مؤمنين ستايش ميكنند و از عنايات او بهره برداري ميكنند که يكي از شئونات مقام محمود مقام شفاعت است و شفاعت حضرت منحصر باهل معاصي نيست که فرمود: | |||
(ادخرت شفاعتي لاهل الكبائر من امتي) | |||
بلكه | |||
جلد 18 - صفحه 148 | |||
آيه شريفه در همين سوره بعد که ميفرمايد: | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 4)- سپس اضافه میکند: «و مسلما آخرت برای تو از دنیا بهتر است» (و للآخرة خیر لک من الاولی). | |||
تو در این جهان مشمول الطاف او هستی، و در آخرت بیشتر و بهتر، نه در کوتاه مدت مورد غضب پروردگار خواهی بود، و نه در دراز مدت، کوتاه سخن این که تو همیشه عزیزی، در دنیا عزیز و در آخرت عزیزتر. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۷
ترجمه
الضحى ٣ | آیه ٤ | الضحى ٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الآخِرَةُ»: پایان کار. اواخر زندگی. «الأُولَی»: آغاز کار. اوائل زندگی.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۴ و ۵:
محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از عبدالله بن عباس نقل کند که گفت: بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ممالکى که بعد از او از طرف اسلام و مسلمین گشوده خواهد شد، عرضه گردید. پیامبر مسرور و خوشحال شد سپس این آیات بر او نازل گردید.[۱]
و نیز ابن عباس گوید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آنچه که باید بعد از من براى امت من از فتوحات و خیرات پیش آید. بر من عرضه شد و من از آن خوشحال و شادان گردیدم سپس این آیات بر من نازل شد.[۲]
امام صادق علیهالسلام فرماید و جابر نیز گوید: علت نزول آیه ۵ چنین است، روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم داخل خانه دخترش زهرا علیهاالسلام شد. دید ایشان چادرى از پشم و کرک و موى شتر در بر نموده و با یک دست آسیاب را براى آرد کردن میچرخاند و با دست دیگر طفل صغیرش را شیر میدهد.
پیامبر چون دختر خود را بدین وضع دید، اشک از چشمان وى سرازیر گردید و به دخترش فرمود: اى دخترک عزیز من مرارت و زحمت دنیا را با یاد آورى. بهشت از یاد ببر، سپس آیه ۵ نازل گردید.[۳]
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۱، سوره ضحى
- مقصود از اينكه خطاب به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود خدا تو را ((يتيم )) و((ضالّ)) يافت . چند وجه در اين باره
- نقل اقوال مفسرين در مراد از ضلالت در آيه شريفه
- تو يتيم بودى و درد يتيمى كشيده اى ، پس بر يتيم قهر مكن . تهيدست بوده اى و طعمفقر چشيده اى ، پس سائل را از خود مران و...
- رواياتى درباره نزول آيه : ((و لسوف يعطيك ربّك فترضى ))، شفاعت ، و معناى آيه: ((و امّا بنعمة ربّك فحدث ))و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الضُّحى «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى «4» وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى «5»
«1» به روشنايى آغاز روز سوگند. «2» به شب سوگند آنگاه كه آرامش بخشد. «3»
پرودگارت تو را وانگذاشته و خشم نگرفته است. «4» همانا آخرت براى تو بهتر از دنيا است. «5» و به زودى پروردگارت (چيزى) به تو عطا كند كه خشنود شوى.
نکته ها
«ضحى» به معناى اوايل روز و هنگام چاشت است. «سجى» هم به معناى پوشاندن و هم به معناى سكون و آرامش است.
«وَدَّعَكَ» از «توديع» به معناى واگذاشتن و رها كردن است و «قَلى» به معناى شدّت عداوت و بغض و خشم و قهر است.
براى چند روزى وحى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله قطع شد. مخالفان سرزنش كردند كه خدا تو را رها كرده است. اين آيات نازل شد و حضرت را دلدارى داد. شايد دليل قطع وحى آن بود كه خداوند به مردم بفهماند هر چه هست از اوست و پيامبر در الفاظ وحى و زمان نزول آن و مقدار آن، از خود اختيارى ندارد.
نشانه آنكه خدا پيامبرش را رها نكرده، اين است كه در اين سوره كوچك، سيزده بار شخص پيامبر مورد خطاب قرار گرفته است.
جلد 10 - صفحه 516
پیام ها
1- روشنى روز و تاريكى و آرامش شب دو نعمت بزرگ الهى است كه مورد سوگند خداوند قرار گرفته است. «وَ الضُّحى وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى»
2- با قاطعيّت، زبان بدگويان را قطع و دل پاكان را بدست آوريد. «وَ الضُّحى وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ»
3- به قضاوتها و پيش داورىها و تحليلهاى نادرست، صريحاً جواب بدهيد.
«ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ»
4- مربّى نبايد كسى را كه تحت تربيت اوست رها كند. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ»
5- قطع موقت لطف را نشانه غفلت و قهر الهى ندانيد. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى «4»
«1» منهج الصادقين (چ سوم) ج 10 ص 271- 270.
«2» سوره مريم آيه 64.
«3» سوره اسراء آيه 85.
جلد 14 - صفحه 250
وَ لَلْآخِرَةُ: هر آينه سراى ديگر، خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى: بهتر است براى تو از اين سرا كه دنيا باشد. يعنى كرامت خدا مر تو را در آخرت بهتر است از كرامت او در دنيا. زيرا آخرت باقى و خالص از شوائب است، امّا دنيا مشوب به آلام و مصائب و فانى باشد. و از جمله كرامت تو در آخرت مقدّم و پيشواى همه انبياء باشى، چنانچه فرمود: «آدم و من دونه تحت لوائى يوم القيمة» «1». و ديگر، اعطاى مقام محمود است و امّت تو بر جميع امم شاهد باشند و درجات ايشان از درجات ساير امم انبيا ارفع و اعلى مراتب باشد، همه به كرامت و شفاعت تو خواهد بود.
ابن عبّاس نقل نموده كه بعضى حضرت را بشارت دادند به فتحى كه امّت او را در دنيا باشد و اكثر بلاد در حوزه تصرف ايشان آيد. حضرت مسرور شد و اين آيه آمد كه آخرت تو را بهتر است از دنيا «2». يعنى كرامتى كه حق تعالى به تو ارزانى خواهد داشت و آن هزار هزار قصر است در بهشت از مرواريد و خاك آن از مشك ازفر و در هر قصر از ازواج و خدم و حشم و حور و نعم و امتعه آنچه لايق آن بود براتمّ وصف، بهتر است از كرامت اين سراى كه فتح بلاد باشد. يا آنكه نهايت امر تو از بدايت آن بهتر است، چه ساعت به ساعت بر درجه رفعت و مرتبت تو اضافه شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ الضُّحى «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى «4»
وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى «5» أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى «6» وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى «7» وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى «8» فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ «9»
وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ «10» وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ «11»
ترجمه
سوگند بوقت بلند شدن آفتاب
و بشب وقتى كه مستقرّ گردد تاريكى آن
ترك ننمود تو را پروردگار تو و دشمن نداشت تو را
و هر آينه آخرت بهتر است براى تو از دنيا
و هر آينه بعد از اين عطا ميكند بتو پروردگارت پس خشنود ميشوى
آيا نيافت تو را يتيم پس مأوى داد
و يافت تو را گمشده پس راهنمائى كرد
و يافت تو را عيالمند پس بىنياز نمود
و امّا طفل يتيم را پس مورد قهر قرار مده
و امّا سائل و گدا را پس بدرشتى محروم منما
و امّا بنعت پروردگارت پس سخنرانى كن.
تفسير
خداوند متعال سوگند ياد فرموده بوقت بلند شدن آفتاب كه بهترين اوقات روز است براى انجام امور و وقت اعتدال هوا در تابستان و زمستان است و بشب در وقتى كه كامل و مستقرّ گردد تاريكى آن و مخفى شوند مبصرات از انظار و ساكن گردند مردم از رفتار براى آنكه قطع ننموده است وحى خود را از پيغمبر اكرم مانند كسيكه وداع نمايد با كسى و ترك كند روابط خود را با او و ودعك بتخفيف بمعناى تركك نيز قرائت شده و در مجمع آنرا از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده و نيز بغض و عداوتى با آنحضرت پيدا ننموده است چون در جوامع نقل نموده كه وحى چندى به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نرسيد پس مشركين گفتند خداى
جلد 5 صفحه 401
محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با او وداع نموده و عداوت ورزيده پس اين سوره نازل شد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اول سورهاى كه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد اقرء باسم ربّك الّذى خلق بود پس تأخير افتاد در تشرّف جبرئيل و نزول قرآن و خديجه عليها السلام عرض كرد شايد خداوند ترك فرموده تو را و لذا نميفرستد نزد تو پس نازل نمود خداوند ما ودّعك ربّك و ما قلى و بعد از اين مژده داده به پيغمبر خود كه هر آينه اواخر امر دعوت او بهتر و با پيشرفت مقرونتر است براى او از اوائل آن يا آخرت براى او بهتر از دنيا است و هر آينه خداوند بقدرى در آخرت باو عطا فرمايد از بهشت چنانچه قمى ره نقل نموده و از قبول شفاعت نسبت باهل توحيد چنانچه از محمد حنفيّه نقل شده تا راضى شود و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه راضى ميشود جدّ من بآنكه باقى نماند در آتش موحّدى و نيز از آن حضرت نقل نموده كه يك روز پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد شد بر حضرت فاطمه عليها السلام و در بر او كسائى بود از پشم شتر و آسيا ميكرد بدست خود و شير ميداد طفل خود را و چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن حال را مشاهده فرمود ديدگانش پر از اشك شد و فرمود اى دختر من سبقت گير بتلخى دنيا براى شيرينى آخرت و خداوند نازل فرموده بر من و لسوف يعطيك ربّك فترضى و بعد از اين بيان فرموده نعمتهاى خود را كه از اول عمر باو انعام فرموده و كاشف از محبوبيّت ديرين آن حضرت نزد خداوند است باين تقريب كه آيا نيافت خداوند تو را يتيم و بىپدر از وقت ولادت و بىمادر پس از چند سال پس جاى داد تو را در حجر جدّت عبد المطّلب و پس از وفات او در تحت كفالت عمّت ابو طالب كه برادر ابو ينى پدرت عبد اللّه است و تا آخر عمر با كمال عزت و تمام قدرت از تو نگهدارى و حمايت نموده و مينمايد و يافت تو را گمشده از دايهات حليمه سعديّه در راه مكّه وقتى كه ميخواست رد كند تو را بجدت پس هدايت فرمود تو را و رسانيد بآن بزرگوار تو را چنانچه مورّخين نقل نمودهاند و يافت تو را فقير پس بىنياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا كنون مشمول عنايات ما بودى بعد از اين هم خواهى بود آنچه ذكر شد معانى ظاهرى آيات اخيره است ولى عياشى ره از امام رضا عليه السّلام نقل
جلد 5 صفحه 402
نموده كه مراد از يتيم فرد بى مثل در ميان مخلوق است كه خداوند مردم را در پناه او جاى داده و مراد از ضالّ گمشده از قومى است كه معرفت بمقام و فضل او نداشتند پس هدايت فرمود خداوند آنها را باو و مراد از عائل نگهدار و سرپرست اقوامى است كه نگهدارى و سرپرستى نمود از آنها بعلم و دانش پس بىنياز فرمود آنان را خداوند بوجود او و قمى ره اين معنى را از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده و نيز نقل نموده كه مراد از يتيم بىمثل است و لذا درّ را يتيم خواندهاند چون مانند ندارد و مراد از بىنياز نمودن خدا آن حضرت را بىنيازى او بسبب وحى است از آنكه بپرسد از كسى چيزى را و در حديث عيون از حضرت رضا عليه السّلام و وجدك عائلا فاغنى باستجابت دعا تفسير شده و بعضى بىنيازى آن حضرت را بقناعت و مقام رضاى او تفسير نمودهاند و اقوال ديگرى هم در اين مقام از مفسّرين نقل شده كه چون منطبق با ظاهر آيات و روايات نبود حقير ذكر ننمودم و در تعقيب اين آيات براى گوشزد مردم خداوند حبيب خود را مخاطب قرار داده ميفرمايد پس امّا يتيم را مقهور و مظلوم در نفس و مال منما و تعدّى و تجاوز و ستم در حق او روا مدار و چنانچه گفتهاند اين عادت عرب بوده و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعمل خود كه بسيار به ايتام احسان و محبت و نوازش ميفرمود و بتوصيه و سفارشى كه مكرر در باره آنها بمسلمانان فرمود اين خوى زشت را از ميان آنها برطرف فرمود و امّا سائل و گدا را مطرود و رانده از درگاه منما و درشتى با او مكن چون بايد محروم نشود اگر چه بنصف خرما باشد و در صورت عدم تمكّن بنرمى و ملاطفت بايد از او جواب گوئى كرد و عذر خواهى نمود چنانچه مستفاد از روايات است و بعضى گفتهاند مراد آن است كه جواب سؤال از مسئله علمى را بده و امّا بنعمت پروردگارت كه در اين سوره براى تو تعداد شده و ساير نعم الهى كه شامل حال تو شده از مقام نبوّت و ولايت و امامت و قرآن و احكام و اخلاق حسنه و صفات فاضله خبر ده و شكر گزار باش و آشكار كن آنرا و مخفى منما چون اظهار نعمت شكر منعم و اخفاء آن كفران نعمت است و در روايات باين مضامين و به اظهار دين حق و بيان احكام اسلام و عطاياى الهى نسبت بآن حضرت و امثال اينها تفسير شده است و ثواب قرائت اين سوره هم در ذيل سوره الشمس گذشت و الحمد للّه على نعمه و آلائه.
جلد 5 صفحه 403
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَلآخِرَةُ خَيرٌ لَكَ مِنَ الأُولي «4»
و هر آينه آخرت از براي شما بهتر است از اولي که عالم دنيا باشد زيرا نعم آخرت را نميتوان مقايسه كرد با نعم دنيويه آخرت دار خلود است دنيا دار فناء بهشت و نعم بهشتي و قصور و حور و غلمان و فرش و سريرهاي بهشت و مأكولات و مشروبات و فواكه بهشت و قرب بمقام ربوبي و حشر با أولياء از همه بالاتر رضاي الهي و زير سايه عرش اعظم و هواي بهشت و بوي بهشت و ساير تفضلات الهي طرف نسبت نيست با دنيا که
دار بالبلاء محفوفة و بالغدر موصوفة
، و داري است پر زحمت و مرارت و امراض گوناگون و گرفتار كفار و مشركين و ضالّين و مضلّين و شياطين جني و انسي و ظالمين و فساق و فجار و جهال که در بهشت هيچگونه اينکه بليات نيست بالاخص براي وجود مقدس حضرت رسالت اما تفضلات خداوند در حق حضرت رسالت در اينکه عالم اينكه اول مخلوق الهي در عالم نورانيت که فرمود:
(اول ما خلق اللّه نوري)
و اينکه منافي با خبري که ميفرمايد:
(اول ما خلق اللّه العقل)
نيست چون نور مقدس او عقل کل و کل عقل است، سپس سير در حجب دوازده گانه و در عرش اعظم و او را اشرف مخلوقات خود قرار داده و سيد مرسلين و خاتم نبيين و افضل از اولين و آخرين و دين او را افضل اديان و كتاب او را افضل كتب و اوصياء او را افضل اوصياء و امت او را افضل امم و غير اينها از تفضلات و علوم و اسراري که باو آموخت.
و اما در آخرت بعث بمقام محمود که فرمود: وَ مِنَ اللَّيلِ فَتَهَجَّد بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسي أَن يَبعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحمُوداً اسراء آيه 79. و گفتيم در سوره مباركه حمد که حمد با اينكه مختص بخدا است خداوند مقامي بحضرتش عنايت ميكند که جميع انبياء و اولياء و ملائكه و صلحاء و اتقياء و مؤمنين ستايش ميكنند و از عنايات او بهره برداري ميكنند که يكي از شئونات مقام محمود مقام شفاعت است و شفاعت حضرت منحصر باهل معاصي نيست که فرمود:
(ادخرت شفاعتي لاهل الكبائر من امتي)
بلكه
جلد 18 - صفحه 148
آيه شريفه در همين سوره بعد که ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 4)- سپس اضافه میکند: «و مسلما آخرت برای تو از دنیا بهتر است» (و للآخرة خیر لک من الاولی).
تو در این جهان مشمول الطاف او هستی، و در آخرت بیشتر و بهتر، نه در کوتاه مدت مورد غضب پروردگار خواهی بود، و نه در دراز مدت، کوتاه سخن این که تو همیشه عزیزی، در دنیا عزیز و در آخرت عزیزتر.
نکات آیه
۱ - جهان آخرت براى پیامبر(ص)، داراى مزایایى فراوان تر از دنیا است. (و للأخرة خیر لک من الأُولى)
۲ - خداوند، با نوید آخرتى بهتر از دنیا براى پیامبر(ص)، آن حضرت را به تداوم عنایت هاى خویش و نبود هیچ بغض و نفرتى نسبت به او، مطمئن ساخت. (ما ودّعک ... و للأخرة خیر لک من الأُولى)
۳ - افراد متروک و مبغوض خداوند، در جهان آخرت محروم تر از وضع دنیایى خویش خواهند بود. (و للأخرة خیر لک من الأُولى) این آیه مى تواند تعلیل براى آیه قبل باشد; یعنى، چون آخرت تو بهتر از دنیاى تو است، پس بدان که خداوند تو را مبغوض نداشته است.
۴ - خیر دنیا و آخرت، به دست خداوند است. (ربّک ... و للأخرة خیر لک من الأُولى)
۵ - قرآنْ پیشاپیش، رهایى پیامبر(ص) را از روى گردانى و خشم خداوند تا پایان عمر آن حضرت، خبر داده است. (و للأخرة خیر لک من الأُولى) مراد از «آخرت» و «اُولى» چه دنیا و آخرت باشد و چه آغاز و فرجام زندگانى دنیوى پیامبر(ص) - چنانچه برخى از مفسران احتمال داده اند - آیه شریفه سلامت کامل پیامبر(ص) را، از هرگونه انحراف که به خشم خداوند بینجامد، پیشگویى کرده است.
موضوعات مرتبط
- خدا: اطمینان بخشى خدا ۲; افعال خدا ۴; بشارتهاى خدا ۲; تداوم لطف خدا ۲
- خیر: منشأ خیر اخروى ۴; منشأ خیر دنیوى ۴
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۵
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۲، ۵
- مبغوضان خدا: محرومیت اخروى مبغوضان خدا ۳
- محمد(ص): بشارت اخروى به محمد(ص) ۲; پیشگویى نجات محمد(ص) ۵; فضایل اخروى محمد(ص) ۱; فضایل محمد(ص) ۵; منشأ اطمینان محمد(ص) ۲