الضحى ٥

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ لَسَوْفَ‌ يُعْطِيکَ‌ رَبُّکَ‌ فَتَرْضَى‌

ترجمه

و بزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی!

و زود باشد كه پروردگارت [آنقدر] عطايت كند كه راضى شوى
و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد، تا خرسند گردى.
و پروردگار تو به زودی به تو چندان عطا کند که تو راضی شوی (در دنیا نصرت و در آخرت مقام شفاعت به تو بخشد).
و به زودی پروردگارت بخششی به تو خواهد کرد تا خشنود شوی.
به زودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خشنود شوى.
و پروردگارت به زودی به تو [مقام شفاعت‌] می‌بخشد و خشنود می‌شوی‌
و هر آينه پروردگارت تو را بخششى خواهد كرد كه خشنود شوى.
و پروردگارت به تو (بهروزی و پیروزی و نعمت و قدرت) عطاء خواهد کرد، و تو خوشنود خواهی شد.
و در آینده‌ای دور، پروردگارت همواره تو را (رحمت بی‌زحمت رسالتی) اعطا خواهد کرد، پس خوشنود گردی.
و هر آینه زود است دهدت پروردگارت تا خشنود شوی‌

And your Lord will give you, and you will be satisfied.
ترتیل:
ترجمه:
الضحى ٤ آیه ٥ الضحى ٦
سوره : سوره الضحى
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَسَوْفَ یُعْطِیکَ»: مراد نزول وحی، ظهور دین، تنفیذ فرمان، خوشبختی و پیروزی بر ملّتهای دیگر است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۴ و ۵:

محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از عبدالله بن عباس نقل کند که گفت: بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ممالکى که بعد از او از طرف اسلام و مسلمین گشوده خواهد شد، عرضه گردید. پیامبر مسرور و خوشحال شد سپس این آیات بر او نازل گردید.[۱]

و نیز ابن عباس گوید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آنچه که باید بعد از من براى امت من از فتوحات و خیرات پیش آید. بر من عرضه شد و من از آن خوشحال و شادان گردیدم سپس این آیات بر من نازل شد.[۲]

امام صادق علیه‌السلام فرماید و جابر نیز گوید: علت نزول آیه ۵ چنین است، روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم داخل خانه دخترش زهرا علیهاالسلام شد. دید ایشان چادرى از پشم و کرک و موى شتر در بر نموده و با یک دست آسیاب را براى آرد کردن می‌چرخاند و با دست دیگر طفل صغیرش را شیر می‌دهد.

پیامبر چون دختر خود را بدین وضع دید، اشک از چشمان وى سرازیر گردید و به دخترش فرمود: اى دخترک عزیز من مرارت و زحمت دنیا را با یاد آورى. بهشت از یاد ببر، سپس آیه ۵ نازل گردید.[۳]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الضُّحى‌ «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى‌ «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‌ «4» وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌ «5»

«1» به روشنايى آغاز روز سوگند. «2» به شب سوگند آنگاه كه آرامش بخشد. «3»

پرودگارت تو را وانگذاشته و خشم نگرفته است. «4» همانا آخرت براى تو بهتر از دنيا است. «5» و به زودى پروردگارت (چيزى) به تو عطا كند كه خشنود شوى.

نکته ها

«ضحى» به معناى اوايل روز و هنگام چاشت است. «سجى» هم به معناى پوشاندن و هم به معناى سكون و آرامش است.

«وَدَّعَكَ» از «توديع» به معناى واگذاشتن و رها كردن است و «قَلى‌» به معناى شدّت عداوت و بغض و خشم و قهر است.

براى چند روزى وحى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله قطع شد. مخالفان سرزنش كردند كه خدا تو را رها كرده است. اين آيات نازل شد و حضرت را دلدارى داد. شايد دليل قطع وحى آن بود كه خداوند به مردم بفهماند هر چه هست از اوست و پيامبر در الفاظ وحى و زمان نزول آن و مقدار آن، از خود اختيارى ندارد.

نشانه آنكه خدا پيامبرش را رها نكرده، اين است كه در اين سوره كوچك، سيزده بار شخص پيامبر مورد خطاب قرار گرفته است.

جلد 10 - صفحه 516

پیام ها

1- روشنى روز و تاريكى و آرامش شب دو نعمت بزرگ الهى است كه مورد سوگند خداوند قرار گرفته است. «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌»

2- با قاطعيّت، زبان بدگويان را قطع و دل پاكان را بدست آوريد. «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ»

3- به قضاوت‌ها و پيش داورى‌ها و تحليل‌هاى نادرست، صريحاً جواب بدهيد.

«ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ»

4- مربّى نبايد كسى را كه تحت تربيت اوست رها كند. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ»

5- قطع موقت لطف را نشانه غفلت و قهر الهى ندانيد. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى‌»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌ «5»

وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ‌: و هر آينه زود باشد كه عطا فرمايد تو را پروردگار تو نعم تامّه خود را، فَتَرْضى‌: پس تو خشنود شوى به آن. اين وعده‌اى است شامل جميع آنچه حق تعالى به آن حضرت عطا فرموده، از كمال نفس و نصرت‌


«1» مضمون حديث در بحار الانوار، چ جديد ج 8 باب 18 ص 1 روايت 1.

«2». تفسير ابو الفتوح (چ اسلاميه) ج 12 ص 110.

جلد 14 - صفحه 251

و ظفر بر اعداء روز بدر و دخول مكّه و داخل شدن فوج فوج به دين اسلام و بثّ عساكر در بلاد عرب و عجم و فتح مدائن و اقطار زمين و هدم ممالك جبابره به دست لشكر آن حضرت و خوف و رعب در قلوب اهل شرق و غرب و اعلاى دين اسلام و نشر دعوت و غلبه مسلمانان بر جميع اهل ملل و در آخرت از مثوبات جليله و درجات عاليه و مراتب رفيعه كه كسى در نيابد آن را و منصب شفاعت و نجات عصاة به ميامن آن حضرت. و شبهه‌اى نيست كه تخلّص امت از عقوبت به سبب شفاعت موجب رضا و خشنودى آن سرور خواهد بود.

تنبيه- عبد اللّه عمر روايت نموده روزى حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيه‌ «فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» «1». تلاوت نمود كه مخبر است از استعطاف حضرت ابراهيم عليه السّلام از حق تعالى براى امّت خود. بعد از آن آيه‌ «إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» «2» كه مخبر است از استرحام حضرت عيسى عليه السّلام براى امّت خود.

پس حضرت دست مبارك برداشت گفت: «رب امتى امتى». حق تعالى جبرئيل را نازل كه حبيب مرا سلام برسان و بگو چون مى‌دانى، كرامت و تقرب تو نزد ما از همه انبياء بيشتر است، چرا اين دعا مى‌كنى؟ حضرت گفت: بار خدايا امّتى گناهكار دارم و غم آنها مى‌خورم، مرحمتى بر جراحت من نما و از دار الشفاى مغفرت خود، فرح و روحى عطا فرما. حق تعالى خطاب فرمود كه رضاى تو را حاصل كنم و آيه نازل فرمود: «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌». «3» حضرت فرمود: روز قيامت مرا چندان شفاعت دهند كه گويم: «حسبى حسبى». «4» حرث بن شريح از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده كه در كوفه مى‌فرمود: اهل عراق گمان كنند اميدوارترين آيه در كتاب خدا، آيه‌ «قُلْ يا


«1» سوره ابراهيم آيه 36.

«2» سوره مائده، آيه 118.

«3». تفسير ابو الفتوح (چ اسلاميه) ج 12 ص 111.

«4» تفسير منهج الصادقين (چ سوم) ج 10 ص 273.

جلد 14 - صفحه 252

عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ...» «1» باشد و ما اهل البيت مى‌گوئيم: ارجا آيه در كتاب خدا اين آية است: «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌». «2» تتمه- تفسير برهان- از حضرت صادق عليه السّلام از پدر بزرگوارش از جابر بن عبد اللّه انصارى روايت كند: روزى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به خانه حضرت فاطمه عليها سلام اللّه رفت، ديد گليمى از پشم شتر پوشيده، به دست مبارك آرد خمير مى‌كند و فرزند خود را شير مى‌دهد. آب از چشم مبارك آن حضرت روان شد. فرمود: يا بنتا تعجّلى مرارة الدّنيا بحلاوة الاخرة فقد انزل اللّه علىّ‌ «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌». بشتاب تلخى دنيا را به شيرينى آخرت كه حق تعالى اين آيه بر من نازل گردانيده كه هر آينه زود است عطا فرمايد پروردگار تو به تو كه راضى شوى‌ «3». و نيز از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه: «رضى جدّى ان لا يبقى فى النّار موحّد»، جدّ من خشنود خواهد شد آن زمان كه هيچ موحّدى در جهنّم نماند. «4»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ الضُّحى‌ «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى‌ «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‌ «4»

وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌ «5» أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى‌ «6» وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى‌ «7» وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى‌ «8» فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ «9»

وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ «10» وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ «11»

ترجمه‌

سوگند بوقت بلند شدن آفتاب‌

و بشب وقتى كه مستقرّ گردد تاريكى آن‌

ترك ننمود تو را پروردگار تو و دشمن نداشت تو را

و هر آينه آخرت بهتر است براى تو از دنيا

و هر آينه بعد از اين عطا ميكند بتو پروردگارت پس خشنود ميشوى‌

آيا نيافت تو را يتيم پس مأوى داد

و يافت تو را گمشده پس راهنمائى كرد

و يافت تو را عيالمند پس بى‌نياز نمود

و امّا طفل يتيم را پس مورد قهر قرار مده‌

و امّا سائل و گدا را پس بدرشتى محروم منما

و امّا بنعت پروردگارت پس سخنرانى كن.

تفسير

خداوند متعال سوگند ياد فرموده بوقت بلند شدن آفتاب كه بهترين اوقات روز است براى انجام امور و وقت اعتدال هوا در تابستان و زمستان است و بشب در وقتى كه كامل و مستقرّ گردد تاريكى آن و مخفى شوند مبصرات از انظار و ساكن گردند مردم از رفتار براى آنكه قطع ننموده است وحى خود را از پيغمبر اكرم مانند كسيكه وداع نمايد با كسى و ترك كند روابط خود را با او و ودعك بتخفيف بمعناى تركك نيز قرائت شده و در مجمع آنرا از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده و نيز بغض و عداوتى با آنحضرت پيدا ننموده است چون در جوامع نقل نموده كه وحى چندى به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نرسيد پس مشركين گفتند خداى‌


جلد 5 صفحه 401

محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با او وداع نموده و عداوت ورزيده پس اين سوره نازل شد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اول سوره‌اى كه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد اقرء باسم ربّك الّذى خلق بود پس تأخير افتاد در تشرّف جبرئيل و نزول قرآن و خديجه عليها السلام عرض كرد شايد خداوند ترك فرموده تو را و لذا نميفرستد نزد تو پس نازل نمود خداوند ما ودّعك ربّك و ما قلى و بعد از اين مژده داده به پيغمبر خود كه هر آينه اواخر امر دعوت او بهتر و با پيشرفت مقرون‌تر است براى او از اوائل آن يا آخرت براى او بهتر از دنيا است و هر آينه خداوند بقدرى در آخرت باو عطا فرمايد از بهشت چنانچه قمى ره نقل نموده و از قبول شفاعت نسبت باهل توحيد چنانچه از محمد حنفيّه نقل شده تا راضى شود و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه راضى ميشود جدّ من بآنكه باقى نماند در آتش موحّدى و نيز از آن حضرت نقل نموده كه يك روز پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد شد بر حضرت فاطمه عليها السلام و در بر او كسائى بود از پشم شتر و آسيا ميكرد بدست خود و شير ميداد طفل خود را و چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن حال را مشاهده فرمود ديدگانش پر از اشك شد و فرمود اى دختر من سبقت گير بتلخى دنيا براى شيرينى آخرت و خداوند نازل فرموده بر من و لسوف يعطيك ربّك فترضى و بعد از اين بيان فرموده نعمت‌هاى خود را كه از اول عمر باو انعام فرموده و كاشف از محبوبيّت ديرين آن حضرت نزد خداوند است باين تقريب كه آيا نيافت خداوند تو را يتيم و بى‌پدر از وقت ولادت و بى‌مادر پس از چند سال پس جاى داد تو را در حجر جدّت عبد المطّلب و پس از وفات او در تحت كفالت عمّت ابو طالب كه برادر ابو ينى پدرت عبد اللّه است و تا آخر عمر با كمال عزت و تمام قدرت از تو نگهدارى و حمايت نموده و مينمايد و يافت تو را گمشده از دايه‌ات حليمه سعديّه در راه مكّه وقتى كه ميخواست رد كند تو را بجدت پس هدايت فرمود تو را و رسانيد بآن بزرگوار تو را چنانچه مورّخين نقل نموده‌اند و يافت تو را فقير پس بى‌نياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا كنون مشمول عنايات ما بودى بعد از اين هم خواهى بود آنچه ذكر شد معانى ظاهرى آيات اخيره است ولى عياشى ره از امام رضا عليه السّلام نقل‌


جلد 5 صفحه 402

نموده كه مراد از يتيم فرد بى مثل در ميان مخلوق است كه خداوند مردم را در پناه او جاى داده و مراد از ضالّ گمشده از قومى است كه معرفت بمقام و فضل او نداشتند پس هدايت فرمود خداوند آنها را باو و مراد از عائل نگهدار و سرپرست اقوامى است كه نگهدارى و سرپرستى نمود از آنها بعلم و دانش پس بى‌نياز فرمود آنان را خداوند بوجود او و قمى ره اين معنى را از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده و نيز نقل نموده كه مراد از يتيم بى‌مثل است و لذا درّ را يتيم خوانده‌اند چون مانند ندارد و مراد از بى‌نياز نمودن خدا آن حضرت را بى‌نيازى او بسبب وحى است از آنكه بپرسد از كسى چيزى را و در حديث عيون از حضرت رضا عليه السّلام و وجدك عائلا فاغنى باستجابت دعا تفسير شده و بعضى بى‌نيازى آن حضرت را بقناعت و مقام رضاى او تفسير نموده‌اند و اقوال ديگرى هم در اين مقام از مفسّرين نقل شده كه چون منطبق با ظاهر آيات و روايات نبود حقير ذكر ننمودم و در تعقيب اين آيات براى گوشزد مردم خداوند حبيب خود را مخاطب قرار داده ميفرمايد پس امّا يتيم را مقهور و مظلوم در نفس و مال منما و تعدّى و تجاوز و ستم در حق او روا مدار و چنانچه گفته‌اند اين عادت عرب بوده و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعمل خود كه بسيار به ايتام احسان و محبت و نوازش ميفرمود و بتوصيه و سفارشى كه مكرر در باره آنها بمسلمانان فرمود اين خوى زشت را از ميان آنها برطرف فرمود و امّا سائل و گدا را مطرود و رانده از درگاه منما و درشتى با او مكن چون بايد محروم نشود اگر چه بنصف خرما باشد و در صورت عدم تمكّن بنرمى و ملاطفت بايد از او جواب گوئى كرد و عذر خواهى نمود چنانچه مستفاد از روايات است و بعضى گفته‌اند مراد آن است كه جواب سؤال از مسئله علمى را بده و امّا بنعمت پروردگارت كه در اين سوره براى تو تعداد شده و ساير نعم الهى كه شامل حال تو شده از مقام نبوّت و ولايت و امامت و قرآن و احكام و اخلاق حسنه و صفات فاضله خبر ده و شكر گزار باش و آشكار كن آنرا و مخفى منما چون اظهار نعمت شكر منعم و اخفاء آن كفران نعمت است و در روايات باين مضامين و به اظهار دين حق و بيان احكام اسلام و عطاياى الهى نسبت بآن حضرت و امثال اينها تفسير شده است و ثواب قرائت اين سوره هم در ذيل سوره الشمس گذشت و الحمد للّه على نعمه و آلائه.


جلد 5 صفحه 403

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَسَوف‌َ يُعطِيك‌َ رَبُّك‌َ فَتَرضي‌ «5»

خبر دارد ‌که‌ ميفرمايد: ‌تا‌ دو نفر ‌از‌ شيعيان‌ ‌در‌ صحراي‌ محشر باقي‌ مانده‌ ‌من‌ راضي‌ نميشوم‌ بلكه‌ انبياء و ملائكه‌ و تمام‌ اهل‌ بهشت‌ ‌هم‌ محتاج‌ بشفاعت‌ ‌او‌ هستند ‌در‌ ارتفاع‌ درجه‌ و زيادي‌ تفضلات‌ بعلاوه‌ تفضلاتي‌ ‌که‌ خداوند ‌در‌ حق‌ دخترش‌ فاطمه‌ زهرا (ع‌) و ‌در‌ حق‌ اوصياء ‌او‌ ‌تا‌ حضرت‌ بقية اللّه‌ و دوره ظهورش‌ و دوره رجعت‌ ائمه‌ ‌الي‌ يوم قيامت‌، و تفضلاتي‌ ‌که‌ ‌در‌ حق‌ امت‌ ‌او‌ ‌از‌ علماء و صالحين‌ و مؤمنين‌ ‌در‌ دنيا و آخرت‌ فرموده‌ و ميفرمايد تمام‌ تفضلات‌ ‌در‌ حق‌ پيغمبر ‌است‌ و شرح‌ ‌اينکه‌ تفضلات‌ باندازه‌ فهم‌ ‌ما بسيار مفصل‌ ‌است‌ ‌که‌ يك‌ كتاب‌ لازم‌ دارد ‌در‌ شرح‌ فضائل‌ ‌اينکه‌ خاندان‌، و خداوند اشاره‌ بپاره‌اي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ تفضلات‌ ‌که‌ ‌در‌ خور فهم‌ مشركين‌ و كفار هست‌ و نميتوانند انكار كنند فرموده‌:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- آنقدر به تو می‌بخشد که خشنود شوی! در این آیه برترین نوید را به پیامبر داده، می‌افزاید: «و به زودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی» (و لسوف یعطیک ربک فترضی).

این بالاترین اکرام و احترام پروردگار نسبت به بنده خاصّش محمد صلّی اللّه علیه و آله است که می‌فرماید: آنقدر به تو می‌بخشیم که راضی شوی، در دنیا بر دشمنان پیروز خواهی شد و آیین تو جهان‌گیر خواهد گشت، و در آخرت نیز مشمول بزرگترین

ج5، ص524

مواهب خواهی بود.

بدون شک پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله به عنوان خاتم انبیا و رهبر عالم بشریت خشنودیش تنها در نجات خویش نیست، بلکه آن زمان راضی و خشنود می‌شود که شفاعتش در باره امتش نیز پذیرفته شود.

لذا در حدیثی از امام باقر علیه السّلام از پدرش امام زین العابدین علیه السّلام از عمویش «محمّد بن حنفیه» از پدرش امیر مؤمنان علیه السّلام می‌خوانیم: رسول اللّه فرمود: «روز قیامت من در موقف شفاعت می‌ایستم، و آنقدر گنهکاران را شفاعت کنم که خداوند گوید:

أ رضیت یا محمّد؟ «آیا راضی شدی ای محمّد؟

من می‌گویم: رضیت، رضیت راضی شدم، راضی شدم»! سپس امیر مؤمنان علی علیه السّلام رو به جمعی از اهل کوفه کرده و افزود: «شما معتقدید امید بخش‌ترین آیات قرآن آیه «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ای کسانی که نسبت به خود زیاده‌روی کرده‌اید از رحمت خدا نومید نشوید» است.

گفتند: آری! ما چنین می‌گوییم.

فرمود: «ولی ما اهل بیت می‌گوییم امید بخش‌ترین آیات قرآن آیه «و لسوف یعطیک ربک فترضی» است»! ناگفته پیداست که شفاعت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شرائطی دارد، نه او برای هر کس شفاعت می‌کند، و نه هر گنهکاری می‌تواند چنین انتظاری را داشته باشد «1».

در حدیث دیگری از امام صادق علیه السّلام می‌خوانیم: «رسول خدا وارد خانه فاطمه علیها السّلام شد در حالی که لباس خشنی از پشم شتر در تن دخترش بود، با یک دست آسیا می‌کرد، و با دست دیگر فرزندش را شیر می‌داد، اشک در چشمان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله ظاهر شد، فرمود: دخترم! تلخی دنیا را در برابر شیرینی آخرت تحمل کن، چرا که خداوند بر من نازل کرده است که آنقدر پروردگارت به تو می‌بخشد که راضی شوی (و لسوف یعطیک ربک فترضی».


(1) مشروح این بحث را در جلد اول همین تفسیر ذیل آیه 48 سوره بقره مطالعه فرمایید.

ج5، ص525

نکات آیه

۱ - زندگانى پیامبر(ص)، در جهان آخرت، همراه با عطاى مداوم پروردگار و سرشار از رضایت است. (و لسوف یعطیک ربّک فترضى) «سوف» براى استقبال است و مراد از آن - به قرینه آیه قبل - جهان آخرت است.

۲ - خداوند، با وعده قطعى به پیامبر(ص)، درباره بخشش پیاپى به آن حضرت تا حد رضایت کامل در آخرت، او را تسلا داده و بر دور بودن همیشگى آن حضرت از قهر و خشم خود تأکید کرد. (ما ودّعک ... و لسوف یعطیک ربّک فترضى) «لام» در «لسوف»، حرف ابتدا و براى تأکید است.

۳ - عطیه هاى خداوند به پیامبر(ص) در جهان آخرت، جلوه ربوبیت او و در راستاى رشد و کمال آن حضرت است. (یعطیک ربّک)

۴ - خرسندى پیامبر(ص) در جهان آخرت، مرهون عطاى بى شمار الهى است. (یعطیک ... فترضى) حرف «فاء» دلالت دارد که آنچه رضایت پیامبر(ص) را در پى خواهد داشت، عطاى مداومى است که فعل «یعطیک» بر آن دلالت دارد. گفتنى است که در آیه شریفه، دو نکته نهفته است: ۱. خداوند، عطاى خود را به رسول اللّه(ص) افزایش مى دهد تا حدى که او را راضى سازد. ۲. خداوند، هر چه را پیامبر(ص) دوست دارد و به آن راضى است، در اختیار آن حضرت مى نهد.

۵ - عطاهاى رضایت بخش خداوند در آخرت، دلیل برترى زندگى اخروى پیامبر(ص) بر دنیاى آن حضرت است. (و للأخرة خیر لک من الأُولى . و لسوف یعطیک ربّک فترضى)

۶ - دنیا، فاقد زمینه مناسب براى بهره بردن پیامبر(ص) از عطاهاى ویژه الهى و رسیدن آن حضرت به خرسندى کامل (و للأخرة خیر لک من الأُولى . و لسوف یعطیک ربّک فترضى)

روایات و احادیث

۷ - «عن حَرْب بن شریح البصرى قال: قلت لمحمد بن على(ع) أىّ آیة فى کتاب اللّه أرجى؟... قال: نقول: «و لسوف یعطیک ربّک فترضى» الشفاعة و اللّه الشفاعة و اللّه الشفاعة;[۴] از حرب بن شریح بصرى روایت شده که گفت: به امام باقر(ع) گفتم: کدامین آیه در کتاب خداوند امیدوارکننده تر است؟ ... فرمود: ما [اهلبیت] مى گوییم: آیه «و لسوف یعطیک ربّک فترضى»[ که مراد] شفاعت است; به خدا سوگند شفاعت است به خدا سوگند شفاعت است!».

موضوعات مرتبط

  • حیات: ویژگیهاى حیات اخروى ۱
  • خدا: اهمیت عطایاى خدا ۶; دلداریهاى خدا ۲; عطایاى اخروى خدا ۵; نشانه هاى ربوبیت خدا ۳; وعده هاى خدا ۲
  • دنیا: بى ارزشى دنیا ۶
  • رضایت خدا: مشمولان رضایت خدا ۱، ۲
  • شفاعت: اهمیت شفاعت ۷
  • لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱، ۳، ۴، ۵، ۶
  • محمد(ص): اهمیت رضایت محمد(ص) ۶; برترى زندگى اخروى محمد(ص) ۵; حیات اخروى محمد(ص) ۱; دلدارى محمد(ص) ۲; فضایل اخروى محمد(ص) ۱; محمد(ص) و رضایت دنیوى ۶; منشأ تکامل محمد(ص) ۳; منشأ رضایت اخروى محمد(ص) ۴; منشأ نعمتهاى محمد(ص) ۳; وعده آمرزش به محمد(ص) ۲
  • نعمت: مشمولان نعمت ۳

منابع

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.
  2. کتاب الاوسط از طبرانى و کتاب الدلائل از بیهقى و حاکم صاحب المستدرک.
  3. تفاسیر روض الجنان از خاصة و کشف الاسرار از عامه و تفاسیر ثعلبى و قشیرى از عامه.
  4. تفسیر فرات کوفى، ص ۵۷۱; بحارالأنوار، ج ۸- ، ص ۵۷، ح ۷۲.