الذاريات ٣٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link391 | آيات ۲۰ - ۵۱ سوره ذاريات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link391 | آيات ۲۰ - ۵۱ سوره ذاريات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link392 | اقسام آياتى كه در انفس انسان ها هست و بر يكتايى خداوند در ربوبيت دلالت مى كند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link392 | اقسام آياتى كه در انفس انسان ها هست و بر يكتايى خداوند در ربوبيت دلالت مى كند]] | ||
خط ۴۳: | خط ۴۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link401 | رواياتى از معصومين عليهم السلام در بيان ويژگيهاى خلقت خداوند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link401 | رواياتى از معصومين عليهم السلام در بيان ويژگيهاى خلقت خداوند]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۸#link158 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۸#link158 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ «31» قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ «32» لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ «33» | |||
(ابراهيم) گفت: پس اى فرستادگان، كارى كه به دنبال آن آمدهايد چيست؟ | |||
گفتند: ما به سوى قومى ستمپيشه فرستاده شدهايم. تا (براى هلاكتشان) سنگهايى از گل بر آنان فرو ريزيم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ (33) | |||
لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ: تا فرو فرستيم و نازل گردانيم بر ايشان و زير و زبر كردن شهر آنان، حِجارَةً مِنْ طِينٍ: سنگ از گل پخته، مراد گل متحجر كه به سبب پختن بحد صلابت سنگ رسيده باشد مانند آجر و سفال. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ «24» إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ «25» فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ «26» فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قالَ أَ لا تَأْكُلُونَ «27» فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِيمٍ «28» | |||
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ «29» قالُوا كَذلِكَ قالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (30) قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (31) قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (32) لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ (33) | |||
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ (34) فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (35) فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (36) وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ (37) | |||
ترجمه | |||
آيا رسيد بتو خبر ميهمانان ابراهيم كه گرامى داشته شدگان بودند | |||
وقتى كه وارد شدند بر او پس سلام كردند گفت سلام بر شما گروه ناشناختگان | |||
پس آهسته روان شد بسوى اهل خود پس آورد گوسالهاى فربه | |||
پس نزديك نمود | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 66 | |||
آنرا بطرف ايشان گفت آيا نميخوريد | |||
پس بدل گرفت از ايشان ترسى گفتند نترس و بشارت دادند او را به پسرى دانا | |||
پس پيش آمد زنش با فرياد پس زد بر روى خود و گفت پيرزنى نازا | |||
گفتند اينچنين گفت پروردگارت همانا او است درست كار دانا | |||
گفت ابراهيم پس چيست كار شما اى فرستادگان | |||
گفتند همانا ما فرستاده شديم بسوى گروهى گناهكار | |||
تا فرو فرستيم و بيافكنيم بر آنها سنگهائى از گل | |||
با آنكه نشان كرده شده باشد نزد پروردگار تو براى از حدّ در گذرندگان | |||
پس بيرون برديم هر كه بود در آن از مؤمنان | |||
پس نيافتيم در آن جز خانهاى از منقادان | |||
و بجا گذاشتيم در آن علامت و نشانهاى براى آنانكه ميترسند از عذاب دردناك. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال قصّه مهماندارى حضرت ابراهيم و تعقّب آن بعذاب قوم لوط را مكرّر ذكر فرموده براى تهديد كفّار مكه چون آثار باقيه آنرا در سفر مشاهده مينمودند و عبرت نميگرفتند چنانچه در سوره اعراف و هود و حجر مفصلا بيان شد و اينجا به پيغمبر خود ميفرمايد آيا قبلا رسيد بتو خبر ميهمانهاى عزيز و محترم حضرت ابراهيم جدّ امجدت يعنى مسلما رسيده است و ما براى اهتمام بذكر آن تجديد مينمائيم وقتى كه چند نفر از ملائكه مقرّب نزد خدا بر آنحضرت وارد شدند و سلام نمودند و حضرت بوجه احسن ردّ فرمود چون آنها گفته بودند سلاما يعنى سلام ميكنيم سلام نمودنى و حضرت جواب فرمود سلام يعنى سلام بر شما و جمله اسميّه براى دلالتش بر دوام و ثبوت آكد است و ضمنا اظهار فرمود كه شما را بجا نميآورم و براى آنكه آنها مانع از آوردن غذا نشوند مخفيانه نزد اهل بيت خود رفت و گوساله فربهى كباب كرده نزد ايشان حاضر فرمود و گفت چرا ميل نمىكنيد و گفتهاند آن زمان از مواشى جز گاو چيزى نداشت و آنها از خوردن امتناع نمودند و حضرت ترسيد مبادا قصد سوئى داشته باشند ولى اظهار نفرمود و آنها متوجّه شدند و عرضه داشتند نترس ما ملائكهايم و از جانب خدا آمدهايم براى عذاب قوم لوط و بشارت دادند آن حضرت را بولادت حضرت اسحق پيغمبر از ساره خاتون براى او پس ساره زوجه دائمه آنحضرت كه تا آن تاريخ نازا بود و پيرو يائسه شده بود اقبال بايشان نمود در | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 67 | |||
حاليكه از شوق فرياد ميكرد و با دست بصورت يا با انگشتان به پيشانى خود ميزد و از امام صادق عليه السّلام در مجمع راجع باين قسمت نقل نموده كه اقبال نمود در حالى كه در ميان جماعتى بود چون صرّه بمعناى جماعت هم ميباشد و قمّى ره علاوه فرموده كه پس پوشاند صورت خود را و ظاهرا زدن از روى تعجّب و پوشاندن از باب حيا باشد در هر حال پس از اقبال بملائكه گفت چگونه من اولاددار ميشوم با آنكه پير زنى نازا ميباشم و آنها گفتند خدا اين طور فرموده و افعال او بر طبق حكمت است و مصلحت بندگانرا بهتر ميداند و هر چه بفرمايد حق است و واقع خواهد شد و حضرت ابراهيم فرمود كار مهمّ شما فرستادگان خدا چيست كه جمعا در اين حدود آمدهايد عرضه داشتند ما براى عذاب قوم لوط كه مرتكب جرم بزرگى ميباشند فرستاده شديم و ضمنا مقرّر شد كه قبلا خدمت شما برسيم و سلام و بشارت را عرضه داريم و مأموريّت ما آنستكه آنها را بسنگى كه از گل ساخته و متحجّر شده و بدست قدرت الهى براى سر آنها نشان كرده شده نيست و نابود نمائيم چون آنها بكلّى از حدّ خودشان تجاوز نمودهاند پس خدا ميفرمايد ما حكم كرده بوديم بخروج هر كس كه اهل ايمان و تقوى باشد از آن آباديها كه قوم لوط منزل داشتند ولى نيافتيم يعنى نيافتند مأمورين ما در آن قرى جز يك خانوار كه لوط و دو دخترش بودند از كسانيكه منقاد و مطيع اوامر ما شدند و باقى گذارديم در آنحدود آثار منازل ويران شده را براى عبرت و تنبّه كسانيكه از عذاب خدا ميترسند نه اشخاص بىباك بىفكر كه از همه چيز غافلند و بالاخره بجزاى خود خواهند رسيد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
لِنُرسِلَ عَلَيهِم حِجارَةً مِن طِينٍ (33) مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلمُسرِفِينَ (34) | |||
براي اينكه ارسال نمائيم بر اينها سنگ ريزههايي از گل نشان دار نزد | |||
جلد 16 - صفحه 278 | |||
پروردگار تو براي اسراف كنندگان. | |||
لِنُرسِلَ عَلَيهِم حِجارَةً مِن طِينٍ در سوره هود ميفرمايد: فَلَمّا جاءَ أَمرُنا جَعَلنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمطَرنا عَلَيها حِجارَةً مِن سِجِّيلٍ مَنضُودٍ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَ ما هِيَ مِنَ الظّالِمِينَ بِبَعِيدٍ آيه 84 و 85 در اخبار داريم که هفت شهر قوم لوط بودند که جبرئيل از زمين جدا كرد و برد بالا باندازهاي که صداي خروسان و سگها را ملائكه آسمان ميشنيدند و بر آنها سنگريزه باريد که هر سنگي نشان دار بود که معني منضود و مسومه است اسم هر يك روي آن سنگ بود بر فرق او وارد ميشد و هلاك شدند. | |||
سپس شهرها وارونه شد که هيچ اثري از عمارات و اشجار و انهار و حيوانات باقي نماند و زمين قاعا صفصفا شد و نيز ميفرمايند که هر ظالمي حين موتش به يكي از اينکه سنگريزهها مبتلا ميشود که مفاد (وَ ما هِيَ مِنَ الظّالِمِينَ ببعيد است). | |||
مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلمُسرِفِينَ اسراف در معاصي به تجاهر و فسق و زيادهروي در طغيان که امروز بسيار رواج پيدا كرده نه شرمي و نه حيائي و نه باكي و نه خوفي و نه وحشتي دارند باشد تا آثارش را ببينند و برخورد كنند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 33)- سپس افزودند: ما مأموریت داریم «تا بارانی از سنگ گل بر آنها بفرستیم» (لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِینٍ). | |||
تعبیر به «حِجارَةً مِنْ طِینٍ» (سنگی از گل) همان چیزی است که در آیه 82 سوره هود به جای آن «سجّیل» آمده است، و در مجموع شاید اشاره به این معنی است که برای نابود کردن این قوم مجرم حتی نیازی به نازل کردن صخرههای عظیم از آسمان نبود، بلکه بارانی از ریگهای کوچک و نه چندان محکم و مانند دانههای باران بر آنها فرو بارید. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۱۸
ترجمه
الذاريات ٣٢ | آیه ٣٣ | الذاريات ٣٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«حِجَارَةِ مِّن طِینٍ»: سنگی از گِل. همان چیزی است که در (هود / ، حجر / ) با واژه (سِجّیل= سنگ گِل) بیان شده است و کیفیّت آن بر ما معلوم نیست.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۰ - ۵۱ سوره ذاريات
- اقسام آياتى كه در انفس انسان ها هست و بر يكتايى خداوند در ربوبيت دلالت مى كند
- وجوه مختلف در اينكه فرمود: ((و فى السماء رزقكم و ما تدعون ))
- احتمال اينكه مقصود از آسمان در آيه شريفه غيب باشد نيز ممكن است
- گفتارى درباره كافى بودن رزق براى روزى خواران
- داستان وارد شدن ملائكه ماءمور به هلاك ساختن قوم لوط ابراهيم (ع ) و آنچه بين ميزبان و ميهمانان گذشت
- آيتى كه خداوند با عذاب قوم لوط و هلاكتشان بر جاى گذاشت
- اشاره به هلاكت فرعون و لشكريانش و هلاكت عاد، ثمود و قوم نوح (ع )
- معناى آيه : ((و السماء بنيناها بايد و انا لموسعون ))
- (روايتى درباره آيات انفسى ، رزق ، يد داشتن خدا، و خلق زوجين از هر چيز و...)
- رواياتى از معصومين عليهم السلام در بيان ويژگيهاى خلقت خداوند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ «31» قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ «32» لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ «33»
(ابراهيم) گفت: پس اى فرستادگان، كارى كه به دنبال آن آمدهايد چيست؟
گفتند: ما به سوى قومى ستمپيشه فرستاده شدهايم. تا (براى هلاكتشان) سنگهايى از گل بر آنان فرو ريزيم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ (33)
لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ: تا فرو فرستيم و نازل گردانيم بر ايشان و زير و زبر كردن شهر آنان، حِجارَةً مِنْ طِينٍ: سنگ از گل پخته، مراد گل متحجر كه به سبب پختن بحد صلابت سنگ رسيده باشد مانند آجر و سفال.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ «24» إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ «25» فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ «26» فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قالَ أَ لا تَأْكُلُونَ «27» فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِيمٍ «28»
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ «29» قالُوا كَذلِكَ قالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (30) قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (31) قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (32) لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ (33)
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ (34) فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (35) فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (36) وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ (37)
ترجمه
آيا رسيد بتو خبر ميهمانان ابراهيم كه گرامى داشته شدگان بودند
وقتى كه وارد شدند بر او پس سلام كردند گفت سلام بر شما گروه ناشناختگان
پس آهسته روان شد بسوى اهل خود پس آورد گوسالهاى فربه
پس نزديك نمود
جلد 5 صفحه 66
آنرا بطرف ايشان گفت آيا نميخوريد
پس بدل گرفت از ايشان ترسى گفتند نترس و بشارت دادند او را به پسرى دانا
پس پيش آمد زنش با فرياد پس زد بر روى خود و گفت پيرزنى نازا
گفتند اينچنين گفت پروردگارت همانا او است درست كار دانا
گفت ابراهيم پس چيست كار شما اى فرستادگان
گفتند همانا ما فرستاده شديم بسوى گروهى گناهكار
تا فرو فرستيم و بيافكنيم بر آنها سنگهائى از گل
با آنكه نشان كرده شده باشد نزد پروردگار تو براى از حدّ در گذرندگان
پس بيرون برديم هر كه بود در آن از مؤمنان
پس نيافتيم در آن جز خانهاى از منقادان
و بجا گذاشتيم در آن علامت و نشانهاى براى آنانكه ميترسند از عذاب دردناك.
تفسير
خداوند متعال قصّه مهماندارى حضرت ابراهيم و تعقّب آن بعذاب قوم لوط را مكرّر ذكر فرموده براى تهديد كفّار مكه چون آثار باقيه آنرا در سفر مشاهده مينمودند و عبرت نميگرفتند چنانچه در سوره اعراف و هود و حجر مفصلا بيان شد و اينجا به پيغمبر خود ميفرمايد آيا قبلا رسيد بتو خبر ميهمانهاى عزيز و محترم حضرت ابراهيم جدّ امجدت يعنى مسلما رسيده است و ما براى اهتمام بذكر آن تجديد مينمائيم وقتى كه چند نفر از ملائكه مقرّب نزد خدا بر آنحضرت وارد شدند و سلام نمودند و حضرت بوجه احسن ردّ فرمود چون آنها گفته بودند سلاما يعنى سلام ميكنيم سلام نمودنى و حضرت جواب فرمود سلام يعنى سلام بر شما و جمله اسميّه براى دلالتش بر دوام و ثبوت آكد است و ضمنا اظهار فرمود كه شما را بجا نميآورم و براى آنكه آنها مانع از آوردن غذا نشوند مخفيانه نزد اهل بيت خود رفت و گوساله فربهى كباب كرده نزد ايشان حاضر فرمود و گفت چرا ميل نمىكنيد و گفتهاند آن زمان از مواشى جز گاو چيزى نداشت و آنها از خوردن امتناع نمودند و حضرت ترسيد مبادا قصد سوئى داشته باشند ولى اظهار نفرمود و آنها متوجّه شدند و عرضه داشتند نترس ما ملائكهايم و از جانب خدا آمدهايم براى عذاب قوم لوط و بشارت دادند آن حضرت را بولادت حضرت اسحق پيغمبر از ساره خاتون براى او پس ساره زوجه دائمه آنحضرت كه تا آن تاريخ نازا بود و پيرو يائسه شده بود اقبال بايشان نمود در
جلد 5 صفحه 67
حاليكه از شوق فرياد ميكرد و با دست بصورت يا با انگشتان به پيشانى خود ميزد و از امام صادق عليه السّلام در مجمع راجع باين قسمت نقل نموده كه اقبال نمود در حالى كه در ميان جماعتى بود چون صرّه بمعناى جماعت هم ميباشد و قمّى ره علاوه فرموده كه پس پوشاند صورت خود را و ظاهرا زدن از روى تعجّب و پوشاندن از باب حيا باشد در هر حال پس از اقبال بملائكه گفت چگونه من اولاددار ميشوم با آنكه پير زنى نازا ميباشم و آنها گفتند خدا اين طور فرموده و افعال او بر طبق حكمت است و مصلحت بندگانرا بهتر ميداند و هر چه بفرمايد حق است و واقع خواهد شد و حضرت ابراهيم فرمود كار مهمّ شما فرستادگان خدا چيست كه جمعا در اين حدود آمدهايد عرضه داشتند ما براى عذاب قوم لوط كه مرتكب جرم بزرگى ميباشند فرستاده شديم و ضمنا مقرّر شد كه قبلا خدمت شما برسيم و سلام و بشارت را عرضه داريم و مأموريّت ما آنستكه آنها را بسنگى كه از گل ساخته و متحجّر شده و بدست قدرت الهى براى سر آنها نشان كرده شده نيست و نابود نمائيم چون آنها بكلّى از حدّ خودشان تجاوز نمودهاند پس خدا ميفرمايد ما حكم كرده بوديم بخروج هر كس كه اهل ايمان و تقوى باشد از آن آباديها كه قوم لوط منزل داشتند ولى نيافتيم يعنى نيافتند مأمورين ما در آن قرى جز يك خانوار كه لوط و دو دخترش بودند از كسانيكه منقاد و مطيع اوامر ما شدند و باقى گذارديم در آنحدود آثار منازل ويران شده را براى عبرت و تنبّه كسانيكه از عذاب خدا ميترسند نه اشخاص بىباك بىفكر كه از همه چيز غافلند و بالاخره بجزاى خود خواهند رسيد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِنُرسِلَ عَلَيهِم حِجارَةً مِن طِينٍ (33) مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلمُسرِفِينَ (34)
براي اينكه ارسال نمائيم بر اينها سنگ ريزههايي از گل نشان دار نزد
جلد 16 - صفحه 278
پروردگار تو براي اسراف كنندگان.
لِنُرسِلَ عَلَيهِم حِجارَةً مِن طِينٍ در سوره هود ميفرمايد: فَلَمّا جاءَ أَمرُنا جَعَلنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمطَرنا عَلَيها حِجارَةً مِن سِجِّيلٍ مَنضُودٍ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَ ما هِيَ مِنَ الظّالِمِينَ بِبَعِيدٍ آيه 84 و 85 در اخبار داريم که هفت شهر قوم لوط بودند که جبرئيل از زمين جدا كرد و برد بالا باندازهاي که صداي خروسان و سگها را ملائكه آسمان ميشنيدند و بر آنها سنگريزه باريد که هر سنگي نشان دار بود که معني منضود و مسومه است اسم هر يك روي آن سنگ بود بر فرق او وارد ميشد و هلاك شدند.
سپس شهرها وارونه شد که هيچ اثري از عمارات و اشجار و انهار و حيوانات باقي نماند و زمين قاعا صفصفا شد و نيز ميفرمايند که هر ظالمي حين موتش به يكي از اينکه سنگريزهها مبتلا ميشود که مفاد (وَ ما هِيَ مِنَ الظّالِمِينَ ببعيد است).
مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلمُسرِفِينَ اسراف در معاصي به تجاهر و فسق و زيادهروي در طغيان که امروز بسيار رواج پيدا كرده نه شرمي و نه حيائي و نه باكي و نه خوفي و نه وحشتي دارند باشد تا آثارش را ببينند و برخورد كنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 33)- سپس افزودند: ما مأموریت داریم «تا بارانی از سنگ گل بر آنها بفرستیم» (لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِینٍ).
تعبیر به «حِجارَةً مِنْ طِینٍ» (سنگی از گل) همان چیزی است که در آیه 82 سوره هود به جای آن «سجّیل» آمده است، و در مجموع شاید اشاره به این معنی است که برای نابود کردن این قوم مجرم حتی نیازی به نازل کردن صخرههای عظیم از آسمان نبود، بلکه بارانی از ریگهای کوچک و نه چندان محکم و مانند دانههای باران بر آنها فرو بارید.
نکات آیه
۱ - مأموریت فرشتگان، فرو ریختن سنگپاره ها بر سر قوم جرم پیشه لوط (لنرسل علیهم حجارة)
۲ - عذاب قوم لوط، به وسیله سنگ هایى از گِل (حجارة من طین)
۳ - فرشتگان، مجریان اراده الهى در تحولات تاریخ (لنرسل علیهم حجارة من طین)
۴ - عوامل طبیعت، مقهور اراده الهى است. (لنرسل علیهم حجارة من طین) با این که سنگ و خاک بر زمین نشسته و معمولاً آنچه از آسمان مى بارد باران است - و نه تکه هاى سنگ - اما خداوند با این آیات فهمانده که براى او ریختن سنگ از آسمان، همانند ریختن قطره هاى باران، آسان است.
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): مسؤولیت مهمانان ابراهیم(ع) ۱
- خدا: حاکمیت اراده خدا ۴; مجریان اراده خدا ۳
- عذاب: ابزار عذاب ۲; عذاب با سجیل ۲
- عوامل طبیعى: تسخیر عوامل طبیعى ۴
- قوم لوط: بارش سجیل بر قوم لوط ۱; تاریخ قوم لوط ۱، ۲
- کارگزاران خدا :۳
- ملائکه: ملائکه عذاب ۱; نقش ملائکه ۳