ق ٢٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link358 | آيات ۱۵ - ۳۸ سوره ق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link358 | آيات ۱۵ - ۳۸ سوره ق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link359 | رد استبعاد اعاده خلقت ، و بيان امكان آن با استناد به وقوع خلقت نخستين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link359 | رد استبعاد اعاده خلقت ، و بيان امكان آن با استناد به وقوع خلقت نخستين]]
خط ۴۷: خط ۴۸:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link377 | روايتى در شاءن نزول ((و لقد خلقنا السموات و الاءرض ...)) و سخنى پيرامون آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link377 | روايتى در شاءن نزول ((و لقد خلقنا السموات و الاءرض ...)) و سخنى پيرامون آن]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۳#link112 | آيه ۱۹-۲۲]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۳#link112 | آيه ۱۹-۲۲]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۳#link113 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۳#link113 | آيه و ترجمه]]
خط ۵۵: خط ۵۸:
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۳#link117 | ۲ - سكرات موت]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۳#link117 | ۲ - سكرات موت]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۳#link118 | ۳ - مرگ ((حق )) است]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۳#link118 | ۳ - مرگ ((حق )) است]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20»
و در صور (رستاخيز) دميده شود، اين است روز تحقّق وعده عذاب.
جلد 9 - صفحه 218
===نکته ها===
تعبير «قَعِيدٌ» كنايه از آن است كه دو فرشته همواره با انسانند و در كمين او نشسته‌اند، نه آنكه دو فرشته در سمت راست و چپ انسان نشسته باشند.
«رَقِيبٌ» به معناى مراقب و ناظر، «عَتِيدٌ» به معناى آماده به خدمت، «سَكْرَةُ» حالتى است كه هوش و عقل از انسان زايل شود و «تَحِيدُ» به معناى عدول و فرار كردن است.
وحشت و اضطراب انسان در هنگام مرگ به قدرى است كه قرآن از آن به «سكرة الموت» تعبير نموده است، چنانكه در قيامت نيز، هول دادگاه الهى، انسان را دچار چنان حالتى مى‌سازد كه به تعبير قرآن: «تَرَى النَّاسَ سُكارى‌» «1» مردم را همچون افراد مست، عقل پريده و بى اراده مى‌بينى.
در ميان اعضاى بدن، زير نظر بودن زبان مطرح شده است، شايد به خاطر آن كه عمل زبان، از همه‌ى اعضا بيشتر، آسان‌تر، عمومى‌تر، عميق‌تر، دائمى‌تر و پر حادثه‌تر است.
توجّه به زير نظر بودن انسان و ثبت كليه اعمال او و توجّه به لحظه مرگ و حضور در قيامت، هشدارى بزرگ و زمينه ساز تقواى الهى است.
توجّه به تعدّد ناظران و شاهدان، در نحوه‌ى عملكرد انسان مؤثّر است و هر چه شاهد و ناظر بيشتر باشد، انگيزه براى كار نيك و دورى از گناه بيشتر مى‌شود. عَنِ الْيَمِينِ‌ ... عَنِ الشِّمالِ‌ ... رَقِيبٌ عَتِيدٌ
===پیام ها===
1- با اين‌كه خداوند متعال، خود شاهد بر اعمال و افكار انسان است، امّا تشكيلات الهى حساب و كتاب دارد و فرشتگانى دائماً مشغول ثبت اعمال هستند. «إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ»
2- ميان فرشتگان، تقسيم كار وجود دارد. (بر اساس روايات، فرشته يمين كارهاى خير را مى‌نويسد و فرشته شمال، كارهاى بد و شرّ را. «2») «الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ‌
----
«1». حج، 2.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 9 - صفحه 219
الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ»
3- انسان، نه فقط در برابر كردار، بلكه در برابر گفتار خود مسئول است و مورد محاسبه قرار مى‌گيرد. «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ»
4- نظارتى داراى اعتبار و ارزش است كه همه چيز را به طور كامل زير نظر داشته باشد. عَنِ الْيَمِينِ‌ ... عَنِ الشِّمالِ‌ ... رَقِيبٌ عَتِيدٌ
5- انسان در لحظه مرگ، حالت عادّى خود را از دست مى‌دهد. «سَكْرَةُ الْمَوْتِ»
6- سكرات مرگ براى همه حتمى است. «سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ»
7- گريز از مرگ، ويژگى طبيعى انسان است. «كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20»
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ: و دميده شود در صور نوبت دوم. مستفاد از آيات و احاديث آل عصمت دو نفخه باشد: يكى نفخه اماته كه همه خلايق مى‌ميرند، و ديگر نفخه احيا كه همه خلايق زنده مى‌شوند و از قبرها بيرون آيند. ملائكه به ايشان گويند: ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ: وقت اين نفخ، روز وقوع آن چيزى است كه خلقان را به آن مى‌ترسانيدند تا به عمل صالح مشغول شده براى اين روز مستعد شوند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ «12» وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ «13» وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ «14» أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ «15» وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ «16»
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ «17» ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ «18» وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ «19» وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20»
----
جلد 5 صفحه 52
ترجمه‌
تكذيب كردند پيش از آنها قوم نوح و اصحاب رس و ثمود
و عاد و فرعون و برادران لوط
و اصحاب ايكه و قوم تبّع هر يك تكذيب كردند پيغمبران را پس لازم شد وعيد من‌
آيا درمانده و عاجز شديم بآفرينش اوّل بلكه آنها در شك و شبهه از آفرينش جديدند
و بتحقيق آفريديم انسانرا و ميدانيم آنچه را وسوسه ميكند بآن نفس او و ما نزديكتريم باو از رگ گردن‌
هنگاميكه ميگيرند و ضبط ميكنند دو ملك ضبط كننده از راست و از چپ نشسته‌
تلفظ نميكند به سخنى مگر آنكه نزد او است نگهبان و مراقبى مهيّا و آماده‌
و بيامد بيهوشى مرگ براستى و درستى اينست آنچه كه از آن ميگريختى‌
و دميده شود در صور آن است روز وعيد.
تفسير
خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر خود و تهديد كفّار مكّه بمانند عذابهائى كه بر امم سابقه نازل شده بود باز اشاره باحوال آنها فرموده ميفرمايد قوم نوح و عاد و ثمود كه قصص آنها مكرّر ذكر شده و اصحاب رس كه گفته شده پيغمبر خودشان را در چاهيكه كندند و بنام رس معروف شده انداختند و قصّه آن در سوره فرقان گذشت و قوم فرعون و خويشاوندان لوط و اصحاب بيشه و جنگل كه قوم شعيب پيغمبر بودند و در سوره حجر شرح آن ذكر شد و قوم تبّع كه در سوره دخان مذكور گرديد هر يك از اين اقوام كه سابقه ذكر دارند اجمالا و تفصيلا تكذيب نمودند پيغمبرانى را كه مبعوث بر آنها شدند بنوبه خودشان پس واجب و لازم شد بر آنها وعيد من يعنى سزاوار وعده عذاب خدا شدند بانواع مختلفه كه در محلّ خود بيان شد و بعد از اين باز استدلال بر معاد فرموده باين تقريب كه آيا ما خسته و مانده و عاجز شديم از خلق نمودن بواسطه خلق اوّل با آن كه آنها قبول دارند آن از ما صادر شده و خلقت دوباره براى هر كس آسانتر از ابتداء است و مسلّم است كه خداوند عاجز نميشود ولى قبول نميكنند معاد را از ما و از اين انكار
----
جلد 5 صفحه 53
در اشتباه بزرگ غير مترقبى هستند با آن اقرار و منشأ اين شبهه جريان عادت بر آن و عدم جريان بر اين است در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از اين آيه فرمود تأويل آن آنستكه خداوند وقتى اين مردم و اين عالم را فانى نمود و اهل بهشت ببهشت رفتند و اهل جهنّم بجهنّم عالم ديگرى و مردم ديگرى را از نو مى‌آفريند كه عبادت كنند او را و آسمان و زمين آنها غير از اين آسمان و زمين است شما تصوّر ميكنيد خدا همين يك عالم را خلق كرده يا بشرى غير از شما خلق نفرموده قسم بخدا بتحقيق خلق فرموده هزار عالم و هزار هزار آدم و شما در اواخر اين عوالم و آن آدميانيد و در خصال و عيّاشى نيز قريب به اين معنى را از آن حضرت نقل نموده و شمّه‌اى از اينمقال در سوره ابراهيم عليه السّلام گذشت و مطالب سابقه اعاده نميشود و براى اثبات احاطه علميّه خود ببواطن خلق و خفاياى امور ميفرمايد كه ما خلق نموديم بنى نوع بشر را و ميدانيم سخنهاى درونى و حديث نفس آنها را كه چه در دل راه ميدهند و با خود مخفيانه صحبت ميدارند و ما بآدمى از رگ گردن كه متّصل است بوتين كه آن رگ قلب است نزديكتريم مقصود بيان استيلاء و احاطه تامّه است بعلم و قدرت كه جانش در دست قدرت ما است و افكار درونيش در نزد ما حاضر است مانند روح يا كسيكه باين درجه نزديك باو باشد حتّى در وقتى كه دو ملك مقرّب با دو قوّه گيرنده از طرف راست و چپش جايگزين شده هر سخنى كه از دهان او بيرون آيد ثبت و ضبط مينمايند و مراقب و آماده براى اخذ اقوال و اعمال اويند ما از آندو مطلع‌تريم ولى براى تأكيد و تشديد در نگهدارى بندگان خودشان را از معصيت و الزام بر آنها بحجّت در روز قيامت آن دو را بر آنها گماشته‌ايم و ضمير در لديه يا راجع است بقول يا راجع بلافظ كه يلفظ دلالت بر آن دارد يا بانسان كه در صدر كلام ذكر شده بود و احتمال اخير اقوى است چون مأموريت آن دو ملك اختصاص بثبت قول ندارد چنانچه در جوامع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه نويسنده حسنات در طرف راست مرد و نويسنده سيّئات در جانب چپ او جاى دارد و ملك دست راست امير است بر ملك دست چپ وقتى كه او كار خوبى كند ملك دست راست ده برابر مينويسد و وقتى كار بدى كند بملك دست چپ ميگويد هفت ساعت‌
----
جلد 5 صفحه 54
مهلت بده او را شايد استغفار كند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نيز قريب به اين معنى را نقل نموده و ظاهر آنستكه رقيب و عتيد صفت هر يك از آن دو است نه آنكه رقيب نام يكى و عتيد نام ديگرى باشد كه بر السنه و افواه جارى شده و خداوند بعد از دفع استبعاد كفّار از معاد در آيات سابقه تأكيد فرموده آنرا بتحقّق مقدّمه‌اش كه مرگ است و آنقيامت صغرى ميباشد چون خبر داده از تحقّق آن بلفظ ماضى با آن كه مراد وقوع آن در آتيه است و سكرة الموت شدّت مرگ است كه عقل را زايل نمايد و جاءت سكرة الحق بالموت نيز قرائت شده و آنرا در مجمع و قمّى ره نسبت بائمه اطهار داده يعنى و آمد بيهوشى كه حقّ است با مرگ خدا ميخواهد بفرمايد مقدّمه زنده شدن كه مردن است محقق شده آماده زنده شدن باشيد اى آدميزاد اين مرگ همان است كه تو از آن ميگريختى و همچنين خبر داده از تحقق وقوع نفخه دوم اسرافيل كه نفخه بعث است و آنكه آن روز انجاز وعيد يعنى وعده عذاب الهى است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ ذلِك‌َ يَوم‌ُ الوَعِيدِ «20»
و دميده‌ ميشود ‌در‌ صور اسرافيل‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ روزي‌ ‌که‌ وعده‌ داده‌ ‌شده‌ وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ ظاهرا صور دوم‌ ‌است‌، ‌در‌ صور اول‌ تمام‌ ميميرند و دستگاه‌ دنيا برچيده‌ مي‌شود و ‌در‌ مورد دوم‌ تمام‌ زنده‌ ميشوند و دستگاه‌ آخرت‌ ‌بر‌ پا ميشود چنانچه‌ ميفرمايد: وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَصَعِق‌َ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ إِلّا مَن‌ شاءَ اللّه‌ُ ثُم‌َّ نُفِخ‌َ فِيه‌ِ أُخري‌ فَإِذا هُم‌ قِيام‌ٌ يَنظُرُون‌َ زمر آيه 28 شرحش‌ گذشت‌.
ذلِك‌َ يَوم‌ُ الوَعِيدِ ‌که‌ تمام‌ انبياء خبر دادند و انذار كردند و سرتاسر قرآن‌ بيان‌ فرموده‌ و ‌از‌ اصول‌ دين‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 20)- سپس به مسأله نفخ صور پرداخته، می‌فرماید: «و در صور دمیده می‌شود و آن روز روز تحقق وعده وحشتناک است» (وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ ذلِکَ یَوْمُ الْوَعِیدِ).
منظور از «نفخ صور» در اینجا همان نفخ دوم است که نفخه «قیام» و «جمع» و «حضور» است، نفخه‌ای است که در آغاز «رستاخیز» انجام می‌گیرد، و با آن، همه انسانها زنده می‌شوند، و از قبرها برخاسته، برای حساب و جزا در محضر عدل الهی حاضر می‌شوند.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۱۴


ترجمه

و در «صور» دمیده می‌شود؛ آن روز، روز تحقّق وعده وحشتناک است!

|و در صور دميده شود. اين است روز وعده [ى عذاب‌]
و در صور دميده شود؛ اين است روز تهديد [من‌].
و آن گاه در صور بدمند (و ملایک ندا کنند که) این است روز تهدید (های الهی به خلق).
و در صور می دمند؛ آن است روز [تحقق و ظهور] وعده های تهدیدآمیز و وحشتناک.
و در صور دميده مى‌شود. اين است روز وعده‌هاى عذاب.
و در صور دمیده شود، این روز وعده عذاب است‌
و در صور دميده شود، اين است روز وعده عذاب- روز رستاخيز-.
و (سرانجام برای دومین بار) در صور دمیده می‌شود. آن (روز) روز (تحقّق و پیاده شدن) بیم‌دادنها (ی الهی به کافران) است.
و در صور [:شیپور جان‌افزا] دمیده شد. این است روز تهدید (من).
و دمیده شد در صور این است روز بیم‌


ق ١٩ آیه ٢٠ ق ٢١
سوره : سوره ق
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نُفِخَ فِی‌الصُّورِ»: مراد نفخه دوم است (نگا: زمر / ). «یَوْمُ الْوَعِیدِ»: روز تحقق بیم‌دادنهای الهی است. یعنی وقوع آن چیزهائی است که در جهان کافران از آنها بیم داده می‌شدند.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20»

و در صور (رستاخيز) دميده شود، اين است روز تحقّق وعده عذاب.

جلد 9 - صفحه 218

نکته ها

تعبير «قَعِيدٌ» كنايه از آن است كه دو فرشته همواره با انسانند و در كمين او نشسته‌اند، نه آنكه دو فرشته در سمت راست و چپ انسان نشسته باشند.

«رَقِيبٌ» به معناى مراقب و ناظر، «عَتِيدٌ» به معناى آماده به خدمت، «سَكْرَةُ» حالتى است كه هوش و عقل از انسان زايل شود و «تَحِيدُ» به معناى عدول و فرار كردن است.

وحشت و اضطراب انسان در هنگام مرگ به قدرى است كه قرآن از آن به «سكرة الموت» تعبير نموده است، چنانكه در قيامت نيز، هول دادگاه الهى، انسان را دچار چنان حالتى مى‌سازد كه به تعبير قرآن: «تَرَى النَّاسَ سُكارى‌» «1» مردم را همچون افراد مست، عقل پريده و بى اراده مى‌بينى.

در ميان اعضاى بدن، زير نظر بودن زبان مطرح شده است، شايد به خاطر آن كه عمل زبان، از همه‌ى اعضا بيشتر، آسان‌تر، عمومى‌تر، عميق‌تر، دائمى‌تر و پر حادثه‌تر است.

توجّه به زير نظر بودن انسان و ثبت كليه اعمال او و توجّه به لحظه مرگ و حضور در قيامت، هشدارى بزرگ و زمينه ساز تقواى الهى است.

توجّه به تعدّد ناظران و شاهدان، در نحوه‌ى عملكرد انسان مؤثّر است و هر چه شاهد و ناظر بيشتر باشد، انگيزه براى كار نيك و دورى از گناه بيشتر مى‌شود. عَنِ الْيَمِينِ‌ ... عَنِ الشِّمالِ‌ ... رَقِيبٌ عَتِيدٌ

پیام ها

1- با اين‌كه خداوند متعال، خود شاهد بر اعمال و افكار انسان است، امّا تشكيلات الهى حساب و كتاب دارد و فرشتگانى دائماً مشغول ثبت اعمال هستند. «إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ»

2- ميان فرشتگان، تقسيم كار وجود دارد. (بر اساس روايات، فرشته يمين كارهاى خير را مى‌نويسد و فرشته شمال، كارهاى بد و شرّ را. «2») «الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ‌


«1». حج، 2.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 9 - صفحه 219

الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ»

3- انسان، نه فقط در برابر كردار، بلكه در برابر گفتار خود مسئول است و مورد محاسبه قرار مى‌گيرد. «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ»

4- نظارتى داراى اعتبار و ارزش است كه همه چيز را به طور كامل زير نظر داشته باشد. عَنِ الْيَمِينِ‌ ... عَنِ الشِّمالِ‌ ... رَقِيبٌ عَتِيدٌ

5- انسان در لحظه مرگ، حالت عادّى خود را از دست مى‌دهد. «سَكْرَةُ الْمَوْتِ»

6- سكرات مرگ براى همه حتمى است. «سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ»

7- گريز از مرگ، ويژگى طبيعى انسان است. «كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20»

وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ: و دميده شود در صور نوبت دوم. مستفاد از آيات و احاديث آل عصمت دو نفخه باشد: يكى نفخه اماته كه همه خلايق مى‌ميرند، و ديگر نفخه احيا كه همه خلايق زنده مى‌شوند و از قبرها بيرون آيند. ملائكه به ايشان گويند: ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ: وقت اين نفخ، روز وقوع آن چيزى است كه خلقان را به آن مى‌ترسانيدند تا به عمل صالح مشغول شده براى اين روز مستعد شوند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ «12» وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ «13» وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ «14» أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ «15» وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ «16»

إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ «17» ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ «18» وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ «19» وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20»


جلد 5 صفحه 52

ترجمه‌

تكذيب كردند پيش از آنها قوم نوح و اصحاب رس و ثمود

و عاد و فرعون و برادران لوط

و اصحاب ايكه و قوم تبّع هر يك تكذيب كردند پيغمبران را پس لازم شد وعيد من‌

آيا درمانده و عاجز شديم بآفرينش اوّل بلكه آنها در شك و شبهه از آفرينش جديدند

و بتحقيق آفريديم انسانرا و ميدانيم آنچه را وسوسه ميكند بآن نفس او و ما نزديكتريم باو از رگ گردن‌

هنگاميكه ميگيرند و ضبط ميكنند دو ملك ضبط كننده از راست و از چپ نشسته‌

تلفظ نميكند به سخنى مگر آنكه نزد او است نگهبان و مراقبى مهيّا و آماده‌

و بيامد بيهوشى مرگ براستى و درستى اينست آنچه كه از آن ميگريختى‌

و دميده شود در صور آن است روز وعيد.

تفسير

خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر خود و تهديد كفّار مكّه بمانند عذابهائى كه بر امم سابقه نازل شده بود باز اشاره باحوال آنها فرموده ميفرمايد قوم نوح و عاد و ثمود كه قصص آنها مكرّر ذكر شده و اصحاب رس كه گفته شده پيغمبر خودشان را در چاهيكه كندند و بنام رس معروف شده انداختند و قصّه آن در سوره فرقان گذشت و قوم فرعون و خويشاوندان لوط و اصحاب بيشه و جنگل كه قوم شعيب پيغمبر بودند و در سوره حجر شرح آن ذكر شد و قوم تبّع كه در سوره دخان مذكور گرديد هر يك از اين اقوام كه سابقه ذكر دارند اجمالا و تفصيلا تكذيب نمودند پيغمبرانى را كه مبعوث بر آنها شدند بنوبه خودشان پس واجب و لازم شد بر آنها وعيد من يعنى سزاوار وعده عذاب خدا شدند بانواع مختلفه كه در محلّ خود بيان شد و بعد از اين باز استدلال بر معاد فرموده باين تقريب كه آيا ما خسته و مانده و عاجز شديم از خلق نمودن بواسطه خلق اوّل با آن كه آنها قبول دارند آن از ما صادر شده و خلقت دوباره براى هر كس آسانتر از ابتداء است و مسلّم است كه خداوند عاجز نميشود ولى قبول نميكنند معاد را از ما و از اين انكار


جلد 5 صفحه 53

در اشتباه بزرگ غير مترقبى هستند با آن اقرار و منشأ اين شبهه جريان عادت بر آن و عدم جريان بر اين است در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از اين آيه فرمود تأويل آن آنستكه خداوند وقتى اين مردم و اين عالم را فانى نمود و اهل بهشت ببهشت رفتند و اهل جهنّم بجهنّم عالم ديگرى و مردم ديگرى را از نو مى‌آفريند كه عبادت كنند او را و آسمان و زمين آنها غير از اين آسمان و زمين است شما تصوّر ميكنيد خدا همين يك عالم را خلق كرده يا بشرى غير از شما خلق نفرموده قسم بخدا بتحقيق خلق فرموده هزار عالم و هزار هزار آدم و شما در اواخر اين عوالم و آن آدميانيد و در خصال و عيّاشى نيز قريب به اين معنى را از آن حضرت نقل نموده و شمّه‌اى از اينمقال در سوره ابراهيم عليه السّلام گذشت و مطالب سابقه اعاده نميشود و براى اثبات احاطه علميّه خود ببواطن خلق و خفاياى امور ميفرمايد كه ما خلق نموديم بنى نوع بشر را و ميدانيم سخنهاى درونى و حديث نفس آنها را كه چه در دل راه ميدهند و با خود مخفيانه صحبت ميدارند و ما بآدمى از رگ گردن كه متّصل است بوتين كه آن رگ قلب است نزديكتريم مقصود بيان استيلاء و احاطه تامّه است بعلم و قدرت كه جانش در دست قدرت ما است و افكار درونيش در نزد ما حاضر است مانند روح يا كسيكه باين درجه نزديك باو باشد حتّى در وقتى كه دو ملك مقرّب با دو قوّه گيرنده از طرف راست و چپش جايگزين شده هر سخنى كه از دهان او بيرون آيد ثبت و ضبط مينمايند و مراقب و آماده براى اخذ اقوال و اعمال اويند ما از آندو مطلع‌تريم ولى براى تأكيد و تشديد در نگهدارى بندگان خودشان را از معصيت و الزام بر آنها بحجّت در روز قيامت آن دو را بر آنها گماشته‌ايم و ضمير در لديه يا راجع است بقول يا راجع بلافظ كه يلفظ دلالت بر آن دارد يا بانسان كه در صدر كلام ذكر شده بود و احتمال اخير اقوى است چون مأموريت آن دو ملك اختصاص بثبت قول ندارد چنانچه در جوامع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه نويسنده حسنات در طرف راست مرد و نويسنده سيّئات در جانب چپ او جاى دارد و ملك دست راست امير است بر ملك دست چپ وقتى كه او كار خوبى كند ملك دست راست ده برابر مينويسد و وقتى كار بدى كند بملك دست چپ ميگويد هفت ساعت‌


جلد 5 صفحه 54

مهلت بده او را شايد استغفار كند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نيز قريب به اين معنى را نقل نموده و ظاهر آنستكه رقيب و عتيد صفت هر يك از آن دو است نه آنكه رقيب نام يكى و عتيد نام ديگرى باشد كه بر السنه و افواه جارى شده و خداوند بعد از دفع استبعاد كفّار از معاد در آيات سابقه تأكيد فرموده آنرا بتحقّق مقدّمه‌اش كه مرگ است و آنقيامت صغرى ميباشد چون خبر داده از تحقّق آن بلفظ ماضى با آن كه مراد وقوع آن در آتيه است و سكرة الموت شدّت مرگ است كه عقل را زايل نمايد و جاءت سكرة الحق بالموت نيز قرائت شده و آنرا در مجمع و قمّى ره نسبت بائمه اطهار داده يعنى و آمد بيهوشى كه حقّ است با مرگ خدا ميخواهد بفرمايد مقدّمه زنده شدن كه مردن است محقق شده آماده زنده شدن باشيد اى آدميزاد اين مرگ همان است كه تو از آن ميگريختى و همچنين خبر داده از تحقق وقوع نفخه دوم اسرافيل كه نفخه بعث است و آنكه آن روز انجاز وعيد يعنى وعده عذاب الهى است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ ذلِك‌َ يَوم‌ُ الوَعِيدِ «20»

و دميده‌ ميشود ‌در‌ صور اسرافيل‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ روزي‌ ‌که‌ وعده‌ داده‌ ‌شده‌ وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ ظاهرا صور دوم‌ ‌است‌، ‌در‌ صور اول‌ تمام‌ ميميرند و دستگاه‌ دنيا برچيده‌ مي‌شود و ‌در‌ مورد دوم‌ تمام‌ زنده‌ ميشوند و دستگاه‌ آخرت‌ ‌بر‌ پا ميشود چنانچه‌ ميفرمايد: وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَصَعِق‌َ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ إِلّا مَن‌ شاءَ اللّه‌ُ ثُم‌َّ نُفِخ‌َ فِيه‌ِ أُخري‌ فَإِذا هُم‌ قِيام‌ٌ يَنظُرُون‌َ زمر آيه 28 شرحش‌ گذشت‌.

ذلِك‌َ يَوم‌ُ الوَعِيدِ ‌که‌ تمام‌ انبياء خبر دادند و انذار كردند و سرتاسر قرآن‌ بيان‌ فرموده‌ و ‌از‌ اصول‌ دين‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 20)- سپس به مسأله نفخ صور پرداخته، می‌فرماید: «و در صور دمیده می‌شود و آن روز روز تحقق وعده وحشتناک است» (وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ ذلِکَ یَوْمُ الْوَعِیدِ).

منظور از «نفخ صور» در اینجا همان نفخ دوم است که نفخه «قیام» و «جمع» و «حضور» است، نفخه‌ای است که در آغاز «رستاخیز» انجام می‌گیرد، و با آن، همه انسانها زنده می‌شوند، و از قبرها برخاسته، برای حساب و جزا در محضر عدل الهی حاضر می‌شوند.

نکات آیه

۱- دمیده شدن در «صور» سرآغاز شکل گیرى رستاخیز (و نفخ فى الصور ذلک یوم الوعید)

۲- حیات مجدد انسان ها در قیامت، با دمیده شدن در صورت هاى آنان * (و نفخ فى الصور) «صور» در احتمالى ضعیف به معناى صورت ها است.

۳- پایان نیافتن زندگى انسان با «مرگ» و تداوم آن در قیامت با «نفخ صور» (و جاءت سکرة الموت بالحقّ ... و نفخ فى الصور) تذکر به «نفخ در صور» و برپایى روز جزا - در پى تذکر به مرگ - پیامدار معناى یاد شده است.

۴- قیامت، روز تحقّق هشدارها و انذارهاى الهى براى کافران و حق ستیزان (و نفخ فى الصور ذلک یوم الوعید)

۵- «یوم الوعید» از نام هاى قیامت (و نفخ فى الصور ذلک یوم الوعید)

۶- برپایى قیامت و تحقق هشدارهاى الهى، از مصادیق حق (و جاءت سکرة الموت بالحقّ ... ذلک یوم الوعید) چنانچه «باء» در «بالحقّ» براى تعدیه و مرگ و سکرات آن زمینه آشکار شدن حقایق باشد، نفخ صور و حیات مجدد اخروى و تحقق هشدارهاى الهى بى تردید مصداقى از همان حقایق خواهد بود که بر آدمى مکشوف مى شود.

۷- تحقق لحظه هاى سخت قیامت، در پى هشدارها و اتمام حجت (ذلک یوم الوعید) تعبیر «وعید» مى رساند که قبلاً رخداد روز قیامت و دشوارى هاى آن از سوى خداوند به انسان ها تذکر داده شده است و پس از آن تذکرها است که قیامت برپا مى شود.

موضوعات مرتبط

  • انسان: صورت انسان ها در قیامت ۲
  • حق: حق ستیزان در قیامت ۴; موارد حق ۶; هشدار به حق ستیزان ۴
  • خدا: آثار اتمام حجت خدا ۷; آثار هشدارهاى خدا ۷; تحقق هشدارهاى خدا ۴; حقانیت هشدارهاى خدا ۶
  • زندگى: تداوم زندگى ۳
  • قیامت: حقانیت قیامت ۶; زمینه قیامت ۷; سختى قیامت ۷; ظهور حقایق در قیامت ۴; نامهاى قیامت ۵; نشانه هاى قیامت ۱; ویژگیهاى قیامت ۴
  • کافران: کافران در قیامت ۴; هشدار به کافران ۴
  • مرگ: حقیقت مرگ ۳
  • معاد: معاد جسمانى ۲
  • نفخ صور: آثار نفخ صور ۱، ۳
  • یوم الوعید :۵

منابع