الأحقاف ١٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link189 | آيات ۱ - ۱۴، سوره احقاف]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link189 | آيات ۱ - ۱۴، سوره احقاف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link190 | غرض و مفاد كلى سوره مباركه احقاف]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link190 | غرض و مفاد كلى سوره مباركه احقاف]] | ||
خط ۴۳: | خط ۴۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۴#link204 | روايتى درباره نزول آيه : ((و شهد شاهد من بنىاسرائيل ...))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۴#link204 | روايتى درباره نزول آيه : ((و شهد شاهد من بنىاسرائيل ...))]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱۶#link142 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱۶#link142 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «14» | |||
أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ: آن گروه مستقيم در دين ملازمان بهشتند، خالِدِينَ فِيها: در حالى كه باقى و جاويد هستند در آن پاداش داده شوند، جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ: پاداش دادنى به آنچه بودند كه عمل مىكردند از اكتساب فضايل علميه و عمليه. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ «11» وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ «12» إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «13» أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «14» وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ «15» | |||
ترجمه | |||
و گفتند آنها كه كافر شدند بآنانكه ايمان آوردند اگر بود بهتر پيشى نميگرفتند بر ما بسوى آن و چون هدايت نشدند بآن پس زود است كه بگويند اين حكايات دروغى است از پيشينيان | |||
و پيش از آن كتاب موسى است كه پيشوا و رحمت بود و اين كتابيست تصديق كننده با آنكه زبانى است عربى تا بيم دهد آنانرا كه ستم كردند و مژده باشد براى نيكوكاران | |||
همانا آنانكه گفتند پروردگار ما خدا است پس ايستادگى كردند پس نيست ترسى بر آنان و نه ايشان اندوهگين ميشوند | |||
آنگروه اهل بهشتند جاودانيان در آن بپاداش آنچه بودند كه ميكردند | |||
و سفارش نموديم انسانرا نسبت به پدر و مادرش به نيكى كردن بارور گرديد او را مادرش بكراهت و دشوارى و نهادش بزحمت و دشوارى و باروريش و از شير گرفتنش سى ماه است تا چون برسد بكمال رشد خود و برسد به چهل سال گويد پروردگارا الهام فرما مرا كه شكر كنم نعمت تو را كه انعام فرمودى بر من و بر پدر و مادرم و اينكه بجا آورم كار نيكى كه بپسندى آنرا و مقرّر فرما صلاح را براى من در اولادم همانا من بازگشتم بسوى تو و همانا من از منقادانم. | |||
تفسير | |||
جماعت يهود يا مشركين مكّه باهل ايمان گفتند يا در باره آنها با خودشان صحبت كردند كه اگر ايمان يا قرآن خوب و مفيد بود مردمان | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 650 | |||
فرومايه پست سبقت نميگرفتند بقبول بر ما و گفتهاند مقصود يهود عبد اللّه بن سلام و امثال او بودند كه اسلام آورده بودند و در آيات سابقه ذكر شد و خداوند در ردّ آنها فرموده چون قابل هدايت نبودند اين سخن را گفتند و پس از اين خواهند گفت قرآن بيش از يك افسانه دروغ قديمى نيست با آنكه قبل از قرآن تورية حضرت موسى پيشوا و مقتدا و نور و رحمت براى مردم بود و فعلا اين قرآن اصول معارفش با آن موافق و تصديق كننده است كتب سماوى قبل را و بزبان عربى فصيح نازل شده براى آنكه بيم دهد ستمكاران را از عذاب و مژده دهد نيكوكاران را بثواب و تخصيص تورية بذكر از بين كتب سماوى شايد بملاحظه بودن روى سخن به يهود باشد يا كثرت افرادشان در عربستان با آنكه مشركين مكّه از آن اعراض نمودند و يهود كاملا بآن عمل ننمودند و كسانيكه در مقام علم موحّد و متوكّل بخدا شدند و در وادى عمل استقامت و ثبات قدم بخرج دادند و منحرف از جادّه شرع نشدند گفتهاند در آخرت ترس و بيمى از آتيه و حزن و اندوهى از گذشته ندارند و بنظر حقير در دنيا هم ندارند چون كسيكه ميداند خدا را دارد از كه ترس دارد و از چه غم دارد و كلمه ثمّ براى تراخى رتبه عمل از علم است خدا فرموده آنگروه مصاحب و ملازم و مخلّد و مؤبّد در بهشتند به استحقاق جزاى اعمالشان در چند روز دنيا و در ذيل اين آيه شمهئى در سوره حم سجده گذشت و توصيه و سفارش فرمود خداوند در آيات عديده بفرزندان آدم عليه السّلام كه بپدر و مادر خود احسان و نيكى كنند و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه حسنا قرائت فرموده است يعنى براى آن دو كار خوب انجام دهند و شرح اين قسمت در اوائل سوره بقره و غيره گذشته است و چون حقّ مادر ظاهرا زيادتر و رعايت او لازمتر است خداوند شمهئى از زحمات او را تذكر داده كه مادر بعنف و مشقّت او را از شش ماه تا نه ماه در شكم خود حمل كرده و بعد از آن بزحمت و سختى او را وضع نموده و بعدا شير داده در دو سال كه با مدّت اقلّ حمل سى ماه ميشود و الّا زيادتر تا آنكه چون بحدّ بلوغ و رشد و كمال جسمى برسد و از آن بكمال عقل و ادراك معانى فائز گردد كه چهل سال است از خدا بخواهد كه توفيق شكر نعمت خود را بر او و بر پدر و مادرش باو بدهد و آنكه موفّق فرمايد او را بأعمال صالحه | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 651 | |||
كه مرضىّ خدا باشد و بخواهد از خدا كه بر نفع او اولاد صالح باو عنايت فرمايد يا پارهئى از اولاد او را بصلاح و تقوى آراسته فرمايد و از معاصى يا ذكر غير خدا توبه كند و منقاد و مطيع اوامر حق باشد و با خلاص در اين راه قدم بردارد و در چند روايت معتبره اين آيات با ولادت حضرت سيد الشهداء (ع) شش ماهه و مقرّر شدن ائمه عليهم السلام در ذريّه او و محزون شدن حضرت زهرا سلام اللّه عليها در حين حمل و وضع آنحضرت از شنيدن خبر شهادتش تطبيق شده و در بعضى تصريح بنزول در باره آنحضرت شده است و در خصال از امام صادق عليه السّلام بلوغ اشدّ بسى و سه سال و تكميل آن بچهل سال تحديد شده و فرموده از چهل و يك سال شروع بنقص ميشود و از پنجاه ببعد مانند كسى است كه در حال جان كندن باشد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أُولئِكَ أَصحابُ الجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعمَلُونَ «14» | |||
اينکه محسنين اصحاب بهشت هستند مخلد در آن بهشت که هميشه دائما ابدا در او هستند بسبب جزاء آنچه که بودند عمل ميكردند. | |||
أُولئِكَ أَصحابُ الجَنَّةِ باصطلاح اثبات شيء نفي ما عدا را نميكند زيرا بضرورت دين ثابت شده که اگر كسي با ايمان از دنيا رود و لو آلوده بپارهاي از معاصي باشد و لو مصداق لا خوف عليهم و لا هم يحزنون نباشد و بپارهاي از عقوبات دنيوي يا پس از مردن گرفتار باشد بالاخره بواسطه ايمانش اهل بهشت ميشود. | |||
و اگر بگويي: اولئك اصحاب الجنة مفيد انحصار است. ميگوييم: | |||
تصرف در معناي استقامت ميكنيم که مراد استقامت در عقايد باشد که مرادف با | |||
جلد 16 - صفحه 144 | |||
ايمان است و اللّه العالم. | |||
خالِدِينَ فِيها هر که وارد بهشت شد ديگر بيرون رفتن و تمام شدن ندارد. | |||
جَزاءً بِما كانُوا يَعمَلُونَ يعني قابليت تفضل الهي پيدا ميكنند نه طلبكار باشند و البته حسب الوعده خداوند تخلف نميكند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 14)- و در این آیه مهمترین بشارت را به موحدان نیکو کار میدهد و میفرماید: «آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن میمانند» (أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها). | |||
«این به پاداش اعمالی است که انجام میدادند» (جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۰۴
ترجمه
الأحقاف ١٣ | آیه ١٤ | الأحقاف ١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جَزَآءً»: مفعولله است (نگا: اعراب القرآن انباری).
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۴، سوره احقاف
- غرض و مفاد كلى سوره مباركه احقاف
- احتجاج عليه پرستش بت ها و معبودهاى زمينى
- معناى واژه ((اثاره )) و مفاد آيه با توجه به معناى آن
- احتجاج عليه مشركين كه قرآن را افتراء به خدا دانسته رسالت پيامبر (ص ) را منكرشدند
- معنا و مفاد آيه : ((قل ما كنت بدعا من الرسل و ما ادرى مايفعل بى و لا بكم ))
- نفى علم غيب از پيامبر (ص ) در جمله ((و ما ادرى ...)) از جهت بشر بودن او است و بااثبات علم غيب براى آن حضرت از طريق وحى منافات ندارد
- عدم منافات نفى علم غيب از پيامبر در اين آيه با عالم بر غيب بودن ايشان به وسيله وحىالهى
- (درباره عالم بودن پيامبر (ص ) و ائمه (ع ) به غيب ، و اثر و رابطه آن با زندگى ورفتار ايشان )
- بيان اينكه علم غيب اثرى در جريان حوادث خارجى ندارد
- على ملازم با اراده موافق است كه تواءم با التزام قلب نسبت به آن باشد
- مقصود از ((شاهد من بنى اسرائيل )) در آيه :((قل اراءيتم ان كان من عند الله و كفرتم ...))
- وجوه مختلف در معناى آيه : ((و قال الذين كفروا للذين امنوا لو كان خيرا ما سبقونا اليه...))
- رواياتى درباره مراد از ((اثارة من علم )) و راجع بهنزول آيه : ((ام يقولون افتريه ...))
- روايتى در ذيل جمله : ((و ما ادرى ما يفعل بى ولابكم )) و اشكالات آن
- روايتى درباره نزول آيه : ((و شهد شاهد من بنىاسرائيل ...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «14»
أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ: آن گروه مستقيم در دين ملازمان بهشتند، خالِدِينَ فِيها: در حالى كه باقى و جاويد هستند در آن پاداش داده شوند، جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ: پاداش دادنى به آنچه بودند كه عمل مىكردند از اكتساب فضايل علميه و عمليه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ «11» وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ «12» إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «13» أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «14» وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ «15»
ترجمه
و گفتند آنها كه كافر شدند بآنانكه ايمان آوردند اگر بود بهتر پيشى نميگرفتند بر ما بسوى آن و چون هدايت نشدند بآن پس زود است كه بگويند اين حكايات دروغى است از پيشينيان
و پيش از آن كتاب موسى است كه پيشوا و رحمت بود و اين كتابيست تصديق كننده با آنكه زبانى است عربى تا بيم دهد آنانرا كه ستم كردند و مژده باشد براى نيكوكاران
همانا آنانكه گفتند پروردگار ما خدا است پس ايستادگى كردند پس نيست ترسى بر آنان و نه ايشان اندوهگين ميشوند
آنگروه اهل بهشتند جاودانيان در آن بپاداش آنچه بودند كه ميكردند
و سفارش نموديم انسانرا نسبت به پدر و مادرش به نيكى كردن بارور گرديد او را مادرش بكراهت و دشوارى و نهادش بزحمت و دشوارى و باروريش و از شير گرفتنش سى ماه است تا چون برسد بكمال رشد خود و برسد به چهل سال گويد پروردگارا الهام فرما مرا كه شكر كنم نعمت تو را كه انعام فرمودى بر من و بر پدر و مادرم و اينكه بجا آورم كار نيكى كه بپسندى آنرا و مقرّر فرما صلاح را براى من در اولادم همانا من بازگشتم بسوى تو و همانا من از منقادانم.
تفسير
جماعت يهود يا مشركين مكّه باهل ايمان گفتند يا در باره آنها با خودشان صحبت كردند كه اگر ايمان يا قرآن خوب و مفيد بود مردمان
جلد 4 صفحه 650
فرومايه پست سبقت نميگرفتند بقبول بر ما و گفتهاند مقصود يهود عبد اللّه بن سلام و امثال او بودند كه اسلام آورده بودند و در آيات سابقه ذكر شد و خداوند در ردّ آنها فرموده چون قابل هدايت نبودند اين سخن را گفتند و پس از اين خواهند گفت قرآن بيش از يك افسانه دروغ قديمى نيست با آنكه قبل از قرآن تورية حضرت موسى پيشوا و مقتدا و نور و رحمت براى مردم بود و فعلا اين قرآن اصول معارفش با آن موافق و تصديق كننده است كتب سماوى قبل را و بزبان عربى فصيح نازل شده براى آنكه بيم دهد ستمكاران را از عذاب و مژده دهد نيكوكاران را بثواب و تخصيص تورية بذكر از بين كتب سماوى شايد بملاحظه بودن روى سخن به يهود باشد يا كثرت افرادشان در عربستان با آنكه مشركين مكّه از آن اعراض نمودند و يهود كاملا بآن عمل ننمودند و كسانيكه در مقام علم موحّد و متوكّل بخدا شدند و در وادى عمل استقامت و ثبات قدم بخرج دادند و منحرف از جادّه شرع نشدند گفتهاند در آخرت ترس و بيمى از آتيه و حزن و اندوهى از گذشته ندارند و بنظر حقير در دنيا هم ندارند چون كسيكه ميداند خدا را دارد از كه ترس دارد و از چه غم دارد و كلمه ثمّ براى تراخى رتبه عمل از علم است خدا فرموده آنگروه مصاحب و ملازم و مخلّد و مؤبّد در بهشتند به استحقاق جزاى اعمالشان در چند روز دنيا و در ذيل اين آيه شمهئى در سوره حم سجده گذشت و توصيه و سفارش فرمود خداوند در آيات عديده بفرزندان آدم عليه السّلام كه بپدر و مادر خود احسان و نيكى كنند و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه حسنا قرائت فرموده است يعنى براى آن دو كار خوب انجام دهند و شرح اين قسمت در اوائل سوره بقره و غيره گذشته است و چون حقّ مادر ظاهرا زيادتر و رعايت او لازمتر است خداوند شمهئى از زحمات او را تذكر داده كه مادر بعنف و مشقّت او را از شش ماه تا نه ماه در شكم خود حمل كرده و بعد از آن بزحمت و سختى او را وضع نموده و بعدا شير داده در دو سال كه با مدّت اقلّ حمل سى ماه ميشود و الّا زيادتر تا آنكه چون بحدّ بلوغ و رشد و كمال جسمى برسد و از آن بكمال عقل و ادراك معانى فائز گردد كه چهل سال است از خدا بخواهد كه توفيق شكر نعمت خود را بر او و بر پدر و مادرش باو بدهد و آنكه موفّق فرمايد او را بأعمال صالحه
جلد 4 صفحه 651
كه مرضىّ خدا باشد و بخواهد از خدا كه بر نفع او اولاد صالح باو عنايت فرمايد يا پارهئى از اولاد او را بصلاح و تقوى آراسته فرمايد و از معاصى يا ذكر غير خدا توبه كند و منقاد و مطيع اوامر حق باشد و با خلاص در اين راه قدم بردارد و در چند روايت معتبره اين آيات با ولادت حضرت سيد الشهداء (ع) شش ماهه و مقرّر شدن ائمه عليهم السلام در ذريّه او و محزون شدن حضرت زهرا سلام اللّه عليها در حين حمل و وضع آنحضرت از شنيدن خبر شهادتش تطبيق شده و در بعضى تصريح بنزول در باره آنحضرت شده است و در خصال از امام صادق عليه السّلام بلوغ اشدّ بسى و سه سال و تكميل آن بچهل سال تحديد شده و فرموده از چهل و يك سال شروع بنقص ميشود و از پنجاه ببعد مانند كسى است كه در حال جان كندن باشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أُولئِكَ أَصحابُ الجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعمَلُونَ «14»
اينکه محسنين اصحاب بهشت هستند مخلد در آن بهشت که هميشه دائما ابدا در او هستند بسبب جزاء آنچه که بودند عمل ميكردند.
أُولئِكَ أَصحابُ الجَنَّةِ باصطلاح اثبات شيء نفي ما عدا را نميكند زيرا بضرورت دين ثابت شده که اگر كسي با ايمان از دنيا رود و لو آلوده بپارهاي از معاصي باشد و لو مصداق لا خوف عليهم و لا هم يحزنون نباشد و بپارهاي از عقوبات دنيوي يا پس از مردن گرفتار باشد بالاخره بواسطه ايمانش اهل بهشت ميشود.
و اگر بگويي: اولئك اصحاب الجنة مفيد انحصار است. ميگوييم:
تصرف در معناي استقامت ميكنيم که مراد استقامت در عقايد باشد که مرادف با
جلد 16 - صفحه 144
ايمان است و اللّه العالم.
خالِدِينَ فِيها هر که وارد بهشت شد ديگر بيرون رفتن و تمام شدن ندارد.
جَزاءً بِما كانُوا يَعمَلُونَ يعني قابليت تفضل الهي پيدا ميكنند نه طلبكار باشند و البته حسب الوعده خداوند تخلف نميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- و در این آیه مهمترین بشارت را به موحدان نیکو کار میدهد و میفرماید: «آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن میمانند» (أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها).
«این به پاداش اعمالی است که انجام میدادند» (جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
نکات آیه
۱- یکتاپرستانِ پایدار بر طریق ایمان، برخوردار از زندگى جاودان در بهشت (إنّ الذین قالوا ... أُولئک أصحب الجنّة خلدین فیها)
۲- برخوردارى از نعمت و رفاه جاودان، آرمانى اصیل و تحقق پذیر براى موحدانِ راستین در قیامت (أُولئک أصحب الجنّة خلدین فیها) با توجه به این که آرمان بقا و جاودانگى در موجود زنده، به صورت فطرى وجود دارد; خداوند این آرمان را در مورد انسان مؤمن محقق شدنى و دست یافتنى اعلام کرده است.
۳- گرایش هاى طبیعى بشر، ابزارى کارآمد در جهت سوق دادن او به کسب ارزش ها (أُولئک أصحب الجنّة خلدین فیها) خداوند، تمایل انسان به بقا و جاودانگى را در جهت سوق دادن وى به ایمان و استقامت به کار گرفته است.
۴- بهشت جاودان، پاداش اعمال نیک و مستمر موحدان (أُولئک أصحب الجنّة ... جزاء بما کانوا یعملون)
۵- آمیخته ساختن ایمان با عمل صالح، شرط بهرهورى مؤمنان از بهشت جاودان (إنّ الذین قالوا ربّنا اللّه ... أُولئک أصحب الجنّة ... جزاء بما کانوا یعملون) در آیه قبل، دو عنصر ایمان و استقامت، زمینه ورود به بهشت جاودان معرفى شده است و در این آیه عمل، به عنوان اساس و ملاک ره یافتن به بهشت جاودان مطرح گشته است. از این نکته مى توان استفاده کرد که تجلى عقیده در عمل، براى یکتاپرستان کارساز است.
۶- بهره مندى هماره و سهل موحدان نیکوکار، از نعمت هاى الهى در بهشت (أُولئک أصحب الجنّة) تعبیر به «أصحاب» اشاره به همنشینى دائم و همیشگى یکتاپرستان استوار بر طریق ایمان، با نعمت هاى بهشتى دارد.
۷- توجه یکتاپرستان استوار بر ایمان به جاودانگى در بهشت، زداینده هر گونه بیم و اندوه از ایشان (فلاخوف علیهم و لا هم یحزنون . أُولئک أصحب الجنّة خلدین فیها) با توجه به ارتباط این آیه با «فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون» در آیه قبل، توجه به وعده خداوند به بهشتى بودن موحدان نیک کردار، مى تواند زداینده ترس و اندوه آنان باشد.
۸- بهشت، دور از هرگونه حزن و اندوه (فلاخوف علیهم و لا هم یحزنون . أُولئک أصحب الجنّة)
موضوعات مرتبط
- آرزو: آرزوى رفاه جاویدان ۲; آرزوى نعمت جاویدان ۲
- انسان: آثار تمایلات انسان ۳
- ایمان: آثار ایمان ۵; ایمان و عمل صالح ۵
- بهشت: بهشت و اندوه ۸; پاداش بهشت ۴; تداوم نعمتهاى بهشت ۶; جاودانان در بهشت ۱; جاودانگى در بهشت ۴، ۵; موجبات بهشت ۵; ویژگیهاى بهشت ۸
- تربیت: روش تربیت ۳
- ذکر: آثار ذکر جاودانگى در بهشت ۷
- صالحان: صالحان در بهشت ۶
- عمل صالح: آثار عمل صالح ۵; پاداش عمل صالح ۴
- موحدان: آرزوى اخروى موحدان ۲; استقامت موحدان ۱; پاداش موحدان ۴; موانع اندوه موحدان ۷; موانع ترس موحدان ۷; موحدان در بهشت ۱، ۶