الزخرف ٤٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۰: خط ۳۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link118 | آيات ۴۶ - ۵۶، سوره زخرف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link118 | آيات ۴۶ - ۵۶، سوره زخرف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link119 | بيان آيات مربوط به ارسال موسى (ع ) به سوى فرعون و فرعونيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link119 | بيان آيات مربوط به ارسال موسى (ع ) به سوى فرعون و فرعونيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link120 | روايتى در بيان مراد از خشم و رضاى خداى تعالى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link120 | روايتى در بيان مراد از خشم و رضاى خداى تعالى]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۴#link36 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۴#link36 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌ بِآياتِنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ «46»
و همانا ما موسى را همراه با آيات (و معجزات) خود به سوى فرعون و اشراف قومش فرستاديم پس گفت: همانا من فرستاده پروردگار عالميانم.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌ بِآياتِنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ (46)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌: و هر آينه بتحقيق فرستاديم موسى عليه السلام را، بِآياتِنا: به معجزات ما كه علامت روشن بود بر صحت نبوت او، إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ‌: بسوى فرعون و اشراف قوم او. تخصيص اشراف به ذكر با بعثت آن حضرت بر تمام قوم به جهت تبعيت سايرين است به آنها، فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ‌: پس گفت موسى مر ايشان را بدرستى كه من پيغمبر پروردگار عالميانم.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌ بِآياتِنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ (46) فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ (47) وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلاَّ هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (48) وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ (49) فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (50)
وَ نادى‌ فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ (51) أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ (52) فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (53) فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (54)
ترجمه‌
و بتحقيق فرستاديم موسى را با آيتهاى خود بسوى فرعون و بزرگان قومش پس گفت همانا من فرستاده پروردگار جهانيانم‌
پس چون آورد نزد آنها آيتهاى ما را آنگاه آنها از آن خنده ميكردند
و نمى‌نمايانديم بآنها هيچ آيتى را مگر كه آن بزرگتر بود از ديگرى و گرفتيم آنها را بعذاب باشد كه آنان بازگشت كنند
و گفتند اى مرد دانا بخوان براى ما پروردگارت را بآنچه عهد كرده است با تو همانا ما هدايت يافتگانيم‌
پس چون برطرف ساختيم از آنها عذاب را آنگاه آنها پيمان ميشكستند
و ندا كرد فرعون در قومش گفت اى قوم من آيا نيست براى من پادشاهى مصر و اين نهرها روان است از زير قصرهاى من آيا نمى‌بينيد
بلى من بهترم از اين كسى كه او خوار است و نزديك نيست كه بيان تواند كرد
پس چرا افكنده نشد بر او دستوانه‌هاى زرّين يا نيامدند با او فرشتگان پياپى‌
پس سبك كرد عقول قوم خود را پس اطاعت نمودند او را همانا آنها بودند گروهى متمرّدان.
تفسير
خداوند متعال براى تذكّر بندگان بحسن عاقبت اهل ايمان و سوء خاتمت اهل عصيان و تسليت خاطر پيغمبر خود از آزار كفّار و گفتار ناهنجار باز قصّه حضرت موسى را عنوان فرموده ميفرمايد ما او را با معجزاتى نزد فرعون و اكابر مملكت مصر فرستاديم و بعد از ادّعاء نبوّت و ارائه معجزات از قبيل عصا و يد بيضا كه مكرّر ذكر شده آنها در بدو امر خنديدند و تصوّر نمودند شعبده و سحر است و ما پى در پى معجزاتى از قبيل طوفان و جراد و قمّل و ضفادع و دم و طمس كه در سوره اعراف و يونس ذكر شد بآنها ارائه داديم كه هر يك از ديگرى بزرگتر بود چون هر يك در منتهاى وضوح و دلالت بر نبوّت موسى عليه السّلام بود چنانچه در مقام‌
----
جلد 4 صفحه 608
مدح جمعى ميگويند كه هر يك از ديگرى بهترند يا هر لاحقى از سابق خود بزرگتر بود باعتبار آنكه بيشتر نبوّت آنحضرت را اثبات مينمود و در عين حال همه اين آيات عذابهاى گوناگونى بود كه ما آنها را معذّب مينموديم به آن عذاب براى آنكه برگردند از راه باطل براه حقّ و اقرار نمايند بتوحيد خدا و نبوّت پيغمبرشان و بعد از اين عذابها يا عذابى كه فوق اينها بود كه از آن در سوره اعراف به رجز تعبير شده با كمال بى‌ادبى و جسارت گفتند اى ساحر ولى ظاهرا آنها اين كلمه را بما هر در فنون و دانشمند اطلاق ميكردند لذا قمّى ره و جمعى از مفسّرين آنرا بعالم تفسير نموده‌اند و در اين موقع مقصودشان اهانت نبوده و در هر حال استدعا نمودند از حضرت موسى كه از خداوند بخواهد بر حسب عهدى كه با خدا دارد كه اگر آنها ايمان بياورند مشمول رحمت شوند و عذاب را بردارد و قول دادند كه از اطاعت آنحضرت بيرون نروند و موحّد شوند و حضرت دعا فرمود و اجابت شد ولى آنها نقض عهد نموده بكفر خود باقى ماندند ولى فرعون ديد غالبا دلها متوجّه بحضرت موسى شده و نزديك است بتواند در مقابل او قيام نمايد اعيان مملكت مصر را جمع آورى نموده و شروع بسخنرانى و ياوه سرائى كرد كه آيا فرمانفرمائى و سلطنت مصر در خاندان من نبوده و فعلا از آن من نيست و اين نهرهاى منشعب از رود نيل در اطراف و جوانب قصر و عمارات من گردش نميكند آيا نمى‌بينيد و نميدانيد يا ميدانيد كه من پادشاه شما باشم بهتر است از اين شخص كه فقير و حقير است و استعداد فرمانفرمائى ندارد و نميتواند درست سخن بگويد و مقصودش اشاره بلكنت زبان آنحضرت بود كه سابقه داشت و بدعا رفع شده بود و بعضى گفته‌اند باز قدرى از سنگينى آن باقى مانده بود و گفت اگر او پيغمبر باشد چرا خداوند مانند پادشاهان براى او باز و بند يا دستبند طلا تهيّه ننموده يا چرا افواج ملائكه پى در پى بكمك او نميآيند خلاصه آنكه بقدرى از اين چرندها گفت كه عقول قوم را سبك نمود يا ابدان آنها را كه قيام نمودند باطاعت او چون آنها هم مانند فرعون اهل فسق و فجور بودند و الّا معلوم است كه نبوّت شخص بمعجزه ثابت ميشود و ملازم با ملك و سلطنت و مال و ثروت نيست و بازوبند يا دست‌بند طلا لازم ندارد و لازم نيست ملائكه علنا بكمك او بيايند بلكه انسب آنستكه‌
----
جلد 4 صفحه 609
پيغمبر در حالى باشد كه كسى به اجبار و طمع مال و جاه گرد او نگردد تا ايمان ايشان بخلوص نزديك و از اغراض دنيوى دور باشد و در نهج البلاغه در ضمن قصّه ورود حضرت موسى و هارون بر فرعون با عصا و لباس پشمينه و سرزنش آنملعون آن دو را بفقر و ذلّت اشاره باين نكته شده است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَقَد أَرسَلنا مُوسي‌ بِآياتِنا إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ مَلائِه‌ِ فَقال‌َ إِنِّي‌ رَسُول‌ُ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ (46)
و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ ‌ما فرستاديم‌ موسي‌ ‌را‌ ‌با‌ آيات‌ خودمان‌ بسوي‌ فرعون‌ و اشراف‌ قوم‌ فرعون‌ ‌پس‌ فرمود محققا ‌من‌ فرستاده‌ پروردگار عالمين‌ هستم‌.
قضاياي‌ موسي‌ و فرعون‌ ‌را‌ خداوند ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ سور قرآن‌ چه‌ بنحو تفصيل‌
جلد 16 - صفحه 37
و چه‌ باشاره‌ و خلاصه‌ و اختصار ‌براي‌ تذكّر و تنبّه‌ بيان‌ فرموده‌ و ‌در‌ اينجا ‌ما ‌به‌ تفسير ‌آيه‌ قناعت‌ مي‌كنيم‌:
وَ لَقَد أَرسَلنا مُوسي‌ بِآياتِنا آيات‌ موسي‌ بسيار ‌است‌ ‌در‌ يك‌ جا مي‌فرمايد فَذانِك‌َ بُرهانان‌ِ مِن‌ رَبِّك‌َ إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ مَلَائِه‌ِ‌-‌ قصص‌ آيه 32‌-‌ عصا و يد و بيضاء يك‌ جا مي‌فرمايد‌قال‌‌به‌ فِي‌ تِسع‌ِ آيات‌ٍ إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ قَومِه‌ِ‌-‌ نمل‌ آيه 12‌-‌ ‌در‌ اينجا بطور مطلق‌ مي‌فرمايد، و آيات‌ موسي‌ بسيار ‌است‌ چه‌ قبل‌ ‌از‌ رسالتش‌ ‌از‌ حين‌ انعقاد نطفه‌ زير تخت‌ فرعون‌ و عدم‌ ظهور حمل‌ ‌در‌ مادرش‌ ‌تا‌ حين‌ ولادت‌ و ‌در‌ رود نيل‌ انداختن‌ و ‌در‌ دامن‌ فرعون‌ بزرگ‌ شدن‌ و ‌از‌ پستان‌ هيچ‌ مرضعه‌ شير نخوردن‌ ‌تا‌ ‌به‌ بمادرش‌ برگشتن‌ و چه‌ آيات‌ ‌بعد‌ ‌از‌ رسالت‌ ‌تا‌ زمان‌ هلاكت‌ فرعونيان‌ و چه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ هلاكت‌ فرعون‌ ‌در‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌تا‌ حين‌ وفاتش‌ ‌که‌ شايد بتوان‌ ‌گفت‌ ‌از‌ صد ‌آيه‌ متجاوز ‌است‌ و ‌هر‌ كدام‌ ‌در‌ محل‌ ‌خود‌ شرح‌ ‌شده‌.
إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ مَلَائِه‌ِ گفتند ملاء فرعون‌ رؤساء و درباريان‌ و وزراء و امراء فرعون‌ هستند و حضرت‌ موسي‌ منحصرا ‌بر‌ انها مبعوث‌ نشده‌ بلكه‌ ‌بر‌ تمام‌ قوم‌ فرعون‌ و ‌بر‌ بني‌ اسرائيل‌ و ذكر خصوص‌ ملاء ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ بقيه‌ تابع‌ اينها بودند و اولا مأمور بدعوت‌ اينها ‌بود‌.
فَقال‌َ إِنِّي‌ رَسُول‌ُ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ فرعوني‌ ‌که‌ الهي‌ جز ‌خود‌ قائل‌ نيست‌ و ‌گفت‌ بموسي‌ لَئِن‌ِ اتَّخَذت‌َ إِلهَاً غَيرِي‌ لَأَجعَلَنَّك‌َ مِن‌َ المَسجُونِين‌َ‌-‌ شعراء ‌آيه‌ 27‌-‌ و ‌گفت‌ ‌به‌ قوم‌ ‌خود‌ و درباريان‌ ‌خود‌ يا أَيُّهَا المَلَأُ ما عَلِمت‌ُ لَكُم‌ مِن‌ إِله‌ٍ غَيرِي‌‌-‌ قصص‌ آيه 38‌-‌ و ‌گفت‌ أَنَا رَبُّكُم‌ُ الأَعلي‌‌-‌ نازعات‌ ‌آيه‌ 24‌-‌ ‌در‌ چنين‌ حالي‌ حضرت‌ موسي‌ بفرمايد إِنِّي‌ رَسُول‌ُ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ ‌که‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ تو و درباريان‌ تو و قوم‌ تو ‌هم‌ داخل‌ ‌در‌ عالمين‌ هستيد و فرستنده‌ ‌من‌ رب‌ شماها ‌هم‌ هست‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 46)- فرعونیان مغرور و پیمان شکن: در اینجا به گوشه‌ای از ماجرای پیغمبر خدا «موسی بن عمران» و برخورد او با «فرعون» اشاره شده، تا پاسخی باشد به گفتار بی‌اساس مشرکان که «اگر خدا می‌خواست پیامبری بفرستد چرا مردی را از ثروتمندان مکّه و طائف برای این مأموریت بزرگ انتخاب نکرد»؟
ج4، ص373
می‌فرماید: «ما موسی را با آیات و نشانه‌های خود به سوی فرعون و اطرافیان و درباریان او فرستادیم» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ).
«پس موسی به آنها گفت: من فرستاده پروردگار جهانیانم» (فَقالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۳


ترجمه

ما موسی را با آیات خود به سوی فرعون و درباریان او فرستادیم؛ (موسی به آنها) گفت: «من فرستاده پروردگار جهانیانم»

|و به راستى موسى را با آيات خويش به سوى فرعون و بزرگانش فرستاديم، پس گفت: من فرستاده‌ى پروردگار جهانيانم
و همانا موسى را با نشانه‌هاى خويش به سوى فرعون و سران [قوم‌] او روانه كرديم. پس گفت: «من فرستاده پروردگار جهانيانم.»
و ما موسی را با آیات و معجزاتی که به او دادیم به سوی فرعون و اشراف قومش (به رسالت) فرستادیم، او به آنها گفت: من رسول ربّ العالمینم.
و به راستی ما موسی را با نشانه های خود به سوی فرعون و سران و اشراف قومش فرستادیم، پس گفت: من فرستاده پروردگار جهانیانم؛
و هر آينه موسى را همراه با آيات خود بر فرعون و مهتران قومش فرستاديم و گفت: من فرستاده پروردگار جهانيانم.
و به راستی موسی را همراه با پدیده‌های شگرفمان به سوی فرعون و بزرگان قومش فرستادیم، آنگاه گفت من پیامبر پروردگار جهانیانیم‌
و هر آينه موسى را با نشانه‌هاى خويش به سوى فرعون و مهتران او فرستاديم گفت: همانا من فرستاده پروردگار جهانيانم.
ما موسی را همراه با معجزات خود (که دالّ بر حقّانیّت پیغمبری او بود) به سوی فرعون و درباریانش روانه کردیم. (موسی بدیشان) گفت: من فرستاده‌ی پروردگار جهانیانم.
و همانا موسی را با نشانه‌های خویش سوی فرعون و فرعونیان روانه کردیم. پس گفت: «من به راستی فرستاده‌ی پروردگار جهانیانم.»
و همانا فرستادیم موسی را به آیتهای خویش بسوی فرعون و کسانش پس گفت من فرستاده پروردگار جهانیان‌


الزخرف ٤٥ آیه ٤٦ الزخرف ٤٧
سوره : سوره الزخرف
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَلَئِهِ»: درباریان و بزرگان قوم فرعون.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌ بِآياتِنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ «46»

و همانا ما موسى را همراه با آيات (و معجزات) خود به سوى فرعون و اشراف قومش فرستاديم پس گفت: همانا من فرستاده پروردگار عالميانم.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌ بِآياتِنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ (46)

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌: و هر آينه بتحقيق فرستاديم موسى عليه السلام را، بِآياتِنا: به معجزات ما كه علامت روشن بود بر صحت نبوت او، إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ‌: بسوى فرعون و اشراف قوم او. تخصيص اشراف به ذكر با بعثت آن حضرت بر تمام قوم به جهت تبعيت سايرين است به آنها، فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ‌: پس گفت موسى مر ايشان را بدرستى كه من پيغمبر پروردگار عالميانم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌ بِآياتِنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ (46) فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ (47) وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلاَّ هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (48) وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ (49) فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (50)

وَ نادى‌ فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ (51) أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ (52) فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (53) فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (54)

ترجمه‌

و بتحقيق فرستاديم موسى را با آيتهاى خود بسوى فرعون و بزرگان قومش پس گفت همانا من فرستاده پروردگار جهانيانم‌

پس چون آورد نزد آنها آيتهاى ما را آنگاه آنها از آن خنده ميكردند

و نمى‌نمايانديم بآنها هيچ آيتى را مگر كه آن بزرگتر بود از ديگرى و گرفتيم آنها را بعذاب باشد كه آنان بازگشت كنند

و گفتند اى مرد دانا بخوان براى ما پروردگارت را بآنچه عهد كرده است با تو همانا ما هدايت يافتگانيم‌

پس چون برطرف ساختيم از آنها عذاب را آنگاه آنها پيمان ميشكستند

و ندا كرد فرعون در قومش گفت اى قوم من آيا نيست براى من پادشاهى مصر و اين نهرها روان است از زير قصرهاى من آيا نمى‌بينيد

بلى من بهترم از اين كسى كه او خوار است و نزديك نيست كه بيان تواند كرد

پس چرا افكنده نشد بر او دستوانه‌هاى زرّين يا نيامدند با او فرشتگان پياپى‌

پس سبك كرد عقول قوم خود را پس اطاعت نمودند او را همانا آنها بودند گروهى متمرّدان.

تفسير

خداوند متعال براى تذكّر بندگان بحسن عاقبت اهل ايمان و سوء خاتمت اهل عصيان و تسليت خاطر پيغمبر خود از آزار كفّار و گفتار ناهنجار باز قصّه حضرت موسى را عنوان فرموده ميفرمايد ما او را با معجزاتى نزد فرعون و اكابر مملكت مصر فرستاديم و بعد از ادّعاء نبوّت و ارائه معجزات از قبيل عصا و يد بيضا كه مكرّر ذكر شده آنها در بدو امر خنديدند و تصوّر نمودند شعبده و سحر است و ما پى در پى معجزاتى از قبيل طوفان و جراد و قمّل و ضفادع و دم و طمس كه در سوره اعراف و يونس ذكر شد بآنها ارائه داديم كه هر يك از ديگرى بزرگتر بود چون هر يك در منتهاى وضوح و دلالت بر نبوّت موسى عليه السّلام بود چنانچه در مقام‌


جلد 4 صفحه 608

مدح جمعى ميگويند كه هر يك از ديگرى بهترند يا هر لاحقى از سابق خود بزرگتر بود باعتبار آنكه بيشتر نبوّت آنحضرت را اثبات مينمود و در عين حال همه اين آيات عذابهاى گوناگونى بود كه ما آنها را معذّب مينموديم به آن عذاب براى آنكه برگردند از راه باطل براه حقّ و اقرار نمايند بتوحيد خدا و نبوّت پيغمبرشان و بعد از اين عذابها يا عذابى كه فوق اينها بود كه از آن در سوره اعراف به رجز تعبير شده با كمال بى‌ادبى و جسارت گفتند اى ساحر ولى ظاهرا آنها اين كلمه را بما هر در فنون و دانشمند اطلاق ميكردند لذا قمّى ره و جمعى از مفسّرين آنرا بعالم تفسير نموده‌اند و در اين موقع مقصودشان اهانت نبوده و در هر حال استدعا نمودند از حضرت موسى كه از خداوند بخواهد بر حسب عهدى كه با خدا دارد كه اگر آنها ايمان بياورند مشمول رحمت شوند و عذاب را بردارد و قول دادند كه از اطاعت آنحضرت بيرون نروند و موحّد شوند و حضرت دعا فرمود و اجابت شد ولى آنها نقض عهد نموده بكفر خود باقى ماندند ولى فرعون ديد غالبا دلها متوجّه بحضرت موسى شده و نزديك است بتواند در مقابل او قيام نمايد اعيان مملكت مصر را جمع آورى نموده و شروع بسخنرانى و ياوه سرائى كرد كه آيا فرمانفرمائى و سلطنت مصر در خاندان من نبوده و فعلا از آن من نيست و اين نهرهاى منشعب از رود نيل در اطراف و جوانب قصر و عمارات من گردش نميكند آيا نمى‌بينيد و نميدانيد يا ميدانيد كه من پادشاه شما باشم بهتر است از اين شخص كه فقير و حقير است و استعداد فرمانفرمائى ندارد و نميتواند درست سخن بگويد و مقصودش اشاره بلكنت زبان آنحضرت بود كه سابقه داشت و بدعا رفع شده بود و بعضى گفته‌اند باز قدرى از سنگينى آن باقى مانده بود و گفت اگر او پيغمبر باشد چرا خداوند مانند پادشاهان براى او باز و بند يا دستبند طلا تهيّه ننموده يا چرا افواج ملائكه پى در پى بكمك او نميآيند خلاصه آنكه بقدرى از اين چرندها گفت كه عقول قوم را سبك نمود يا ابدان آنها را كه قيام نمودند باطاعت او چون آنها هم مانند فرعون اهل فسق و فجور بودند و الّا معلوم است كه نبوّت شخص بمعجزه ثابت ميشود و ملازم با ملك و سلطنت و مال و ثروت نيست و بازوبند يا دست‌بند طلا لازم ندارد و لازم نيست ملائكه علنا بكمك او بيايند بلكه انسب آنستكه‌


جلد 4 صفحه 609

پيغمبر در حالى باشد كه كسى به اجبار و طمع مال و جاه گرد او نگردد تا ايمان ايشان بخلوص نزديك و از اغراض دنيوى دور باشد و در نهج البلاغه در ضمن قصّه ورود حضرت موسى و هارون بر فرعون با عصا و لباس پشمينه و سرزنش آنملعون آن دو را بفقر و ذلّت اشاره باين نكته شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد أَرسَلنا مُوسي‌ بِآياتِنا إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ مَلائِه‌ِ فَقال‌َ إِنِّي‌ رَسُول‌ُ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ (46)

و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ ‌ما فرستاديم‌ موسي‌ ‌را‌ ‌با‌ آيات‌ خودمان‌ بسوي‌ فرعون‌ و اشراف‌ قوم‌ فرعون‌ ‌پس‌ فرمود محققا ‌من‌ فرستاده‌ پروردگار عالمين‌ هستم‌.

قضاياي‌ موسي‌ و فرعون‌ ‌را‌ خداوند ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ سور قرآن‌ چه‌ بنحو تفصيل‌

جلد 16 - صفحه 37

و چه‌ باشاره‌ و خلاصه‌ و اختصار ‌براي‌ تذكّر و تنبّه‌ بيان‌ فرموده‌ و ‌در‌ اينجا ‌ما ‌به‌ تفسير ‌آيه‌ قناعت‌ مي‌كنيم‌:

وَ لَقَد أَرسَلنا مُوسي‌ بِآياتِنا آيات‌ موسي‌ بسيار ‌است‌ ‌در‌ يك‌ جا مي‌فرمايد فَذانِك‌َ بُرهانان‌ِ مِن‌ رَبِّك‌َ إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ مَلَائِه‌ِ‌-‌ قصص‌ آيه 32‌-‌ عصا و يد و بيضاء يك‌ جا مي‌فرمايد‌قال‌‌به‌ فِي‌ تِسع‌ِ آيات‌ٍ إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ قَومِه‌ِ‌-‌ نمل‌ آيه 12‌-‌ ‌در‌ اينجا بطور مطلق‌ مي‌فرمايد، و آيات‌ موسي‌ بسيار ‌است‌ چه‌ قبل‌ ‌از‌ رسالتش‌ ‌از‌ حين‌ انعقاد نطفه‌ زير تخت‌ فرعون‌ و عدم‌ ظهور حمل‌ ‌در‌ مادرش‌ ‌تا‌ حين‌ ولادت‌ و ‌در‌ رود نيل‌ انداختن‌ و ‌در‌ دامن‌ فرعون‌ بزرگ‌ شدن‌ و ‌از‌ پستان‌ هيچ‌ مرضعه‌ شير نخوردن‌ ‌تا‌ ‌به‌ بمادرش‌ برگشتن‌ و چه‌ آيات‌ ‌بعد‌ ‌از‌ رسالت‌ ‌تا‌ زمان‌ هلاكت‌ فرعونيان‌ و چه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ هلاكت‌ فرعون‌ ‌در‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌تا‌ حين‌ وفاتش‌ ‌که‌ شايد بتوان‌ ‌گفت‌ ‌از‌ صد ‌آيه‌ متجاوز ‌است‌ و ‌هر‌ كدام‌ ‌در‌ محل‌ ‌خود‌ شرح‌ ‌شده‌.

إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ مَلَائِه‌ِ گفتند ملاء فرعون‌ رؤساء و درباريان‌ و وزراء و امراء فرعون‌ هستند و حضرت‌ موسي‌ منحصرا ‌بر‌ انها مبعوث‌ نشده‌ بلكه‌ ‌بر‌ تمام‌ قوم‌ فرعون‌ و ‌بر‌ بني‌ اسرائيل‌ و ذكر خصوص‌ ملاء ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ بقيه‌ تابع‌ اينها بودند و اولا مأمور بدعوت‌ اينها ‌بود‌.

فَقال‌َ إِنِّي‌ رَسُول‌ُ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ فرعوني‌ ‌که‌ الهي‌ جز ‌خود‌ قائل‌ نيست‌ و ‌گفت‌ بموسي‌ لَئِن‌ِ اتَّخَذت‌َ إِلهَاً غَيرِي‌ لَأَجعَلَنَّك‌َ مِن‌َ المَسجُونِين‌َ‌-‌ شعراء ‌آيه‌ 27‌-‌ و ‌گفت‌ ‌به‌ قوم‌ ‌خود‌ و درباريان‌ ‌خود‌ يا أَيُّهَا المَلَأُ ما عَلِمت‌ُ لَكُم‌ مِن‌ إِله‌ٍ غَيرِي‌‌-‌ قصص‌ آيه 38‌-‌ و ‌گفت‌ أَنَا رَبُّكُم‌ُ الأَعلي‌‌-‌ نازعات‌ ‌آيه‌ 24‌-‌ ‌در‌ چنين‌ حالي‌ حضرت‌ موسي‌ بفرمايد إِنِّي‌ رَسُول‌ُ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ ‌که‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ تو و درباريان‌ تو و قوم‌ تو ‌هم‌ داخل‌ ‌در‌ عالمين‌ هستيد و فرستنده‌ ‌من‌ رب‌ شماها ‌هم‌ هست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 46)- فرعونیان مغرور و پیمان شکن: در اینجا به گوشه‌ای از ماجرای پیغمبر خدا «موسی بن عمران» و برخورد او با «فرعون» اشاره شده، تا پاسخی باشد به گفتار بی‌اساس مشرکان که «اگر خدا می‌خواست پیامبری بفرستد چرا مردی را از ثروتمندان مکّه و طائف برای این مأموریت بزرگ انتخاب نکرد»؟

ج4، ص373

می‌فرماید: «ما موسی را با آیات و نشانه‌های خود به سوی فرعون و اطرافیان و درباریان او فرستادیم» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ).

«پس موسی به آنها گفت: من فرستاده پروردگار جهانیانم» (فَقالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ).

نکات آیه

۱ - خداوند، موسى(ع) را به سوى فرعون و درباریانش فرستاد. (و لقد أرسلنا موسى بایتنا إلى فرعون و ملإیه)

۲ - دعوت موسى(ع)، همراه با آیات و معجزاتى چند از سوى خداوند (و لقد أرسلنا موسى بایتنا) مقصود از «آیات» به قرینه سیاق، معجزات مى باشد.

۳ - جهت گیرى مبارزه با گمراهى و فساد، نخست باید متوجه کانون هاى اصلى آن باشد. (و لقد أرسلنا موسى بایتنا إلى فرعون و ملإیه) از این که موسى(ع)، فرعون و درباریان وى را مخاطب اولیه خویش قرار داد، مطلب بالا استفاده مى شود.

۴ - در تبلیغ دین، نخست باید به رفع موانع و اصلاح پایگاه ها و عناصر اصلى جامعه پرداخت. (و لقد أرسلنا موسى ... إلى فرعون و ملإیه)

۵ - نقش جدى درباریان و اطرافیان فرعون، در انحراف و گمراهى مردمان (و لقد أرسلنا موسى بایتنا إلى فرعون و ملإیه) از این که «ملأ» در برنامه تبلیغى موسى(ع) هم طراز فرعون قرار گرفته اند، نقش اساسى آنان در انحراف مردم به دست مى آید.

۶ - حکومت فرعونى، حکومتى اشرافى و مبتنى بر اقتدار اشراف (إلى فرعون و ملإیه) کلمه «ملأ» در قرآن مجید، معمولاً به طبقه اشراف و ثروتمندان اطلاق مى شود.

۷ - معجزات پیامبران، عطا شده از سوى خداوند به ایشان (و لقد أرسلنا موسى بایتنا) اضافه «آیات» به «نا»، بیانگر مطلب یاد شده است.

۸ - نقش مؤثر حاکمان و نظام حکومتى، در تغییر و تحول باورها و شیوه رفتار مردم (و لقد أرسلنا موسى بایتنا إلى فرعون و ملإیه) مبعوث شدن موسى(ع) براى هدایت فرعون و درباریان وى، ممکن است از آن جهت باشد که تغییر اعتقادى و رفتارى آنان، مى توانست تحول گسترده اى در جامعه عصر موسى ایجاد کند.

۹ - رسالت موسى(ع)، رسالتى دشوار و نیازمند آیات، دلایل و تأییدهاى متعدد (بایتنا)

۱۰ - اقرار به یگایگى پروردگار هستى و اعلام پیامبرى خویش، نخستین سخن موسى(ع) در برابر فرعون و فرعونیان (فقال إنّى رسول ربّ العلمین)

۱۱ - شهامت و شجاعت در ابلاغ رسالت، از صفات برجسته پیامبران الهى (و لقد أرسلنا ...فقال إنّى رسول ربّ العلمین) از این که موسى(ع) در کانون قدرت ستمگر عصر خویش، یک تنه نواى توحید سر مى دهد و نیز با الغاى خصوصیت از مورد، مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۲ - دعوت به توحید ربوبى، برجسته ترین عنصر در رسالت حضرت موسى(ع) (فقال إنّى رسول ربّ العلمین) از این که موسى(ع) در اولین گام رسالت خویش، از ربوبیت خداوند سخن به میان آورده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۳ - جامعه فرعونى، گرفتار شرک در ربوبیت خداوند * (فقال إنّى رسول ربّ العلمین)

۱۴ - اقدام سریع و بى درنگ موسى(ع) به انجام رسالت الهى خویش، پس از فرمان خداوند به او (لقد أرسلنا موسى ... فقال إنّى رسول) از حرف «فاء»، مى توان استفاده کرد که موسى(ع) پس از دریافت رسالت خویش، بى درنگ و بدون تأخیر به انجام آن اقدام نمود.

۱۵ - فرستادن رسولان از سوى خداوند، جلوه اى از ربوبیت او بر جهان هستى است. (فقال إنّى رسول ربّ العلمین) از اضافه «رسول» به «ربّ العالمین»، مطلب بالا قابل برداشت است.

موضوعات مرتبط

  • اشراف فرعون: نقش اشراف فرعون ۵
  • اقرار: اقرار به توحید ربوبى ۱۰; اقرار به نبوت موسى(ع) ۱۰
  • انبیا: شجاعت انبیا ۱۱; صفات انبیا ۱۱; ویژگیهاى انبیا ۱۱
  • بنى اسرائیل: عوامل گمراهى بنى اسرائیل ۵
  • تبلیغ: اهمیت رفع موانع تبلیغ ۴; روش تبلیغ ۴
  • توحید: اهمیت توحید ربوبى ۱۲; دعوت به توحید ربوبى ۱۲
  • جامعه: زمینه اصلاح جامعه ۴
  • حاکمان: نقش حاکمان ۸
  • حکومت: نقش حکومت ۸
  • خدا: اوامر خدا ۱۴; عطایاى خدا ۷; نشانه هاى ربوبیت خدا ۱۵
  • رسولان خدا: نقش رسولان خدا ۱۵
  • عقیده: عوامل مؤثر در عقیده ۸
  • فرعون: اشرافیت در حکومت فرعون ۶; ویژگیهاى حکومت فرعون ۶
  • فرعونیان: شرک ربوبى فرعونیان ۱۳
  • فساد: اهمیت مبارزه با عوامل فساد ۳; روش مبارزه با فساد ۳
  • گمراهى: اهمیت مبارزه با عوامل گمراهى ۳; روش مبارزه با گمراهى ۳
  • معجزه: منشأ معجزه ۷
  • موسى(ع): اولین سخن موسى(ع) ۱۰; تأییدات رسالت موسى(ع) ۹; دعوتهاى موسى(ع) ۲; دلایل رسالت موسى(ع) ۹; رسالت موسى(ع) ۱; سختى رسالت موسى(ع) ۹; عمل به تکلیف موسى(ع) ۱۴; قصه موسى(ع) ۱۴; معجزات موسى(ع) ۲; موسى(ع) و اشراف فرعون ۱; موسى(ع) و فرعون ۱; مهمترین رسالت موسى(ع) ۱۲

منابع