فصلت ١٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۴#link368 | آيات ۱۳ - ۲۵ سوره فصّلت]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۴#link368 | آيات ۱۳ - ۲۵ سوره فصّلت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۴#link369 | انذار به عذاب دنيوى ، عذابى مثل صاعقه عاد و ثمود كه پيامبران به سويشان رفتندو...]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۴#link369 | انذار به عذاب دنيوى ، عذابى مثل صاعقه عاد و ثمود كه پيامبران به سويشان رفتندو...]] | ||
خط ۴۷: | خط ۴۸: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۶#link382 | رواياتى راجع به حسن ظنّ به خدا، و مراد از گواهى دادن پوست بدن در قيامت]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۶#link382 | رواياتى راجع به حسن ظنّ به خدا، و مراد از گواهى دادن پوست بدن در قيامت]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۲#link110 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۲#link110 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ «13» | |||
پس اگر روى گرداندند بگو: «من شما را از صاعقهاى همچون صاعقهى قوم عاد و ثمود مىترسانم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ «13» | |||
بعد از تعداد آيات عظيمه كه دال است بر ربوبيت مطلقه، وعيد اهل شرك را فرمايد: | |||
فَإِنْ أَعْرَضُوا: پس اگر روى برگردانند از ايمان با وجود ظهور آيات بينه و برهان، فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً: پس بگو اى پيغمبر ترسانيدم شما را از صاعقه، يعنى عقوبت بيهوش كننده و هلاك سازندهاى كه در سرعت وقوع و شدت، گوئيا صاعقه آتش است. مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ: مانند عقوبت قوم عاد كه به باد صرصر و قوم ثمود كه به صيحه جبرئيل هلاك شدند. | |||
جلد 11 - صفحه 356 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ «11» فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ «12» فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ «13» إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «14» فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ «15» | |||
ترجمه | |||
پس متوجه شد مستقيما بسوى آسمان و آن دودى بود پس گفت مر آنرا و زمين را كه بيائيد خواه يا ناخواه گفتند آمديم فرمان برداران | |||
پس مقرّر فرمود آنها را هفت آسمان در دو روز و وحى نمود در هر آسمانى كار آنرا و آراسته نموديم آسمان نزديكتر را بچراغها و براى نگهدارى اين است مقدر نمودن خداوند ارجمند دانا | |||
پس اگر روى گردانيدند پس بگو ميترسانم شما را از صاعقه آسمانى مانند صاعقه قوم عاد و ثمود | |||
هنگاميكه آمدند آنها را پيغمبرانى از پيش روى آنها و از پشت سرشان كه نپرستيد مگر خدا را گفتند اگر خواسته بود پروردگار ما هر آينه فرستاده بود ملائكه را پس همانا ما بآنچه فرستاده شديد بآن كافرانيم | |||
پس اما عاد پس سركشى كردند در زمين بناحق و گفتند كيست افزونتر از ما در توانائى آيا نديدند آنكه خدائى كه آفريد آنها را او است زيادتر از آنها در توانائى و بودند كه آيتهاى ما را انكار ميكردند. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بعد از اتمام خلق زمين و كوهها و تقدير روزيهاى آن توجه مستقيم و كامل فرمود بجانب آسمان كه آنوقت دود يا بخار شبيه بدودى بود كه از كوهها يا درياهاى زمين برخاسته و فضاى محيط بآن را تاريك نموده بود پس بلسان قدرت و جنبه سلطنت بآسمان و زمين فرمود بيائيد در تحت نفوذ اراده و مشيّت من خواه يا ناخواه چون تمكّن نداريد از خودتان كه از تدبير من بيرون باشيد و آن دو بلسان حال يا مقال مناسب با احوال خودشان عرضه داشتند آمديم با انقياد و اطاعت ذاتى و طبعى خودمان و موجوداتمان و باين مناسبت از آن دو بجمع ذوى العقول تعبير شده و اين در واقع مثلى است براى قدرت و سلطنت الهيه بر آسمان و زمين و موجودات آن دو و اجابت و اطاعت ذاتى و طبعى آنها از او مانند كن فيكون كه مكرّر ذكر شده مراد امر تكوينى و اطاعت ذاتى است و قمى ره از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از كسيكه با خدا سخن گفت غير از جن و انس فرمود آسمان و زمين است در قول خداوند ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ پس مرتّب شد بر امر تكوينى خداوند وجود هفت | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 550 | |||
آسمان و پيدايش آنها در امتدادى كه مساوى بود با دو شبانه روز و قمى ره فرموده يعنى در دو وقت ابتداء بخلق و انقضاء آن و حكمت تجاوز مدّت از يك لحظه با قدرت خداوند بخلق نمودن بدون مدت همانستكه در آيات سابقه ذكر و اخيرا حواله بسوره اعراف شد و تعليم فرمود خداوند حركات هر آسمانى را با نظم معيّن بآنها و آنچه را كه مقتضى و مصلحت بود كه از قبل وجود و افعال آنها اختيارا يا طبعا بارز گردد يا اهل آنها متصدّى صدور آن گردند خلاصه آنكه انتظام تمام امور لازمه آسمانها و اهلش بالهام الهى انجام يافت و خدا زينت داد آسمان نزديكتر بزمين را كه مشهود اهل جهان است بزينت ستارگانى كه در هر جا قرار دارند مانند چراغهاى درخشانى در آن آسمان جلوهگرند و براى حفظ آسمانها از مداخله شياطين وجود آنها لازم است و از فوائد مرتّبه بر وجود آنها است ايمنى اهل سماوات از آفات چون قريب باين معنى در اكمال از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه ستارگان امانند براى اهل آسمانها چنانچه اهل بيت من امانند از براى اهل زمين آنچه ذكر شد مقدّر و صنع محكم خداوند ارجمند قدير عليم است و بتها هيچ كاره و فاقد حيات و شعورند پس نبايد از عبادت خدا بعبادت آنها پرداخت و بعد از بيان اينهمه دلائل توحيد باز اگر قريش و ساير اهل شرك مكه اعراض نمودند از ذكر خدا و اقرار بتوحيد و نبوت و امامت و معاد بگو بترسيد از آنكه صاعقه و آتش سوزانى از آسمان نازل شود و مانند قوم عاد و ثمود كه منازل و پران آنها را در مسافرتهاى خودتان بشام و يمن مشاهده مينمائيد شما را بسوزاند چنانچه سوزاند آنها را وقتى كه آمدند پيغمبران خدا قبل از وجود آنها و بعد از آن يا براى اصلاح امور دنيا و آخرت آنها يا از اطراف و جوانب آنان نزدشان و دعوت نمودند آنها را بتوحيد و نفى شرك و آنها گفتند اگر خدا مىخواست ما را دعوت بتوحيد نمايد و ما دست از بتپرستى برداريم ملائكه را برسالت نزد ما ميفرستاد نه بشرى را كه مانند ما باشد در خوردن و آشاميدن و ساير امور پس ما بآنچه شما مدّعى هستيد كه از جانب خدا آوردهايد از توحيد و غيره كافر و منكريم و معترف بفضيلتى براى شما بر خودمان نيستيم و بعد از اين اجمال از قصه عاد و ثمود خداوند اشاره بتفصيل احوال آن دو قوم فرمود كه اما | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 551 | |||
قوم عاد تكبر و سركشى كردند از امر پيغمبرشان و بر اهل زمين تفرعن و تبختر نمودند با آنكه استحقاق نداشتند و گفتند كيست كه از ما قوىتر و رشيدتر باشد چون گفتهاند بسيار تنومند و قوى پنجه بودند كه سنگهاى بزرگ را با دست از كوه ميكندند خدا ميفرمايد آيا ندانستند و بچشم دل نديدند كه خالق آنها كه اين قوّت را بآنها داده اقوى از آنها است و بقدرت خود ميتواند آنها را در آنى نيست و نابود نمايد لذا منكر آيات و دلائل توحيد ما شدند و از اوامر ما سرپيچى كردند و بقيه احوال آنها و قوم ثمود در آيات آتيه بيان خواهد شد انشاء اللّه تعالى. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَإِن أَعرَضُوا فَقُل أَنذَرتُكُم صاعِقَةً مِثلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ «13» | |||
پس اگر اينکه مشركين اعراض كردند پس بفرما من شما را انذار ميكنم بصاعقه مثل صاعقه عاد قوم هود و ثمود قوم صالح. | |||
فَإِن أَعرَضُوا با اينکه بيانات روشن و برهان قاطع و ادله واضحه مع ذلک قبول نكرديد و نپذيرفتيد و دست از شرك برنداشتيد و موحد نشديد كشف ميشود که از قابليت هدايت افتادهايد و مستحق عذاب شدهايد. | |||
فَقُل أَنذَرتُكُم انذار تهديد بعذاب است. | |||
صاعِقَةً مِثلَ صاعِقَةِ عادٍ که باد بر آنها مسلط شد و ادامه پيدا كرد تا بكلي تمام هلاك شدند و تمام عمارات آنها خراب شد و اثري از آنها باقي نماند | |||
جلد 15 - صفحه 419 | |||
که ميفرمايد: وَ أَمّا عادٌ فَأُهلِكُوا بِرِيحٍ صَرصَرٍ عاتِيَةٍ سَخَّرَها عَلَيهِم سَبعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّامٍ حُسُوماً فَتَرَي القَومَ فِيها صَرعي كَأَنَّهُم أَعجازُ نَخلٍ خاوِيَةٍ فَهَل تَري لَهُم مِن باقِيَةٍ الحاقّة آيه 5 الي 8. | |||
وَ ثَمُودَ که بصيحه آسماني يك مرتبه آني الحصول تمام هلاك شدند که ميفرمايد: فَأَمّا ثَمُودُ فَأُهلِكُوا بِالطّاغِيَةِ الحاقه آيه 4 و شرح حال اينکه دو در آيات بعد ميآيد. | |||
(توضيح كلام) اينكه صاعقه عبارت است از آتشي که نازل شود و تمام را بسوزاند و عاد و ثمود بباد و صيحه هلاك شدند پس مراد در اينکه آيه عذاب است و تعبير بمثل اينکه نيست که بباد و صيحه هلاك شوند بلكه عذابي مثل آنها يعني عذابي بر شما نازل و متوجه ميشود که تمام شما را هلاك كند چنانچه بر عاد و ثمود نازل شد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 13)- از صاعقهای همچون صاعقه عاد و ثمود بترسید! به دنبال گفتار مؤثری که در زمینه توحید و شناسایی خداوند در آیات قبل آمد، در اینجا مخالفان لجوج را که این همه نشانههای روشن و آیات بینات را نادیده میگیرند شدیدا انذار کرده و به آنان هشدار داده، میگوید: «اگر با این همه دلائل روی گردان شوند به آنها بگو: من شما را به صاعقهای همچون صاعقه قوم عاد و ثمود تهدید میکنم» (فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ). | |||
از آن بترسید که همان صاعقههای مرگبار و آتشزا و درهم کوبنده به سراغ شما بیاید و به زندگی ننگین شما خاتمه دهد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۳
ترجمه
فصلت ١٢ | آیه ١٣ | فصلت ١٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صَاعِقَةً»: جرقّه عظیم الکتریسیته است که در میان قطعه ابری که بار مثبت دارد با زمین که بار منفی دارد ایجاد میشود. صدای مهیب و زمین لرزه شدیدی را به همراه دارد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۳ - ۲۵ سوره فصّلت
- انذار به عذاب دنيوى ، عذابى مثل صاعقه عاد و ثمود كه پيامبران به سويشان رفتندو...
- وجه اينكه از هود و صالح عليه السلام با صيغهجمل الرسل ياد كرد
- آنچه گريبانگير عاد و ثمود به سبب كفرشان شد
- مراد از حشر دشمنان خدا به سوى آتش
- توضيح راجع به شهادت اعضاء و پوست بدن آدمى عليه او در قيامت ، و وجوهى كه دراين باره گفته شده است
- اعتراض گناهكاران در قيامت به پوست بدنشان !
- پاسخ اعضاء و پوست بدن در جواب گنكاران
- اقوال مفرسين در تفسير قالوا انطقناالله الذى ...
- بحث اجمالى قرآن قسمتى از آيات قرآنى كه دلالت دارند بر اينكه تمامى موجودات داراىعلم هستند
- بحث اجمالى فلسفى درباره علم داشتن موجودات مادى و غير مجرد
- تفسير آيه : و ما كنتم تستترون ... و بيان اينكهاعمال بندگان از آفريدگار پوشيده نبوده ، خدا بر هرچيزى شهيد ورقيب است
- توبيخ مجرمين در قيامت از جانب خداوند
- معناى اينكه قرين هاى سوء براى مشركين ما بين ايديهم و ما خلفهم را زيبا جلوه دادند
- رواياتى راجع به حسن ظنّ به خدا، و مراد از گواهى دادن پوست بدن در قيامت
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ «13»
پس اگر روى گرداندند بگو: «من شما را از صاعقهاى همچون صاعقهى قوم عاد و ثمود مىترسانم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ «13»
بعد از تعداد آيات عظيمه كه دال است بر ربوبيت مطلقه، وعيد اهل شرك را فرمايد:
فَإِنْ أَعْرَضُوا: پس اگر روى برگردانند از ايمان با وجود ظهور آيات بينه و برهان، فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً: پس بگو اى پيغمبر ترسانيدم شما را از صاعقه، يعنى عقوبت بيهوش كننده و هلاك سازندهاى كه در سرعت وقوع و شدت، گوئيا صاعقه آتش است. مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ: مانند عقوبت قوم عاد كه به باد صرصر و قوم ثمود كه به صيحه جبرئيل هلاك شدند.
جلد 11 - صفحه 356
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ «11» فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ «12» فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ «13» إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «14» فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ «15»
ترجمه
پس متوجه شد مستقيما بسوى آسمان و آن دودى بود پس گفت مر آنرا و زمين را كه بيائيد خواه يا ناخواه گفتند آمديم فرمان برداران
پس مقرّر فرمود آنها را هفت آسمان در دو روز و وحى نمود در هر آسمانى كار آنرا و آراسته نموديم آسمان نزديكتر را بچراغها و براى نگهدارى اين است مقدر نمودن خداوند ارجمند دانا
پس اگر روى گردانيدند پس بگو ميترسانم شما را از صاعقه آسمانى مانند صاعقه قوم عاد و ثمود
هنگاميكه آمدند آنها را پيغمبرانى از پيش روى آنها و از پشت سرشان كه نپرستيد مگر خدا را گفتند اگر خواسته بود پروردگار ما هر آينه فرستاده بود ملائكه را پس همانا ما بآنچه فرستاده شديد بآن كافرانيم
پس اما عاد پس سركشى كردند در زمين بناحق و گفتند كيست افزونتر از ما در توانائى آيا نديدند آنكه خدائى كه آفريد آنها را او است زيادتر از آنها در توانائى و بودند كه آيتهاى ما را انكار ميكردند.
تفسير
خداوند متعال بعد از اتمام خلق زمين و كوهها و تقدير روزيهاى آن توجه مستقيم و كامل فرمود بجانب آسمان كه آنوقت دود يا بخار شبيه بدودى بود كه از كوهها يا درياهاى زمين برخاسته و فضاى محيط بآن را تاريك نموده بود پس بلسان قدرت و جنبه سلطنت بآسمان و زمين فرمود بيائيد در تحت نفوذ اراده و مشيّت من خواه يا ناخواه چون تمكّن نداريد از خودتان كه از تدبير من بيرون باشيد و آن دو بلسان حال يا مقال مناسب با احوال خودشان عرضه داشتند آمديم با انقياد و اطاعت ذاتى و طبعى خودمان و موجوداتمان و باين مناسبت از آن دو بجمع ذوى العقول تعبير شده و اين در واقع مثلى است براى قدرت و سلطنت الهيه بر آسمان و زمين و موجودات آن دو و اجابت و اطاعت ذاتى و طبعى آنها از او مانند كن فيكون كه مكرّر ذكر شده مراد امر تكوينى و اطاعت ذاتى است و قمى ره از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از كسيكه با خدا سخن گفت غير از جن و انس فرمود آسمان و زمين است در قول خداوند ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ پس مرتّب شد بر امر تكوينى خداوند وجود هفت
جلد 4 صفحه 550
آسمان و پيدايش آنها در امتدادى كه مساوى بود با دو شبانه روز و قمى ره فرموده يعنى در دو وقت ابتداء بخلق و انقضاء آن و حكمت تجاوز مدّت از يك لحظه با قدرت خداوند بخلق نمودن بدون مدت همانستكه در آيات سابقه ذكر و اخيرا حواله بسوره اعراف شد و تعليم فرمود خداوند حركات هر آسمانى را با نظم معيّن بآنها و آنچه را كه مقتضى و مصلحت بود كه از قبل وجود و افعال آنها اختيارا يا طبعا بارز گردد يا اهل آنها متصدّى صدور آن گردند خلاصه آنكه انتظام تمام امور لازمه آسمانها و اهلش بالهام الهى انجام يافت و خدا زينت داد آسمان نزديكتر بزمين را كه مشهود اهل جهان است بزينت ستارگانى كه در هر جا قرار دارند مانند چراغهاى درخشانى در آن آسمان جلوهگرند و براى حفظ آسمانها از مداخله شياطين وجود آنها لازم است و از فوائد مرتّبه بر وجود آنها است ايمنى اهل سماوات از آفات چون قريب باين معنى در اكمال از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه ستارگان امانند براى اهل آسمانها چنانچه اهل بيت من امانند از براى اهل زمين آنچه ذكر شد مقدّر و صنع محكم خداوند ارجمند قدير عليم است و بتها هيچ كاره و فاقد حيات و شعورند پس نبايد از عبادت خدا بعبادت آنها پرداخت و بعد از بيان اينهمه دلائل توحيد باز اگر قريش و ساير اهل شرك مكه اعراض نمودند از ذكر خدا و اقرار بتوحيد و نبوت و امامت و معاد بگو بترسيد از آنكه صاعقه و آتش سوزانى از آسمان نازل شود و مانند قوم عاد و ثمود كه منازل و پران آنها را در مسافرتهاى خودتان بشام و يمن مشاهده مينمائيد شما را بسوزاند چنانچه سوزاند آنها را وقتى كه آمدند پيغمبران خدا قبل از وجود آنها و بعد از آن يا براى اصلاح امور دنيا و آخرت آنها يا از اطراف و جوانب آنان نزدشان و دعوت نمودند آنها را بتوحيد و نفى شرك و آنها گفتند اگر خدا مىخواست ما را دعوت بتوحيد نمايد و ما دست از بتپرستى برداريم ملائكه را برسالت نزد ما ميفرستاد نه بشرى را كه مانند ما باشد در خوردن و آشاميدن و ساير امور پس ما بآنچه شما مدّعى هستيد كه از جانب خدا آوردهايد از توحيد و غيره كافر و منكريم و معترف بفضيلتى براى شما بر خودمان نيستيم و بعد از اين اجمال از قصه عاد و ثمود خداوند اشاره بتفصيل احوال آن دو قوم فرمود كه اما
جلد 4 صفحه 551
قوم عاد تكبر و سركشى كردند از امر پيغمبرشان و بر اهل زمين تفرعن و تبختر نمودند با آنكه استحقاق نداشتند و گفتند كيست كه از ما قوىتر و رشيدتر باشد چون گفتهاند بسيار تنومند و قوى پنجه بودند كه سنگهاى بزرگ را با دست از كوه ميكندند خدا ميفرمايد آيا ندانستند و بچشم دل نديدند كه خالق آنها كه اين قوّت را بآنها داده اقوى از آنها است و بقدرت خود ميتواند آنها را در آنى نيست و نابود نمايد لذا منكر آيات و دلائل توحيد ما شدند و از اوامر ما سرپيچى كردند و بقيه احوال آنها و قوم ثمود در آيات آتيه بيان خواهد شد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَإِن أَعرَضُوا فَقُل أَنذَرتُكُم صاعِقَةً مِثلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ «13»
پس اگر اينکه مشركين اعراض كردند پس بفرما من شما را انذار ميكنم بصاعقه مثل صاعقه عاد قوم هود و ثمود قوم صالح.
فَإِن أَعرَضُوا با اينکه بيانات روشن و برهان قاطع و ادله واضحه مع ذلک قبول نكرديد و نپذيرفتيد و دست از شرك برنداشتيد و موحد نشديد كشف ميشود که از قابليت هدايت افتادهايد و مستحق عذاب شدهايد.
فَقُل أَنذَرتُكُم انذار تهديد بعذاب است.
صاعِقَةً مِثلَ صاعِقَةِ عادٍ که باد بر آنها مسلط شد و ادامه پيدا كرد تا بكلي تمام هلاك شدند و تمام عمارات آنها خراب شد و اثري از آنها باقي نماند
جلد 15 - صفحه 419
که ميفرمايد: وَ أَمّا عادٌ فَأُهلِكُوا بِرِيحٍ صَرصَرٍ عاتِيَةٍ سَخَّرَها عَلَيهِم سَبعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّامٍ حُسُوماً فَتَرَي القَومَ فِيها صَرعي كَأَنَّهُم أَعجازُ نَخلٍ خاوِيَةٍ فَهَل تَري لَهُم مِن باقِيَةٍ الحاقّة آيه 5 الي 8.
وَ ثَمُودَ که بصيحه آسماني يك مرتبه آني الحصول تمام هلاك شدند که ميفرمايد: فَأَمّا ثَمُودُ فَأُهلِكُوا بِالطّاغِيَةِ الحاقه آيه 4 و شرح حال اينکه دو در آيات بعد ميآيد.
(توضيح كلام) اينكه صاعقه عبارت است از آتشي که نازل شود و تمام را بسوزاند و عاد و ثمود بباد و صيحه هلاك شدند پس مراد در اينکه آيه عذاب است و تعبير بمثل اينکه نيست که بباد و صيحه هلاك شوند بلكه عذابي مثل آنها يعني عذابي بر شما نازل و متوجه ميشود که تمام شما را هلاك كند چنانچه بر عاد و ثمود نازل شد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 13)- از صاعقهای همچون صاعقه عاد و ثمود بترسید! به دنبال گفتار مؤثری که در زمینه توحید و شناسایی خداوند در آیات قبل آمد، در اینجا مخالفان لجوج را که این همه نشانههای روشن و آیات بینات را نادیده میگیرند شدیدا انذار کرده و به آنان هشدار داده، میگوید: «اگر با این همه دلائل روی گردان شوند به آنها بگو: من شما را به صاعقهای همچون صاعقه قوم عاد و ثمود تهدید میکنم» (فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ).
از آن بترسید که همان صاعقههای مرگبار و آتشزا و درهم کوبنده به سراغ شما بیاید و به زندگی ننگین شما خاتمه دهد.
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص) مأمور بیم دادن به کسانى که آیات روشن توحید و ربوبیت خداوند را نپذیرفته، از آن اعراض مى کنند. (فإن أعرضوا فقل أنذرتکم) آیات پیشین - که بیانگر دلایل توحید و ربوبیت یگانه خداوند بود - قرینه بر این است که متعلق «أعرضوا» دلایل روشن توحید و ربوبیت مى باشد.
۲ - انذار، پس از تبیین حق و ارائه دلیل، شیوه اى بایسته در هدایت خلق (فقل أنذرتکم صعقة) برداشت بالا بر این اساس است که مسأله انذار در این آیه، پس از تبیین مسأله توحید و دلایل آن در آیات پیشین، صورت گرفته است و فرمان «فقل أنذرتکم ...» بایسته بودن را مى فهماند.
۳ - صاعقه آسمانى، کیفر روى گردانى از آیات روشن الهى است. (قل أئنّکم لتکفرون بالّذى ... فإن أعرضوا فقل أنذرتکم صعقة)
۴ - ضرورت تبیین و توضیح حقایق، قبل از تهدید و انذار (قل أئنّکم لتکفرون ... فإن أعرضوا فقل أنذرتکم)
۵ - صاعقه آسمانى، کیفر تخلّف قوم عاد و ثمود از دعوت پیامبران خویش (أنذرتکم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود)
۶ - صاعقه از کیفرهاى دنیوى خداوند، براى برخى از امت هاى مشرک پیشین (أنذرتکم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود)
۷ - تاریخ پیشینیان، در بر دارنده درس عبرت براى آیندگان (فإن أعرضوا فقل أنذرتکم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود)
۸ - مخالفت با دعوت توحیدى پیامبر(ص)، موجب استحقاق کیفر دنیوى (فإن أعرضوا فقل أنذرتکم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود)
۹ - مشرکان و کفرپیشگان، پس از اتمام حجت بر آنان، در معرض گرفتار آمدن به عذاب استیصال اند. (فإن أعرضوا فقل أنذرتکم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود)
۱۰ - آگاهى مشرکان، عصر بعثت، از سرنوشت شوم قوم عاد و ثمود (فقل أنذرتکم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود) نظیر و همانند آوردن براى مخاطبان، در صورتى منطقى و قابل قبول است که مخاطب از آن نظیر و همانند اطلاع داشته باشد.
۱۱ - توجه دادن مردم به سرنوشت شوم کفرپیشگان گذشته و بیان تاریخ عبرت آموز آنان، از وظایف مبلغان الهى است. (فإن أعرضوا فقل أنذرتکم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: انذار معرضان از آیات خدا ۱; کیفر اعراض از آیات خدا ۳
- اتمام حجت: آثار اتمام حجت ۹
- اقوام پیشین: کیفر اقوام پیشین ۶
- امتها: تاریخ امتها ۶
- انبیا: کیفر اعراض از انبیا ۵
- انذار: آثار انذار ۲; روش انذار ۴
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۷، ۱۱; فواید تاریخ ۷
- توحید: کیفر دشمنى با توحید ۸
- حق: تبیین حق ۲
- حقایق: اهمیت تبیین حقایق ۴
- خدا: انذار مکذبان ربوبیت خدا ۱; کیفرهاى خدا ۶
- ذکر: ذکر فرجام شوم کافران ۱۱
- عبرت: عوامل عبرت ۷، ۱۱
- قوم ثمود: فرجام شوم قوم ثمود ۱۰; کیفر قوم ثمود ۵
- قوم عاد: فرجام شوم قوم عاد ۱۰; کیفر قوم عاد ۵
- کافران: اتمام حجت به کافران ۹; عذاب استیصال کافران ۹
- کیفر: ابزار کیفر ۶; کیفر با صاعقه ۳، ۵، ۶; موجبات کیفر دنیوى ۸
- مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۱۱
- محمد(ص): آثار مخالفت با محمد(ص) ۸; انذارهاى محمد(ص) ۱; رسالت محمد(ص) ۱
- مشرکان: اتمام حجت به مشرکان ۹; انذار مشرکان ۱; عذاب استیصال مشرکان ۹; علم مشرکان صدراسلام ۱۰
- هدایت: انذار در هدایت ۲; روش هدایت ۲