ص ٨٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۶#link222 | آيات ۶۵ - ۸۸ ص]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۶#link222 | آيات ۶۵ - ۸۸ ص]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۷#link223 | تقرير احتجاجات متعدد بر وحدانيت خداى تعالى كه آيه :قل انما انا منذر و ما من اله الا الله ... متضمن است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۷#link223 | تقرير احتجاجات متعدد بر وحدانيت خداى تعالى كه آيه :قل انما انا منذر و ما من اله الا الله ... متضمن است]] | ||
خط ۴۴: | خط ۴۵: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۷#link232 | رواياتى درباره مخاصمه ملا اعلى ، استكبار ابليس و اباء او از سجده بر آدم ، و اوصافمتكلفين]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۷#link232 | رواياتى درباره مخاصمه ملا اعلى ، استكبار ابليس و اباء او از سجده بر آدم ، و اوصافمتكلفين]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۹#link155 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۹#link155 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ «83» | |||
مگر بندگان تو آنان كه خالص شدهاند. | |||
===نکته ها=== | |||
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: دليل مهلت دادن خداوند به ابليس پر شدن پيمانه و تكميل آزمايش او بود. «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- ابليس بخاطر تكبّر عفو نخواست، بلكه مهلت براى انتقام خواست. فَأَنْظِرْنِي ... | |||
لَأُغْوِيَنَّهُمْ | |||
2- ابليس با تمام تكبّر و كفر از بيان درخواست خود مأيوس نشد. «رَبِّ فَأَنْظِرْنِي» | |||
3- عمر به دست خداست. «رَبِّ فَأَنْظِرْنِي» | |||
4- در دعا گفتن «ربّ» مؤثّر است. هم اولياى خدا و هم ابليس در دعاهاى خود اين كلمه را بكار بردهاند). «رَبِّ فَأَنْظِرْنِي» | |||
---- | |||
«1». نهجالبلاغه، خطبه 1. | |||
جلد 8 - صفحه 131 | |||
5- ابليس، هم معاد را مىدانست «إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» هم توحيد را مىدانست «رَبِّ» هم نبوّت را مىدانست. «عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» پس مشكل او ندانستن اصول دين نبود بلكه تكبّر و لجاجت بود. | |||
6- خداوند دعاى بدترين خلق خود را نيز اجابت مىكند. رَبِّ فَأَنْظِرْنِي ... فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ | |||
7- غير از ابليس بعضى ديگر نيز عمر طولانى دارند. «مِنَ الْمُنْظَرِينَ» | |||
8- هر طول عمرى نشانه مهر ومحبّت خدا وعامل خوشبختى نيست. «مِنَ الْمُنْظَرِينَ» | |||
9- سنّت خداوند آن است كه مرگ را به همه بچشاند و لذا طول عمر ابليس تا قيامت تضمين نشد بلكه تا روز خاصى اجابت شد. «إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» | |||
10- خطر وسوسههاى ابليس جدّى است. (او سوگند ياد كرده كه همه را به نحوى گمراه كند). «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ» | |||
11- گاهى يك گناه، مقدّمهى گناهان بزرگترى مىشود. (گناه سجده نكردن بر آدم، مقدّمهاى براى گناه اغفال مردم مىشود). «لَأُغْوِيَنَّهُمْ» | |||
12- اخلاص در عبوديّت، شرط مصونيّت از دامهاى ابليس است. «إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (83) | |||
إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ: مگر بندگان تو از فرزندان او كه خالص گرديده شدهاند از لوث شرك و نگهداشته شدهاند از معاصى. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ (71) فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ (72) فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (73) إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ (74) قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ (75) | |||
قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (76) قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (77) وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى يَوْمِ الدِّينِ (78) قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (79) قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (80) | |||
إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (81) قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (82) إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (83) | |||
ترجمه | |||
هنگاميكه گفت پروردگارت بفرشتگان همانا من آفرينندهام انسانى را از گل | |||
پس چون با تناسب بپايان رساندم پيكر او را و دميدم در او از روح خود پس درافتيد مر او را سجدهكنان | |||
پس سجده كردند فرشتگان تماميشان همگى | |||
مگر ابليس كه سركشى نمود و بود از كافران | |||
گفت اى ابليس چه بازداشت تو را كه سجده كنى مر آنرا كه آفريدم بدو دست خود آيا تكبر كردى يا بودى از بلند مرتبگان | |||
گفت من بهترم از او آفريدى مرا از آتش و آفريدى او را از گل | |||
گفت پس بيرون رو از آن همانا توئى رانده شده | |||
و همانا بر تو است لعنت من تا روز جزا | |||
گفت پروردگارا پس مهلت ده مرا تا روز كه برانگيخته ميشوند | |||
گفت پس همانا توئى از مهلت دادهشدگان | |||
تا روز آن وقت دانسته شده | |||
گفت پس قسم بعزت تو هر آينه گمراه ميكنم آنها را همگى | |||
مگر بندگان تو از آنها كه خالص شدگانند. | |||
تفسير | |||
خداوند شمهاى از احوال اهل عالم اعلى را كه در آيات سابقه اشاره بآن شده بود براى پيغمبر خود بيان فرموده تا مردم متوجّه شوند بمفاسد صفت تكبّر و تخلّف از فرمان حق از قبيل آنكه وقتى خداوند بملائكه فرمود من ميخواهم انسانى از گل خلق نمايم پس چون كالبد او را با تناسب اجزاء و صورت باتمام رساندم و دميدم در آن بافاضه از عالم قدس روان پاكى را كه براى شرافت آن اضافه بخود نمودم و روح خود خواندم پس سجده كنيد براى عبادت من و شكر نعمت و تجليل و تعظيم او در برابرش چون او حامل انوار محمدى صلى اللّه عليه و آله است و اطاعت او واجب است چنانچه در سوره بقره ذيل آيه شريفه وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدم بيان شد پس ملائكه بتمامى سجده نمودند مگر ابليس كه واقعا از جن بود ولى چون مدتها بود با ملائكه مشغول بعبادت خدا بود در ضمن آنها مأمور بسجود | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 480 | |||
شد و بواسطه خبث ذات و صفت تكبّر از امر الهى تخلّف نمود و كفر باطنى او آشكار گشت و خداوند باو فرمود چه چيز مانع شد تو را كه سجده نمائى در برابر موجوديكه خلق نمودم من او را بدو دست قدرت و قوّت خودم چنانچه در عيون و توحيد از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده و سؤال فرمود كه آيا تكبّر بيجا نمودى با آنكه مستحق نبودى يا واقعا بلند مرتبه بودى و مستحق تفوّق و آنملعون جواب داد كه من تفوّق ذاتى بر او دارم چون من از آتش خلق شدم كه روشن و نورانى است و او از گل خلق شده كه تاريك و ظلمانى است و منكر علم و حكمت خدا شد و شمهاى از اين مقال در اوائل سوره اعراف گذشت كه اگر از جهت نورانيّت آدم عليه السّلام خبر داشت و آنكه قابل مقايسه با نورانيّت آتش نيست ميدانست برترى و فضل او را و خداوند او را از عالم اعلى مطرود و محروم از رحمت خود و هر خير و كرامت فرمود تا روز قيامت و او از خدا مهلت و عمر طولانى خواست تا آنروز و خداوند او را مهلت داد تا روز كه وقت آن معلوم است بعلم الهى و ديگرى اطلاع از آن ندارد و او قسم ياد نمود بعزّت و جلال خدا كه بوسوسه و مكر اغواء نمايد و فريب دهد تمام ذريّه آدم را مگر از آنها كسانيرا كه خداوند خالص نموده است دلهاى ايشانرا براى محبّت خود بتوفيق طاعت و اجتناب از معصيت و شرح اين آيات و بيان وقت معلوم و ساير خصوصيّات در سوره حجر گذشته است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ فَإِنَّكَ مِنَ المُنظَرِينَ (80) إِلي يَومِ الوَقتِ المَعلُومِ (81) قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغوِيَنَّهُم أَجمَعِينَ (82) إِلاّ عِبادَكَ مِنهُمُ المُخلَصِينَ (83) قالَ فَالحَقُّ وَ الحَقَّ أَقُولُ (84) | |||
لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَ مِمَّن تَبِعَكَ مِنهُم أَجمَعِينَ (85) | |||
خداوند فرمود بدرستي که تو از مهلت دادگاني تا روز وقت معلوم. | |||
ابليس گفت پس چون من رانده درگاه و مشمول لعن الي يوم الدين شدم من هم پس بعزت تو قسم هر آينه اغوا ميكنم اولاد آدم را با التمام مگر بندگان تو از آنها که از هر عيب و نقصي خالص هستند و از روي خلوص توجه بتو دارند خداوند هم فرمود | |||
جلد 15 - صفحه 278 | |||
پس حق و ثابت است و حق است ميگوييم هر آينه پر ميكنم جهنم را از تو و از كساني که از اولاد آدم متابعت تو را كردند بالتمام. | |||
شرح اينکه آيات را مفصلا در مجلد هشتم اينکه تفسير در سوره حجر از آيه 30 الي آيه 44 چهارده آيه بيان كرديم احتياج به تكرار ندارد مراجعه فرمائيد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 83)- ولی متوجه این واقعیت بود که گروهی از بندگان خاص خدا به هیچ قیمتی در منطقه نفوذ و حوزه وسوسه او قرار نمیگیرند، لذا ناچار آنها را از گفتار بالا استثنا کرد و گفت: «مگر بندگان مخلص تو از میان آنها»! (إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ). | |||
همانها که در راه معرفت و بندگی تو از روی اخلاص و صدق و صفا گام بر میدارند، تو نیز آنها را پذیرا شدهای، خالصشان کردهای، و در حوزه حفاظت خود قرار دادهای. | |||
ج4، ص202 | |||
سؤال: چرا خداوند درخواست شیطان را در باره ادامه حیاتش پذیرفت، و چرا فورا نابودش نکرد؟! پاسخ این است که عالم دنیا میدان آزمایش و امتحان است- آزمایشی که وسیله پرورش و تکامل انسانهاست- و میدانیم آزمایش جز در برابر دشمنان سرسخت و طوفانها و بحرانها امکان پذیر نیست. | |||
البته اگر شیطان هم نبود هوای نفس و وسوسههای نفسانی انسان را در بوته آزمایش قرار میداد، اما با وجود شیطان این تنور آزمایش داغتر شد، چرا که شیطان عاملی است از برون و هوای نفس عاملی است از درون! | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۰
ترجمه
ص ٨٢ | آیه ٨٣ | ص ٨٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمُخْلَصِینَ»: (نگا: یوسف / ، حجر / ، صافّات / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۵ - ۸۸ ص
- تقرير احتجاجات متعدد بر وحدانيت خداى تعالى كه آيه :قل انما انا منذر و ما من اله الا الله ... متضمن است
- توضيح درباره ارتباط آيه : اذقال ربك للملئكة انى خالق بشرا من طين باقبل
- وجه تسميه انسان به بشر و بيان مبداء خلقت انسان
- وجه اينكه فرمود آدم را با دو دستم آفريدم
- معناى جمله : استكبرت ام كنت من العالين كه استفهام توبيخى از ابليس درباره سجدهنكردنش براى آدم است
- اشاره به اينكه عين خواسته ابليس فانظرنى الى يوم يبعثون اجابت نشده و او الى وقتاليوم المعلوم مهلت داده شده
- مبداء ارتكاب معاصى ، انكار مالكيت مطلقه خدا و حكمت او است
- قضاء الهى درباره ابليس و پيروان او
- قرآن ذكرى است جهانى و اخبار آن اختصاص به زمان معين ندارد
- رواياتى درباره مخاصمه ملا اعلى ، استكبار ابليس و اباء او از سجده بر آدم ، و اوصافمتكلفين
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ «83»
مگر بندگان تو آنان كه خالص شدهاند.
نکته ها
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: دليل مهلت دادن خداوند به ابليس پر شدن پيمانه و تكميل آزمايش او بود. «1»
پیام ها
1- ابليس بخاطر تكبّر عفو نخواست، بلكه مهلت براى انتقام خواست. فَأَنْظِرْنِي ...
لَأُغْوِيَنَّهُمْ
2- ابليس با تمام تكبّر و كفر از بيان درخواست خود مأيوس نشد. «رَبِّ فَأَنْظِرْنِي»
3- عمر به دست خداست. «رَبِّ فَأَنْظِرْنِي»
4- در دعا گفتن «ربّ» مؤثّر است. هم اولياى خدا و هم ابليس در دعاهاى خود اين كلمه را بكار بردهاند). «رَبِّ فَأَنْظِرْنِي»
«1». نهجالبلاغه، خطبه 1.
جلد 8 - صفحه 131
5- ابليس، هم معاد را مىدانست «إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» هم توحيد را مىدانست «رَبِّ» هم نبوّت را مىدانست. «عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» پس مشكل او ندانستن اصول دين نبود بلكه تكبّر و لجاجت بود.
6- خداوند دعاى بدترين خلق خود را نيز اجابت مىكند. رَبِّ فَأَنْظِرْنِي ... فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ
7- غير از ابليس بعضى ديگر نيز عمر طولانى دارند. «مِنَ الْمُنْظَرِينَ»
8- هر طول عمرى نشانه مهر ومحبّت خدا وعامل خوشبختى نيست. «مِنَ الْمُنْظَرِينَ»
9- سنّت خداوند آن است كه مرگ را به همه بچشاند و لذا طول عمر ابليس تا قيامت تضمين نشد بلكه تا روز خاصى اجابت شد. «إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»
10- خطر وسوسههاى ابليس جدّى است. (او سوگند ياد كرده كه همه را به نحوى گمراه كند). «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ»
11- گاهى يك گناه، مقدّمهى گناهان بزرگترى مىشود. (گناه سجده نكردن بر آدم، مقدّمهاى براى گناه اغفال مردم مىشود). «لَأُغْوِيَنَّهُمْ»
12- اخلاص در عبوديّت، شرط مصونيّت از دامهاى ابليس است. «إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (83)
إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ: مگر بندگان تو از فرزندان او كه خالص گرديده شدهاند از لوث شرك و نگهداشته شدهاند از معاصى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ (71) فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ (72) فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (73) إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ (74) قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ (75)
قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (76) قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (77) وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى يَوْمِ الدِّينِ (78) قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (79) قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (80)
إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (81) قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (82) إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (83)
ترجمه
هنگاميكه گفت پروردگارت بفرشتگان همانا من آفرينندهام انسانى را از گل
پس چون با تناسب بپايان رساندم پيكر او را و دميدم در او از روح خود پس درافتيد مر او را سجدهكنان
پس سجده كردند فرشتگان تماميشان همگى
مگر ابليس كه سركشى نمود و بود از كافران
گفت اى ابليس چه بازداشت تو را كه سجده كنى مر آنرا كه آفريدم بدو دست خود آيا تكبر كردى يا بودى از بلند مرتبگان
گفت من بهترم از او آفريدى مرا از آتش و آفريدى او را از گل
گفت پس بيرون رو از آن همانا توئى رانده شده
و همانا بر تو است لعنت من تا روز جزا
گفت پروردگارا پس مهلت ده مرا تا روز كه برانگيخته ميشوند
گفت پس همانا توئى از مهلت دادهشدگان
تا روز آن وقت دانسته شده
گفت پس قسم بعزت تو هر آينه گمراه ميكنم آنها را همگى
مگر بندگان تو از آنها كه خالص شدگانند.
تفسير
خداوند شمهاى از احوال اهل عالم اعلى را كه در آيات سابقه اشاره بآن شده بود براى پيغمبر خود بيان فرموده تا مردم متوجّه شوند بمفاسد صفت تكبّر و تخلّف از فرمان حق از قبيل آنكه وقتى خداوند بملائكه فرمود من ميخواهم انسانى از گل خلق نمايم پس چون كالبد او را با تناسب اجزاء و صورت باتمام رساندم و دميدم در آن بافاضه از عالم قدس روان پاكى را كه براى شرافت آن اضافه بخود نمودم و روح خود خواندم پس سجده كنيد براى عبادت من و شكر نعمت و تجليل و تعظيم او در برابرش چون او حامل انوار محمدى صلى اللّه عليه و آله است و اطاعت او واجب است چنانچه در سوره بقره ذيل آيه شريفه وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدم بيان شد پس ملائكه بتمامى سجده نمودند مگر ابليس كه واقعا از جن بود ولى چون مدتها بود با ملائكه مشغول بعبادت خدا بود در ضمن آنها مأمور بسجود
جلد 4 صفحه 480
شد و بواسطه خبث ذات و صفت تكبّر از امر الهى تخلّف نمود و كفر باطنى او آشكار گشت و خداوند باو فرمود چه چيز مانع شد تو را كه سجده نمائى در برابر موجوديكه خلق نمودم من او را بدو دست قدرت و قوّت خودم چنانچه در عيون و توحيد از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده و سؤال فرمود كه آيا تكبّر بيجا نمودى با آنكه مستحق نبودى يا واقعا بلند مرتبه بودى و مستحق تفوّق و آنملعون جواب داد كه من تفوّق ذاتى بر او دارم چون من از آتش خلق شدم كه روشن و نورانى است و او از گل خلق شده كه تاريك و ظلمانى است و منكر علم و حكمت خدا شد و شمهاى از اين مقال در اوائل سوره اعراف گذشت كه اگر از جهت نورانيّت آدم عليه السّلام خبر داشت و آنكه قابل مقايسه با نورانيّت آتش نيست ميدانست برترى و فضل او را و خداوند او را از عالم اعلى مطرود و محروم از رحمت خود و هر خير و كرامت فرمود تا روز قيامت و او از خدا مهلت و عمر طولانى خواست تا آنروز و خداوند او را مهلت داد تا روز كه وقت آن معلوم است بعلم الهى و ديگرى اطلاع از آن ندارد و او قسم ياد نمود بعزّت و جلال خدا كه بوسوسه و مكر اغواء نمايد و فريب دهد تمام ذريّه آدم را مگر از آنها كسانيرا كه خداوند خالص نموده است دلهاى ايشانرا براى محبّت خود بتوفيق طاعت و اجتناب از معصيت و شرح اين آيات و بيان وقت معلوم و ساير خصوصيّات در سوره حجر گذشته است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ فَإِنَّكَ مِنَ المُنظَرِينَ (80) إِلي يَومِ الوَقتِ المَعلُومِ (81) قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغوِيَنَّهُم أَجمَعِينَ (82) إِلاّ عِبادَكَ مِنهُمُ المُخلَصِينَ (83) قالَ فَالحَقُّ وَ الحَقَّ أَقُولُ (84)
لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَ مِمَّن تَبِعَكَ مِنهُم أَجمَعِينَ (85)
خداوند فرمود بدرستي که تو از مهلت دادگاني تا روز وقت معلوم.
ابليس گفت پس چون من رانده درگاه و مشمول لعن الي يوم الدين شدم من هم پس بعزت تو قسم هر آينه اغوا ميكنم اولاد آدم را با التمام مگر بندگان تو از آنها که از هر عيب و نقصي خالص هستند و از روي خلوص توجه بتو دارند خداوند هم فرمود
جلد 15 - صفحه 278
پس حق و ثابت است و حق است ميگوييم هر آينه پر ميكنم جهنم را از تو و از كساني که از اولاد آدم متابعت تو را كردند بالتمام.
شرح اينکه آيات را مفصلا در مجلد هشتم اينکه تفسير در سوره حجر از آيه 30 الي آيه 44 چهارده آيه بيان كرديم احتياج به تكرار ندارد مراجعه فرمائيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 83)- ولی متوجه این واقعیت بود که گروهی از بندگان خاص خدا به هیچ قیمتی در منطقه نفوذ و حوزه وسوسه او قرار نمیگیرند، لذا ناچار آنها را از گفتار بالا استثنا کرد و گفت: «مگر بندگان مخلص تو از میان آنها»! (إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ).
همانها که در راه معرفت و بندگی تو از روی اخلاص و صدق و صفا گام بر میدارند، تو نیز آنها را پذیرا شدهای، خالصشان کردهای، و در حوزه حفاظت خود قرار دادهای.
ج4، ص202
سؤال: چرا خداوند درخواست شیطان را در باره ادامه حیاتش پذیرفت، و چرا فورا نابودش نکرد؟! پاسخ این است که عالم دنیا میدان آزمایش و امتحان است- آزمایشی که وسیله پرورش و تکامل انسانهاست- و میدانیم آزمایش جز در برابر دشمنان سرسخت و طوفانها و بحرانها امکان پذیر نیست.
البته اگر شیطان هم نبود هوای نفس و وسوسههای نفسانی انسان را در بوته آزمایش قرار میداد، اما با وجود شیطان این تنور آزمایش داغتر شد، چرا که شیطان عاملی است از برون و هوای نفس عاملی است از درون!
نکات آیه
۱ - بندگان مخلَص (بندگان خالص شده و برگزیده خدا)، از افتادن در دام اغواگرى شیطان مصون و درامان اند. (لأغوینّهم أجمعین . إلاّ عبادک منهم المخلصین) بیشتر مفسران بر این باوراند که مقصود و معناى «مخلصین» (خالص شدگان) این است: «الذین أخلصهم اللّه لنفسه و ولایته; کسانى که خداوند آنان را برگزیده و در اختیار خود گرفته و مطیع فرمان خویش ساخته است».
۲ - ابلیس، ناتوان از گمراه کردن بندگان مخلَص خدا و معترف به آن (لأغوینهّم أجمعین . إلاّ عبادک منهم المخلصین)
۳ - عبودیت خالصانه خدا، موجب رهایى و مصونیت از وسوسه ها و اغواگرى هاى شیطان (لأغوینّهم ... إلاّ عبادک منهم المخلصین)
۴ - آگاهى ابلیس، به تکثیر نسل آدم و نیز به اغواپذیرى بیشتر آنان و تأثیرناپذیرى بندگان خالص خدا، از آغاز خلقت انسان (لأغوینّهم أجمعین . إلاّ عبادک منهم المخلصین)
۵ - بندگان خالص و برگزیده خداوند، در اقلیت قرار دارند. (لأغوینّهم أجمعین . إلاّ عبادک منهم المخلصین) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که غالباً مستثنى از مستثنى منه کمتر است و چون «مخلَصین» از مجموعه انسان ها استثنا شده است، به دست مى آید که این بندگان مخلَص خدا، همواره در اقلیت قرار دارند.
موضوعات مرتبط
- آدم(ع): ازدیاد نسل آدم(ع) ۴
- ابلیس: اقرار ابلیس ۲; عجز ابلیس ۲; علم ابلیس ۴
- اخلاص: آثار اخلاص ۳
- اکثریت: اغواپذیرى اکثریت ۴
- بندگان خدا: اغواناپذیرى بندگان خدا ۱، ۲، ۴; کمى بندگان خدا ۵; مصونیت بندگان خدا۱
- شیطان: اغواگرى شیطان ۱; شرایط نجات از اغواگرى شیطان ۳
- عبودیت: آثار عبودیت ۳; اخلاص در عبودیت ۳
- مخلصین: اغواناپذیرى مخلصین ۱، ۲، ۴; کمى مخلصین ۵; مصونیت مخلصین۱