المؤمنون ٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۲: خط ۲۲:
__TOC__
__TOC__


== نزول ==
'''شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱:'''
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام نازل گردیده است.<ref> البرهان فی تفسیر القرآن.</ref>
ابوهریرة گوید: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز می‌خواند، چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد سپس آیه ۲ نازل گردید و بعد از نزول آیه پیامبر هنگام اداى نماز سر خود را به زیر افکند.<ref> المستدرک از حاکم و تفسیر ابن مردویه.</ref>
و نیز گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام نماز به اطراف خود نیز توجه می‌نمود، چنان که از ابن سیرین نیز مرسلا روایت گردیده است و سپس آیه ۲ نازل گردیده.<ref> تفسیر ابن مردویه و سنن سعید بن منصور.</ref>
شیخ بزرگوار ما بدون ذکر عنوان شأن و نزول گوید: پیامبر هنگام نماز چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد و وقتى که آیه ۲ نازل گردید، نظر خود را به طرف پائین و به سمت مصلى متوجه نمود که علامت خضوع و خشوع در نماز بوده است.


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱#link1 | آيات ۱-۱۱، سوره مؤ منون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱#link1 | آيات ۱-۱۱، سوره مؤ منون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱#link2 | معناى ((فلاح )) و ((ايمان واقعى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱#link2 | معناى ((فلاح )) و ((ايمان واقعى ))]]
خط ۴۴: خط ۵۷:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲#link17 | (در باره فلسفه و حكمت تشريع ازدواج موقت در اسلام )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲#link17 | (در باره فلسفه و حكمت تشريع ازدواج موقت در اسلام )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۶#link115 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۶#link115 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ «9»
و (مؤمنان رستگار) كسانى هستند كه امانت‌ها وپيمان‌هاى خود را رعايت مى‌كنند. و آنان بر نمازهاى خود مواظبت دارند.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8»
صفت پنجم: وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ‌: و آنانكه امانات و عهد خود را مراعات كننده هستند، يعنى امانات را نگهدارند تا بجايش رسانند و در آن خيانت نكنند، و عهد كه با كسى نمايند نگاهدارند و نقض آن نكنند.
در قرب الاسناد فرمود حضرت رسول: الامانة تجلب الغناء و الخيانة تجلب الفقر «1» امانت مى‌كشاند دولت را براى انسان، و خيانت مى‌كشاند فقر را.
در خصال ابى مالك گويد: خدمت حضرت سجاد عرض كردم: خبر فرما مرا به جميع شرايع دين. فرمود: قول الحقّ و الحكم بالعدل و الوفاء بالعهد. «2» تنبيه: طبرسى فرمايد: امانات دو قسم است: 1- امانات خداى تعالى 2- امانات بندگان. اماناتى كه بين خدا و بندگان است، عبادات باشد، مانند نماز و روزه و امثال آن. و امانات بندگان عبارت است از وديعه‌ها و عاريه‌ها و شهادات و غير آن.
اما عهود بر سه قسم است: 1- فرامين الهيه 2- نذرهاى انسان 3- عهدهائى است كه جارى است ميان مردم، پس واجب است بر انسان وفاء به تمام اقسام امانات و عهدها و قيام به آنچه از اينها منشعب گردد. «3» و اگر عاقل بصير تأمل نمايد، هر آينه اعجاز قرآن شريف راى دريابد كه بدين دو كلمه مباركه، اشاره فرموده به تمام احكام شريعت مقدسه اسلاميّه.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ «1» الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ «2» وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلاَّ عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6» فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «7» وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ «9»
أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ «10» الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ «11»
ترجمه‌
- بتحقيق رستگار شدند گروندگان‌
آنانكه ايشانند در نمازشان خشوع داران‌
و آنانكه ايشانند از بيهوده روى گردانان‌
و آنانكه ايشانند مر زكوة را ادا كنندگان‌
و آنانكه ايشانند مرعورتهاشانرا نگاهداران‌
مگر بر جفتهاشان يا آنچه را مالك شد دستهاشان پس بدرستيكه ايشان نيستند ملامت شدگان‌
پس كسانيكه جويند سواى اين را پس آنگروه آنانند متجاوزان‌
و آنانكه ايشانند مر امانتهاشان و پيمانشان را رعايت كنندگان‌
و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند
آنگروه ايشانند وارثان‌
آنانكه بميراث ميبرند بهشت برين را ايشانند در آن جاودانيان.
تفسير
- خداوند متعال در اين سوره مباركه ابتداء فرموده ببشارت بر اهل ايمان و اعتقاد جزمى بوحدانيّت خدا و ثبوت روز جزا و نبوّت خاتم انبياء و امامت ائمه هدى برستگارى و فلاح كه ثمره اين عقائد حقّه و نتيجه آنها است در دنيا و آخرت از قبول اعمال و نيل بمثوبات و امن از آفات خلاصه آنكه وصول بكليّه خيرات دائمى است و پس از آن بيان فرموده اوصاف ايشانرا باين تقريب كه آنها كسانى هستند كه در نمازشان با خضوع و خشوعند و آندو حالتى است كه در اعضاء انسان حاصل ميشود از توجّه بامر مهمّ و ترس از آن كه موجب تذلّل و انكسار است چنانچه در
----
جلد 3 صفحه 629
مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه آنحضرت مرديرا ديد در نماز با ريش خود بازى ميكند فرمود اگر قلب اين مرد خشوع داشت جوارح او خاشع بود و نيز از آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع صادق است و كمال آن بانكسار وجه و انحدار اعضاء و رقت صوت و تغيير لون و جريان اشك و امثال اينها است چنانچه در مجمع نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نماز چشم خود را بسوى آسمان بلند ميفرمود و چون اين آيه نازل شد سر مبارك را بزير و چشمش را بزمين افكند و قمى ره نقل فرموده كه خشوع در نماز بزير انداختن چشم و اقبال شخص بنماز است و نيز آنها كسانى هستند كه از كارهاى بيهوده و بى‌ثمر و باطل روى گردانند چون اين معناى لغوى لغو است ولى قمى ره آنرا به غناء و ملاهى تفسير فرموده و در ارشاد مفيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه هر قولى كه خالى از ذكر خدا باشد لغو است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن عبارت از آنستكه كسى سخن باطل و نسبت ناروائى از كسى بشنود و صرف نظر نمايد از او براى خدا و ظاهرا مراد امام بيان اعراض از لغو باشد و تفسير آن بغنا و ملاهى و دروغ و فحش و كليّه معاصى از باب بيان افراد كامله است و نيز ايشان كسانى هستند كه زكوة مال خود را اعمّ از واجب و مستحبّ ادا مينمايند و بعضى آنرا مخصوص بواجب دانسته‌اند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه يك قيراط از زكوة مال خود را ندهد نه مؤمن است نه مسلمان نه كرامتى دارد و اطلاق فعل بر تأديه باعتبار بودن آنست از افراد آن و نيز اهل ايمان مردانى هستند كه عورتهاى خودشان را از نظر و تصرّف غير حفظ ميكنند و بر هر كس آنرا حرام ميدانند مگر بر زنهاشان اعمّ از عقدى و صيغه يا كنيزهاشان كه در صورت حفظ ننمودن از آنها مورد ملامت نخواهند بود و به اعتبار متضمّن بودن حفظ، اعتقاد بحرمت را متعدّى بعلى شده و عرب كنيز را ملك يمين ميگويد چون در دست صاحبش ميباشد و خداوند مملو كيّت كفار حربى را براى مصالحى كه عمده آن هدايت و ارشاد آنها بدين اسلام و احكام آن بتدريج است انفاذ فرموده و بيانش خارج از وظيفه تفسير است پس كسانيكه تعدّى نمايند
----
جلد 3 صفحه 630
و طلب كنند غير از منكوحه و مملوكه را متجاوز و متعدّى و ظالمند و نيز ايشان كسانى هستند كه مراعات امانت خدا و پيغمبر و مردم را كه دين و قرآن و عترت طاهره و ودائع اشخاص است مينمايند بحفظ و اطاعت و احترام و اصلاح و ردّ نمودن و همچنين مراعات عهد خدا را با آنها در اوامر و نواهى او و مراعات عهد خودشان را با خدا در عهود و نذورشان و مراعات عهد خودشان را با خلق در كليّه معاملات جائزه مينمايند و تخلّف نميكنند و اينكه اماناتهم بصيغه جمع فرموده شايد بملاحظه امانت خدا و پيغمبر و خلق باشد و شايد براى موافقت با قول خداوند إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‌ أَهْلِها و «امانتهم» بلفظ مفرد نيز قرائت شده و اسم جنس واحد و كثير در آن يكسان است و اختلاف تعبير براى تفنّن در عبارت است لذا از عهد بلفظ مفرد تعبير شده و براى اهميّت نماز در آخر اوصاف باز نام آنرا برده و محافظت اوقات و حدود نماز را ذكر فرموده و صلوات بصيغه جمع قرائت مشهور و آن احسن است و در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام اختصاص بنماز واجب داده شده و كسانيكه جامع اين صفات حسنه‌اند وارث بهشتند كه ايشانرا خداوند مانند وارثان اموال بدون اخذ عوض مالك بهشت قرار داده و فردوس را بعضى از اسماء بهشت دانسته‌اند و بعضى آنرا ببلندترين درجات بهشت تفسير فرموده‌اند و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود هيچيك از شما نيست مگر آنكه براى او دو منزل است يك منزل در بهشت و يك منزل در جهنّم پس اگر كسى بميرد و داخل در جهنّم شود اهل بهشت وارث منزل او خواهند بود و قمّى ره اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده بعلاوه آنكه بعد از ورود اهل بهشت در آن، منازل آنانرا در جهنّم بايشان ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما معصيت كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى خوشحال ميشوند كه اگر كسى از خوشحالى آنجا ميمرد ميمردند و نيز بعد از ورود اهل جهنّم در آن، منازل آنانرا در بهشت بآنها ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما ثواب كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى محزون ميشوند كه اگر كسى از حزن ميمرد ميمردند پس آنها منازل اينها و اينها منازل آنها را ارث ميبرند و اين است مراد از قول خداوند اولئك هم الوارثون الّذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون و هر كس در بهشت جاى گزين گردد هميشه آنجا
----
جلد 3 صفحه 631
خواهد بود و از امير المؤمنين عليه السّلام در عيون روايت نموده كه فرمود اين آيه در شأن من نازل شده و معلوم است كه فردا كمل اهل ايمان و جامع اعلى مراتب اوصاف مذكوره در آيات سابقه و «قسيم الجنّة و النّار» او است سلام اللّه عليه و على اولاده الطّاهرين ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِين‌َ هُم‌ لِأَماناتِهِم‌ وَ عَهدِهِم‌ راعُون‌َ «8»
و يكي‌ ‌از‌ صفات‌ مؤمن‌ كساني‌ هستند ‌که‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌براي‌ امانات‌ ‌خود‌ و عهد ‌خود‌ مراعات‌ مي‌كنند، امانت‌ اقسام‌ زيادي‌ دارد امانات‌ الهي‌ احكام‌ و دستورات‌ اوست‌ ‌از‌ فرائض‌ مثل‌ نماز روزه‌ خمس‌ زكاة حج‌ جهاد امر بمعروف‌ نهي‌ ‌از‌ منكر ارشاد جاهل‌ و ‌غير‌ اين‌ها بايد تماما مراعات‌ كرد امانت‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ قرآن‌ مجيد و عترت‌ طاهره‌ ‌که‌ ‌در‌ حديث‌ ثقلين‌ بيان‌ فرمود امانت‌ ائمه‌ اسرار و اموري‌ ‌که‌ سپرده‌ ‌شده‌ بشيعه‌ ‌که‌ نبايد فاش‌ كنند، امانات‌ ناس‌ اموالي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ بدست‌ ‌شما‌ داده‌ مي‌شود ‌به‌ عنوان‌ وديعه‌ ‌ يا ‌ عاريه‌ ‌ يا ‌ اجاره‌ ‌ يا ‌ لقطه‌ ‌ يا ‌ و ‌لو‌ بعنوان‌ غصب‌ ‌که‌ واجب‌ ‌است‌ بصاحبش‌ رد كنند، و اقوالي‌ ‌است‌ ‌که‌ نبايد فاش‌ كنند و اعراض‌ ‌است‌ ‌که‌ نبايد خيانت‌ كنند و كشف‌ كنند.
بالجمله‌ امانات‌ بسيار ‌است‌ بايد مراعات‌ كرد. و اما عهد ‌آن‌ ‌هم‌ اقسامي‌ دارد عهد الهي‌ (أَ لَم‌ أَعهَد إِلَيكُم‌ يا بَنِي‌ آدَم‌َ أَن‌ لا تَعبُدُوا الشَّيطان‌َ إِنَّه‌ُ لَكُم‌ عَدُوٌّ مُبِين‌ٌ) (وَ أَن‌ِ اعبُدُونِي‌ هذا صِراطٌ مُستَقِيم‌ٌ) يس‌ آيه 60 و 61 (وَ إِذ أَخَذَ رَبُّك‌َ مِن‌ بَنِي‌ آدَم‌َ مِن‌ ظُهُورِهِم‌ ذُرِّيَّتَهُم‌ وَ أَشهَدَهُم‌ عَلي‌ أَنفُسِهِم‌ أَ لَست‌ُ بِرَبِّكُم‌ قالُوا بَلي‌) اعراف‌ ‌آيه‌ 171
جلد 13 - صفحه 362
171 و عهد ‌رسول‌ (قُل‌ لا أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي‌ القُربي‌) شوري‌ آيه 22 (قُل‌ ما سَأَلتُكُم‌ مِن‌ أَجرٍ فَهُوَ لَكُم‌) سبأ ‌آيه‌ 46 و فرمود:
(فاطمة بضعة مني‌ ‌من‌ اذاها فقد آذاني‌ و ‌من‌ آذاني‌ فقد آذي‌ اللّه‌)
و فرمود:
(حسين‌ مني‌ و انا ‌من‌ حسين‌)
و ‌غير‌ اين‌ها ‌از‌ فرمايشات‌ ‌آن‌ حضرت‌.
و عهد ‌با‌ ‌خدا‌ ‌از‌ نذورات‌ و عهود و ايمان‌ و عهد ‌با‌ بنده‌گان‌ ‌در‌ معاملات‌ و معاشرت‌ و قراردادات‌ و بالجمله‌ مراعات‌ تمام‌ لازم‌ ‌است‌ و مصداق‌ آيه شريفه‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 8)- در این آیه به پنجمین و ششمین صفت برجسته مؤمنان اشاره کرده، می‌گوید: «و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت می‌کنند» (وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ).
حفظ و ادای امانت و همچنین پایبند بودن به عهد و پیمان در برابر خالق و خلق از صفات بارز مؤمنان است.
ج3، ص242
در مفهوم وسیع «امانت» امانتهای خدا و پیامبران الهی و همچنین امانتهای مردم جمع است، نعمتهای مختلف خدا هر یک امانتی از امانات او هستند، آیین حق، کتب آسمانی، دستور العملهای پیشوایان راه حق و همچنین اموال و فرزندان و پستها و مقامها، همه امانتهای اویند که مؤمنان در حفظ و ادای حق آنها می‌کوشند.
همچنین حکومت از مهمترین ودیعه‌های الهی است که باید آن را به اهلش سپرد.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۱


ترجمه

و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت می‌کنند؛

و آنان كه امانت‌ها و پيمان خود را رعايت مى‌كنند
و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مى‌كنند،
و آنان که به امانتها و عهد و پیمان خود کاملا وفا می‌کنند.
و آنان که امانت ها و پیمان های خود را رعایت می کنند،
و آنان كه امانتها و پيمانهاى خود مراعات مى‌كنند،
و نیز [رستگار شوند] کسانی که رعایتگر امانتهایشان و پیمانهایشان هستند
و آنان كه امانتها و پيمان خويش را نگهدارنده‌اند،
و کسانیند که در امانتداری خویش امین و در عهد خود بر سر پیمانند.
و کسانی که برای امانت‌ها و پیمان‌هاشان رعایت‌کنندگانند.
و آنان که امانتها و عهدهای خویش را هستند رعایت‌کنندگان‌


المؤمنون ٧ آیه ٨ المؤمنون ٩
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَمَانَاتِهِمْ»: مراد از امانت، هر آن چیزی است که شخص را بر آن امین دانسته باشند، اعم از تکالیف شرعی خدا یا اموال سپرده مردم. «عَهْدِهِمْ»: پیمان با خدا با پذیرش دین او، و پیمان با مردم در مصالح جامعه مراد است. «رَاعُونَ»: رعایت‌کنندگان. امانتداران و نگاه‌دارندگان عهد و پیمان.


نزول

شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱:

محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام نازل گردیده است.[۱]

ابوهریرة گوید: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز می‌خواند، چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد سپس آیه ۲ نازل گردید و بعد از نزول آیه پیامبر هنگام اداى نماز سر خود را به زیر افکند.[۲]

و نیز گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام نماز به اطراف خود نیز توجه می‌نمود، چنان که از ابن سیرین نیز مرسلا روایت گردیده است و سپس آیه ۲ نازل گردیده.[۳]

شیخ بزرگوار ما بدون ذکر عنوان شأن و نزول گوید: پیامبر هنگام نماز چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد و وقتى که آیه ۲ نازل گردید، نظر خود را به طرف پائین و به سمت مصلى متوجه نمود که علامت خضوع و خشوع در نماز بوده است.

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ «9»

و (مؤمنان رستگار) كسانى هستند كه امانت‌ها وپيمان‌هاى خود را رعايت مى‌كنند. و آنان بر نمازهاى خود مواظبت دارند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8»

صفت پنجم: وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ‌: و آنانكه امانات و عهد خود را مراعات كننده هستند، يعنى امانات را نگهدارند تا بجايش رسانند و در آن خيانت نكنند، و عهد كه با كسى نمايند نگاهدارند و نقض آن نكنند.

در قرب الاسناد فرمود حضرت رسول: الامانة تجلب الغناء و الخيانة تجلب الفقر «1» امانت مى‌كشاند دولت را براى انسان، و خيانت مى‌كشاند فقر را.

در خصال ابى مالك گويد: خدمت حضرت سجاد عرض كردم: خبر فرما مرا به جميع شرايع دين. فرمود: قول الحقّ و الحكم بالعدل و الوفاء بالعهد. «2» تنبيه: طبرسى فرمايد: امانات دو قسم است: 1- امانات خداى تعالى 2- امانات بندگان. اماناتى كه بين خدا و بندگان است، عبادات باشد، مانند نماز و روزه و امثال آن. و امانات بندگان عبارت است از وديعه‌ها و عاريه‌ها و شهادات و غير آن.

اما عهود بر سه قسم است: 1- فرامين الهيه 2- نذرهاى انسان 3- عهدهائى است كه جارى است ميان مردم، پس واجب است بر انسان وفاء به تمام اقسام امانات و عهدها و قيام به آنچه از اينها منشعب گردد. «3» و اگر عاقل بصير تأمل نمايد، هر آينه اعجاز قرآن شريف راى دريابد كه بدين دو كلمه مباركه، اشاره فرموده به تمام احكام شريعت مقدسه اسلاميّه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ «1» الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ «2» وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»

وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلاَّ عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6» فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «7» وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ «9»

أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ «10» الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ «11»

ترجمه‌

- بتحقيق رستگار شدند گروندگان‌

آنانكه ايشانند در نمازشان خشوع داران‌

و آنانكه ايشانند از بيهوده روى گردانان‌

و آنانكه ايشانند مر زكوة را ادا كنندگان‌

و آنانكه ايشانند مرعورتهاشانرا نگاهداران‌

مگر بر جفتهاشان يا آنچه را مالك شد دستهاشان پس بدرستيكه ايشان نيستند ملامت شدگان‌

پس كسانيكه جويند سواى اين را پس آنگروه آنانند متجاوزان‌

و آنانكه ايشانند مر امانتهاشان و پيمانشان را رعايت كنندگان‌

و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند

آنگروه ايشانند وارثان‌

آنانكه بميراث ميبرند بهشت برين را ايشانند در آن جاودانيان.

تفسير

- خداوند متعال در اين سوره مباركه ابتداء فرموده ببشارت بر اهل ايمان و اعتقاد جزمى بوحدانيّت خدا و ثبوت روز جزا و نبوّت خاتم انبياء و امامت ائمه هدى برستگارى و فلاح كه ثمره اين عقائد حقّه و نتيجه آنها است در دنيا و آخرت از قبول اعمال و نيل بمثوبات و امن از آفات خلاصه آنكه وصول بكليّه خيرات دائمى است و پس از آن بيان فرموده اوصاف ايشانرا باين تقريب كه آنها كسانى هستند كه در نمازشان با خضوع و خشوعند و آندو حالتى است كه در اعضاء انسان حاصل ميشود از توجّه بامر مهمّ و ترس از آن كه موجب تذلّل و انكسار است چنانچه در


جلد 3 صفحه 629

مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه آنحضرت مرديرا ديد در نماز با ريش خود بازى ميكند فرمود اگر قلب اين مرد خشوع داشت جوارح او خاشع بود و نيز از آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع صادق است و كمال آن بانكسار وجه و انحدار اعضاء و رقت صوت و تغيير لون و جريان اشك و امثال اينها است چنانچه در مجمع نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نماز چشم خود را بسوى آسمان بلند ميفرمود و چون اين آيه نازل شد سر مبارك را بزير و چشمش را بزمين افكند و قمى ره نقل فرموده كه خشوع در نماز بزير انداختن چشم و اقبال شخص بنماز است و نيز آنها كسانى هستند كه از كارهاى بيهوده و بى‌ثمر و باطل روى گردانند چون اين معناى لغوى لغو است ولى قمى ره آنرا به غناء و ملاهى تفسير فرموده و در ارشاد مفيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه هر قولى كه خالى از ذكر خدا باشد لغو است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن عبارت از آنستكه كسى سخن باطل و نسبت ناروائى از كسى بشنود و صرف نظر نمايد از او براى خدا و ظاهرا مراد امام بيان اعراض از لغو باشد و تفسير آن بغنا و ملاهى و دروغ و فحش و كليّه معاصى از باب بيان افراد كامله است و نيز ايشان كسانى هستند كه زكوة مال خود را اعمّ از واجب و مستحبّ ادا مينمايند و بعضى آنرا مخصوص بواجب دانسته‌اند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه يك قيراط از زكوة مال خود را ندهد نه مؤمن است نه مسلمان نه كرامتى دارد و اطلاق فعل بر تأديه باعتبار بودن آنست از افراد آن و نيز اهل ايمان مردانى هستند كه عورتهاى خودشان را از نظر و تصرّف غير حفظ ميكنند و بر هر كس آنرا حرام ميدانند مگر بر زنهاشان اعمّ از عقدى و صيغه يا كنيزهاشان كه در صورت حفظ ننمودن از آنها مورد ملامت نخواهند بود و به اعتبار متضمّن بودن حفظ، اعتقاد بحرمت را متعدّى بعلى شده و عرب كنيز را ملك يمين ميگويد چون در دست صاحبش ميباشد و خداوند مملو كيّت كفار حربى را براى مصالحى كه عمده آن هدايت و ارشاد آنها بدين اسلام و احكام آن بتدريج است انفاذ فرموده و بيانش خارج از وظيفه تفسير است پس كسانيكه تعدّى نمايند


جلد 3 صفحه 630

و طلب كنند غير از منكوحه و مملوكه را متجاوز و متعدّى و ظالمند و نيز ايشان كسانى هستند كه مراعات امانت خدا و پيغمبر و مردم را كه دين و قرآن و عترت طاهره و ودائع اشخاص است مينمايند بحفظ و اطاعت و احترام و اصلاح و ردّ نمودن و همچنين مراعات عهد خدا را با آنها در اوامر و نواهى او و مراعات عهد خودشان را با خدا در عهود و نذورشان و مراعات عهد خودشان را با خلق در كليّه معاملات جائزه مينمايند و تخلّف نميكنند و اينكه اماناتهم بصيغه جمع فرموده شايد بملاحظه امانت خدا و پيغمبر و خلق باشد و شايد براى موافقت با قول خداوند إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‌ أَهْلِها و «امانتهم» بلفظ مفرد نيز قرائت شده و اسم جنس واحد و كثير در آن يكسان است و اختلاف تعبير براى تفنّن در عبارت است لذا از عهد بلفظ مفرد تعبير شده و براى اهميّت نماز در آخر اوصاف باز نام آنرا برده و محافظت اوقات و حدود نماز را ذكر فرموده و صلوات بصيغه جمع قرائت مشهور و آن احسن است و در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام اختصاص بنماز واجب داده شده و كسانيكه جامع اين صفات حسنه‌اند وارث بهشتند كه ايشانرا خداوند مانند وارثان اموال بدون اخذ عوض مالك بهشت قرار داده و فردوس را بعضى از اسماء بهشت دانسته‌اند و بعضى آنرا ببلندترين درجات بهشت تفسير فرموده‌اند و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود هيچيك از شما نيست مگر آنكه براى او دو منزل است يك منزل در بهشت و يك منزل در جهنّم پس اگر كسى بميرد و داخل در جهنّم شود اهل بهشت وارث منزل او خواهند بود و قمّى ره اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده بعلاوه آنكه بعد از ورود اهل بهشت در آن، منازل آنانرا در جهنّم بايشان ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما معصيت كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى خوشحال ميشوند كه اگر كسى از خوشحالى آنجا ميمرد ميمردند و نيز بعد از ورود اهل جهنّم در آن، منازل آنانرا در بهشت بآنها ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما ثواب كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى محزون ميشوند كه اگر كسى از حزن ميمرد ميمردند پس آنها منازل اينها و اينها منازل آنها را ارث ميبرند و اين است مراد از قول خداوند اولئك هم الوارثون الّذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون و هر كس در بهشت جاى گزين گردد هميشه آنجا


جلد 3 صفحه 631

خواهد بود و از امير المؤمنين عليه السّلام در عيون روايت نموده كه فرمود اين آيه در شأن من نازل شده و معلوم است كه فردا كمل اهل ايمان و جامع اعلى مراتب اوصاف مذكوره در آيات سابقه و «قسيم الجنّة و النّار» او است سلام اللّه عليه و على اولاده الطّاهرين ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِين‌َ هُم‌ لِأَماناتِهِم‌ وَ عَهدِهِم‌ راعُون‌َ «8»

و يكي‌ ‌از‌ صفات‌ مؤمن‌ كساني‌ هستند ‌که‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌براي‌ امانات‌ ‌خود‌ و عهد ‌خود‌ مراعات‌ مي‌كنند، امانت‌ اقسام‌ زيادي‌ دارد امانات‌ الهي‌ احكام‌ و دستورات‌ اوست‌ ‌از‌ فرائض‌ مثل‌ نماز روزه‌ خمس‌ زكاة حج‌ جهاد امر بمعروف‌ نهي‌ ‌از‌ منكر ارشاد جاهل‌ و ‌غير‌ اين‌ها بايد تماما مراعات‌ كرد امانت‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ قرآن‌ مجيد و عترت‌ طاهره‌ ‌که‌ ‌در‌ حديث‌ ثقلين‌ بيان‌ فرمود امانت‌ ائمه‌ اسرار و اموري‌ ‌که‌ سپرده‌ ‌شده‌ بشيعه‌ ‌که‌ نبايد فاش‌ كنند، امانات‌ ناس‌ اموالي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ بدست‌ ‌شما‌ داده‌ مي‌شود ‌به‌ عنوان‌ وديعه‌ ‌ يا ‌ عاريه‌ ‌ يا ‌ اجاره‌ ‌ يا ‌ لقطه‌ ‌ يا ‌ و ‌لو‌ بعنوان‌ غصب‌ ‌که‌ واجب‌ ‌است‌ بصاحبش‌ رد كنند، و اقوالي‌ ‌است‌ ‌که‌ نبايد فاش‌ كنند و اعراض‌ ‌است‌ ‌که‌ نبايد خيانت‌ كنند و كشف‌ كنند.

بالجمله‌ امانات‌ بسيار ‌است‌ بايد مراعات‌ كرد. و اما عهد ‌آن‌ ‌هم‌ اقسامي‌ دارد عهد الهي‌ (أَ لَم‌ أَعهَد إِلَيكُم‌ يا بَنِي‌ آدَم‌َ أَن‌ لا تَعبُدُوا الشَّيطان‌َ إِنَّه‌ُ لَكُم‌ عَدُوٌّ مُبِين‌ٌ) (وَ أَن‌ِ اعبُدُونِي‌ هذا صِراطٌ مُستَقِيم‌ٌ) يس‌ آيه 60 و 61 (وَ إِذ أَخَذَ رَبُّك‌َ مِن‌ بَنِي‌ آدَم‌َ مِن‌ ظُهُورِهِم‌ ذُرِّيَّتَهُم‌ وَ أَشهَدَهُم‌ عَلي‌ أَنفُسِهِم‌ أَ لَست‌ُ بِرَبِّكُم‌ قالُوا بَلي‌) اعراف‌ ‌آيه‌ 171

جلد 13 - صفحه 362

171 و عهد ‌رسول‌ (قُل‌ لا أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي‌ القُربي‌) شوري‌ آيه 22 (قُل‌ ما سَأَلتُكُم‌ مِن‌ أَجرٍ فَهُوَ لَكُم‌) سبأ ‌آيه‌ 46 و فرمود:

(فاطمة بضعة مني‌ ‌من‌ اذاها فقد آذاني‌ و ‌من‌ آذاني‌ فقد آذي‌ اللّه‌)

و فرمود:

(حسين‌ مني‌ و انا ‌من‌ حسين‌)

و ‌غير‌ اين‌ها ‌از‌ فرمايشات‌ ‌آن‌ حضرت‌.

و عهد ‌با‌ ‌خدا‌ ‌از‌ نذورات‌ و عهود و ايمان‌ و عهد ‌با‌ بنده‌گان‌ ‌در‌ معاملات‌ و معاشرت‌ و قراردادات‌ و بالجمله‌ مراعات‌ تمام‌ لازم‌ ‌است‌ و مصداق‌ آيه شريفه‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- در این آیه به پنجمین و ششمین صفت برجسته مؤمنان اشاره کرده، می‌گوید: «و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت می‌کنند» (وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ).

حفظ و ادای امانت و همچنین پایبند بودن به عهد و پیمان در برابر خالق و خلق از صفات بارز مؤمنان است.

ج3، ص242

در مفهوم وسیع «امانت» امانتهای خدا و پیامبران الهی و همچنین امانتهای مردم جمع است، نعمتهای مختلف خدا هر یک امانتی از امانات او هستند، آیین حق، کتب آسمانی، دستور العملهای پیشوایان راه حق و همچنین اموال و فرزندان و پستها و مقامها، همه امانتهای اویند که مؤمنان در حفظ و ادای حق آنها می‌کوشند.

همچنین حکومت از مهمترین ودیعه‌های الهی است که باید آن را به اهلش سپرد.

نکات آیه

۱ - دستیابى به رستگارى اخروى، در گرو داشتن خصلت امانت دارى و پایبندى به عهد و پیمان (قدأفلح المؤمنون...والذین هم لأمنتهم وعهدهم رعون)

۲ - مؤمنان راستین، انسان هایى امانت دار و پایبند به عهد و پیمان (قد أفلح المؤمنون ... و الذین هم لأمنتهم و عهدهم رعون)

۳ - امانت دارى و پایبندى به پیمان، توصیه خدا به اهل ایمان (قد أفلح المؤمنون ... و الذین هم لأمنتهم و عهدهم رعون)

۴ - خیانت کارى و پیمان شکنى، نشانه ضعف ایمان و مایه محرومیت از سعادت اخروى (قد أفلح المؤمنون ... و الذین هم لأمنتهم و عهدهم رعون)

موضوعات مرتبط

  • امانتدارى: آثار امانتدارى ۱; اهمیت امانتدارى ۳
  • ایمان: نشانه هاى ضعف ایمان ۴
  • خدا: توصیه هاى خدا ۳
  • خیانت: آثار خیانت ۴
  • رستگارى: زمینه رستگارى اخروى ۱; عوامل محرومیت از رستگارى اخروى ۴
  • عهد: آثار وفاى به عهد ۱; اهمیت وفاى به عهد ۳
  • عهدشکنى: آثار عهدشکنى ۴
  • مؤمنان: امانتدارى مؤمنان ۲; توصیه به مؤمنان ۳; فضایل مؤمنان ۲; وفا به عهد مؤمنان ۲

منابع

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.
  2. المستدرک از حاکم و تفسیر ابن مردویه.
  3. تفسیر ابن مردویه و سنن سعید بن منصور.