الحج ٢٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link358 | آيات ۲۵ - ۳۷ سوره حج]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link358 | آيات ۲۵ - ۳۷ سوره حج]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link359 | برابرى همه مؤ منين در عبادت در مسجدالحرام و تهديد كساين كه در راه خدا و مسجدالحرام را مى بندند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link359 | برابرى همه مؤ منين در عبادت در مسجدالحرام و تهديد كساين كه در راه خدا و مسجدالحرام را مى بندند]]
خط ۴۶: خط ۴۷:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۳#link370 | رواياتى ديگر در ذيل آيات راجع به مناسك حج و وجه تسميه خانه كعبه به : ((بيتالعتيق ((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۳#link370 | رواياتى ديگر در ذيل آيات راجع به مناسك حج و وجه تسميه خانه كعبه به : ((بيتالعتيق ((]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۰#link48 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۰#link48 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۰#link49 |  تفسير:]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۰#link49 |  تفسير:]]
خط ۵۴: خط ۵۷:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۰#link53 | ۳ - فلسفه و اسرار عميق حج !.]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۰#link53 | ۳ - فلسفه و اسرار عميق حج !.]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۰#link54 | ۴ - تكليف گوشتهاى قربانى در عصر ما]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۰#link54 | ۴ - تكليف گوشتهاى قربانى در عصر ما]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ «26»
و (به يادآور) آنگاه كه مكان كعبه را براى ابراهيم آماده ساختيم (به او گفتيم:) هيچ گونه شركى نسبت به من روا مدار و خانه‌ى مرا براى طواف كنندگان وقيام كنندگان و ركوع كنندگان و سجده كنندگان پاكيزه دار.
===پیام ها===
1- ماجراى كعبه و ابراهيم واقعه‌اى است كه نبايد فراموش شود. «وَ إِذْ»
2- همه‌ى ما محتاج توفيقات الهى هستيم. «بَوَّأْنا»
جلد 6 - صفحه 33
3- مكان‌هاى مقدّس بايد در اختيار افراد مقدّس قرار گيرد. «بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ»
4- مردم دنيا، كعبه را از قديم مى‌شناختند. «الْبَيْتِ»
5- هيچ گونه شركى براى خدا مجاز نيست. «لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً»
6- اوّل طهارت درون، بعد پاكى برون. «لا تُشْرِكْ بِي‌- طَهِّرْ بَيْتِيَ»
7- خدمت به مسجد، افتخارى ابراهيمى است. «طَهِّرْ بَيْتِيَ»
8- تنها خودسازى كافى نيست، خدمت به خلق نيز لازم است. لا تُشْرِكْ بِي‌ ... طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ ...
9- هر كجا به خدا منسوب باشد مقدّس است و همه بايد به آن احترام بگذارند.
«طَهِّرْ بَيْتِيَ»
10- مركز عبادت بايد پاك باشد. «طَهِّرْ بَيْتِيَ»
11- نماز و نمازگزار به قدرى عزيز است كه حتّى ابراهيم بايد خادم مكان آن باشد. طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ‌ ... وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ
12- حقّ مسجد الحرام، طواف و قيام و نماز است و از ميان اينها طواف، پاداش بيشترى دارد. «لِلطَّائِفِينَ» (اين‌كه نام طواف قبل از ركوع آمده شايد اشاره به اين باشد كه در مسجدالحرام، طواف مهم‌تر از نماز است)
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ «26»
وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ‌: و ياد بياور اى پيغمبر زمانى را كه تعيين مرجع كرديم براى حضرت ابراهيم عليه السّلام جاى خانه كعبه را در وقت ساختن، يعنى آن مكان را بازگشت او گردانيديم تا رجوع به آن نموده بر آن خانه بنا كند و عبادت نمايد.
چون در زمان نوح عليه السّلام خداى تعالى رفع خانه كعبه فرمود، پس حق تعالى امر نمود ابراهيم عليه السّلام را تا جاى آن خانه بسازد و در كيفيت دلالت و راهنمائى او اختلاف است:
1- حق تعالى ابرى فرستاد تا سايه افكند بر آن مقدار كه زمين خانه بوده.
2- باد را امر فرمود تا به اندازه آن زمين را برفت.
3- نزد بعضى جبرئيل بيامد و به دور آن مكان خطى كشيد و حضرت ابراهيم عليه السّلام بر اساس قديم بنا نمود.
----
«1». تفسير برهان، ج 3، روايت 3، ص 84 به نقل از ابن ابى عمير، چاپ دار الكتب العلميه قم.
«2». تفسير برهان، ج 3، روايت 4، ص 84 به نقل از ابن ابى عمير، چاپ دار الكتب العلميه قم.
جلد 9 - صفحه 42
و ابراهيم را به بندگى خود گرفتيم به اين وجه كه وحى فرموديم به او: أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً: اينكه شرك نياور به ذات من چيزى را، زيرا از شريك، منزه و مقدس باشم بلكه مرا به يگانگى پرستش و ستايش نما. وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ‌: و پاك ساز خانه مرا از بتها و جميع چيزهاى ناشايسته از اقذار و انجاس، لِلطَّائِفِينَ‌:
براى طواف كنندگان به دور آن، وَ الْقائِمِينَ‌: و براى ايستادگان در نماز، وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ: و ركوع كنندگان و سجود نمايندگان.
مراد به راكعان و قائمان و ساجدان نماز گزارندگانند. اين از قبيل تعبير شى‌ء است به اركان آن و به جهت دلالت بر آنكه آنها از معظم افعال نمازند، يا اشاره است به آنكه هر يك از آنها مستقلند در علت غائيه تطهير، چه برسد به آنكه با هم جمع شوند.
اكثر مفسران برآنند كه مراد به طائفين اهل آفاقند كه به طواف خانه توجه نمايند و به قائمين كسانى كه مقيم و موطن در آنند، و مراد به راكعان و ساجدان نمازگزارانند. «1» على بن ابراهيم قمى رحمه اللّه نقل نموده كه: چون ابراهيم خليل عليه السّلام خانه كعبه را تمام نمود، وحى شد به او كه همه مردم را به زيارت خانه بخوان. ابراهيم عليه السّلام گفت: آواز من به كجا رسد؟! خطاب رسيد: از تو ندا كردن، از من رسانيدن. پس خليل به فرمان ملك جليل در «مقام» و بنابر اشهر بر كوه «ابو قبيس» بر آمد و هر دو انگشت بر گوش نهاده به آواز بلند ندا نمود: اى مردمان، خداوند حج خانه خود را بر شما واجب و شما را بدان دعوت فرموده اجابت كنيد. حق تعالى صداى او را به جميع مردمان اهل عالم و به هر كه در اصلاب پدران و ارحام مادران بودند از مشرق تا مغرب رسانيد، و صداى دعوت او را به همه ذرات آدم شنوانيد، هر كس در علم الهى بود كه حج گزارد به جواب «لبيك اللهم لبيك» مبادرت نمود. «2»
----
«1». تفسير منهج الصّادقين، ج 6، ص 154، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
«2». تفسير برهان، ج 3، روايت 1، ص 85.
جلد 9 - صفحه 43
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «25» وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ «26» وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى‌ كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ «27» لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى‌ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ «28» ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ «29»
ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعامُ إِلاَّ ما يُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (30) حُنَفاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكانٍ سَحِيقٍ (31)
ترجمه‌
- همانا آنانكه كافر شدند و باز ميدارند از راه خدا و مسجد الحرام كه قرار داديم آنرا براى مردم با آنكه يكسان باشد مقيم در آن و وارد از اطراف و كسيكه اراده كند در آن عدول از حقّ را براى ستم نمودن ميچشانيم او را از عذاب دردناك‌
و ياد كن هنگامى را كه تعيين نموديم براى ابراهيم جاى خانه را و گفتيم كه شريك مگردان با من چيزيرا و پاك گردان خانه مرا براى طواف كنندگان و ايستادگان و ركوع كنندگانى كه سجود كنندگانند
و اعلام كن در ميان مردم بحج كه بيايند نزد تو پيادگان و بر هر شتر لاغرى كه آيند از هر راه دورى‌
تا مشاهده نمايند منفعتهائى براى خودشان و ياد نمايند نام خدا را در روزهاى معيّنى بر آنچه روزى كرد آنها را از زبان بستگان شتر و گاو و گوسفند پس بخوريد از آنها و بخورانيد محنت كشيده محتاج را
پس بايد زائل نمايند كثافتشان را و بايد ادا نمايند نذرهاشان را و بايد طواف نمايند خانه آزاد شده را
امر اين است و كسيكه بزرگ بدارد حرمتهاى خدا را پس آن بهتر است از براى او نزد پروردگارش و حلال شد براى شما شتر و گاو و گوسفند مگر آنچه خوانده شود بر شما پس اجتناب كنيد پليد را از جنس بتان و اجتناب كنيد گفتار ناروا
----
جلد 3 صفحه 600
را
با آنكه مايل باشيد بحقّ براى خدا و شريك قرار ندهيد با او و كسيكه شريك قرار دهد با او پس گويا كه در افتاده از آسمان پس ميربايد او را پرنده يا فرود ميآورد او را باد در جائى دور.
تفسير
- قمّى ره نقل فرموده كه نازل شد در باره قريش وقتى كه منع نمودند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را از ورود بمكّه و مراد از عاكف اهل مكّه و مراد از بادى كسانى هستند كه از بلاد ديگر وارد مكّه ميشوند و همه در آن يكسانند كسى حقّ ندارد مانع از نزول و دخول مردم در حرم شود و در نهج البلاغه در نامه‌ئى كه حضرت بعامل خود در مكّه نوشته توصيه فرموده كه از خانه‌هاى مكّه اجاره نگيرند چون خداوند فرموده عاكف و بادى در آن يكسانند و عاكف مقيم است و بادى كسى است كه بحج آمده و اهل آن نيست و اينمعنى در چند روايت ديگر تأكيد شده و تصريح فرموده‌اند كه حجّاج حقّ دارند وارد شوند بر اهل مكّه و آنها نبايد مانع شوند و در صدر اسلام بهمين ملاحظه خانه‌هاى مكّه در نداشته و اوّل كسيكه در گذاشت و مانع از ورود حاجّ شد معاوية بن ابى سفيان لعنة اللّه بود و كلمه سواء برفع نيز قرائت شده و بنابراين جمله خبريّه در مقام انشاء حكم است يعنى عاكف و بادى در آن يكسانند و بنابر قرائت نصب مفعول جعلنا يا حال از ضمير متّصل باو است و خبر انّ كه در صدر آيه است محذوف شده و بقرينه ذيل معذّبون است يعنى آنان كه چنين شدند و چنان كردند و ميكنند معذّبند چون بعدا فرموده و كسيكه اراده عدول از حدّ نمايد در حرم بستم ميچشانيم باو عذاب اليم را براى آنكه بمقتضاى اخبار سابقه مراد از مسجد الحرام حرم است مانند آيه أسرى كه در سوره بنى اسرائيل گذشت و محتمل است مفعول يرد براى افاده تعميم محذوف باشد يعنى و كسيكه اراده كند در حرم امريرا با آنكه متلبّس به الحاد و ظلم باشد معذّب خواهد بود در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل فرموده كه كسيكه عبادت كند در آن غير خداوند عزّ و جلّ را يا فرمانبردارى كند در آن از غير اولياء خدا پس او ملحد است بظلم و بر خداوند تبارك و تعالى لازم است كه بچشاند باو عذاب اليم را و نيز از آنحضرت در تفسير اين آيه نقل شده كه هر ظلمى الحاد است و زدن خادم بدون گناه از اين قبيل است و كمترين مراتب الحاد تكبّر است و در علل از آنحضرت‌
----
جلد 3 صفحه 601
نقل نموده كه هر ظلمى كه مرد بخود نمايد در مكّه از دزدى يا ستم بغير كم باشد يا زياد من آنرا الحاد ميدانم و براى اين نهى از سكونت در حرم شده و در بعضى از روايات الحاد در اين آيه بانكار حقّ امير المؤمنين عليه السّلام و ظلم بآنحضرت تفسير شده است و معلوم است كه تمام معاصى عدول از حقّ و حدّ و قصد است و نيز ظلم بنفس و ظلم بغير است و در حرم قبحش بيشتر و گناهش زيادتر خواهد بود چه رسد بشرك و انكار ولايت كه كفر واقعى است و خداوند در اينمقام متذكر فرموده پيغمبر خود را بذكر شمّه‌ئى از تشريفات خانه كعبه باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه مرجع قرار داديم و تعيين نموديم براى ابراهيم محلّ خانه كعبه را كه در آن خانه‌ئى بنا كند و گفتيم كه در عمارت بيت و عبادت در آن چيزيرا شريك من قرار مده و پاكيزه و منزّه نماخانه مرا از كلّيه نجاسات و كثافات چنانچه در كافى و تهذيب از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه بعد از تلاوت اين آيه فرمود پس سزاوار است از براى بنده كه داخل مكّه نشود مگر آنكه طاهر باشد و خود را از عرق و ساير كثافات تطهير كرده باشد و ظاهرا مراد از طائفين كسانى باشند كه براى طواف و زيارت بيت آمده‌اند و مراد از قائمين كسانى هستند كه آنجا اقامت و اعتكاف نموده‌اند و مراد از ركّع السّجود نماز گذارانند نه آنكه مراد از قائمين و ركّع السّجود نماز گذاران باشند چنانچه بعضى از مفسّرين گفته‌اند بملاحظه ذكر اركان نماز كه قيام و ركوع و سجود است چون در سوره بقره بجاى قائمين عاكفين ذكر شده بود و آيات بعضى مفسّر بعض ديگر است و ذكر حرف عطف قبل از ركّع و تركش بعد از آن شاهد اراده يك معناى ملازم با ركوع و سجود است كه نماز باشد علاوه بر آنكه ركوع بدون قيام محقق نميشود و ذكر قيام مستقّلا با فصل حرف عطف بين آن و ركّع السّجود مناسب با اراده معناى واحد از هر سه نيست و كلمه سجود ممكن است جمع ساجد باشد چون گفته‌اند اگر مصدر بر وزن فعول باشد جائز است اسم فاعل را بآن وزن جمع بست و بنابراين مرا در كوع كنندگان و سجود كنندگان باشد بحذف حرف عطف ولى بنظر حقير بهتر آنستكه مصدر باشد با حذف حرف جرّ قبل از آن و بنابراين مراد خم شوندگان براى سجود است چون اصل ركوع بمعناى خم شدن است و سجود انسب است كه‌
----
جلد 3 صفحه 602
كنايه از نماز و مقصود از تطهير بيت باشد خصوصا با انضمام ركوع بآن كه لطف مخصوصى دارد و آن در هر يك مستقلا نيست بلى اگر سجود را جمع ساجد و صفت ركّع قرار دهيم واجد آن لطف هست و احتياج بتقدير هم ندارد و ظاهرا اين وجه بهترين تراكيب متصوّره در كلام ميباشد و پس از اتمام بيت حضرت ابراهيم عليه السّلام مأمور شد كه اعلام نمايد وجوب حج را بتمام مردم دنيا اعمّ از موجودين در بسيط زمين و اصلاب آباء و ارحام امّهات تا روز قيامت و همه شنيدند و بعضى اجابت نمودند و مشرّف شدند بعدد لبّيكى كه گفتند و بعضى اجابت ننمودند و محروم شدند از اين فيض بزرگ چنانچه قمّى ره نقل نموده كه چون حضرت ابراهيم از بناء بيت فارغ شد و خداوند باوامر فرمود كه اعلام نمايد وجوب حج را بمردم عرضه داشت پروردگارا صداى من بتمام خلق نميرسد خداوند فرمود بعهده تو است اعلام و بعهده من است ايصال و آنحضرت بمقام ابراهيم رفت و آنروز مقام متّصل به بيت بود ولى از جاى خود بلند شد بقدرى كه از تمام كوهها بالاتر قرار گرفت پس آنحضرت دو انگشت خود را در گوش گذارد و روى خود را بمشرق و مغرب متوجّه نمود و فرمود ايّها النّاس واجب شد بر شما حج خانه آزاد شده پس اجابت كنيد پروردگارتان را و اجابت نمودند تمام مردميكه در اطراف و اكناف زمين و اصلاب رجال و ارحام نساء بودند بلبّيك آيا نمى‌بينيد كسانيكه ميآيند لبّيك ميگويند از امروز تا روز قيامت هر كس موفّق بحج شود آنروز اجابت دعوت خدا را نموده و در روايات ديگرى كه قريب به اين مضمون در اين باب وارد شده تصريح بتوفيق تشرّف بعدد لبّيك فرموده‌اند و آنكه عدم توفيق مستند بعدم اجابت آنروز است و مقتضاى اين روايات آنستكه مخاطب در اين آيه حضرت ابراهيم باشد كه خداوند براى پيغمبر ما حكايت فرموده و منافات ندارد با روايت كافى و تهذيب از امام صادق عليه السّلام كه فرموده پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ده سال در مدينه اقامت داشت و حج نفرمود تا اين آيه نازل شد و آنحضرت اعلام فرمود باهل مدينه و اطراف آن كه جمع شوند و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حج نمايند و مردم مجتمع گشتند و با آنحضرت حج نمودند و آداب آن را تعليم گرفتند چون پيغمبر ما مأمور بتبعيّت از ملّت حضرت ابراهيم جدّ امجد خود بوده خصوصا در مناسك و اعمال حج و نزول اين آيه در آنوقت شاهد بر لزوم‌
----
جلد 3 صفحه 603
اجراء آن سنّت سنيّه است در هر حال خداوند پس از امر باعلام نتيجه آن را بيان فرموده كه بيايند پيادگان چون رجال جمع راجل بمعناى پياده است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه رجّال بضم و تشديد قرائت فرموده و سواره بر هر شتر لاغرى از زحمت دورى راه كه ميآيند آن شتران از هر راه گشاده دور از اطرافى و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه يأتون قرائت فرموده و بنابراين صفت حجّاج است و مربوط بضامر نيست يا جمله مستأنفه است و اشكال لزوم مطابقه صفت با موصوف در افراد و جمع را ندارد تا محتاج بجواب شود كه مراد جنس ضامر است و حكمت اين ايجاب و دعوت بحج آنستكه مشاهده نمايند و واصل شوند مردم بمنافع دينى و دنيوى كه خداوند براى آنها مقدّر فرموده در حج و زيارت خانه كعبه كه بالاتر از همه بيرون آمدن از گناهان است و اجابت دعوت حقّ و تقرّب باو از طريق عبادت و اطاعت با خضوع و خشوع و تحمّل مشقّت سرما و گرما و زحمت مسافرت و بذل مال و جان در راه محبّت جانان و نيل برضوان و ملاقات اخوان و اطلاع بر احوال آنان و كمك بافقرا و ضعفاء آنسامان و تحصيل علم و ادب و تعظيم شعائر دين و مذهب و احياء سنّت ابراهيم و اسماعيل مفخر عجم و عرب و ساير فوائد سياسى كه در اين اجتماع براى عموم مسلمانان ملحوظ شده كه مجال ذكر آنها نيست و همه ميدانند چه قدر مفيد است مسلمين دنيا سالى يكمرتبه يكجا جمع شوند افسوس كه معاندين نگذاشتند مسلمانان اتّفاق كلمه داشته باشند و الا با اين اجتماع ساليانه مسلّما بر عالم حكومت ميكردند و نيز ثمره اين دعوت آنست كه موفق شوند بذكر خداوند و بردن نام او در روزهاى معلومى كه در مكّه و منى بسر ميبرند كه روز عيد قربان و سه روز بعد از آن است در وقت نحر و ذبح حيوانات زبان بسته از شتر و گاو و گوسفند كه خداوند روزى حلال آنها فرموده و بعد از پانزده نماز كه اوّل آنها ظهر روز عيد است و مستحب است بگويند اللّه اكبر اللّه اكبر لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و للّه الحمد اللّه اكبر على ما هدانا و الحمد للّه على ما ابلانا و اللّه اكبر على ما رزقنا من بهيمة الانعام در تعقيب هر نماز تا صبح روز سيزدهم و در ساير اوقات آن ايّام از اذكار و او راد وارده چنانچه در جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ايّام معلومات روز قربان و سه روز بعد از آنست و ايّام‌
----
جلد 3 صفحه 604
معدودات دهه ذى الحجّه است و از امام صادق عليه السّلام بايّام تشريق تفسير شده و در عوالى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد از ذكر تكبيرات بعد از پانزده نماز است كه اوّل آنها ظهر عيد است و در بعضى از اقوال و روايات ايّام معلومات بدهه اوّل ذو الحجّه تفسير شده ولى بر خلاف ظاهر آيه شريفه و صريح روايات ديگر است و معتمد همانستكه ذكر شد و اينكه گفته‌اند دهه اوّل ذو الحجّه را ايّام معلومات خوانده‌اند براى آنكه مردم آن ايّام را مقيّد بودند بدانند چون بايد آخرش حج نمود اگر صحيح باشد نسبت بايّام نحر و ذبح هم ميتوان گفت و ظاهر آيه آنست كه ذكر در وقت نحر و ذبح است لذا بعد از آن فرموده پس بخوريد از آن و بخورانيد در مانده محنت كشيده محتاج فقير را و در كافى از امام صادق عليه السّلام بائس فقير بزمين گيرى كه نتواند از محلّ خود خارج شود تفسير شده و در جاى ديگر بائس را بفقير تفسير فرموده‌اند و ظاهرا مراد بيان مصرف است پس بايد بيرون آيند از احرام بازاله كثافت بدن از تراشيدن سر و گرفتن ناخن و زدن شارب و شستشوى بدن و ازاله موهاى آن و امثال اينها و بهتر آنست كه بيرون آيند از كثافات معنوى بلقاء امام عليه السّلام در حال حضور و زيارت قبور ائمه اطهار در حال غيبت و بايد وفا كنند بنذرهاى خودشان كه براى توفيق بحج نموده‌اند و غير آن از نذورات براى خانه كعبه و حضور امام عليه السّلام و بايد طواف نساء نمايند تا زن بر آنان حلال شود بعد از طواف زيارت و سعى كه موجب حلّيّت بوى خوش است و آداب طواف در مناسك حج ذكر شده و مراد از بيت عتيق خانه كعبه است چون آزاد است از ملكيّت خلق و آزاد شده از غرق در زمان طوفان و از تسلّط جبّاران در گردش دوران و براى آنكه قديمى است و اوّل خانه‌ئى است كه وضع شده براى مردم و در روايت از امام باقر عليه السّلام بوجه تسميه اوّل و از امام صادق عليه السّلام بوجه تسميه دوم تصريح شده است و خداوند بعد از بيان شمّه‌ئى از احكام حج براى فصل بين كلام سابق و لا حق فرموده ذالك يعنى امر از اين قرار است و پس از آن فرموده و كسيكه تعظيم كند و بزرگ نمايد محترمات و احكام الهى را كه هتك آنها حرام است پس آن بهتر است نزد پروردگارش از جهت اجر و ثواب و بعضى حرمات را عبارت از حرم و بيت و مسجد مكّه و ماه ذو الحجّه كه همه حرامند دانسته‌اند و حلال‌
----
جلد 3 صفحه 605
شد از براى شما شتر و گاو و گوسفند مگر آنچه تلاوت شود بر شما در سوره مائده مانند مردار و آنچه نام خداوند در وقت ذبح آن برده نشده بلكه نام بتان بر او برده شده و ساير محرّمات مذكوره در آن سوره و اجتناب نمائيد از جنس پليدى كه آن بتها است و پرهيز نمائيد از گفتار ناهنجار و دروغ و افترا و در بعضى از روايات بشمول رجس آلات قمار را و قول زور غنا و ساير اقوال ملهيه را تصريح فرموده‌اند و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده كه شهادت دروغ معادل با شرك بخدا است و باين آيه استدلال فرموده است و بايد مردم اطاعت او امر الهيّه را بنمايند در حاليكه پاك باشند از عقايد باطله و مستقيم در طريقه حقّه براى خدا و غير خدا را با او شريك قرار ندهند در اعمال حج و غيرها و كسيكه مشرك بخدا شود مانند آنستكه از آسمان افتاده و پرندگان گوشت بدن او را ربوده‌اند يا باد او را بجاى بسيار دورى پرتاب نموده چون كسيكه از طريقه حقّه تجاوز نمود هوا و هوسهاى باطله مانند مرغان لاشخور باو احاطه ميكنند و افكار و عقايد او را متفرّق مينمايند و هر مفسدى او را بجانب خود ميكشد يا شيطان بكلّى او را از وادى حقّ و حقيقت دور ميكند كه راه نجاتى براى او نباشد و اين از قبيل تشبيه معقول بمحسوس است و براى تصوير بلندى مقام توحيد و پستى شرك و دورى آن از حقّ و حقيقت ذكر شده است ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذ بَوَّأنا لِإِبراهِيم‌َ مَكان‌َ البَيت‌ِ أَن‌ لا تُشرِك‌ بِي‌ شَيئاً وَ طَهِّر بَيتِي‌َ لِلطّائِفِين‌َ وَ القائِمِين‌َ وَ الرُّكَّع‌ِ السُّجُودِ «26»
و زماني‌ ‌که‌ جاي‌ داديم‌ ‌از‌ ‌براي‌ ابراهيم‌ مكان‌ بيت‌ الحرام‌ ‌را‌، دستور داديم‌
جلد 13 - صفحه 290
باو ‌اينکه‌ ‌که‌ شرك‌ نياورد ‌به‌ خداوند متعال‌ هيچ‌ شيئي‌ ‌را‌ و تطهير كند كعبه معظّمه‌ ‌را‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ طواف‌ حول‌ كعبه‌ مي‌كنند و قيام‌ ‌به‌ نماز ‌در‌ مقام‌ ابراهيم‌ مي‌كنند و ‌در‌ پيشگاه‌ احديّت‌ ركوع‌ و سجود دارند.
(وَ إِذ بَوَّأنا لِإِبراهِيم‌َ): بوّأ بمعني‌ جاي‌ دادن‌ و جاگير شدن‌ و منزل‌ نمودن‌ ‌است‌ چنانچه‌ مي‌فرمايد: «وَ لَقَد بَوَّأنا بَنِي‌ إِسرائِيل‌َ مُبَوَّأَ صِدق‌ٍ» يونس‌ آيه 93.
«وَ الَّذِين‌َ هاجَرُوا فِي‌ اللّه‌ِ مِن‌ بَعدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُم‌ فِي‌ الدُّنيا حَسَنَةً» نحل‌ آيه 43.
«وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ لَنُبَوِّئَنَّهُم‌ مِن‌َ الجَنَّةِ غُرَفاً» عنكبوت‌ آيه 58 ‌الي‌ ‌غير‌ ‌ذلک‌ ‌از‌ آيات‌.
‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ حضرت‌ ابراهيم‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ اسماعيل‌ و هاجر ‌را‌ آورد نزد بيت‌ و عرض‌ كرد: «رَبَّنا إِنِّي‌ أَسكَنت‌ُ مِن‌ ذُرِّيَّتِي‌ بِوادٍ غَيرِ ذِي‌ زَرع‌ٍ عِندَ بَيتِك‌َ المُحَرَّم‌ِ» ابراهيم‌ آيه 43. خداوند امر فرمود ابراهيم‌ ‌را‌ ‌به‌ بناء بيت‌ ‌که‌ حضرت‌ آدم‌ پي‌ريزي‌ ‌آن‌ ‌را‌ كرده‌ ‌بود‌ ‌که‌ مفاد:
(مَكان‌َ البَيت‌ِ) امر آخر آمد:
(أَن‌ لا تُشرِك‌ بِي‌ شَيئاً): حضرت‌ ابراهيم‌ ‌در‌ زمان‌ جواني‌ شرك‌ نداشت‌ و ‌در‌ مقابل‌ مشركين‌ دنيا قيام‌ فرمود چه‌ معني‌ دارد ‌در‌ سن‌ّ پيري‌ خطاب‌ ‌لا‌ تشرك‌ باو بشود!‌-‌ ممكن‌ ‌است‌ چون‌ مشركين‌ مكّه‌ مخصوصا قريش‌ ‌خود‌ ‌را‌ منتسب‌ ‌به‌ ابراهيم‌ مي‌دانستند و مي‌گفتند ‌که‌ دستگاه‌ شرك‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌او‌ داريم‌ خداوند بفرمايد ‌که‌: ابراهيم‌ ‌لم‌ يشرك‌ باللّه‌ طرفة عين‌، و ممكن‌ ‌است‌ مراد شرك‌ ‌در‌ بناي‌ كعبه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بتنهايي‌ بنا كند.
(وَ طَهِّر بَيتِي‌َ): ‌در‌ ‌اينکه‌ امر خطاب‌ ‌به‌ اسماعيل‌ ‌هم‌ شد ‌در‌ آيه شريفه‌: «وَ إِذ يَرفَع‌ُ إِبراهِيم‌ُ القَواعِدَ مِن‌َ البَيت‌ِ وَ إِسماعِيل‌ُ» بقره‌ آيه 127. «وَ عَهِدنا إِلي‌ إِبراهِيم‌َ وَ إِسماعِيل‌َ أَن‌ طَهِّرا بَيتِي‌َ لِلطّائِفِين‌َ وَ العاكِفِين‌َ وَ الرُّكَّع‌ِ السُّجُودِ» بقره‌ آيه 125 (لِلطّائِفِين‌َ): ‌که‌ ‌از‌ اطراف‌ عالم‌ مي‌آيند ‌براي‌ طواف‌ كعبه‌
جلد 13 - صفحه 291
(وَ القائِمِين‌َ) ظاهرا مراد همان‌ عاكفين‌ ‌در‌ سوره بقره‌ ‌باشد‌، و ممكن‌ ‌است‌ قيام‌ بعبادت‌ و صلوة ‌باشد‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ مصاديق‌ ‌آن‌ عكوف‌ ‌است‌.
(وَ الرُّكَّع‌ِ السُّجُودِ): ‌در‌ پيشگاه‌ عظمت‌ ذات‌ باري‌ ‌تعالي‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 26)- دعوت عام برای حجّ! به تناسب بحثی که در آیه گذشته پیرامون مسجد الحرام و زائران خانه خدا آمد در اینجا نخست به تاریخچه بنای کعبه به دست ابراهیم خلیل (ع) و سپس مسأله وجوب حجّ، و فلسفه آن، و بخشی از احکام این عبادت بزرگ اشاره می‌کند، ابتدا از داستان تجدید بنای کعبه شروع کرده، می‌گوید: «و (به خاطر بیاور) زمانی را که محل خانه کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم» تا در آن مکان اقدام به بنای خانه کعبه کند (وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ).
منظور از «بوّأنا» این است که خداوند مکان خانه کعبه را که در زمان آدم ساخته شده بود و در طوفان نوح ویران و آثارش محو گشته بود به ابراهیم (ع) نشان داد، توفانی وزید و خاکها را به عقب برد و پایه‌های خانه آشکار گشت، یا قطعه ابری آمده و در آنجا سایه افکند، و یا به هر وسیله دیگر خداوند محل اصلی خانه را برای ابراهیم معلوم و آماده ساخت، و او با همیاری فرزندش اسماعیل آن را تجدید بنا نمود.
سپس اضافه می‌کند، هنگامی که خانه آماده شد به ابراهیم خطاب کردیم:
این خانه را کانون توحید کن، و «چیزی را شریک من قرار مده، و خانه‌ام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجود کنندگان پاک کن» (أَنْ لا تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ).
در حقیقت ابراهیم (ع) مأمور بود خانه کعبه و اطراف آن را از هر گونه آلودگی ظاهری و معنوی و هر گونه بت و مظاهر شرک پاک و پاکیزه دارد، تا بندگان خدا در این مکان پاک جز به خدا نیندیشند، و مهمترین عبادت این سر زمین را که طواف و نماز است در محیطی پیراسته از هر گونه آلودگی انجام دهند.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۶


ترجمه

(به خاطر بیاور) زمانی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده ساختیم (تا خانه را بنا کند؛ و به او گفتیم:) چیزی را همتای من قرار مده! و خانه‌ام را برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان و سجودکنندگان (از آلودگی بتها و از هر گونه آلودگی) پاک ساز!

|و چون براى ابراهيم جايگاه كعبه را آماده كرديم [گفتيم: در اين كانون توحيد] چيزى را شريك من نكن، و خانه‌ام را براى طواف كنندگان و قيام كنندگان [به عبادت‌] و ركوع كنندگان و سجده كنندگان پاك دار
و چون براى ابراهيم جاى خانه را معين كرديم [بدو گفتيم:] «چيزى را با من شريك مگردان و خانه‌ام را براى طواف‌كنندگان و قيام‌كنندگان و ركوع‌كنندگان [و] سجده‌كنندگان پاكيزه دار.»
و (یاد آر) آن گاه که ما ابراهیم را در آن بیت الحرام تمکین دادیم (و به او وحی کردیم) که با من هیچ کس را شریک و انباز نگیر و خانه مرا برای طواف حاجیان و نمازگزاران و رکوع و سجود کنندگان (از لوث بتان و بت پرستان) پاک و پاکیزه دار.
و [یاد کن] هنگامی را که جای خانه [کعبه] را برای ابراهیم آماده کردیم [و از او پیمان گرفتیم] که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه ام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان [از پلیدی های ظاهری و باطنی] پاک و پاکیزه گردان.
و مكان خانه را براى ابراهيم آشكار كرديم و گفتيم: هيچ چيز را شريك من مساز و خانه مرا براى طواف‌كنندگان و به نمازايستادگان و راكعان و ساجدان پاكيزه بدار.
و چنین بود که برای ابراهیم جایگاه خانه کعبه را معین کردیم [و گفتیم‌] که برای من هیچ‌گونه شریک میاور و خانه‌ام را برای غریبان و مقیمان و نمازگزاران پاکیزه بدار
و [ياد كن‌] آنگاه كه جاى آن خانه را براى ابراهيم جايگاه [عبادت‌] ساختيم، [و گفتيم‌] كه هيچ چيز را با من انباز مگير و خانه مرا براى طواف‌كنندگان و بر پاايستادگان و ركوع‌كنان و سجده آرندگان- نمازگزاران- پاك دار.
(ای پیغمبر! به خاطر بیاور) زمانی را که محلّ خانه‌ی کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم و (پایه‌های قدیمی) آن را بدو نمودیم (و دستور دادیم به بازسازی آن بپردازد. هنگامی که خانه‌ی کعبه آماده شد، به ابراهیم خطاب کردیم که این خانه را کانون توحید کن و) چیزی را انباز من منمای و خانه‌ام را برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع برندگان و سجده برندگان (از وجود بتان و مظاهر شرک و از هرگونه آلودگی ظاهری و معنوی دیگر) تمییز و پاکیزه گردان.
و چون برای ابراهیم جای آن خانه [:کعبه] را آماده کردیم (بدو گفتیم:) «چیزی را با من شریک مگردان و خانه‌ام را- برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگانِ سجده‌کننده - پاکیزه گردان.»
و هنگامی که جایگاه گردانیدم برای ابراهیم جای خانه را که شرک نورز به من چیزی را و پاک گردان خانه مرا برای طواف‌کنندگان و بپای‌ایستادگان و رکوع‌کنندگان سجده‌کنندگان‌


الحج ٢٥ آیه ٢٦ الحج ٢٧
سوره : سوره الحج
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَوَّأْنَا»: آماده‌ساختیم. وارد کردیم. شناساندیم. «بَوَّأْنا لإِبْرَاهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ»: جای کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم. مکان قدیمی کعبه را به ابراهیم نشان دادیم. ابراهیم را به محلّ کعبه رساندیم. «شَیْئاً»: مفعول‌به یا مفعول مطلق است. «الطَّآئِفِینَ»: طواف کنندگان دور کعبه. «الْقَآئِمِینَ»: ایستادگان در نماز. «الرُّکَّعِ»: رکوع برندگان در نماز. «السُّجُودِ»: سجده‌برندگان در نماز. این سه واژه اشاره دارند به سه رکن از ارکان مهمّ نماز که قیام و رکوع و سجود است، و لذا ذکر آنها کنایه از خود نماز است. یادآوری: از آنجا که مکتب ابراهیم خلیل و محمّد مصطفی و همه انبیاء یکی است (نگا: آل‌عمران / ، یوسف / ، نحل / فرمان (لا تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ ...) در این آیه، و (أَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ ... وَ ...) و احکام مترتّب بر آن، متوجّه خاتم‌الانبیاء بوده است (تفسیر المنتخب، حجّ / ) و این است که در سال فتح مکّه بتها سرنگون و کعبه از لوث اصنام زدوده می‌گردد (نگا: تفسیر أضواء البیان، حجّ / ). لذا آیات بعدی خطاب به پیغمبر اسلام است (نگا: تفسیر ابن کثیر، حاشیه کازرونی بر تفسیر بیضاوی). در این صورت عطف بر جمله مقدّری مثل: اِقْتِدَآءً بِإِبْرَاهِیمَ است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ «26»

و (به يادآور) آنگاه كه مكان كعبه را براى ابراهيم آماده ساختيم (به او گفتيم:) هيچ گونه شركى نسبت به من روا مدار و خانه‌ى مرا براى طواف كنندگان وقيام كنندگان و ركوع كنندگان و سجده كنندگان پاكيزه دار.

پیام ها

1- ماجراى كعبه و ابراهيم واقعه‌اى است كه نبايد فراموش شود. «وَ إِذْ»

2- همه‌ى ما محتاج توفيقات الهى هستيم. «بَوَّأْنا»

جلد 6 - صفحه 33

3- مكان‌هاى مقدّس بايد در اختيار افراد مقدّس قرار گيرد. «بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ»

4- مردم دنيا، كعبه را از قديم مى‌شناختند. «الْبَيْتِ»

5- هيچ گونه شركى براى خدا مجاز نيست. «لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً»

6- اوّل طهارت درون، بعد پاكى برون. «لا تُشْرِكْ بِي‌- طَهِّرْ بَيْتِيَ»

7- خدمت به مسجد، افتخارى ابراهيمى است. «طَهِّرْ بَيْتِيَ»

8- تنها خودسازى كافى نيست، خدمت به خلق نيز لازم است. لا تُشْرِكْ بِي‌ ... طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ ...

9- هر كجا به خدا منسوب باشد مقدّس است و همه بايد به آن احترام بگذارند.

«طَهِّرْ بَيْتِيَ»

10- مركز عبادت بايد پاك باشد. «طَهِّرْ بَيْتِيَ»

11- نماز و نمازگزار به قدرى عزيز است كه حتّى ابراهيم بايد خادم مكان آن باشد. طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ‌ ... وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ

12- حقّ مسجد الحرام، طواف و قيام و نماز است و از ميان اينها طواف، پاداش بيشترى دارد. «لِلطَّائِفِينَ» (اين‌كه نام طواف قبل از ركوع آمده شايد اشاره به اين باشد كه در مسجدالحرام، طواف مهم‌تر از نماز است)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ «26»

وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ‌: و ياد بياور اى پيغمبر زمانى را كه تعيين مرجع كرديم براى حضرت ابراهيم عليه السّلام جاى خانه كعبه را در وقت ساختن، يعنى آن مكان را بازگشت او گردانيديم تا رجوع به آن نموده بر آن خانه بنا كند و عبادت نمايد.

چون در زمان نوح عليه السّلام خداى تعالى رفع خانه كعبه فرمود، پس حق تعالى امر نمود ابراهيم عليه السّلام را تا جاى آن خانه بسازد و در كيفيت دلالت و راهنمائى او اختلاف است:

1- حق تعالى ابرى فرستاد تا سايه افكند بر آن مقدار كه زمين خانه بوده.

2- باد را امر فرمود تا به اندازه آن زمين را برفت.

3- نزد بعضى جبرئيل بيامد و به دور آن مكان خطى كشيد و حضرت ابراهيم عليه السّلام بر اساس قديم بنا نمود.


«1». تفسير برهان، ج 3، روايت 3، ص 84 به نقل از ابن ابى عمير، چاپ دار الكتب العلميه قم.

«2». تفسير برهان، ج 3، روايت 4، ص 84 به نقل از ابن ابى عمير، چاپ دار الكتب العلميه قم.

جلد 9 - صفحه 42

و ابراهيم را به بندگى خود گرفتيم به اين وجه كه وحى فرموديم به او: أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً: اينكه شرك نياور به ذات من چيزى را، زيرا از شريك، منزه و مقدس باشم بلكه مرا به يگانگى پرستش و ستايش نما. وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ‌: و پاك ساز خانه مرا از بتها و جميع چيزهاى ناشايسته از اقذار و انجاس، لِلطَّائِفِينَ‌:

براى طواف كنندگان به دور آن، وَ الْقائِمِينَ‌: و براى ايستادگان در نماز، وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ: و ركوع كنندگان و سجود نمايندگان.

مراد به راكعان و قائمان و ساجدان نماز گزارندگانند. اين از قبيل تعبير شى‌ء است به اركان آن و به جهت دلالت بر آنكه آنها از معظم افعال نمازند، يا اشاره است به آنكه هر يك از آنها مستقلند در علت غائيه تطهير، چه برسد به آنكه با هم جمع شوند.

اكثر مفسران برآنند كه مراد به طائفين اهل آفاقند كه به طواف خانه توجه نمايند و به قائمين كسانى كه مقيم و موطن در آنند، و مراد به راكعان و ساجدان نمازگزارانند. «1» على بن ابراهيم قمى رحمه اللّه نقل نموده كه: چون ابراهيم خليل عليه السّلام خانه كعبه را تمام نمود، وحى شد به او كه همه مردم را به زيارت خانه بخوان. ابراهيم عليه السّلام گفت: آواز من به كجا رسد؟! خطاب رسيد: از تو ندا كردن، از من رسانيدن. پس خليل به فرمان ملك جليل در «مقام» و بنابر اشهر بر كوه «ابو قبيس» بر آمد و هر دو انگشت بر گوش نهاده به آواز بلند ندا نمود: اى مردمان، خداوند حج خانه خود را بر شما واجب و شما را بدان دعوت فرموده اجابت كنيد. حق تعالى صداى او را به جميع مردمان اهل عالم و به هر كه در اصلاب پدران و ارحام مادران بودند از مشرق تا مغرب رسانيد، و صداى دعوت او را به همه ذرات آدم شنوانيد، هر كس در علم الهى بود كه حج گزارد به جواب «لبيك اللهم لبيك» مبادرت نمود. «2»


«1». تفسير منهج الصّادقين، ج 6، ص 154، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

«2». تفسير برهان، ج 3، روايت 1، ص 85.

جلد 9 - صفحه 43


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «25» وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ «26» وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى‌ كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ «27» لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى‌ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ «28» ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ «29»

ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعامُ إِلاَّ ما يُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (30) حُنَفاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكانٍ سَحِيقٍ (31)

ترجمه‌

- همانا آنانكه كافر شدند و باز ميدارند از راه خدا و مسجد الحرام كه قرار داديم آنرا براى مردم با آنكه يكسان باشد مقيم در آن و وارد از اطراف و كسيكه اراده كند در آن عدول از حقّ را براى ستم نمودن ميچشانيم او را از عذاب دردناك‌

و ياد كن هنگامى را كه تعيين نموديم براى ابراهيم جاى خانه را و گفتيم كه شريك مگردان با من چيزيرا و پاك گردان خانه مرا براى طواف كنندگان و ايستادگان و ركوع كنندگانى كه سجود كنندگانند

و اعلام كن در ميان مردم بحج كه بيايند نزد تو پيادگان و بر هر شتر لاغرى كه آيند از هر راه دورى‌

تا مشاهده نمايند منفعتهائى براى خودشان و ياد نمايند نام خدا را در روزهاى معيّنى بر آنچه روزى كرد آنها را از زبان بستگان شتر و گاو و گوسفند پس بخوريد از آنها و بخورانيد محنت كشيده محتاج را

پس بايد زائل نمايند كثافتشان را و بايد ادا نمايند نذرهاشان را و بايد طواف نمايند خانه آزاد شده را

امر اين است و كسيكه بزرگ بدارد حرمتهاى خدا را پس آن بهتر است از براى او نزد پروردگارش و حلال شد براى شما شتر و گاو و گوسفند مگر آنچه خوانده شود بر شما پس اجتناب كنيد پليد را از جنس بتان و اجتناب كنيد گفتار ناروا


جلد 3 صفحه 600

را

با آنكه مايل باشيد بحقّ براى خدا و شريك قرار ندهيد با او و كسيكه شريك قرار دهد با او پس گويا كه در افتاده از آسمان پس ميربايد او را پرنده يا فرود ميآورد او را باد در جائى دور.

تفسير

- قمّى ره نقل فرموده كه نازل شد در باره قريش وقتى كه منع نمودند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را از ورود بمكّه و مراد از عاكف اهل مكّه و مراد از بادى كسانى هستند كه از بلاد ديگر وارد مكّه ميشوند و همه در آن يكسانند كسى حقّ ندارد مانع از نزول و دخول مردم در حرم شود و در نهج البلاغه در نامه‌ئى كه حضرت بعامل خود در مكّه نوشته توصيه فرموده كه از خانه‌هاى مكّه اجاره نگيرند چون خداوند فرموده عاكف و بادى در آن يكسانند و عاكف مقيم است و بادى كسى است كه بحج آمده و اهل آن نيست و اينمعنى در چند روايت ديگر تأكيد شده و تصريح فرموده‌اند كه حجّاج حقّ دارند وارد شوند بر اهل مكّه و آنها نبايد مانع شوند و در صدر اسلام بهمين ملاحظه خانه‌هاى مكّه در نداشته و اوّل كسيكه در گذاشت و مانع از ورود حاجّ شد معاوية بن ابى سفيان لعنة اللّه بود و كلمه سواء برفع نيز قرائت شده و بنابراين جمله خبريّه در مقام انشاء حكم است يعنى عاكف و بادى در آن يكسانند و بنابر قرائت نصب مفعول جعلنا يا حال از ضمير متّصل باو است و خبر انّ كه در صدر آيه است محذوف شده و بقرينه ذيل معذّبون است يعنى آنان كه چنين شدند و چنان كردند و ميكنند معذّبند چون بعدا فرموده و كسيكه اراده عدول از حدّ نمايد در حرم بستم ميچشانيم باو عذاب اليم را براى آنكه بمقتضاى اخبار سابقه مراد از مسجد الحرام حرم است مانند آيه أسرى كه در سوره بنى اسرائيل گذشت و محتمل است مفعول يرد براى افاده تعميم محذوف باشد يعنى و كسيكه اراده كند در حرم امريرا با آنكه متلبّس به الحاد و ظلم باشد معذّب خواهد بود در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل فرموده كه كسيكه عبادت كند در آن غير خداوند عزّ و جلّ را يا فرمانبردارى كند در آن از غير اولياء خدا پس او ملحد است بظلم و بر خداوند تبارك و تعالى لازم است كه بچشاند باو عذاب اليم را و نيز از آنحضرت در تفسير اين آيه نقل شده كه هر ظلمى الحاد است و زدن خادم بدون گناه از اين قبيل است و كمترين مراتب الحاد تكبّر است و در علل از آنحضرت‌


جلد 3 صفحه 601

نقل نموده كه هر ظلمى كه مرد بخود نمايد در مكّه از دزدى يا ستم بغير كم باشد يا زياد من آنرا الحاد ميدانم و براى اين نهى از سكونت در حرم شده و در بعضى از روايات الحاد در اين آيه بانكار حقّ امير المؤمنين عليه السّلام و ظلم بآنحضرت تفسير شده است و معلوم است كه تمام معاصى عدول از حقّ و حدّ و قصد است و نيز ظلم بنفس و ظلم بغير است و در حرم قبحش بيشتر و گناهش زيادتر خواهد بود چه رسد بشرك و انكار ولايت كه كفر واقعى است و خداوند در اينمقام متذكر فرموده پيغمبر خود را بذكر شمّه‌ئى از تشريفات خانه كعبه باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه مرجع قرار داديم و تعيين نموديم براى ابراهيم محلّ خانه كعبه را كه در آن خانه‌ئى بنا كند و گفتيم كه در عمارت بيت و عبادت در آن چيزيرا شريك من قرار مده و پاكيزه و منزّه نماخانه مرا از كلّيه نجاسات و كثافات چنانچه در كافى و تهذيب از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه بعد از تلاوت اين آيه فرمود پس سزاوار است از براى بنده كه داخل مكّه نشود مگر آنكه طاهر باشد و خود را از عرق و ساير كثافات تطهير كرده باشد و ظاهرا مراد از طائفين كسانى باشند كه براى طواف و زيارت بيت آمده‌اند و مراد از قائمين كسانى هستند كه آنجا اقامت و اعتكاف نموده‌اند و مراد از ركّع السّجود نماز گذارانند نه آنكه مراد از قائمين و ركّع السّجود نماز گذاران باشند چنانچه بعضى از مفسّرين گفته‌اند بملاحظه ذكر اركان نماز كه قيام و ركوع و سجود است چون در سوره بقره بجاى قائمين عاكفين ذكر شده بود و آيات بعضى مفسّر بعض ديگر است و ذكر حرف عطف قبل از ركّع و تركش بعد از آن شاهد اراده يك معناى ملازم با ركوع و سجود است كه نماز باشد علاوه بر آنكه ركوع بدون قيام محقق نميشود و ذكر قيام مستقّلا با فصل حرف عطف بين آن و ركّع السّجود مناسب با اراده معناى واحد از هر سه نيست و كلمه سجود ممكن است جمع ساجد باشد چون گفته‌اند اگر مصدر بر وزن فعول باشد جائز است اسم فاعل را بآن وزن جمع بست و بنابراين مرا در كوع كنندگان و سجود كنندگان باشد بحذف حرف عطف ولى بنظر حقير بهتر آنستكه مصدر باشد با حذف حرف جرّ قبل از آن و بنابراين مراد خم شوندگان براى سجود است چون اصل ركوع بمعناى خم شدن است و سجود انسب است كه‌


جلد 3 صفحه 602

كنايه از نماز و مقصود از تطهير بيت باشد خصوصا با انضمام ركوع بآن كه لطف مخصوصى دارد و آن در هر يك مستقلا نيست بلى اگر سجود را جمع ساجد و صفت ركّع قرار دهيم واجد آن لطف هست و احتياج بتقدير هم ندارد و ظاهرا اين وجه بهترين تراكيب متصوّره در كلام ميباشد و پس از اتمام بيت حضرت ابراهيم عليه السّلام مأمور شد كه اعلام نمايد وجوب حج را بتمام مردم دنيا اعمّ از موجودين در بسيط زمين و اصلاب آباء و ارحام امّهات تا روز قيامت و همه شنيدند و بعضى اجابت نمودند و مشرّف شدند بعدد لبّيكى كه گفتند و بعضى اجابت ننمودند و محروم شدند از اين فيض بزرگ چنانچه قمّى ره نقل نموده كه چون حضرت ابراهيم از بناء بيت فارغ شد و خداوند باوامر فرمود كه اعلام نمايد وجوب حج را بمردم عرضه داشت پروردگارا صداى من بتمام خلق نميرسد خداوند فرمود بعهده تو است اعلام و بعهده من است ايصال و آنحضرت بمقام ابراهيم رفت و آنروز مقام متّصل به بيت بود ولى از جاى خود بلند شد بقدرى كه از تمام كوهها بالاتر قرار گرفت پس آنحضرت دو انگشت خود را در گوش گذارد و روى خود را بمشرق و مغرب متوجّه نمود و فرمود ايّها النّاس واجب شد بر شما حج خانه آزاد شده پس اجابت كنيد پروردگارتان را و اجابت نمودند تمام مردميكه در اطراف و اكناف زمين و اصلاب رجال و ارحام نساء بودند بلبّيك آيا نمى‌بينيد كسانيكه ميآيند لبّيك ميگويند از امروز تا روز قيامت هر كس موفّق بحج شود آنروز اجابت دعوت خدا را نموده و در روايات ديگرى كه قريب به اين مضمون در اين باب وارد شده تصريح بتوفيق تشرّف بعدد لبّيك فرموده‌اند و آنكه عدم توفيق مستند بعدم اجابت آنروز است و مقتضاى اين روايات آنستكه مخاطب در اين آيه حضرت ابراهيم باشد كه خداوند براى پيغمبر ما حكايت فرموده و منافات ندارد با روايت كافى و تهذيب از امام صادق عليه السّلام كه فرموده پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ده سال در مدينه اقامت داشت و حج نفرمود تا اين آيه نازل شد و آنحضرت اعلام فرمود باهل مدينه و اطراف آن كه جمع شوند و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حج نمايند و مردم مجتمع گشتند و با آنحضرت حج نمودند و آداب آن را تعليم گرفتند چون پيغمبر ما مأمور بتبعيّت از ملّت حضرت ابراهيم جدّ امجد خود بوده خصوصا در مناسك و اعمال حج و نزول اين آيه در آنوقت شاهد بر لزوم‌


جلد 3 صفحه 603

اجراء آن سنّت سنيّه است در هر حال خداوند پس از امر باعلام نتيجه آن را بيان فرموده كه بيايند پيادگان چون رجال جمع راجل بمعناى پياده است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه رجّال بضم و تشديد قرائت فرموده و سواره بر هر شتر لاغرى از زحمت دورى راه كه ميآيند آن شتران از هر راه گشاده دور از اطرافى و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه يأتون قرائت فرموده و بنابراين صفت حجّاج است و مربوط بضامر نيست يا جمله مستأنفه است و اشكال لزوم مطابقه صفت با موصوف در افراد و جمع را ندارد تا محتاج بجواب شود كه مراد جنس ضامر است و حكمت اين ايجاب و دعوت بحج آنستكه مشاهده نمايند و واصل شوند مردم بمنافع دينى و دنيوى كه خداوند براى آنها مقدّر فرموده در حج و زيارت خانه كعبه كه بالاتر از همه بيرون آمدن از گناهان است و اجابت دعوت حقّ و تقرّب باو از طريق عبادت و اطاعت با خضوع و خشوع و تحمّل مشقّت سرما و گرما و زحمت مسافرت و بذل مال و جان در راه محبّت جانان و نيل برضوان و ملاقات اخوان و اطلاع بر احوال آنان و كمك بافقرا و ضعفاء آنسامان و تحصيل علم و ادب و تعظيم شعائر دين و مذهب و احياء سنّت ابراهيم و اسماعيل مفخر عجم و عرب و ساير فوائد سياسى كه در اين اجتماع براى عموم مسلمانان ملحوظ شده كه مجال ذكر آنها نيست و همه ميدانند چه قدر مفيد است مسلمين دنيا سالى يكمرتبه يكجا جمع شوند افسوس كه معاندين نگذاشتند مسلمانان اتّفاق كلمه داشته باشند و الا با اين اجتماع ساليانه مسلّما بر عالم حكومت ميكردند و نيز ثمره اين دعوت آنست كه موفق شوند بذكر خداوند و بردن نام او در روزهاى معلومى كه در مكّه و منى بسر ميبرند كه روز عيد قربان و سه روز بعد از آن است در وقت نحر و ذبح حيوانات زبان بسته از شتر و گاو و گوسفند كه خداوند روزى حلال آنها فرموده و بعد از پانزده نماز كه اوّل آنها ظهر روز عيد است و مستحب است بگويند اللّه اكبر اللّه اكبر لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و للّه الحمد اللّه اكبر على ما هدانا و الحمد للّه على ما ابلانا و اللّه اكبر على ما رزقنا من بهيمة الانعام در تعقيب هر نماز تا صبح روز سيزدهم و در ساير اوقات آن ايّام از اذكار و او راد وارده چنانچه در جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ايّام معلومات روز قربان و سه روز بعد از آنست و ايّام‌


جلد 3 صفحه 604

معدودات دهه ذى الحجّه است و از امام صادق عليه السّلام بايّام تشريق تفسير شده و در عوالى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد از ذكر تكبيرات بعد از پانزده نماز است كه اوّل آنها ظهر عيد است و در بعضى از اقوال و روايات ايّام معلومات بدهه اوّل ذو الحجّه تفسير شده ولى بر خلاف ظاهر آيه شريفه و صريح روايات ديگر است و معتمد همانستكه ذكر شد و اينكه گفته‌اند دهه اوّل ذو الحجّه را ايّام معلومات خوانده‌اند براى آنكه مردم آن ايّام را مقيّد بودند بدانند چون بايد آخرش حج نمود اگر صحيح باشد نسبت بايّام نحر و ذبح هم ميتوان گفت و ظاهر آيه آنست كه ذكر در وقت نحر و ذبح است لذا بعد از آن فرموده پس بخوريد از آن و بخورانيد در مانده محنت كشيده محتاج فقير را و در كافى از امام صادق عليه السّلام بائس فقير بزمين گيرى كه نتواند از محلّ خود خارج شود تفسير شده و در جاى ديگر بائس را بفقير تفسير فرموده‌اند و ظاهرا مراد بيان مصرف است پس بايد بيرون آيند از احرام بازاله كثافت بدن از تراشيدن سر و گرفتن ناخن و زدن شارب و شستشوى بدن و ازاله موهاى آن و امثال اينها و بهتر آنست كه بيرون آيند از كثافات معنوى بلقاء امام عليه السّلام در حال حضور و زيارت قبور ائمه اطهار در حال غيبت و بايد وفا كنند بنذرهاى خودشان كه براى توفيق بحج نموده‌اند و غير آن از نذورات براى خانه كعبه و حضور امام عليه السّلام و بايد طواف نساء نمايند تا زن بر آنان حلال شود بعد از طواف زيارت و سعى كه موجب حلّيّت بوى خوش است و آداب طواف در مناسك حج ذكر شده و مراد از بيت عتيق خانه كعبه است چون آزاد است از ملكيّت خلق و آزاد شده از غرق در زمان طوفان و از تسلّط جبّاران در گردش دوران و براى آنكه قديمى است و اوّل خانه‌ئى است كه وضع شده براى مردم و در روايت از امام باقر عليه السّلام بوجه تسميه اوّل و از امام صادق عليه السّلام بوجه تسميه دوم تصريح شده است و خداوند بعد از بيان شمّه‌ئى از احكام حج براى فصل بين كلام سابق و لا حق فرموده ذالك يعنى امر از اين قرار است و پس از آن فرموده و كسيكه تعظيم كند و بزرگ نمايد محترمات و احكام الهى را كه هتك آنها حرام است پس آن بهتر است نزد پروردگارش از جهت اجر و ثواب و بعضى حرمات را عبارت از حرم و بيت و مسجد مكّه و ماه ذو الحجّه كه همه حرامند دانسته‌اند و حلال‌


جلد 3 صفحه 605

شد از براى شما شتر و گاو و گوسفند مگر آنچه تلاوت شود بر شما در سوره مائده مانند مردار و آنچه نام خداوند در وقت ذبح آن برده نشده بلكه نام بتان بر او برده شده و ساير محرّمات مذكوره در آن سوره و اجتناب نمائيد از جنس پليدى كه آن بتها است و پرهيز نمائيد از گفتار ناهنجار و دروغ و افترا و در بعضى از روايات بشمول رجس آلات قمار را و قول زور غنا و ساير اقوال ملهيه را تصريح فرموده‌اند و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده كه شهادت دروغ معادل با شرك بخدا است و باين آيه استدلال فرموده است و بايد مردم اطاعت او امر الهيّه را بنمايند در حاليكه پاك باشند از عقايد باطله و مستقيم در طريقه حقّه براى خدا و غير خدا را با او شريك قرار ندهند در اعمال حج و غيرها و كسيكه مشرك بخدا شود مانند آنستكه از آسمان افتاده و پرندگان گوشت بدن او را ربوده‌اند يا باد او را بجاى بسيار دورى پرتاب نموده چون كسيكه از طريقه حقّه تجاوز نمود هوا و هوسهاى باطله مانند مرغان لاشخور باو احاطه ميكنند و افكار و عقايد او را متفرّق مينمايند و هر مفسدى او را بجانب خود ميكشد يا شيطان بكلّى او را از وادى حقّ و حقيقت دور ميكند كه راه نجاتى براى او نباشد و اين از قبيل تشبيه معقول بمحسوس است و براى تصوير بلندى مقام توحيد و پستى شرك و دورى آن از حقّ و حقيقت ذكر شده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذ بَوَّأنا لِإِبراهِيم‌َ مَكان‌َ البَيت‌ِ أَن‌ لا تُشرِك‌ بِي‌ شَيئاً وَ طَهِّر بَيتِي‌َ لِلطّائِفِين‌َ وَ القائِمِين‌َ وَ الرُّكَّع‌ِ السُّجُودِ «26»

و زماني‌ ‌که‌ جاي‌ داديم‌ ‌از‌ ‌براي‌ ابراهيم‌ مكان‌ بيت‌ الحرام‌ ‌را‌، دستور داديم‌

جلد 13 - صفحه 290

باو ‌اينکه‌ ‌که‌ شرك‌ نياورد ‌به‌ خداوند متعال‌ هيچ‌ شيئي‌ ‌را‌ و تطهير كند كعبه معظّمه‌ ‌را‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ طواف‌ حول‌ كعبه‌ مي‌كنند و قيام‌ ‌به‌ نماز ‌در‌ مقام‌ ابراهيم‌ مي‌كنند و ‌در‌ پيشگاه‌ احديّت‌ ركوع‌ و سجود دارند.

(وَ إِذ بَوَّأنا لِإِبراهِيم‌َ): بوّأ بمعني‌ جاي‌ دادن‌ و جاگير شدن‌ و منزل‌ نمودن‌ ‌است‌ چنانچه‌ مي‌فرمايد: «وَ لَقَد بَوَّأنا بَنِي‌ إِسرائِيل‌َ مُبَوَّأَ صِدق‌ٍ» يونس‌ آيه 93.

«وَ الَّذِين‌َ هاجَرُوا فِي‌ اللّه‌ِ مِن‌ بَعدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُم‌ فِي‌ الدُّنيا حَسَنَةً» نحل‌ آيه 43.

«وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ لَنُبَوِّئَنَّهُم‌ مِن‌َ الجَنَّةِ غُرَفاً» عنكبوت‌ آيه 58 ‌الي‌ ‌غير‌ ‌ذلک‌ ‌از‌ آيات‌.

‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ حضرت‌ ابراهيم‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ اسماعيل‌ و هاجر ‌را‌ آورد نزد بيت‌ و عرض‌ كرد: «رَبَّنا إِنِّي‌ أَسكَنت‌ُ مِن‌ ذُرِّيَّتِي‌ بِوادٍ غَيرِ ذِي‌ زَرع‌ٍ عِندَ بَيتِك‌َ المُحَرَّم‌ِ» ابراهيم‌ آيه 43. خداوند امر فرمود ابراهيم‌ ‌را‌ ‌به‌ بناء بيت‌ ‌که‌ حضرت‌ آدم‌ پي‌ريزي‌ ‌آن‌ ‌را‌ كرده‌ ‌بود‌ ‌که‌ مفاد:

(مَكان‌َ البَيت‌ِ) امر آخر آمد:

(أَن‌ لا تُشرِك‌ بِي‌ شَيئاً): حضرت‌ ابراهيم‌ ‌در‌ زمان‌ جواني‌ شرك‌ نداشت‌ و ‌در‌ مقابل‌ مشركين‌ دنيا قيام‌ فرمود چه‌ معني‌ دارد ‌در‌ سن‌ّ پيري‌ خطاب‌ ‌لا‌ تشرك‌ باو بشود!‌-‌ ممكن‌ ‌است‌ چون‌ مشركين‌ مكّه‌ مخصوصا قريش‌ ‌خود‌ ‌را‌ منتسب‌ ‌به‌ ابراهيم‌ مي‌دانستند و مي‌گفتند ‌که‌ دستگاه‌ شرك‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌او‌ داريم‌ خداوند بفرمايد ‌که‌: ابراهيم‌ ‌لم‌ يشرك‌ باللّه‌ طرفة عين‌، و ممكن‌ ‌است‌ مراد شرك‌ ‌در‌ بناي‌ كعبه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بتنهايي‌ بنا كند.

(وَ طَهِّر بَيتِي‌َ): ‌در‌ ‌اينکه‌ امر خطاب‌ ‌به‌ اسماعيل‌ ‌هم‌ شد ‌در‌ آيه شريفه‌: «وَ إِذ يَرفَع‌ُ إِبراهِيم‌ُ القَواعِدَ مِن‌َ البَيت‌ِ وَ إِسماعِيل‌ُ» بقره‌ آيه 127. «وَ عَهِدنا إِلي‌ إِبراهِيم‌َ وَ إِسماعِيل‌َ أَن‌ طَهِّرا بَيتِي‌َ لِلطّائِفِين‌َ وَ العاكِفِين‌َ وَ الرُّكَّع‌ِ السُّجُودِ» بقره‌ آيه 125 (لِلطّائِفِين‌َ): ‌که‌ ‌از‌ اطراف‌ عالم‌ مي‌آيند ‌براي‌ طواف‌ كعبه‌

جلد 13 - صفحه 291

(وَ القائِمِين‌َ) ظاهرا مراد همان‌ عاكفين‌ ‌در‌ سوره بقره‌ ‌باشد‌، و ممكن‌ ‌است‌ قيام‌ بعبادت‌ و صلوة ‌باشد‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ مصاديق‌ ‌آن‌ عكوف‌ ‌است‌.

(وَ الرُّكَّع‌ِ السُّجُودِ): ‌در‌ پيشگاه‌ عظمت‌ ذات‌ باري‌ ‌تعالي‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 26)- دعوت عام برای حجّ! به تناسب بحثی که در آیه گذشته پیرامون مسجد الحرام و زائران خانه خدا آمد در اینجا نخست به تاریخچه بنای کعبه به دست ابراهیم خلیل (ع) و سپس مسأله وجوب حجّ، و فلسفه آن، و بخشی از احکام این عبادت بزرگ اشاره می‌کند، ابتدا از داستان تجدید بنای کعبه شروع کرده، می‌گوید: «و (به خاطر بیاور) زمانی را که محل خانه کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم» تا در آن مکان اقدام به بنای خانه کعبه کند (وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ).

منظور از «بوّأنا» این است که خداوند مکان خانه کعبه را که در زمان آدم ساخته شده بود و در طوفان نوح ویران و آثارش محو گشته بود به ابراهیم (ع) نشان داد، توفانی وزید و خاکها را به عقب برد و پایه‌های خانه آشکار گشت، یا قطعه ابری آمده و در آنجا سایه افکند، و یا به هر وسیله دیگر خداوند محل اصلی خانه را برای ابراهیم معلوم و آماده ساخت، و او با همیاری فرزندش اسماعیل آن را تجدید بنا نمود.

سپس اضافه می‌کند، هنگامی که خانه آماده شد به ابراهیم خطاب کردیم:

این خانه را کانون توحید کن، و «چیزی را شریک من قرار مده، و خانه‌ام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجود کنندگان پاک کن» (أَنْ لا تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ).

در حقیقت ابراهیم (ع) مأمور بود خانه کعبه و اطراف آن را از هر گونه آلودگی ظاهری و معنوی و هر گونه بت و مظاهر شرک پاک و پاکیزه دارد، تا بندگان خدا در این مکان پاک جز به خدا نیندیشند، و مهمترین عبادت این سر زمین را که طواف و نماز است در محیطی پیراسته از هر گونه آلودگی انجام دهند.

نکات آیه

۱ - تأسیس کعبه به دست ابراهیم(ع)، واقعه اى بس مهم و شایان یادآورى (و إذ بوّأنا لإبرهیم مکان البیت) «إذ» اسم زمان در محل نصب و مفعول براى «اُذکر» محذوف است; یعنى، «به یاد بسپار آن زمانى را که ما...».

۲ - کعبه، محل عبادت حضرت ابراهیم(ع) (و إذ بوّأنا لإبرهیم مکان البیت) «تبوِئة» (مصدر «بوّأنا») به معنا مَبائه و مرجع قراردادن است; یعنى، «به خاطر بسپار آن زمانى را که ما محل کعبه را براى ابراهیم(ع) محل مراجعه قراردادیم». مراجعه مکرر حضرت ابراهیم (ع) به محل کعبه یا به منظور عبادت خدا بوده است و یا براى ساختن بناى آن، برداشت فوق بر پایه احتمال اول است.

۳ - محل کعبه، محلى تعیین شده از جانب خدا براى عبادت (و إذ بوّأنا لإبرهیم مکان البیت)

۴ - حضرت ابراهیم(ع)، بنیان گذار کعبه و معمار آن (و إذ بوّأنا لإبرهیم مکان البیت)

۵ - کعبه، جلوه گاه توحید و یکتاپرستى (و إذ بوّأنا لإبرهیم مکان البیت أن لاتشرک بى شیئًا)

۶ - هیچ کس به جز خدا، شایسته پرستش نیست. (أن لاتشرک بى شیئًا)

۷ - اخلاص در عبادت و پرهیز از آلوده کردن آن از هر عمل غیر الهى، توصیه خداوند به حضرت ابراهیم(ع) (أن لاتشرک بى شیئًا)

۸ - عبادت هاى آلوده به شرک، فاقد ارزش در پیشگاه خداوند (أن لاتشرک بى شیئًا)

۹ - کعبه، خانه اى بسیار مقدس و داراى حرمتى بس والا در پیشگاه خداوند (و طهّر بیتى) اضافه «بیت» به «یاى» متکلم، اضافه تشریفیه و بیانگر مطلب یاد شده است.

۱۰ - تولیت کعبه، پاکیزه و آماده سازى آن براى زائران، از وظایف الهى حضرت ابراهیم(ع) (و طهّر بیتى للطّائفین)

۱۱ - تولیت مسجدالحرام و آماده سازى آن براى زائران بیت اللّه، مسؤولیتى بر عهده رهبران جامعه توحیدى (أن لاتشرک بى شیئًا و طهّر بیتى للطّائفین)

۱۲ - شرک ورزى، دور شدن از طهارت و پاکى و آلوده شدن به پلیدى و ناپاکى است. (أن لاتشرک بى شیئًا و طهّر بیتى)

۱۳ - لزوم پاسدارى از حرمت مسجدالحرام و محفوظ داشتن آن از آلودگى هاى ظاهرى و پلیدى هاى باطنى (مظاهر شرک) (أن لاتشرک بى شیئًا و طهّر بیتى)

۱۴ - طواف، قیام، رکوع و سجود (نماز) از آداب زیارت مسجدالحرام (و طهّر بیتى للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود) ظاهر این است که مراد از «القائمین و الرکع السجود» نمازگزاران است; یعنى، «خانه مرا براى طواف کنندگان و نمازگزاران آماده کن».

۱۵ - لزوم تقدیم طواف بر نماز در زیارت مسجدالحرام (للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود)

۱۶ - قیام، رکوع و سجود، از ارکان نماز (و القائمین و الرکّع السجود)

۱۷ - طواف و نماز، از تکالیف مقرر در شریعت حضرت ابراهیم(ع) (و طهّر بیتى للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود)

روایات و احادیث

۱۸ - «عن أبى عبد اللّه(ع): ... فلمّا أمر اللّه عزّوجلّ إبراهیم أن یبنى البیت و لم یدر فى أىّ مکان یبنیه فبعث اللّه جبرئیل فخط له موضع البیت...; از امام صادق(ع) روایت شده است: ...چون خداوند عزّوجلّ حضرت ابراهیم(ع) را مأمور بناى کعبه کرد، او نمى دانست کعبه را در کجا بنا کند; خداوند جبرئیل را فرستاد و او در جاى کعبه، براى وى خط کشید...».[۱]

موضوعات مرتبط

  • ابراهیم(ع): تعالیم دین ابراهیم(ع) ۱۷; توصیه به ابراهیم(ع) ۷; طواف در دین ابراهیم(ع) ۱۷; مسؤولیت ابراهیم(ع)۱۰; مکان عبادت ابراهیم(ع) ۲; نقش ابراهیم(ع) ۱، ۴; نماز در دین ابراهیم(ع) ۱۷
  • توحید: توحید عبادى ۶
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۶
  • خدا: توصیه هاى خدا ۷; نقش خدا ۳
  • ذکر: ذکر بناى کعبه ۱
  • رهبران دینى: مسؤولیت رهبران دینى ۱۱
  • شرک: بى ارزشى شرک عبادى ۸; پلیدى شرک ۱۲; حقیقت شرک ۱۲
  • عبادت: اخلاص در عبادت ۷; عبادت بى ارزش ۸
  • کعبه: احترام کعبه ۹; بانیان کعبه ۱; بنیانگذار کعبه ۴; تاریخ کعبه ۱، ۴; تطهیر کعبه ۱۰; عبادت در کعبه ۲، ۳; فضیلت کعبه ۵، ۹; قداست کعبه ۹; متولیان کعبه ۱۰; منشأ تعیین کعبه ۳، ۱۸; نشانه هاى توحید عبادى در کعبه ۵
  • مسجدالحرام: آداب زیارت مسجدالحرام ۱۴; اهمیت تطهیر مسجدالحرام ۱۳; اهمیت محافظت از مسجدالحرام ۱۳; رکوع در مسجدالحرام ۱۴; سجده در مسجدالحرام ۱۴; طواف در مسجدالحرام ۱۴، ۱۵; متولیان مسجدالحرام ۱۱; نماز در مسجدالحرام ۱۴، ۱۵
  • نماز: ارکان نماز ۱۶; رکوع در نماز ۱۶; سجده در نماز ۱۶; قیام در نماز ۱۶

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۶۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۲۸- ، ح ۳۷۶.