الحجر ٥٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link176 | آيات ۴۹ - ۸۴،سوره حجر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link176 | آيات ۴۹ - ۸۴،سوره حجر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link177 | بشارت و انذار در يك داستان و ارتباط آن با داستانهاىقبل]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link177 | بشارت و انذار در يك داستان و ارتباط آن با داستانهاىقبل]] | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link186 | (چند روايت در ذيل برخى از آيات گذشته )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link186 | (چند روايت در ذيل برخى از آيات گذشته )]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۸#link26 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۸#link26 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ «58» | |||
گفتند: ما به سوى قومى تبهكار فرستاده شدهايم (تا آنان را هلاك كنيم) | |||
===پیام ها=== | |||
1- فرشتگان قبل از انجام مأموريّت، رهبران الهى را در جريان مىگذاشتند. «قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا» | |||
2- فرشتگان ماموران خدا هستند. همانگونه كه براى مؤمنان دعا مىكنند «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا» «2» نسبت به مجرمان حامل قهر الهى مىشوند. «أُرْسِلْنا» | |||
3- سلسله مراتب بايد حفظ شود. با اينكه مسئله مربوط به قوم لوط است، امّا فرشتگان ابتدا حضرت ابراهيم را در جريان قرار دادند، سپس حضرت لوط را، زيرا حضرت لوط تحت ولايت حضرت ابراهيم بوده است. «إِنَّا أُرْسِلْنا» | |||
4- كيفر مجرمان تنها در آخرت نيست. «أُرْسِلْنا، مُجْرِمِينَ» | |||
5- اگر گناه، عمومى شد و توبهاى در كار نبود، قهر الهى حتمى است. «أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ» | |||
---- | |||
«1». يكى از مصاديق ضالين و گمراهان كه در نماز از آنها اعلام برائت مى كنيم افراد ما يوس و ناءميد مى باشند. | |||
«2». غافر، 7. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 468 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (58) | |||
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا: گفتند ملائكه در جواب ابراهيم عليه السّلام بدرستى كه ما فرستاده شدهايم. إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ: به سوى گروهى كه گناهكارانند به انهماك در كفر و طغيان. به اين كلام اخبار دادند بر هلاك ايشان، و اقتصار بر اين به جهت معلوم بودن آنكه ارسال ملائكه به قوم كفار براى هلاكت خواهد بود. مراد قوم لوط مىباشد. | |||
مختصر قصه آنكه: لوط مدت سى سال مبعوث به قوم، لكن از ايشان نبود. | |||
جلد 7 - صفحه 123 | |||
دعوت نمود آنها را به اوامر الهى و نهى از مناهى و تحريص به طاعت سبحانى، نپذيرفتند، و بناى سرپيچى گذاشتند. از جنابت تطهير نمىكردند، به حدى بخيل و خسيس بودند كه كشانيد آنها را به گناه عظيمى. چون سر راه كاروان مصر و شام بودند، مهمانان زياد بر آنها وارد مىشد. رذالت و خسّت ايشان سبب شد كه در عوض پذيرائى، اسباب رسوائى را فراهم داشتند براى زجرت نه براى شهوت. بتدريج توليد دردى در آنها شد كه به طلب آن اقدام نمودند، لا جرم مورد سخط و غضب الهى واقع شدند كه ملائكه براى اهلاك نازل گرديدند، و به حضرت ابراهيم عليه السّلام خبر دادند كه تمام آنها را هلاك كنيم. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ (51) إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ (52) قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ (53) قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِي عَلى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ (54) قالُوا بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ (55) | |||
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ (56) قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (57) قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (58) إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ (59) إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ (60) | |||
ترجمه | |||
و خبر ده ايشانرا از مهمانان ابراهيم | |||
هنگاميكه داخل شدند بر او پس گفتند سلام گفت همانا ما از شما ترسانيم | |||
گفتند نترس همانا ما مژده ميدهيم تو را به پسرى دانا | |||
گفت آيا مژده داديد مرا در حاليكه رسيد مرا پيرى پس بچه مژده ميدهيد | |||
مرا گفتند مژده داديم تو را براستى پس مباش از نااميدان | |||
گفت و كيست كه نااميد شود از رحمت پروردگارش مگر گمراهان | |||
گفت پس چيست كار شما اى فرستادگان | |||
گفتند همانا ما فرستاده شديم بسوى گروهى گناهكاران | |||
مگر | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 257 | |||
خانواده لوط همانا ما نجات دهندگانيم ايشانرا تمامى | |||
مگر زنش را كه تقدير نموديم همانا او باشد از بازماندگان. | |||
تفسير | |||
ضيف در اصل مصدر بوده و بمعناى وصف استعمال ميشود در واحد و كثير و گاهى باضياف جمع بسته ميشود و اينجا مراد ملائكهاند كه بر حضرت ابراهيم عليه السّلام برسم ميهمانى وارد شدند و چون از طعامى كه براى ايشان حاضر فرموده بود تناول ننمودند آنحضرت خائف شد كه مبادا قصد سوئى داشته باشند چون در پيش آنها اين رسم بود و كلمه سلاما ظاهرا منصوب بفعل مقدّر است يعنى گفتند نسلّم عليك سلاما و حضرت جواب فرمود چنانچه در سوره هود ذكر شده و تفصيل اين قصه آنجا گذشت و تكرار نميشود فقط نكته قابل ذكر اين است كه اينجا عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از غلام عليم اسمعيل است از هاجرو از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ابراهيم عليه السّلام سه سال بعد از بشارت مكث فرمود پس بشارت ديگرى آمد از طرف خداوند براى او باسماعيل و آنجا در قرآن تصريح شده بود كه بشارت باسحاق داده شد لذا در منهج و غيره اين بشارت را باسحاق راجع نمودهاند بدون نقل خلاف و تحقيق آنست كه دو بشارت بوده يكى بحضرت ابراهيم كه در اين آيه ذكر شده راجع بولادت حضرت اسمعيل براى او و ديگر بساره خاتون زوجه معقوده آنحضرت راجع بولادت حضرت اسحق براى او در سوره هود لذا آنجا حضرت ساره تعجّب كرد و اينجا حضرت ابراهيم چون بسن پيرى رسيده بود و اولادش نشده بود و از روى تعجّب فرمود بچه بشارت ميدهيد مرا تا معلوم شود بنحو حقيقت است يا مجاز و از پيش خود ميگويند يا از جانب خدا و آنها عرضه داشتند بنحو حقّ و حقيقت و راستى و درستى از جانب پروردگار پس مباش از نااميدان و مأيوسان از رحمت حق و اگر اين بشارت راجع بولادت حضرت اسحق بود جاى تعجّب و يأس آنحضرت نبود چون او حضرت اسمعيل را داشت و مرديكه خداوند باو اولادى داده از ولد ديگرى كه باو عنايت شود تعجّب نميكند و مأيوس نميشود در هر حال حضرت ابراهيم در جواب ملائكه فرمود كه من مأيوس از رحمت خدا نيستم بر حسب اسباب ظاهرى نااميد شده بودم و اكنون اميدوار شدم چون مأيوس نميشوند از رحمت خدا مگر گمراهان و ظاهرا اين يك قصّه است كه خداوند در دو جا بمناسبت | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 258 | |||
ذكر فرموده اينجا ظاهرا براى بيان رحمت بر دوستان و غضب بر دشمنان است و اوّلا بشارت بحضرت ابراهيم دادهاند و بعدا براى رفع نگرانى حضرت ساره باو نيز بشارت داده شده و هر جا قسمتى از اين قصّه ذكر شده چنانچه در كلام الهى معمول است و جمله على ان مسّنى الكبر ظاهرا حاليّه است يعنى با حال اصابت پيرى بمن و مراد از گمراهى خطاء در طريق معرفت خدا و وسعت رحمت و عموم قدرت او است و پس از وصول بشارت و حصول اطمينان حضرت ابراهيم از ملائكه سؤال نمود كه شما براى چه كار نازل شديد عرضه داشتند ما فرستاده شديم براى عذاب قوم لوط كه اهل فسق و فجورند مگر خانواده او كه ايشانرا تمامى نجات خواهيم داد جز زنش را كه مقدّر نموديم ما بامر خداوند كه باقى باشد با قوم و هلاك شود و در علل از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه هميشه حضرت لوط و ابراهيم عليه السّلام منتظر نزول عذاب بر قوم لوط بودند و خداوند براى منزلت و مقام آن دو بزرگوار در عذاب تأخير ميفرمود و چون خداوند اراده فرمود آنها را عذاب فرمايد مقدّر فرمود كه عوض دهد بحضرت ابراهيم از عذاب قوم لوط غلام عليم را تا موجب تسلّى خاطر او شود از مصيبتش بهلاك قوم پس مبعوث فرمود فرستادگانى را بسوى آنحضرت كه بشارت دهند او را باسماعيل از هاجر و غلام عليم او است و قرابت نسبى و سببى حضرت لوط با حضرت ابراهيم عليه السّلام و علاقمندى آنحضرت باو و كسانش در سوره اعراف و هود گذشت و مؤكّد مضمون اين روايت و روايت عيّاشى از آنحضرت كه قريب باين معنى است ميباشد و شايد تكرار بشارت اسماعيل عليه السّلام براى ظهور حضرت ختمى مرتبت از او باشد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالُوا إِنّا أُرسِلنا إِلي قَومٍ مُجرِمِينَ (58) | |||
گفتند محققا ما ملائكه فرستاده شدهايم براي هلاكت قوم گنهكاران که قوم لوط باشند. | |||
شرح قوم لوط را در سوره اعراف آيه 80 الي 84 در هشت صفحه از صفحه 373 الي 380 در مجلد پنجم مفصلا بيان كرديم از نسب لوط و اعمال قوم لوط و نزول عذاب بر آنها و ساير خصوصيات و تنبيهات مستفاد از آيات قرآني و حديث مفصلي از حضرت باقر عليه السلام و استشهاد بآيات شريفه و احكام لواطه و حد آن و حكم لواط با زوجه و امه و غير اينها احتياج بتكرار ندارد بآنجا مراجعه فرمائيد فقط مختصرا بتفسير آيات قناعت ميكنيم. | |||
قالوا ملائكه إِنّا أُرسِلنا مرسل بكسر خداوند و بفتح ملائكه إِلي قَومٍ مُجرِمِينَ تعبير بقوم براي اينست که لوط از حيث نسب و حسب با قوم مناسبتي نداشته إِلي قَومِ لُوطٍ بسبب كثرة معاصي و اسراف در معصية و اعظم آنها لواط بود در سر جادهها و معبر ناس بدون شرم و حيا و يكي از معاصي آنها اخراج ضرطه در محافل و مجالس بدون شرم و حيا، چنانچه در دو حديث از حضرت باقر و حضرت صادق عليهما السّلام است که تفسير فرمودند آيه شريفه را. | |||
وَ تَأتُونَ فِي نادِيكُمُ المُنكَرَ عنكبوت آيه 29. | |||
باين عمل شنيع و ما از اينکه دو حديث بضميمه آيه شريفه. | |||
وَ يَنهي عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنكَرِ وَ البَغيِ نحل آيه 92. | |||
استفاده كرديم حرمت اينکه عمل شنيع را بترتيب صغري و كبري به اينكه (هذا منكر للخبرين و کل منكر منهي عنه للآية فهذا منهي عنه). | |||
54 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 58)- «گفتند: ما به سوی یک قوم گنهکار فرستاده شدهایم» (قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلی قَوْمٍ مُجْرِمِینَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۰
ترجمه
الحجر ٥٧ | آیه ٥٨ | الحجر ٥٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ»: قوم بزهکاری. مراد قوم لوط است و نکرهآمدن و توصیف به گناهکاری برای خوار داشتن و نکوهش ایشان است.
تفسیر
- آيات ۴۹ - ۸۴،سوره حجر
- بشارت و انذار در يك داستان و ارتباط آن با داستانهاىقبل
- از مغفرت خدا ماءيوس و از رحمت او نااميد نباشيد
- بيان آيات مربوط به ورود مهمانان ابراهيم (ع )
- تعجب ابراهيم از بشارت داده شدن به فرزند، بر اساس استبعاد عادى بوده است
- معناى ((غابر)) و مراد از اينكه همسر لوط از ((غابرين )) بوده است
- وارد شدن ملائكه بر ((لوط)) عليه السلام و گفتگوى بين ايشان و آن حضرت
- قضاى الهى به قطع نسل و انقراض قوم لوط
- معناى آيه ((لعمرك انهم لفى سكرتهم يعمهون ...))
- توضيحى در مورد ((اصحاب ايكه )) و ((اصحاب حجر))
- (چند روايت در ذيل برخى از آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ «58»
گفتند: ما به سوى قومى تبهكار فرستاده شدهايم (تا آنان را هلاك كنيم)
پیام ها
1- فرشتگان قبل از انجام مأموريّت، رهبران الهى را در جريان مىگذاشتند. «قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا»
2- فرشتگان ماموران خدا هستند. همانگونه كه براى مؤمنان دعا مىكنند «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا» «2» نسبت به مجرمان حامل قهر الهى مىشوند. «أُرْسِلْنا»
3- سلسله مراتب بايد حفظ شود. با اينكه مسئله مربوط به قوم لوط است، امّا فرشتگان ابتدا حضرت ابراهيم را در جريان قرار دادند، سپس حضرت لوط را، زيرا حضرت لوط تحت ولايت حضرت ابراهيم بوده است. «إِنَّا أُرْسِلْنا»
4- كيفر مجرمان تنها در آخرت نيست. «أُرْسِلْنا، مُجْرِمِينَ»
5- اگر گناه، عمومى شد و توبهاى در كار نبود، قهر الهى حتمى است. «أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ»
«1». يكى از مصاديق ضالين و گمراهان كه در نماز از آنها اعلام برائت مى كنيم افراد ما يوس و ناءميد مى باشند.
«2». غافر، 7.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 468
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (58)
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا: گفتند ملائكه در جواب ابراهيم عليه السّلام بدرستى كه ما فرستاده شدهايم. إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ: به سوى گروهى كه گناهكارانند به انهماك در كفر و طغيان. به اين كلام اخبار دادند بر هلاك ايشان، و اقتصار بر اين به جهت معلوم بودن آنكه ارسال ملائكه به قوم كفار براى هلاكت خواهد بود. مراد قوم لوط مىباشد.
مختصر قصه آنكه: لوط مدت سى سال مبعوث به قوم، لكن از ايشان نبود.
جلد 7 - صفحه 123
دعوت نمود آنها را به اوامر الهى و نهى از مناهى و تحريص به طاعت سبحانى، نپذيرفتند، و بناى سرپيچى گذاشتند. از جنابت تطهير نمىكردند، به حدى بخيل و خسيس بودند كه كشانيد آنها را به گناه عظيمى. چون سر راه كاروان مصر و شام بودند، مهمانان زياد بر آنها وارد مىشد. رذالت و خسّت ايشان سبب شد كه در عوض پذيرائى، اسباب رسوائى را فراهم داشتند براى زجرت نه براى شهوت. بتدريج توليد دردى در آنها شد كه به طلب آن اقدام نمودند، لا جرم مورد سخط و غضب الهى واقع شدند كه ملائكه براى اهلاك نازل گرديدند، و به حضرت ابراهيم عليه السّلام خبر دادند كه تمام آنها را هلاك كنيم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ (51) إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ (52) قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ (53) قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِي عَلى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ (54) قالُوا بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ (55)
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ (56) قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (57) قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (58) إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ (59) إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ (60)
ترجمه
و خبر ده ايشانرا از مهمانان ابراهيم
هنگاميكه داخل شدند بر او پس گفتند سلام گفت همانا ما از شما ترسانيم
گفتند نترس همانا ما مژده ميدهيم تو را به پسرى دانا
گفت آيا مژده داديد مرا در حاليكه رسيد مرا پيرى پس بچه مژده ميدهيد
مرا گفتند مژده داديم تو را براستى پس مباش از نااميدان
گفت و كيست كه نااميد شود از رحمت پروردگارش مگر گمراهان
گفت پس چيست كار شما اى فرستادگان
گفتند همانا ما فرستاده شديم بسوى گروهى گناهكاران
مگر
جلد 3 صفحه 257
خانواده لوط همانا ما نجات دهندگانيم ايشانرا تمامى
مگر زنش را كه تقدير نموديم همانا او باشد از بازماندگان.
تفسير
ضيف در اصل مصدر بوده و بمعناى وصف استعمال ميشود در واحد و كثير و گاهى باضياف جمع بسته ميشود و اينجا مراد ملائكهاند كه بر حضرت ابراهيم عليه السّلام برسم ميهمانى وارد شدند و چون از طعامى كه براى ايشان حاضر فرموده بود تناول ننمودند آنحضرت خائف شد كه مبادا قصد سوئى داشته باشند چون در پيش آنها اين رسم بود و كلمه سلاما ظاهرا منصوب بفعل مقدّر است يعنى گفتند نسلّم عليك سلاما و حضرت جواب فرمود چنانچه در سوره هود ذكر شده و تفصيل اين قصه آنجا گذشت و تكرار نميشود فقط نكته قابل ذكر اين است كه اينجا عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از غلام عليم اسمعيل است از هاجرو از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ابراهيم عليه السّلام سه سال بعد از بشارت مكث فرمود پس بشارت ديگرى آمد از طرف خداوند براى او باسماعيل و آنجا در قرآن تصريح شده بود كه بشارت باسحاق داده شد لذا در منهج و غيره اين بشارت را باسحاق راجع نمودهاند بدون نقل خلاف و تحقيق آنست كه دو بشارت بوده يكى بحضرت ابراهيم كه در اين آيه ذكر شده راجع بولادت حضرت اسمعيل براى او و ديگر بساره خاتون زوجه معقوده آنحضرت راجع بولادت حضرت اسحق براى او در سوره هود لذا آنجا حضرت ساره تعجّب كرد و اينجا حضرت ابراهيم چون بسن پيرى رسيده بود و اولادش نشده بود و از روى تعجّب فرمود بچه بشارت ميدهيد مرا تا معلوم شود بنحو حقيقت است يا مجاز و از پيش خود ميگويند يا از جانب خدا و آنها عرضه داشتند بنحو حقّ و حقيقت و راستى و درستى از جانب پروردگار پس مباش از نااميدان و مأيوسان از رحمت حق و اگر اين بشارت راجع بولادت حضرت اسحق بود جاى تعجّب و يأس آنحضرت نبود چون او حضرت اسمعيل را داشت و مرديكه خداوند باو اولادى داده از ولد ديگرى كه باو عنايت شود تعجّب نميكند و مأيوس نميشود در هر حال حضرت ابراهيم در جواب ملائكه فرمود كه من مأيوس از رحمت خدا نيستم بر حسب اسباب ظاهرى نااميد شده بودم و اكنون اميدوار شدم چون مأيوس نميشوند از رحمت خدا مگر گمراهان و ظاهرا اين يك قصّه است كه خداوند در دو جا بمناسبت
جلد 3 صفحه 258
ذكر فرموده اينجا ظاهرا براى بيان رحمت بر دوستان و غضب بر دشمنان است و اوّلا بشارت بحضرت ابراهيم دادهاند و بعدا براى رفع نگرانى حضرت ساره باو نيز بشارت داده شده و هر جا قسمتى از اين قصّه ذكر شده چنانچه در كلام الهى معمول است و جمله على ان مسّنى الكبر ظاهرا حاليّه است يعنى با حال اصابت پيرى بمن و مراد از گمراهى خطاء در طريق معرفت خدا و وسعت رحمت و عموم قدرت او است و پس از وصول بشارت و حصول اطمينان حضرت ابراهيم از ملائكه سؤال نمود كه شما براى چه كار نازل شديد عرضه داشتند ما فرستاده شديم براى عذاب قوم لوط كه اهل فسق و فجورند مگر خانواده او كه ايشانرا تمامى نجات خواهيم داد جز زنش را كه مقدّر نموديم ما بامر خداوند كه باقى باشد با قوم و هلاك شود و در علل از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه هميشه حضرت لوط و ابراهيم عليه السّلام منتظر نزول عذاب بر قوم لوط بودند و خداوند براى منزلت و مقام آن دو بزرگوار در عذاب تأخير ميفرمود و چون خداوند اراده فرمود آنها را عذاب فرمايد مقدّر فرمود كه عوض دهد بحضرت ابراهيم از عذاب قوم لوط غلام عليم را تا موجب تسلّى خاطر او شود از مصيبتش بهلاك قوم پس مبعوث فرمود فرستادگانى را بسوى آنحضرت كه بشارت دهند او را باسماعيل از هاجر و غلام عليم او است و قرابت نسبى و سببى حضرت لوط با حضرت ابراهيم عليه السّلام و علاقمندى آنحضرت باو و كسانش در سوره اعراف و هود گذشت و مؤكّد مضمون اين روايت و روايت عيّاشى از آنحضرت كه قريب باين معنى است ميباشد و شايد تكرار بشارت اسماعيل عليه السّلام براى ظهور حضرت ختمى مرتبت از او باشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالُوا إِنّا أُرسِلنا إِلي قَومٍ مُجرِمِينَ (58)
گفتند محققا ما ملائكه فرستاده شدهايم براي هلاكت قوم گنهكاران که قوم لوط باشند.
شرح قوم لوط را در سوره اعراف آيه 80 الي 84 در هشت صفحه از صفحه 373 الي 380 در مجلد پنجم مفصلا بيان كرديم از نسب لوط و اعمال قوم لوط و نزول عذاب بر آنها و ساير خصوصيات و تنبيهات مستفاد از آيات قرآني و حديث مفصلي از حضرت باقر عليه السلام و استشهاد بآيات شريفه و احكام لواطه و حد آن و حكم لواط با زوجه و امه و غير اينها احتياج بتكرار ندارد بآنجا مراجعه فرمائيد فقط مختصرا بتفسير آيات قناعت ميكنيم.
قالوا ملائكه إِنّا أُرسِلنا مرسل بكسر خداوند و بفتح ملائكه إِلي قَومٍ مُجرِمِينَ تعبير بقوم براي اينست که لوط از حيث نسب و حسب با قوم مناسبتي نداشته إِلي قَومِ لُوطٍ بسبب كثرة معاصي و اسراف در معصية و اعظم آنها لواط بود در سر جادهها و معبر ناس بدون شرم و حيا و يكي از معاصي آنها اخراج ضرطه در محافل و مجالس بدون شرم و حيا، چنانچه در دو حديث از حضرت باقر و حضرت صادق عليهما السّلام است که تفسير فرمودند آيه شريفه را.
وَ تَأتُونَ فِي نادِيكُمُ المُنكَرَ عنكبوت آيه 29.
باين عمل شنيع و ما از اينکه دو حديث بضميمه آيه شريفه.
وَ يَنهي عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنكَرِ وَ البَغيِ نحل آيه 92.
استفاده كرديم حرمت اينکه عمل شنيع را بترتيب صغري و كبري به اينكه (هذا منكر للخبرين و کل منكر منهي عنه للآية فهذا منهي عنه).
54
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 58)- «گفتند: ما به سوی یک قوم گنهکار فرستاده شدهایم» (قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلی قَوْمٍ مُجْرِمِینَ).
نکات آیه
۱- در پى جویا شدن ابراهیم(ع) از مأموریت اصلى مأموران الهى (فرشتگان) آنان هلاکت قوم تبهکار (قوم لوط) را مأموریت اصلى خویش معرفى کردند. (قال فما خطبکم أیّها المرسلون . قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمین)
۲- اجراى فرمانهاى خداوند از وظایف و مسؤولیتهاى فرشتگان (قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمین)
۳- قوم لوط، مردمى جرم پیشه و تبهکار (قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمین . إلاّ ءال لوط) مراد از «قوم مجرمین» - به قرینه آیات بعد - قوم لوط است.
۴- جرم پیشگى و تبه کارى، زمینه ساز هلاکت و نابودى جوامع بشرى (قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمین)
۵- حضرت ابراهیم(ع) از عذاب قوم لوط پیش از نزول آن، توسط فرشتگان آگاه شده بود. (قال فما خطبکم ... قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمین)
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): ابراهیم(ع) و عذاب قوم لوط ۵; ابراهیم(ع) و ملائکه ۱; پرسش ابراهیم(ع) ۱; علم ابراهیم(ع) ۵; قصه ابراهیم(ع) ۱
- جامعه: آسیب شناسى اجتماعی ۴; زمینه هلاکت جوامع ۴
- رسولان خدا:۲
- فساد: آثار اجتماعى فساد ۴
- قوم لوط: افساد قوم لوط ۳; عذاب قوم لوط ۱; گناه قوم لوط ۳
- کارگزاران خدا:۲
- گناه: آثار اجتماعى گناه ۴
- گناهکاران:۳
- ملائکه: پرسش از رسالت ملائکه ۱; مسؤولیت ملائکه ۲; ملائکه عذاب ۱