هود ١٢٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۸#link61 | آيات ۱۲۳ - ۱۲۰، سوره هود]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۸#link61 | آيات ۱۲۳ - ۱۲۰، سوره هود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۸#link62 | فايده نقل داستان انبياء گذشته براى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و مؤ منين]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۸#link62 | فايده نقل داستان انبياء گذشته براى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و مؤ منين]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۸#link63 | آخرين حرف به ايمان نياورندگان : ((اعملوا على مكانتكم ...))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۸#link63 | آخرين حرف به ايمان نياورندگان : ((اعملوا على مكانتكم ...))]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۳#link161 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۳#link161 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ كُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ «120» | |||
و هر يك از سرگذشت انبياى (قبلى)، كه براى تو بازگو كرديم، چيزى است كه دلت را بدان محكم گردانيم، و در اين (اخبار)، براى تو حقايق و براى اهل ايمان، پند و تذكّرى آمده است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- نقل بخشهاى مهم تاريخ و آگاهى دادن به آن، يكى از شيوههاى تربيتى است. | |||
«نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ» | |||
2- بيان سرگذشت انبيا عليهم السلام بار تربيتى دارد و كلمه و نكتهاى از آن بىدليل نيست. «كُلًّا» | |||
3- داستانهاى قرآنى، برگزيدهاى از سرگذشت زندگانى انبيا عليهم السلام است. «نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ» | |||
4- داستانهاى قرآنى هدفدار است، نه وسيله سرگرمى و يا اغفال. نَقُصُّ عَلَيْكَ ... ما نُثَبِّتُ | |||
5- در نقل داستان بايد آن فرازهايى مورد توجّه قرار گيرد كه داراى بار ارزشى است. «ما نُثَبِّتُ» | |||
6- بهترين داستان آن است كه مايهى آرامش خاطر باشد. «ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ» | |||
7- آرامبخش دلها خداوند است. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ» | |||
8- انبيا عليهم السلام نيز به تقويت روحيّه نياز دارند. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ» | |||
9- هرگز با باطل آرامش واقعى و دائمى صورت نمىگيرد. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ» | |||
10- يك مُبلّغ، زمانى در تبليغ و موعظه خود موفق است كه از ثبات و اطمينان كامل برخوردار باشد. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ» | |||
جلد 4 - صفحه 137 | |||
11- همهى داستانهاى قرآنى حقيقت دارد و با نوعى برهان و دليلِ قابل قبول همراه است. «الحقّ» | |||
12- در تبليغ بايد ابتدا آرامش خاطر، بعد كلام مستدلّ و سپس موعظه باشد. | |||
«فؤادك، حق، موعظه» | |||
13- بهترين شيوههاى تربيتى، تنها در مورد انسانهاى آماده كارساز است. «ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ (120) | |||
جلد 6 - صفحه 159 | |||
وَ كُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ: و هر خبرى كه ما بيان و شرح دهيم بر تو از اخبار پيغمبران. ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ: آن چيزى است كه ثابت مىگردانيم به آن قلب تو را، يعنى فايده اين خبرها آنكه دل تو را بيارامد و يقين تو را بيفزايد و بر اداى رسالت ثبات نمائى و از ايذاى كفار شكيبا باشى. وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُ: و آمده است به تو در اين سوره آنچه درست و راست است. | |||
تخصيص اين سوره به حق براى تشريف يا به اعتبار آنكه بعضى از امور حقه اين سوره اكد است از بعض ديگر مذكوره در غير اين سوره، و الا همه سور قرآنى حق است. يا معنى آنكه حق به تو آمد در اين خبرها يا در اين ايام و ازمان. وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ: و پندى و يادآورى است براى ايمان آورندگان. اين اشاره است به سائر فوائد عامه. | |||
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه (89) فرمايد: فاتّعظوا عباد اللّه بالعبر النّوافع و اعتبروا بالاى السّواطع و ازدجروا بالنّذر البوالغ و انتفعوا بالذّكر و المواعظ ... «1» يعنى: پس پند پذيريد اى بندگان خدا به عبرتهاى فائدهرسان، و عبرت يابيد به آيتهاى باهره قرآن، يا نظر كنيد در آثار گذشتگان و بترسيد از آنچه رسيد بديشان و منزجر شويد به ترساننده بىپايان، و فايده بريد به يادآورى پند دهندگان و موعظه پنددهندگان. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118) إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ (119) وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ (120) وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ (121) وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (122) | |||
وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (123) | |||
ترجمه | |||
و اگر خواسته بود پروردگار تو هر آينه قرار داده بود مردم را داراى يك دين و هميشه باشند اختلاف كنندگان | |||
مگر كسانى كه رحم فرمود پروردگار تو و از براى آن آفريد ايشانرا و تمام شد سخن پروردگار تو هر آينه پر كنم البتّه دوزخ را از جنّيان و آدميان تمامى | |||
و هر قصّهاى كه نقل ميكنيم براى تو از اخبار پيغمبران چيزى است كه ثابت ميگردانيم بآن دلت را و آمد تو را در اين حقّ و پندى است و تذكّرى براى گروندگان | |||
و بگو مر آنانرا كه نميگروند بكنيد چنانچه ميكنيد همانا ما كنندگانيم | |||
و منتظر باشيد همانا ما منتظرانيم | |||
و مر خدا را است امر نهانى آسمانها و زمين و بسوى او باز ميگردد كار تمامى آن پس بندگى كن او را و توكّل كن بر او و نيست پروردگار تو بى خبر از آنچه بجا مىآوريد | |||
تفسير | |||
اراده و مشيّت الهى تعلّق گرفته است كه بندگان در آفاق و انفس و ادلّه توحيد و ساير اصول دين و مذهب تأمّل و تفكّر نمايند تا حق را بيابند و معتقد شوند و احكام الهى را بموقع اجرا گذارند و مستحقّ اجر و ثواب شوند و بمقام اشرف و لذّت اكمل نائل گردند لذا آنانرا مجبور و مجبول بدين حقّ نفرمود با آنكه اگر خواسته بود آنها را مانند ملائكه منزّه و مبرّى از معاصى و معتقد بحق و حقيقت | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 118 | |||
خلق ميفرمود و در نتيجه تمام افراد بشر بالفطره داراى دين حقّ و متّحد در يك آئين و مذهب بودند ولى منتج مقصود نبود لذا آنها را مركّب از قواء مختلفه خلق فرموده و باين جهت هميشه از اوّل دنيا ميان آنها از هر جهت اختلاف بوده و هست در عقائد و اخلاق و افكار و انظار و اعمال و احوال بطوريكه دو نفر متّفق از هر جهت نباشند مگر آنانكه مشمول رحمت رحيميّه و عنايت غيبيّه الهيّه و معصوم از گناه و محفوظ از خطا شدند مانند ائمّه اطهار كه بهيچ وجه اختلافى در عقائد و اخلاق و اعمال و اقوال با يكديگر ندارند و تمام احاديث منقوله از ايشان بمنزله كلام يك گوينده است كه بايد بعضى مخصّص و مبيّن و شارح و مفسّر بعض ديگر باشد و تمامى اخلاق بارزه و اعمال صادره از آن ذوات مقدّسه از صلح و جنگ و مهر و قهر و رأفت و رقت و غلظت و خشونت ناشى از يك غريزه الهيّه و ناظر بيك هدف و مقصود است و شيعيان ايشان كه حقّا پيروى از آن بزرگواران دارند هم باين كرامت نائل و باين موهبت فائز شدهاند چون مخلوق از فاضل طينت ايشان و معجون بماء ولايت آنانند و ابدا اختلافى ميان آنها نيست «جان گرگان و سگان از هم جدا است- متّحد جانهاى شيران خدا است» و براى فوز باين رحمت و نيل باين سعادت خداوند خلق فرمود تمام مردم را ولى بيشتر متابعت نمودند هواى نفس و غريزه شهوت و غضب و وساوس شياطين انس و جن را و از اين موهبت محروم و از اين نعمت بر كنار شدند و بنابراين مشار اليه در قول خداوند و لذلك خلقهم فوز بمقام رحمت رحيميّه است و بعضى ذالك را اشاره باختلاف و لام را لام عاقبت دانستهاند با آنكه خلاف ظاهر است بتصوّر آنكه اگر اشاره برحمت باشد بايد تلك گفته شود و انصاف آنستكه اين اشكال بارد هم ناشى از همان اختلاف ذاتى است و معلوم است كه مشار اليه مقام رحمت و نيل بآن است علاوه بر آنكه تأنيث مجازى و امر در آن سهل است و خداوند فرموده هذا رحمة من ربى و امثال آن در كلام عرب شايع است و ظاهرا فرقى ندارد در حسن اين اشاره بين آنكه ضمير هم راجع بناس باشد يا من رحم اگر چه فيض ره نقل فرق فرموده و محتاج بتأمّل است چون خداوند فرموده ما خلقت الجنّ و الانس الا ليعبدون در هر حال تمام و واجب شد قول و حكم خدا كه مطابق واقع و راست و درست است بر آنكه پر و مملوّ فرمايد جهنّم را از جن و انس كه نافرمانى كردند بتمامى و قمّى ره فرموده آنها | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 119 | |||
كسانى هستند كه سبقت گرفته است در ذاتشان شقاوت و براى آتش خلق شدهاند و مقدّر شده است كه ايمان نياورند و در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند خلق فرمود مردم را تا بجا آورند چيزى را كه مستوجب رحمت خدا شوند بآن پس رحمت فرمايد بر آنان و در كافى از آنحضرت نقل نموده در ذيل اين آيه كه مردم در رأى صواب اختلاف مينمايند و تمامى آنها هلاك شوند مگر آنانكه رحم فرمود خداوند بر آنها و ايشانند شيعيان ما كه خداوند براى رحمت خود خلق فرمود آنانرا و مراد طاعت امام است و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مردم هميشه اختلاف دارند در دين مگر كسانى كه رحم فرمود خدا بر ايشان يعنى آل محمّد و اتباعشان كه فرموده و براى اين خلق فرمود آنانرا يعنى اهل رحمتى كه اختلاف ندارند در دين و عيّاشى ره از امام سجّاد نقل نموده كه مراد از كسانيكه اختلاف دارند از اين امّت آنانند كه مخالفت نمودند با ما و بعضى از آنها با بعض ديگر اختلاف مينمايند در دين و كسانيكه مشمول رحمت الهى شدند دوستان ما هستند از اهل ايمان كه خدا براى اين خلق فرمود آنها را از طينت پاك و تمام قصص انبياء سابقه كه خداوند نقل فرمود آنها را براى پيغمبر خود موجبات ثبات عزم و اراده و اطمينان قلب و قدم و مزيد يقين و بصيرت و دلگرمى آنحضرت است در انجام رسالت و صبر بر اذيّت و آزار قوم و اميدوارى بوعده نصرت و ظفر بر كفار و نازل شده است در اين اخبار حقّ كه وحى الهى و صدق و مطابق با واقع است و موجب اتّعاظ و تذكّر و نصح و تحذير اهل ايمان خواهد بود و در خاتمه اتمام حجّت فرموده با كفّار و فجار بآنكه امر فرموده پيغمبر خود را كه بآنها بفرمايد شما بر اين حال كه داريد از كفر و طغيان و كبر و عصيان باقى باشيد و هر چه ميتوانيد بكنيد و ما هم بوظيفه خودمان عمل مينمائيم و منتظر باشيد براى ما پيش آمدهاى بدرا يا براى خودتان وعده عذاب الهى را ما هم منتظر نصرت و ظفر الهى براى خودمان و يا نزول عذاب مانند امم سابقه براى شما هستيم و سلطنت عالم غيب و علم باسرار مكنونه در اين عالم بطور كلّى مخصوص بذات احديّت است و مرجع كليّه امور و باز گشت تمام موجودات بحكم مطاع و وجود مطلق او است در تمام عوالم وجود پس بايد او را ستايش و پرستش نمود و بر او توكّل و اعتماد كرد و از غير او چشم پوشيد و اميدوار نبود جز بكرم او كه كافى است براى اميدوارى و چشم | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 120 | |||
انتظارى و او غافل و بيخبر نيست از اعمال و عقائد و افكار بندگان و هر كس را بجزاى لايق و اجر مستحقّ او خواهد رسانيد در ثواب الاعمال از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه هر كس سوره هود را در هر جمعه قرائت نمايد روز قيامت در زمره انبياء عليهم السلام محشور ميشود و گناهى براى او مشهود نميگردد و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرين. | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 121 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيكَ مِن أَنباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الحَقُّ وَ مَوعِظَةٌ وَ ذِكري لِلمُؤمِنِينَ (120) | |||
و تمام قصص مذكوره در آيات شريفه را ما بيان كرديم براي تو از خبرهاي پيغمبران اموري را که باعث ثبات قلب شما گردد و آمد تو را در اينکه قصص حق و صدق و موعظه و يادآوري از براي مؤمنين. | |||
و كلّا مضاف اليه محذوف است يعني کل قصص ذكر شده نَقُصُّ عَلَيكَ ذكر كرديم براي تو مِن أَنباءِ الرُّسُلِ قصّه نوح، هود، صالح، ابراهيم، لوط شعيب، موسي عليهم السلام چه اندازه اذيت ديدند از قوم خود و خداوند آنها را نجات داد و قوم آنها را هلاك فرمود. | |||
(ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ) که آنچه اذيت از قوم خود ميبيني و ظلم ميكشي قلبت آرام باشد که خداوند تو را هم نصرت ميفرمايد و نجات ميبخشد و هم دشمنان تو را هلاك ميكند و باشد عذاب مياندازد. | |||
(و جاءك في هذه الحق) آنچه گفتيم تمام حق و صدق بود وَ مَن أَصدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثاً نساء آيه 89 وَ مَن أَصدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلًا نساء آيه 121. | |||
اشكال- اينکه جمله فقط اثبات ميكند که در اينکه قصص صدق و حق است و حال آنكه جميع فرمايشات الهي و جميع قرآن حق و صدق است. | |||
جواب- آنكه اثبات شيئي نفي ما عدا را نميكند در وصف قرآن ميفرمايد وَ بِالحَقِّ أَنزَلناهُ وَ بِالحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرسَلناكَ إِلّا مُبَشِّراً وَ نَذِيراً اسري آيه 106 (و موعظة) وعظ انذار است از معاصي و قبايح و بيان مضرات آن و عقوبات آن دنيوي و اخروي و اعظم همه آنها شرك و كفر است اگر مستمع متعظ بشود و دست بردارد نجات يابد و الا بهلاكت ميافتد. | |||
جلد 11 - صفحه 145 | |||
وَ ذِكري لِلمُؤمِنِينَ تذكر نسبت بتمام افراد مكلفين است لكن مؤمنين منتفع ميشوند از اينکه جهت بلام ذكر فرموده للمؤمنين يعني بنفع مؤمنين است چنانچه ميفرمايد وَ ذَكِّر فَإِنَّ الذِّكري تَنفَعُ المُؤمِنِينَ ذاريات آيه 55 چون گفتند (الانسان مساوق للسهو و النسيان) بلكه غفلت بسيار دامنگير است از اينکه جهت لازم است دائما او را متذكر كنند که خدا و دين و معاد و بهشت و جهنم و مثوبات و عقوبات و وظائف و دستورات و تكاليف خود را فراموش نكند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 120)- مطالعه سرگذشت پیشینیان چهار اثر دارد: در این آیه و آیات بعد که سوره هود با آن پایان میپذیرد یک نتیجه گیری کلی از مجموع بحثهای سوره بیان شده است و از آنجا که قسمت عمده این سوره داستانهای عبرت انگیز پیامبران و اقوام پیشین بود نخست نتائج گرانبهای ذکر این داستانها را در چهار موضوع خلاصه کرده، میگوید: «ما از هر یک از سرگذشتهای انبیاء برای تو بازگو کردیم تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم» و ارادهات قوی گردد. (وَ کُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ). | |||
سپس به دومین نتیجه بزرگ بیان این داستانها اشاره کرده، میگوید: «و در این اخبار پیامبران، حقایق و واقعیتهای (مربوط به زندگی و حیات، پیروزی و شکست، عوامل موفقیت و تیره روزی) همگی برای تو آمده است» (وَ جاءَکَ فِی هذِهِ الْحَقُّ). | |||
سومین و چهارمین اثر چشمگیر بیان این سرگذشتها آن است که: «برای مؤمنان موعظه و اندرز، تذکر و یادآوری است» (وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْری لِلْمُؤْمِنِینَ). | |||
ج2، ص389 | |||
این آیه بار دیگر تأکید میکند که تواریخ قرآن را نباید سرسری شمرد و یا به عنوان یک سرگرمی از آن برای شنوندگان استفاده کرد چرا که مجموعهای است از بهترین درسهای زندگی در تمام زمینهها و راهگشایی است برای همه انسانهای «امروز» و «فردا». | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۳۱
ترجمه
هود ١١٩ | آیه ١٢٠ | هود ١٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کُلاًّ»: همه. جملگی. مفعولبه مقدّم برای فعل (نَقُصُّ) است. «ما»: چیزی که. بدل از (کُلاًّ) است. «فِی هذِهِ»: در اخبار پیغمبران. در این سوره. «ذِکْرَی»: تذکار و یادآوری آنچه بر سرِ گذشتگان آمده است.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ «120»
و هر يك از سرگذشت انبياى (قبلى)، كه براى تو بازگو كرديم، چيزى است كه دلت را بدان محكم گردانيم، و در اين (اخبار)، براى تو حقايق و براى اهل ايمان، پند و تذكّرى آمده است.
پیام ها
1- نقل بخشهاى مهم تاريخ و آگاهى دادن به آن، يكى از شيوههاى تربيتى است.
«نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ»
2- بيان سرگذشت انبيا عليهم السلام بار تربيتى دارد و كلمه و نكتهاى از آن بىدليل نيست. «كُلًّا»
3- داستانهاى قرآنى، برگزيدهاى از سرگذشت زندگانى انبيا عليهم السلام است. «نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ»
4- داستانهاى قرآنى هدفدار است، نه وسيله سرگرمى و يا اغفال. نَقُصُّ عَلَيْكَ ... ما نُثَبِّتُ
5- در نقل داستان بايد آن فرازهايى مورد توجّه قرار گيرد كه داراى بار ارزشى است. «ما نُثَبِّتُ»
6- بهترين داستان آن است كه مايهى آرامش خاطر باشد. «ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ»
7- آرامبخش دلها خداوند است. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ»
8- انبيا عليهم السلام نيز به تقويت روحيّه نياز دارند. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ»
9- هرگز با باطل آرامش واقعى و دائمى صورت نمىگيرد. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ»
10- يك مُبلّغ، زمانى در تبليغ و موعظه خود موفق است كه از ثبات و اطمينان كامل برخوردار باشد. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ»
جلد 4 - صفحه 137
11- همهى داستانهاى قرآنى حقيقت دارد و با نوعى برهان و دليلِ قابل قبول همراه است. «الحقّ»
12- در تبليغ بايد ابتدا آرامش خاطر، بعد كلام مستدلّ و سپس موعظه باشد.
«فؤادك، حق، موعظه»
13- بهترين شيوههاى تربيتى، تنها در مورد انسانهاى آماده كارساز است. «ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ (120)
جلد 6 - صفحه 159
وَ كُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ: و هر خبرى كه ما بيان و شرح دهيم بر تو از اخبار پيغمبران. ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ: آن چيزى است كه ثابت مىگردانيم به آن قلب تو را، يعنى فايده اين خبرها آنكه دل تو را بيارامد و يقين تو را بيفزايد و بر اداى رسالت ثبات نمائى و از ايذاى كفار شكيبا باشى. وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُ: و آمده است به تو در اين سوره آنچه درست و راست است.
تخصيص اين سوره به حق براى تشريف يا به اعتبار آنكه بعضى از امور حقه اين سوره اكد است از بعض ديگر مذكوره در غير اين سوره، و الا همه سور قرآنى حق است. يا معنى آنكه حق به تو آمد در اين خبرها يا در اين ايام و ازمان. وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ: و پندى و يادآورى است براى ايمان آورندگان. اين اشاره است به سائر فوائد عامه.
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه (89) فرمايد: فاتّعظوا عباد اللّه بالعبر النّوافع و اعتبروا بالاى السّواطع و ازدجروا بالنّذر البوالغ و انتفعوا بالذّكر و المواعظ ... «1» يعنى: پس پند پذيريد اى بندگان خدا به عبرتهاى فائدهرسان، و عبرت يابيد به آيتهاى باهره قرآن، يا نظر كنيد در آثار گذشتگان و بترسيد از آنچه رسيد بديشان و منزجر شويد به ترساننده بىپايان، و فايده بريد به يادآورى پند دهندگان و موعظه پنددهندگان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118) إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ (119) وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ (120) وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ (121) وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (122)
وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (123)
ترجمه
و اگر خواسته بود پروردگار تو هر آينه قرار داده بود مردم را داراى يك دين و هميشه باشند اختلاف كنندگان
مگر كسانى كه رحم فرمود پروردگار تو و از براى آن آفريد ايشانرا و تمام شد سخن پروردگار تو هر آينه پر كنم البتّه دوزخ را از جنّيان و آدميان تمامى
و هر قصّهاى كه نقل ميكنيم براى تو از اخبار پيغمبران چيزى است كه ثابت ميگردانيم بآن دلت را و آمد تو را در اين حقّ و پندى است و تذكّرى براى گروندگان
و بگو مر آنانرا كه نميگروند بكنيد چنانچه ميكنيد همانا ما كنندگانيم
و منتظر باشيد همانا ما منتظرانيم
و مر خدا را است امر نهانى آسمانها و زمين و بسوى او باز ميگردد كار تمامى آن پس بندگى كن او را و توكّل كن بر او و نيست پروردگار تو بى خبر از آنچه بجا مىآوريد
تفسير
اراده و مشيّت الهى تعلّق گرفته است كه بندگان در آفاق و انفس و ادلّه توحيد و ساير اصول دين و مذهب تأمّل و تفكّر نمايند تا حق را بيابند و معتقد شوند و احكام الهى را بموقع اجرا گذارند و مستحقّ اجر و ثواب شوند و بمقام اشرف و لذّت اكمل نائل گردند لذا آنانرا مجبور و مجبول بدين حقّ نفرمود با آنكه اگر خواسته بود آنها را مانند ملائكه منزّه و مبرّى از معاصى و معتقد بحق و حقيقت
جلد 3 صفحه 118
خلق ميفرمود و در نتيجه تمام افراد بشر بالفطره داراى دين حقّ و متّحد در يك آئين و مذهب بودند ولى منتج مقصود نبود لذا آنها را مركّب از قواء مختلفه خلق فرموده و باين جهت هميشه از اوّل دنيا ميان آنها از هر جهت اختلاف بوده و هست در عقائد و اخلاق و افكار و انظار و اعمال و احوال بطوريكه دو نفر متّفق از هر جهت نباشند مگر آنانكه مشمول رحمت رحيميّه و عنايت غيبيّه الهيّه و معصوم از گناه و محفوظ از خطا شدند مانند ائمّه اطهار كه بهيچ وجه اختلافى در عقائد و اخلاق و اعمال و اقوال با يكديگر ندارند و تمام احاديث منقوله از ايشان بمنزله كلام يك گوينده است كه بايد بعضى مخصّص و مبيّن و شارح و مفسّر بعض ديگر باشد و تمامى اخلاق بارزه و اعمال صادره از آن ذوات مقدّسه از صلح و جنگ و مهر و قهر و رأفت و رقت و غلظت و خشونت ناشى از يك غريزه الهيّه و ناظر بيك هدف و مقصود است و شيعيان ايشان كه حقّا پيروى از آن بزرگواران دارند هم باين كرامت نائل و باين موهبت فائز شدهاند چون مخلوق از فاضل طينت ايشان و معجون بماء ولايت آنانند و ابدا اختلافى ميان آنها نيست «جان گرگان و سگان از هم جدا است- متّحد جانهاى شيران خدا است» و براى فوز باين رحمت و نيل باين سعادت خداوند خلق فرمود تمام مردم را ولى بيشتر متابعت نمودند هواى نفس و غريزه شهوت و غضب و وساوس شياطين انس و جن را و از اين موهبت محروم و از اين نعمت بر كنار شدند و بنابراين مشار اليه در قول خداوند و لذلك خلقهم فوز بمقام رحمت رحيميّه است و بعضى ذالك را اشاره باختلاف و لام را لام عاقبت دانستهاند با آنكه خلاف ظاهر است بتصوّر آنكه اگر اشاره برحمت باشد بايد تلك گفته شود و انصاف آنستكه اين اشكال بارد هم ناشى از همان اختلاف ذاتى است و معلوم است كه مشار اليه مقام رحمت و نيل بآن است علاوه بر آنكه تأنيث مجازى و امر در آن سهل است و خداوند فرموده هذا رحمة من ربى و امثال آن در كلام عرب شايع است و ظاهرا فرقى ندارد در حسن اين اشاره بين آنكه ضمير هم راجع بناس باشد يا من رحم اگر چه فيض ره نقل فرق فرموده و محتاج بتأمّل است چون خداوند فرموده ما خلقت الجنّ و الانس الا ليعبدون در هر حال تمام و واجب شد قول و حكم خدا كه مطابق واقع و راست و درست است بر آنكه پر و مملوّ فرمايد جهنّم را از جن و انس كه نافرمانى كردند بتمامى و قمّى ره فرموده آنها
جلد 3 صفحه 119
كسانى هستند كه سبقت گرفته است در ذاتشان شقاوت و براى آتش خلق شدهاند و مقدّر شده است كه ايمان نياورند و در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند خلق فرمود مردم را تا بجا آورند چيزى را كه مستوجب رحمت خدا شوند بآن پس رحمت فرمايد بر آنان و در كافى از آنحضرت نقل نموده در ذيل اين آيه كه مردم در رأى صواب اختلاف مينمايند و تمامى آنها هلاك شوند مگر آنانكه رحم فرمود خداوند بر آنها و ايشانند شيعيان ما كه خداوند براى رحمت خود خلق فرمود آنانرا و مراد طاعت امام است و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مردم هميشه اختلاف دارند در دين مگر كسانى كه رحم فرمود خدا بر ايشان يعنى آل محمّد و اتباعشان كه فرموده و براى اين خلق فرمود آنانرا يعنى اهل رحمتى كه اختلاف ندارند در دين و عيّاشى ره از امام سجّاد نقل نموده كه مراد از كسانيكه اختلاف دارند از اين امّت آنانند كه مخالفت نمودند با ما و بعضى از آنها با بعض ديگر اختلاف مينمايند در دين و كسانيكه مشمول رحمت الهى شدند دوستان ما هستند از اهل ايمان كه خدا براى اين خلق فرمود آنها را از طينت پاك و تمام قصص انبياء سابقه كه خداوند نقل فرمود آنها را براى پيغمبر خود موجبات ثبات عزم و اراده و اطمينان قلب و قدم و مزيد يقين و بصيرت و دلگرمى آنحضرت است در انجام رسالت و صبر بر اذيّت و آزار قوم و اميدوارى بوعده نصرت و ظفر بر كفار و نازل شده است در اين اخبار حقّ كه وحى الهى و صدق و مطابق با واقع است و موجب اتّعاظ و تذكّر و نصح و تحذير اهل ايمان خواهد بود و در خاتمه اتمام حجّت فرموده با كفّار و فجار بآنكه امر فرموده پيغمبر خود را كه بآنها بفرمايد شما بر اين حال كه داريد از كفر و طغيان و كبر و عصيان باقى باشيد و هر چه ميتوانيد بكنيد و ما هم بوظيفه خودمان عمل مينمائيم و منتظر باشيد براى ما پيش آمدهاى بدرا يا براى خودتان وعده عذاب الهى را ما هم منتظر نصرت و ظفر الهى براى خودمان و يا نزول عذاب مانند امم سابقه براى شما هستيم و سلطنت عالم غيب و علم باسرار مكنونه در اين عالم بطور كلّى مخصوص بذات احديّت است و مرجع كليّه امور و باز گشت تمام موجودات بحكم مطاع و وجود مطلق او است در تمام عوالم وجود پس بايد او را ستايش و پرستش نمود و بر او توكّل و اعتماد كرد و از غير او چشم پوشيد و اميدوار نبود جز بكرم او كه كافى است براى اميدوارى و چشم
جلد 3 صفحه 120
انتظارى و او غافل و بيخبر نيست از اعمال و عقائد و افكار بندگان و هر كس را بجزاى لايق و اجر مستحقّ او خواهد رسانيد در ثواب الاعمال از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه هر كس سوره هود را در هر جمعه قرائت نمايد روز قيامت در زمره انبياء عليهم السلام محشور ميشود و گناهى براى او مشهود نميگردد و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 3 صفحه 121
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيكَ مِن أَنباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الحَقُّ وَ مَوعِظَةٌ وَ ذِكري لِلمُؤمِنِينَ (120)
و تمام قصص مذكوره در آيات شريفه را ما بيان كرديم براي تو از خبرهاي پيغمبران اموري را که باعث ثبات قلب شما گردد و آمد تو را در اينکه قصص حق و صدق و موعظه و يادآوري از براي مؤمنين.
و كلّا مضاف اليه محذوف است يعني کل قصص ذكر شده نَقُصُّ عَلَيكَ ذكر كرديم براي تو مِن أَنباءِ الرُّسُلِ قصّه نوح، هود، صالح، ابراهيم، لوط شعيب، موسي عليهم السلام چه اندازه اذيت ديدند از قوم خود و خداوند آنها را نجات داد و قوم آنها را هلاك فرمود.
(ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ) که آنچه اذيت از قوم خود ميبيني و ظلم ميكشي قلبت آرام باشد که خداوند تو را هم نصرت ميفرمايد و نجات ميبخشد و هم دشمنان تو را هلاك ميكند و باشد عذاب مياندازد.
(و جاءك في هذه الحق) آنچه گفتيم تمام حق و صدق بود وَ مَن أَصدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثاً نساء آيه 89 وَ مَن أَصدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلًا نساء آيه 121.
اشكال- اينکه جمله فقط اثبات ميكند که در اينکه قصص صدق و حق است و حال آنكه جميع فرمايشات الهي و جميع قرآن حق و صدق است.
جواب- آنكه اثبات شيئي نفي ما عدا را نميكند در وصف قرآن ميفرمايد وَ بِالحَقِّ أَنزَلناهُ وَ بِالحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرسَلناكَ إِلّا مُبَشِّراً وَ نَذِيراً اسري آيه 106 (و موعظة) وعظ انذار است از معاصي و قبايح و بيان مضرات آن و عقوبات آن دنيوي و اخروي و اعظم همه آنها شرك و كفر است اگر مستمع متعظ بشود و دست بردارد نجات يابد و الا بهلاكت ميافتد.
جلد 11 - صفحه 145
وَ ذِكري لِلمُؤمِنِينَ تذكر نسبت بتمام افراد مكلفين است لكن مؤمنين منتفع ميشوند از اينکه جهت بلام ذكر فرموده للمؤمنين يعني بنفع مؤمنين است چنانچه ميفرمايد وَ ذَكِّر فَإِنَّ الذِّكري تَنفَعُ المُؤمِنِينَ ذاريات آيه 55 چون گفتند (الانسان مساوق للسهو و النسيان) بلكه غفلت بسيار دامنگير است از اينکه جهت لازم است دائما او را متذكر كنند که خدا و دين و معاد و بهشت و جهنم و مثوبات و عقوبات و وظائف و دستورات و تكاليف خود را فراموش نكند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 120)- مطالعه سرگذشت پیشینیان چهار اثر دارد: در این آیه و آیات بعد که سوره هود با آن پایان میپذیرد یک نتیجه گیری کلی از مجموع بحثهای سوره بیان شده است و از آنجا که قسمت عمده این سوره داستانهای عبرت انگیز پیامبران و اقوام پیشین بود نخست نتائج گرانبهای ذکر این داستانها را در چهار موضوع خلاصه کرده، میگوید: «ما از هر یک از سرگذشتهای انبیاء برای تو بازگو کردیم تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم» و ارادهات قوی گردد. (وَ کُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ).
سپس به دومین نتیجه بزرگ بیان این داستانها اشاره کرده، میگوید: «و در این اخبار پیامبران، حقایق و واقعیتهای (مربوط به زندگی و حیات، پیروزی و شکست، عوامل موفقیت و تیره روزی) همگی برای تو آمده است» (وَ جاءَکَ فِی هذِهِ الْحَقُّ).
سومین و چهارمین اثر چشمگیر بیان این سرگذشتها آن است که: «برای مؤمنان موعظه و اندرز، تذکر و یادآوری است» (وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْری لِلْمُؤْمِنِینَ).
ج2، ص389
این آیه بار دیگر تأکید میکند که تواریخ قرآن را نباید سرسری شمرد و یا به عنوان یک سرگرمی از آن برای شنوندگان استفاده کرد چرا که مجموعهای است از بهترین درسهای زندگی در تمام زمینهها و راهگشایی است برای همه انسانهای «امروز» و «فردا».
نکات آیه
۱- خداوند پیش از پیامبر(ص) ، رسولان متعددى را مبعوث کرد که هر کدام داراى سرگذشتى مهم و داستانى پربار بودند. (و کلاًّ نقصّ علیک من أنباء الرسل) تعدد رسولان ، از کلمه «رسل» - که جمع رسول است - استفاده مى شود و سرگذشت مهم و پربار ، از کلمه «أنباء» - که به معناى خبرهاى بزرگ و پرفایده است - استفاده مى گردد.
۲- خداوند ، داستان پیامبران گذشته را براى پیامبر(ص) بیان مى کرد. (و کلاًّ نقصّ علیک من أنباء الرسل) تنوین در «کُلاّ» عوض از مضاف الیه (نبأ) است و عبارت «من أنباء...» بیان براى «کلاّ» مى باشد; یعنى: نقص علیک کل نبأ من أنباء الرسل.
۳- آرامش خاطر پیامبر(ص) و استوارى دل و قلب او ، هدف از بیان سرگذشت انبیا براى آن حضرت (و کلاًّ نقصّ علیک من أنباء الرسل ما نثبت به فؤادک) «تثبیت» (مصدر نثبت) به معناى مستقر کردن و استوار ساختن است و «فؤاد» به معناى قلب مى باشد. استوار ساختن قلب، به ایجاد یقین و طمأنینه در آن و رفع اضطراب و تردید از آن است. عبارت «و ما نثبت ...» بدل براى «کُلاً» مى باشد و دلالت مى کند که آن قسمتى از سرگذشت پیامبران بیان مى شود که ایجاد یقین و اطمینان کند.
۴- داستان پیامبران در قرآن، حاوى حقایقى که مصلحان و هدایتگران جوامع بشرى را بر پیشبرد هدفهاى خویش، قوى و استوار مى سازد. (و کلاًّ نقصّ علیک من أنباء الرسل ما نثبت به فؤادک)
۵- آرامش دهنده دلها و از میان برنده اضطراب قلبها ، خداوند است. (ما نثبت به فؤادک)
۶- آرامش دل ، مایه استقامت ورزیدن در اهداف و آرمانهاست. (ما نثبت به فؤادک)
۷- سوره هود و داستانهاى نقل شده در آن ، بیانگر حقایقى پیراسته از هر گونه باطل (و جاءک فى هذه الحق) مشارالیه «هذه» سوره هود و یا داستانهاى پیامبرانى است که در آن بیان شده است. «ال» در «الحق» به اصطلاح براى استغراق صفات است. بنابراین «الحق»; یعنى ، حق کامل و بدون هیچ نقص.
۸- مطالب مطرح شده در سوره هود و بیان سرگذشت پیامبران در آن ، موجب بروز و ظهور حق براى پیامبر(ص) (و جاءک فى هذه الحق)
۹- حقایق پیراسته از هر گونه باطل ، استوار سازنده دل و آرامش دهنده خاطر است. (ما نثبت به فؤادک و جاءک فى هذه الحق) برداشت فوق، مقتضاى ارتباط میان عبارت «ما نثبت به فؤادک» و جمله «جاءک فى هذه الحق» است.
۱۰- سوره هود و داستان پیامبران مطرح شده در آن ، حاوى موعظه هایى ارجمند و مایه تذکار معارف و حقایق دینى است. (جاءک فى هذه الحق و موعظة و ذکرى)
۱۱- تنها مؤمنان از مواعظ سوره هود سود مى برند و متذکر حقایق و معارف الهى مى شوند. (موعظة و ذکرى للمؤمنین) روشن است که سوره هود و داستانهاى نقل شده در آن ، براى همگان موعظه و تذکار است. بنابراین لام در «للمؤمنین» لام انتفاع است و حکایت از آن دارد که تنها اهل ایمان از حقایق بیان شده در این سوره بهره مى برند و از تذکارهاى آن سود مى جویند.
۱۲- تاریخ و حوادث آن ، منبعى براى درس آموزى ، پندگیرى و شناخت حقایق (و جاءک فى هذه الحق و موعظة و ذکرى للمؤمنین)
۱۳- بیانگر حق و پندآموز بودن و یادآور شدن حقایق و معارف الهى ، معیار ارزشمندى داستانها و سرگذشت پیشینیان (جاءک فى هذه الحق و موعظة و ذکرى للمؤمنین)
موضوعات مرتبط
- آرامش: آثار آرامش ۶; عوامل آرامش ۹; منشأ آرامش ۵
- ارزشها: ملاک ارزشها ۱۳
- استقامت: عوامل استقامت ۶
- اضطراب: منشأ رفع اضطراب ۵
- انبیا: انبیاى قبل از محمد(ص) ۱; تاریخ انبیا ۱; فلسفه قصص انبیا ۳; قصص انبیا در سوره هود ۱۰
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۱۲، ۱۳; نقش تاریخ ۱۲
- حقایق: آثار حقایق ۹; تبیین حقایق ۱۳
- خدا: افعال خدا ۵; تعالیم خدا ۲
- روانشناسى: ۵
- سوره هود: حقانیت تعالیم سوره هود ۷، ۸، ۱۰; مواعظ سوره هود ۱۰، ۱۱
- شناخت: منابع شناخت ۱۲
- عبرت: عوامل عبرت ۱۲، ۱۳
- قرآن: تعالیم قصص قرآن ۴
- قصه: قصه ارزشمند ۱۳
- مؤمنان: فضایل مؤمنان ۱۱; مؤمنان و سوره هود ۱۱
- محمد(ص): آرامش قلب محمد(ص) ۳; تبیین حقایق بر محمد(ص) ۸; محمد(ص) و سوره هود ۸; محمد(ص) و قصص انبیا ۲، ۳
- مصلحان: عوامل تقویت مصلحان ۴
- هدایتگران: عوامل تقویت هدایتگران ۴