الأعراف ٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱#link1 | آيات ۱ - ۹، سوره اعراف]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱#link1 | آيات ۱ - ۹، سوره اعراف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱#link2 | اشاره به عهدى كه خدا از آدميان گرفته ، و ساير معارفى كه در سوره اعراف آورده شده است .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱#link2 | اشاره به عهدى كه خدا از آدميان گرفته ، و ساير معارفى كه در سوره اعراف آورده شده است .]] | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲#link11 | روايتى در بيان مراد از وزن اعمال كه مى گويدعمل صفت كارى است كه انجام مى شود و قابل توزين (اصطلاحى ) نيست و خداجاهل نيست و احتياج به توزين اشياء ندارد.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲#link11 | روايتى در بيان مراد از وزن اعمال كه مى گويدعمل صفت كارى است كه انجام مى شود و قابل توزين (اصطلاحى ) نيست و خداجاهل نيست و احتياج به توزين اشياء ندارد.]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۴۷#link16 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۴۷#link16 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ «7» | |||
پس بىشك (از هر چه كردهاند،) از روى علم برايشان بازگو خواهيم كرد، و ما (از مردم،) غايب و بىخبر نبوديم. | |||
===نکته ها=== | |||
آيهى قبل، مجازات دنيوى را مطرح كرد و اينجا كيفر و محاسبهى اخروى را و با چندين تأكيد حتميّت سؤال قيامت را بيان مىكند و اينكه پرسش و بازخواست، مخصوص مردم نيست، بلكه پيامبران نيز مورد سؤال قرار مىگيرند. «يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ» «1» سؤال: در قيامت از چه مىپرسند؟ | |||
الف: از نعمتها. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» «2» در روايات متعدّدى، رهبرى و ولايت را نيز از مصاديق نعمت مورد سؤال در آيه برشمردهاند. «3» | |||
ب: از قرآن و اهلبيت عليهم السلام. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «از مردم سؤال مىشود كه با قرآن و اهلبيت من چگونه عمل كرديد؟»، «ثمّ اسألهم ما فعلتم بكتاب اللّه و باهلبيتى» «4» | |||
---- | |||
«1». مائده، 109. | |||
«2». تكاثر، 8. | |||
«3». وسائل، ج 24، ص 299. | |||
«4». تفسير فرقان. | |||
جلد 3 - صفحه 21 | |||
ج: از رفتار و كردار. «لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ. عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ» «1» | |||
د: از اعضا و جوارح. «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» «2» | |||
ه: از پذيرش و عدم پذيرش رسولان. يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ ... «3» | |||
چنانكه در جاى ديگر از رهبران دينى نيز در مورد برخورد مردم با آنان سؤال مىشود. يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ ... «4» | |||
و: از عمر و جوانى كه چگونه سپرى شد. | |||
ز: از كسب و درآمد. چنانكه در روايات مىخوانيم: در روز قيامت انسان از چهار چيز به خصوص سؤال و بازخواست مىشود: «شبابك فيما أبليته و عمرك فيما أفنيتَه و مالك ممّا اكتسبته و فيما أنفقتَه»، «5» در مورد عمر و جوانى كه چگونه آن را گذراندى و دربارهى مال و دارايى كه چگونه به دست آوردى و در چه راهى مصرف كردى. | |||
سؤال: اين آيات بيان مىكند كه سؤال از همه كس حتمى است؛ امّا در بعضى آيات از جمله آيه 39 سورهى الرّحمن آمده كه در آن روز، از هيچ انس و جنّى در بارهى به گناهانشان سؤال نمىشود، «فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ» اين آيات چگونه قابل جمع است؟ | |||
پاسخ: در قيامت، مواقف و ايستگاهها متعدّد است و هر موقفى صحنهاى خاص دارد؛ در يك موقف، بر لبها مهر مىخورد و قدرت حرف زدن ندارند. در موقفى ديگر، مهر برداشته مىشود و همه به ناله و استمداد و اقرار مىكنند. در موقفى ديگر از همه مىپرسند، در موقفى نيز سكوت حاكم است و سؤالى نمىشود. | |||
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «كُلّكم راع و كُلّكم مسؤل عن رَعيّته فالامام يسأل عن النّاس والرّجل يسأل عن أهله و المرأة تسأل عن بيت زوجها و العبد يسأل عن مال سيّده» همهى شما مسئول زيردستان خود هستيد و بايد پاسخگو باشيد؛ امام از امتش، مرد از همسرش، زن از رفتار در خانهى همسرش و بنده از مال ودارايى مولايش. همچنين فرمودند: خداوند | |||
---- | |||
«1». حجر، 92- 93. | |||
«2». اسراء، 36. | |||
«3». انعام، 130. | |||
«4». مائده، 109. | |||
«5». كافى، ج 2، ص 135، بحار، ج 7، ص 259. | |||
جلد 3 - صفحه 22 | |||
از من نيز سؤال مىكند كه آيا ابلاغ رسالت كردم يا نه؟ «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- در روز قيامت، هم از رهبران سؤال مىشود، هم از امّتها (جنّ و انس)، هم از نيكان، هم از بدان، هم از علما وهم از پيروان آنها. «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ» | |||
2- سؤال در قيامت، نوعى استشهاد و اقرار گرفتن و توبيخ است و گاهى نيز تقدير و تشكّر، وگرنه چيزى از خدا پنهان نيست تا با سؤال، رفع ابهام شود. | |||
فَلَنَسْئَلَنَ ... فَلَنَقُصَّنَ ... | |||
3- علم خداوند، دقيق است. «بِعِلْمٍ» (نكره دلالت بر عظمت و دقّت دارد.) | |||
4- علم خداوند با حضور و نظارت خود اوست و واسطهاى در كار نيست. | |||
... بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ «7» | |||
---- | |||
«1» نهج البلاغه، خطبه 83 (معروف به غرّاء) | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 14 | |||
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ: پس هر آينه البته البته بخوانيم بر رسل و امم ايشان اقوال و افعال ايشان را به علم ازلى خود. يا در حينى كه رسل گويند: لا علم لنا انك انت علام الغيوب، ما بخوانيم بر ايشان آنچه ميان آنها و امم واقع شده در حالتى كه عالميم به ظواهر و بواطن ايشان. يا به سبب آنكه بدانند ما مطلع بوديم بر احوال ايشان. وَ ما كُنَّا غائِبِينَ: و نبوديم ما غائب و پنهان و دور و بى خبر از احوال و اقوالشان؛ تا بر ما مخفى شده باشد چيزى؛ بلكه علم ازلى احاطه دارد به جزئيات و كليات و ظواهر و بواطن ايشان. از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه فرمود: انّ اللّه يسئل كلّ احد بكلامه ليس بينه و بينه ترجمان: بدرستى كه حق تعالى هر كس را به زبان و لغت او سؤال فرمايد، بدون مترجمى در ميان ايشان. | |||
تبصره: آيه شريفه دال است بر آنكه ذات احديت عالم است به كليات و جزئيات اشياء، و هيچ چيز بر علم ازلى او پوشيده نيست. و بطلان قائلين به آنكه خدا عالم به كليات است و جزئيات در تحت كليات مندرجند؛ و اين لازم آيد غائب بودن جزئيات از علم ازلى، كه منافى آيه شريفه و مناقض عقل باشد. | |||
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبهاى فرمايد: عالم السّرّ من ضمائر المضمرين و نجوى المتخافتين و خواطر رجم الظّنون و عقد عزيمات اليقين و مسارق ايماض الجفون و ما ضمنته اكنان القلوب و غيابات الغيوب و ما اصغت لاستراقه مصايخ الاسماع و مصائف الذّرّ و مشاتى الهوامّ و رجع الحنين من المولهات و همس الاقدام (الخطبه). «1» خداى تعالى عالم است بر پنهانىهائى كه در دل مضمرين است؛ و از سرّ راز گويان در نهان؛ و از خاطرى كه ظن و گمان در آن واقع شود؛ و آنچه منعقد مىشود در نفس از عزيمتها و نيّتهاى يقين؛ و از مواضع دزديده نظر كردن پلكهاى چشم مردمان؛ و آنچه محتوى دارد قلوب از اسرار؛ و تاريكيهاى قعر چاههاى غيوب از امور نهانى؛ و از آنچه گوش فرا داشته براى استراق سمع آن مواضع سوراخهاى گوش سامعين؛ و موانع تابستان موران و مكانهاى زمستان جنبندگان | |||
---- | |||
«1» خطبه 89 (معروف به اشباح) | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 15 | |||
و گزندگان؛ و از بازگشت آه و ناله كه صادر شود از زنان جدا شده از فرزندان؛ و از صداى نهان قدمها. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ «7» | |||
ترجمه | |||
پس هر آينه نقل مىكنيم براى آنها از روى علم و نبوديم غائبان. | |||
تفسير | |||
خداوند بهتر از امم و انبيا از احوال آنها و آنچه جارى شده است در بين | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 410 | |||
ايشان مطّلع است و هيچ امرى از امور ظاهريه و باطنيه از علم او خارج نيست و غرض از سؤال و جواب توبيخ و تقرير و ازدياد مسرّت و افتخار سعد او كدورت و انكسار اشقيا است و اين احاطه علميه الهيه هميشه بوده و هست و خواهد بود و غيبت و غفلت و افول و ذهول در هيچ آنى براى آن متصور نيست .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيهِم بِعِلمٍ وَ ما كُنّا غائِبِينَ «7» | |||
پس البته براي آنها جزئيات افعال و اقوال آنها را بيان خواهيم كرد که عالم بآنها هستيم و چيزي از ما مستور نخواهد بود و ما غائب از آنها نيستيم. | |||
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيهِم قصه شرح حالات و رفتار گذشتگان چنانچه يك قسمت مهم قرآن شرح حال انبياء و قوم آنها است در سوره يوسف ميفرمايد نَحنُ نَقُصُّ عَلَيكَ أَحسَنَ القَصَصِ آيه 2، و نيز ميفرمايد لَقَد كانَ فِي قَصَصِهِم عِبرَةٌ لِأُولِي الأَلبابِ آيه 111، و موارد بسيار ديگر از آيات و مراد در اينجا بيان شرح حالات و افعال و كردار و گفتار بنده است که در دنيا از او صادر شده و سختترين مواقف قيامت همين موقف است که بنده از شرم و خجالت ميخواهد بزمين فرورود و از عرق خجالت در آب و عرق فروميرود. | |||
بعلم باء سببيت است يعني بواسطه علمي که بتمام جزئيات افعال آنها داريم که لا يَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الأَرضِ وَ لا أَصغَرُ مِن ذلِكَ وَ لا أَكبَرُ إِلّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ سبأ آيه 3. | |||
وَ ما كُنّا غائِبِينَ غير مطلعين علي احوالهم و افعالهم بلكه همهجا حاضر و ناظر و خبير و بصير و سميع و محيط هستيم. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 7)- در این آیه برای این که کسی تصور نکند که سؤال از امتها و پیامبرانشان دلیل بر این است که چیزی از علم خدا مخفی میماند، با صراحت و تأکید آمیخته با قسم میگوید: «ما با علم و دانش خویش تمام اعمالشان را برای آنها شرح میدهیم، زیرا ما هرگز از آنها غایب نبودیم» همه جا با آنها بودیم و در هر حال همراهشان (فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما کُنَّا غائِبِینَ). | |||
سؤال برای چیست؟ ما میدانیم خدا همه چیز را میداند و اصولا در | |||
ج2، ص27 | |||
همه جا حاضر و ناظر است. با این حال چه نیازی به سؤال دارد که انبیاء و امتها را عموما و بدون استثناء مورد بازپرسی قرار دهد؟! پاسخ این که: اگر سؤال برای استعلام و درک واقعیت چیزی باشد، در مورد کسی که عالم است معنی ندارد ولی اگر منظور توجه دادن خود شخص و اتمام حجت به او و امثال آن بوده باشد، هیچ مانعی ندارد، درست مثل این که ما به شخص فراموشکاری خدمتهای زیاد کردهایم، و او به جای خدمت مرتکب خیانتهایی شده و همه این مسائل پیش ما روشن است، او را مورد بازپرسی قرار داده و میگوییم آیا ما این همه به تو خدمت نکردیم؟ و آیا تو حق این خدمات را ادا کردی؟ این سؤال برای کسب علم نیست بلکه برای تفهیم طرف است. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۴
ترجمه
الأعراف ٦ | آیه ٧ | الأعراف ٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَلَیْهِمْ»: برای همه مردمان. برای پیغمبران، در توضیح پاسخ ایشان به خدا: لا عِلْمَ لَنا (نگا: مائده / . «بِعِلْمٍ»: آگاهانه. از روی علم. «مَا کُنَّا غَآئِبِینَ»: غائب نبودهایم. غافل و بیخبر نبودهایم.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۹، سوره اعراف
- اشاره به عهدى كه خدا از آدميان گرفته ، و ساير معارفى كه در سوره اعراف آورده شده است .
- مكلف بودن مشركين به توحيد خداى تعالى ومسئول بودن آنان نسبت به ايمان و عمل صالح
- مراد از (( وزن (( و (( ميزان (( اعمال
- اشاره به اينكه ممكن است هر يك از اعمال ، واحدى براى سنجش داشته باشد و بيان معناىجمله : (( و الوزن يومئذ الحق ((
- اقوالى كه در مورد معناى جمله : (( و الوزن يومئذ الحق (( گفته شده است .
- مراد از (( موازين (( و معناى (( ثقل موازين (( در جمله : (( فمن ثقلت موازينه ((
- معناى وزن اعمال در روز قيامت ، تطبيق اعمال است بر حق و براى هر كدام ازاعمال انسان ميزانى است .
- نكته دوم : اينكه معلوم شد كه براى هر انسانى ميزان هاى متعددى است كه هر كدام ازعمل هايش با يكى از آنها سنجيده
- بحث روايتى (رواياتى در مورد مكى بودن سوره اعراف ، وزن و ميزان اعمال و ثقل و خفت اعمال و...)
- روايتى در بيان مراد از وزن اعمال كه مى گويدعمل صفت كارى است كه انجام مى شود و قابل توزين (اصطلاحى ) نيست و خداجاهل نيست و احتياج به توزين اشياء ندارد.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ «7»
پس بىشك (از هر چه كردهاند،) از روى علم برايشان بازگو خواهيم كرد، و ما (از مردم،) غايب و بىخبر نبوديم.
نکته ها
آيهى قبل، مجازات دنيوى را مطرح كرد و اينجا كيفر و محاسبهى اخروى را و با چندين تأكيد حتميّت سؤال قيامت را بيان مىكند و اينكه پرسش و بازخواست، مخصوص مردم نيست، بلكه پيامبران نيز مورد سؤال قرار مىگيرند. «يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ» «1» سؤال: در قيامت از چه مىپرسند؟
الف: از نعمتها. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» «2» در روايات متعدّدى، رهبرى و ولايت را نيز از مصاديق نعمت مورد سؤال در آيه برشمردهاند. «3»
ب: از قرآن و اهلبيت عليهم السلام. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «از مردم سؤال مىشود كه با قرآن و اهلبيت من چگونه عمل كرديد؟»، «ثمّ اسألهم ما فعلتم بكتاب اللّه و باهلبيتى» «4»
«1». مائده، 109.
«2». تكاثر، 8.
«3». وسائل، ج 24، ص 299.
«4». تفسير فرقان.
جلد 3 - صفحه 21
ج: از رفتار و كردار. «لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ. عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ» «1»
د: از اعضا و جوارح. «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» «2»
ه: از پذيرش و عدم پذيرش رسولان. يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ ... «3»
چنانكه در جاى ديگر از رهبران دينى نيز در مورد برخورد مردم با آنان سؤال مىشود. يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ ... «4»
و: از عمر و جوانى كه چگونه سپرى شد.
ز: از كسب و درآمد. چنانكه در روايات مىخوانيم: در روز قيامت انسان از چهار چيز به خصوص سؤال و بازخواست مىشود: «شبابك فيما أبليته و عمرك فيما أفنيتَه و مالك ممّا اكتسبته و فيما أنفقتَه»، «5» در مورد عمر و جوانى كه چگونه آن را گذراندى و دربارهى مال و دارايى كه چگونه به دست آوردى و در چه راهى مصرف كردى.
سؤال: اين آيات بيان مىكند كه سؤال از همه كس حتمى است؛ امّا در بعضى آيات از جمله آيه 39 سورهى الرّحمن آمده كه در آن روز، از هيچ انس و جنّى در بارهى به گناهانشان سؤال نمىشود، «فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ» اين آيات چگونه قابل جمع است؟
پاسخ: در قيامت، مواقف و ايستگاهها متعدّد است و هر موقفى صحنهاى خاص دارد؛ در يك موقف، بر لبها مهر مىخورد و قدرت حرف زدن ندارند. در موقفى ديگر، مهر برداشته مىشود و همه به ناله و استمداد و اقرار مىكنند. در موقفى ديگر از همه مىپرسند، در موقفى نيز سكوت حاكم است و سؤالى نمىشود.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «كُلّكم راع و كُلّكم مسؤل عن رَعيّته فالامام يسأل عن النّاس والرّجل يسأل عن أهله و المرأة تسأل عن بيت زوجها و العبد يسأل عن مال سيّده» همهى شما مسئول زيردستان خود هستيد و بايد پاسخگو باشيد؛ امام از امتش، مرد از همسرش، زن از رفتار در خانهى همسرش و بنده از مال ودارايى مولايش. همچنين فرمودند: خداوند
«1». حجر، 92- 93.
«2». اسراء، 36.
«3». انعام، 130.
«4». مائده، 109.
«5». كافى، ج 2، ص 135، بحار، ج 7، ص 259.
جلد 3 - صفحه 22
از من نيز سؤال مىكند كه آيا ابلاغ رسالت كردم يا نه؟ «1»
پیام ها
1- در روز قيامت، هم از رهبران سؤال مىشود، هم از امّتها (جنّ و انس)، هم از نيكان، هم از بدان، هم از علما وهم از پيروان آنها. «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ»
2- سؤال در قيامت، نوعى استشهاد و اقرار گرفتن و توبيخ است و گاهى نيز تقدير و تشكّر، وگرنه چيزى از خدا پنهان نيست تا با سؤال، رفع ابهام شود.
فَلَنَسْئَلَنَ ... فَلَنَقُصَّنَ ...
3- علم خداوند، دقيق است. «بِعِلْمٍ» (نكره دلالت بر عظمت و دقّت دارد.)
4- علم خداوند با حضور و نظارت خود اوست و واسطهاى در كار نيست.
... بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ «7»
«1» نهج البلاغه، خطبه 83 (معروف به غرّاء)
جلد 4 صفحه 14
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ: پس هر آينه البته البته بخوانيم بر رسل و امم ايشان اقوال و افعال ايشان را به علم ازلى خود. يا در حينى كه رسل گويند: لا علم لنا انك انت علام الغيوب، ما بخوانيم بر ايشان آنچه ميان آنها و امم واقع شده در حالتى كه عالميم به ظواهر و بواطن ايشان. يا به سبب آنكه بدانند ما مطلع بوديم بر احوال ايشان. وَ ما كُنَّا غائِبِينَ: و نبوديم ما غائب و پنهان و دور و بى خبر از احوال و اقوالشان؛ تا بر ما مخفى شده باشد چيزى؛ بلكه علم ازلى احاطه دارد به جزئيات و كليات و ظواهر و بواطن ايشان. از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه فرمود: انّ اللّه يسئل كلّ احد بكلامه ليس بينه و بينه ترجمان: بدرستى كه حق تعالى هر كس را به زبان و لغت او سؤال فرمايد، بدون مترجمى در ميان ايشان.
تبصره: آيه شريفه دال است بر آنكه ذات احديت عالم است به كليات و جزئيات اشياء، و هيچ چيز بر علم ازلى او پوشيده نيست. و بطلان قائلين به آنكه خدا عالم به كليات است و جزئيات در تحت كليات مندرجند؛ و اين لازم آيد غائب بودن جزئيات از علم ازلى، كه منافى آيه شريفه و مناقض عقل باشد.
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبهاى فرمايد: عالم السّرّ من ضمائر المضمرين و نجوى المتخافتين و خواطر رجم الظّنون و عقد عزيمات اليقين و مسارق ايماض الجفون و ما ضمنته اكنان القلوب و غيابات الغيوب و ما اصغت لاستراقه مصايخ الاسماع و مصائف الذّرّ و مشاتى الهوامّ و رجع الحنين من المولهات و همس الاقدام (الخطبه). «1» خداى تعالى عالم است بر پنهانىهائى كه در دل مضمرين است؛ و از سرّ راز گويان در نهان؛ و از خاطرى كه ظن و گمان در آن واقع شود؛ و آنچه منعقد مىشود در نفس از عزيمتها و نيّتهاى يقين؛ و از مواضع دزديده نظر كردن پلكهاى چشم مردمان؛ و آنچه محتوى دارد قلوب از اسرار؛ و تاريكيهاى قعر چاههاى غيوب از امور نهانى؛ و از آنچه گوش فرا داشته براى استراق سمع آن مواضع سوراخهاى گوش سامعين؛ و موانع تابستان موران و مكانهاى زمستان جنبندگان
«1» خطبه 89 (معروف به اشباح)
جلد 4 صفحه 15
و گزندگان؛ و از بازگشت آه و ناله كه صادر شود از زنان جدا شده از فرزندان؛ و از صداى نهان قدمها.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ «7»
ترجمه
پس هر آينه نقل مىكنيم براى آنها از روى علم و نبوديم غائبان.
تفسير
خداوند بهتر از امم و انبيا از احوال آنها و آنچه جارى شده است در بين
جلد 2 صفحه 410
ايشان مطّلع است و هيچ امرى از امور ظاهريه و باطنيه از علم او خارج نيست و غرض از سؤال و جواب توبيخ و تقرير و ازدياد مسرّت و افتخار سعد او كدورت و انكسار اشقيا است و اين احاطه علميه الهيه هميشه بوده و هست و خواهد بود و غيبت و غفلت و افول و ذهول در هيچ آنى براى آن متصور نيست ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيهِم بِعِلمٍ وَ ما كُنّا غائِبِينَ «7»
پس البته براي آنها جزئيات افعال و اقوال آنها را بيان خواهيم كرد که عالم بآنها هستيم و چيزي از ما مستور نخواهد بود و ما غائب از آنها نيستيم.
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيهِم قصه شرح حالات و رفتار گذشتگان چنانچه يك قسمت مهم قرآن شرح حال انبياء و قوم آنها است در سوره يوسف ميفرمايد نَحنُ نَقُصُّ عَلَيكَ أَحسَنَ القَصَصِ آيه 2، و نيز ميفرمايد لَقَد كانَ فِي قَصَصِهِم عِبرَةٌ لِأُولِي الأَلبابِ آيه 111، و موارد بسيار ديگر از آيات و مراد در اينجا بيان شرح حالات و افعال و كردار و گفتار بنده است که در دنيا از او صادر شده و سختترين مواقف قيامت همين موقف است که بنده از شرم و خجالت ميخواهد بزمين فرورود و از عرق خجالت در آب و عرق فروميرود.
بعلم باء سببيت است يعني بواسطه علمي که بتمام جزئيات افعال آنها داريم که لا يَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الأَرضِ وَ لا أَصغَرُ مِن ذلِكَ وَ لا أَكبَرُ إِلّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ سبأ آيه 3.
وَ ما كُنّا غائِبِينَ غير مطلعين علي احوالهم و افعالهم بلكه همهجا حاضر و ناظر و خبير و بصير و سميع و محيط هستيم.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 7)- در این آیه برای این که کسی تصور نکند که سؤال از امتها و پیامبرانشان دلیل بر این است که چیزی از علم خدا مخفی میماند، با صراحت و تأکید آمیخته با قسم میگوید: «ما با علم و دانش خویش تمام اعمالشان را برای آنها شرح میدهیم، زیرا ما هرگز از آنها غایب نبودیم» همه جا با آنها بودیم و در هر حال همراهشان (فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما کُنَّا غائِبِینَ).
سؤال برای چیست؟ ما میدانیم خدا همه چیز را میداند و اصولا در
ج2، ص27
همه جا حاضر و ناظر است. با این حال چه نیازی به سؤال دارد که انبیاء و امتها را عموما و بدون استثناء مورد بازپرسی قرار دهد؟! پاسخ این که: اگر سؤال برای استعلام و درک واقعیت چیزی باشد، در مورد کسی که عالم است معنی ندارد ولی اگر منظور توجه دادن خود شخص و اتمام حجت به او و امثال آن بوده باشد، هیچ مانعی ندارد، درست مثل این که ما به شخص فراموشکاری خدمتهای زیاد کردهایم، و او به جای خدمت مرتکب خیانتهایی شده و همه این مسائل پیش ما روشن است، او را مورد بازپرسی قرار داده و میگوییم آیا ما این همه به تو خدمت نکردیم؟ و آیا تو حق این خدمات را ادا کردی؟ این سؤال برای کسب علم نیست بلکه برای تفهیم طرف است.
نکات آیه
۱- خداوند در قیامت رفتار و عقاید آدمیان را به گونه اى دقیق و عالمانه براى آنان بیان خواهد کرد. (فلنقصن علیهم بعلم و ما کنا غائبین) حرف «باء» به معناى مصاحبت و ملابست است; یعنى: «فلنقصن علیهم مصاحبین و متلبسین بعلم. و نکره بودن «علم» دلالت بر عظمت آن علم دارد که از آن به «دقیق بودن» تعبیر شد.
۲- خداوند در قیامت سرگذشت پیامبران را در ابلاغ رسالت به گونه اى دقیق براى آنان بیان خواهد کرد. (و لنسئلن المرسلین. فلنقصن علیهم بعلم)
۳- خداوند آگاه به تمامى اعمال و اندیشه هاى پیامبران و امتهاى آنان است. (فلنقصن علیهم بعلم و ما کنا غائبین) برداشت فوق بر این اساس است که «مرسلین» مرجع ضمیر «علیهم» باشد.
۴- خداوند همواره حاضر و ناظر به کردار و اندیشه هاى آدمیان است. (و ما کنا غائبین)
۵- آگاهى خداوند به کردار و اندیشه هاى آدمیان برخاسته از حضور و نظارت مستقیم وى بر آنان و اندیشه هایشان است. (فلنقصن علیهم بعلم و ما کنا غائبین) جمله «و ما کنا غائبین» در حقیقت توضیح «بعلم» است و اشاره به چگونگى علم الهى به اعمال بندگان دارد. یعنى علم الهى برخاسته از حضور وى است، نه اینکه چیزى و یا کسى واسطه این آگاهى باشد.
۶- هیچ زمان و مکانى خالى از حضور خداوند نیست. (و ما کنا غائبین)
۷- خداوند در آگاهى خویش به اعمال و اندیشه ها بى نیاز از بازجویى انسانها و پاسخ آنان است. (فلنسئلن ... فلنقصن علیهم بعلم و ما کنا غائبین)
موضوعات مرتبط
- انبیا: در قیامت ۲; تبلیغ انبیا ۲; نیّات انبیا ۳
- انسان: اعمال انسان ۵، ۷; نیّات انسان ۳، ۴، ۵، ۷
- خدا: احاطه علمى خدا ۷; اختصاصات خدا ۷; حضور خدا ۴، ۵، ۶; علم خدا ۱، ۲; علم غیب خدا ۳، ۴، ۵; محدوده علم خدا ۳; نظارت خدا ۴، ۵
- عقیده: حسابرسى اخروى عقیده ۱
- عمل: حسابرسى اخروى عمل ۱
- قیامت: نامه عمل در قیامت ۱، ۲