النساء ١٢٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
[[البقرة ٨١ | بَلَى‌ مَنْ‌ کَسَبَ‌ سَيِّئَةً وَ...]] (۰)   
[[البقرة ٨١ | بَلَى‌ مَنْ‌ کَسَبَ‌ سَيِّئَةً وَ...]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۴۸.</ref>
«شیخ طوسی» گوید: اهل كتاب به مسلمين مى گفتند: هدايت ما با شما مساوى و برابر است سپس اين آيه نازل گرديد چنان كه قتادة و ضحاك و ابوصالح گويند.


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۷#link1 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۷#link1 | تفسیر آیات]]
}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۵#link129 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۵#link129 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً «124»
و هر فردى كه كارهاى شايسته انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، در حالى كه مؤمن باشد، پس آنان به بهشت وارد مى‌شوند و كمترين ستمى به آنان نمى‌شود.
----
«1». مستدرك، ج 2، ص 60.
جلد 2 - صفحه 171
===نکته ها===
كلمه‌ى «نقير» از نوك‌زدن گرفته شده و به گودى هسته‌ى خرما كه گويا نوك خورده است، گفته مى‌شود.
در آيه‌ى قبل‌ «مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً» بود، اينجا «يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ»، يعنى كيفر و پاداش، هر دو بر پايه‌ى «عمل» است.
در اين آيه بهشت، و در آيه‌ى 97 سوره‌ى نحل، علاوه بر آن «حيات طيّبه» بيان شده است: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»
===پیام ها===
1- عامل ورود به بهشت، ايمان و عمل صالح است، نه نژاد و ادّعا و آرزو. آيه‌ى قبل و لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ‌ ... مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ‌ ...
2- همه‌ى نژادها، رنگ‌ها، ملل و طبقات، در بهره‌گيرى از لطف خدا يكسانند.
«مَنْ يَعْمَلْ»
3- با انجام برخى كارهاى صالح، به بهشت اميد داشته باشيد. چون كمال بى‌نهايت است و قدرت كسب انسان محدود. «مِنَ الصَّالِحاتِ»
4- زن و مرد، در رسيدن به كمالات معنوى برابرند. «مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‌» بر خلاف اعتقادات گروهى از يهود و مسيحيان. «1»
5- ايمان، شرط قبولى اعمال است و خدمات انسان‌هاى بى ايمان، در همين دنيا جبران مى‌شود و ارزش اخروى ندارد. «2» مَنْ يَعْمَلْ‌ ... وَ هُوَ مُؤْمِنٌ‌
6- جزاى مؤمنِ نيكوكار بهشت است. «فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ»
7- كارهاى نيك، گرچه اندك باشد ارزش دارد. «وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً»
----
«1». تفسير فرقان.
«2». تفسير الميزان.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 172
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً (124)
چون عادت اللّه جارى است كه هر جا ذكر وعيد كند، در عقب آن بيان وعده نمايد، از اين جهت بعد از وعيد مذكور مى‌فرمايد:
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ‌: و هر كس بجا آورد بعض اعمال صالحه را،
----
«1» بحار الانوار، جلد 67، صفحه 236.
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 588
زيرا قوت اتيان به تمام آن نيست. مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌: از مرد يا زن يا در حالى كه آن اعمال صالحه كائن و ثابت باشد از مرد و زن، وَ هُوَ مُؤْمِنٌ‌: و حال آنكه او مؤمن باشد، چه عمل بدون ايمان اعتبار ندارد. اين حال شرط اقتران عمل است به ايمان بر استدعاى ثواب مذكوره، يا تنبيه باشد بر آنكه اعمال صالحه معتدّ به نيست بلا ايمان و مثمرى نخواهد داشت. فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ: پس آن گروه عاملين مؤمن داخل كرده شوند در بهشت، يا درآيند به جنت، وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً: و ستم رسيده و ظلم كرده نشوند در ثواب عمل خود، به مقدار نقيرى (خط هسته خرما)، يعنى هيچ چيز از ثواب ايشان كم نكنند. و هرگاه ثواب مطيع، ناقص نگردد، پس سزاوار آنست كه عقاب عاصى هم زياده نشود، زيرا مجازى ارحم الراحمين است؛ و لذا اقتصار بر ذكر اين فرمود در عقيب ثواب. مسروق روايت نموده چون آيه سابقه نازل شد، اهل كتاب به مسلمانان گفتند: ما و شما برابريم و شما را فضيلت و مزيتى بر ما نيست؛ حق تعالى در عقب آن اين آيه نازل فرمود.
تنبيه: آيه شريفه دليل است بر آن كه اعمال صالحه بدون ايمان فايده‌اى در آخرت نخواهد داشت. هر چند كثير باشد، زيرا هر دو لازم و ملزوم يكديگرند.
چنانچه ايمان بدون اعمال صالحه مثمر ثمرى نخواهد بود، همچنين اعمال صالحه منتزع از ايمان، منتج نتيجه نمى‌باشد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً (124)
ترجمه‌
و كسيكه بجا آورد از كارهاى خوب از مرد يا زن و او مؤمن باشد پس آنها داخل ميشوند بهشت را و ستم كرده نميشوند ذرّه..
تفسير
شرط صحت و قبول اعمال اسلام و ايمان است و اهل ايمان كه داراى بعضى از اعمال صالحه باشند داخل بهشت خواهند شد و از ثواب اعمال بقدر نقير كه نقطه است در هسته خرما كه از آن درخت روئيده ميشود كاسته نميشود و آيه شريفه دلالت دارد بر آنكه اگر كاسته شود ظلم است و بنده بعمل مستحق ثواب و عقاب خواهد شد و معنى استحقاق قبلا بيان شده است و تذكير ضمير و صفت باعتبار لفظ موصول و تغليب جانب مرد است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ مَن‌ يَعمَل‌ مِن‌َ الصّالِحات‌ِ مِن‌ ذَكَرٍ أَو أُنثي‌ وَ هُوَ مُؤمِن‌ٌ فَأُولئِك‌َ يَدخُلُون‌َ الجَنَّةَ وَ لا يُظلَمُون‌َ نَقِيراً (124)
و ‌هر‌ كس‌ عمل‌ صالحي‌ بجا آورد خواه‌ مرد ‌باشد‌ ‌ يا ‌ زن‌ و ‌با‌ ايمان‌ ‌باشد‌ ‌پس‌ ‌آنها‌ داخل‌ بهشت‌ خواهند شد و باندازه‌ پر كاهي‌ بآنها ظلم‌ نميشود ‌در‌ كسر ثواب‌ ‌آنها‌ ‌اينکه‌ وعده‌ الهي‌ ‌است‌ ‌که‌ قابل‌ تخلف‌ نيست‌.
و مراد ‌از‌ عمل‌ صالح‌ وَ مَن‌ يَعمَل‌ مِن‌َ الصّالِحات‌ِ عمل‌ عبادي‌ ‌است‌ ‌که‌ خالصا لوجه‌ اللّه‌ ‌باشد‌ بدون‌ شائبه‌ ريا و عجب‌ و اغراض‌ ديگر و مراد ‌از‌ مِن‌ ذَكَرٍ أَو أُنثي‌ تعميم‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌باشد‌ سياه‌ و سفيد، عالم‌ و جاهل‌، حر و ‌عبد‌، سيد و عام‌، كوچك‌ و بزرگ‌، و كلمه‌ ‌من‌ الصالحات‌ ‌من‌ تبعيضيه‌ ‌است‌ و ‌هر‌ عمل‌ صالح‌ ‌را‌ شامل‌ ميشود وَ هُوَ مُؤمِن‌ٌ بيان‌ ‌است‌ زيرا ‌از‌ ‌غير‌ مؤمن‌ هيچ‌ عملي‌ پذيرفته‌ نيست‌ و صالح‌ نيست‌ چون‌ اولين‌ شرط عبادت‌ ايمان‌ ‌است‌ و عبادت‌ بدون‌ ايمان‌ باطل‌ ‌است‌
جلد 6 - صفحه 219
و صالح‌ نيست‌ مثل‌ نماز بدون‌ طهارت‌ ‌است‌ بلكه‌ قبلا متذكر شديم‌ ‌که‌ موافات‌ ‌يعني‌ بقاء ايمان‌ ‌تا‌ آخر عمر ‌هم‌ شرط كليه‌ عبادات‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ هفتاد سال‌ ‌با‌ ايمان‌ اعمال‌ صالحه‌ بجا آورد و نزديك‌ موت‌ ايمان‌ زائل‌ شود كشف‌ ميشود ‌که‌ ‌از‌ اول‌ اعمال‌ ‌او‌ باطل‌ بوده‌ نه‌ اينكه‌ شرط مؤخر ‌باشد‌ ‌که‌ بگويي‌ معني‌ ندارد بلكه‌ نظير رد ‌است‌ ‌در‌ فضولي‌ ‌که‌ كاشف‌ ‌از‌ بطلان‌ فضولي‌ ‌است‌ ‌از‌ اول‌ امر.
فَأُولئِك‌َ يَدخُلُون‌َ الجَنَّةَ وَ لا يُظلَمُون‌َ نَقِيراً
اشكال‌
‌-‌ چگونه‌ جمع‌ ميشود ‌بين‌ ‌اينکه‌ دو ‌آيه‌، ‌اگر‌ كسي‌ ‌هم‌ عمل‌ سويي‌ داشته‌ ‌باشد‌ و ‌هم‌ عمل‌ صالحي‌ زيرا مراد ‌در‌ ‌آيه‌ سابقه‌ جميع‌ اعمال‌ سوء نيست‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌هم‌ جميع‌ اعمال‌ صالحه‌ نيست‌ بلكه‌ ممكن‌ نيست‌ ‌پس‌ ‌اگر‌ يك‌ عمل‌ سوء داشته‌ ‌باشد‌ يجز ‌به‌ و ‌اگر‌ يك‌ عمل‌ صالح‌ داشته‌ ‌باشد‌ يدخل‌ الجنة و كسي‌ ‌که‌ ‌هر‌ دو ‌را‌ داشته‌ ‌باشد‌ مورد كدام‌ يك‌ هست‌.
(جواب‌)
‌در‌ قرآن‌ مجيد جواب‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ اشكال‌ ‌را‌ داده‌ ‌در‌ موارد بسياري‌، ‌از‌ ‌آن‌ جمله‌ فَمَن‌ ثَقُلَت‌ مَوازِينُه‌ُ فَأُولئِك‌َ هُم‌ُ المُفلِحُون‌َ وَ مَن‌ خَفَّت‌ مَوازِينُه‌ُ فَأُولئِك‌َ الَّذِين‌َ خَسِرُوا أَنفُسَهُم‌ فِي‌ جَهَنَّم‌َ خالِدُون‌َ مؤمنون‌ ‌آيه‌ 102 و 103 فَأَمّا مَن‌ ثَقُلَت‌ مَوازِينُه‌ُ فَهُوَ فِي‌ عِيشَةٍ راضِيَةٍ وَ أَمّا مَن‌ خَفَّت‌ مَوازِينُه‌ُ فَأُمُّه‌ُ هاوِيَةٌ وَ ما أَدراك‌َ ما هِيَه‌ نارٌ حامِيَةٌ قارعة ‌آيه‌ 6 ‌تا‌ آخر.
توضيح‌ كلام‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌‌-‌ اينكه‌ اعمال‌ صالحه‌ اقساميست‌ بعضي‌ حسنه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌لا‌ يضر معها السيئه‌ مثل‌ نفس‌ ايمان‌ و حب‌ اهل‌ بيت‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ و بعضي‌ كفاره‌ سيئات‌ بسياريست‌، و بعضي‌ موجب‌ غفران‌ معاصي‌ ‌است‌، چنانچه‌ ‌در‌ سيئات‌ سيئاتي‌ ‌است‌ ‌که‌ مانع‌ ‌از‌ قبولي‌ اعمال‌ حسنه‌ ميشود و بسياري‌ موجب‌ زوال‌ ايمان‌ ميشود ‌در‌ موقع‌ قبض‌ روح‌ و كيفيت‌ ميزان‌ اعمال‌ فرداي‌ قيامت‌ جز ‌خدا‌ نميداند بسا يك‌ صلوة جماعت‌ ‌ يا ‌ يك‌ صلوات‌ ‌ يا ‌ يك‌ احسان‌ ‌به‌ بندگان‌ ‌خدا‌ ‌ يا ‌ حيواني‌ و نحو اينها
جلد 6 - صفحه 220
موجب‌ مغفرت‌ گناهان‌ بسياري‌ ميشود و بسا يك‌ معصيت‌ مانع‌ ‌از‌ قبولي‌ بسياري‌ ‌از‌ عبادات‌ و بنده‌ بايد هميشه‌ ‌بين‌ خوف‌ و رجاء ‌باشد‌ بالاخص‌ خوف‌ خطر خاتمه‌ (اللهم‌ ثبتنا ‌علي‌ دينك‌ و امتنا مغفورا بجاه‌ ‌محمّد‌ و آله‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌) همين‌ اندازه‌ حساب‌ و ميزان‌ بدست‌ عادليست‌ ‌که‌ بقدر نقيري‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ پوست‌ هسته‌ ‌است‌ ظلم‌ نميكند بعلاوه‌ فضل‌ و كرم‌ ‌او‌ حدي‌ ندارد و مغفرتش‌ باندازه‌اي‌ ‌است‌ ‌که‌ انبياء و ملائكه‌ ‌هم‌ گمان‌ نميبرند ‌حتي‌ شيطان‌ ‌هم‌ طمع‌ ميكند اللهم‌ عاملنا بفضلك‌ و ‌لا‌ تعاملنا بعدلك‌
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۸


ترجمه

و کسی که چیزی از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که ایمان داشته باشد، چنان کسانی داخل بهشت می‌شوند؛ و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.

و هر كه از مرد و زن كارهاى شايسته كند در حالى كه مؤمن باشد آنها داخل بهشت مى‌شوند و ذره‌اى به آنها ستم نمى‌رود
و كسانى كه كارهاى شايسته كنند -چه مرد باشند يا آن- در حالى كه مؤمن باشند، آنان داخل بهشت مى‌شوند، و به قدر گودى پشت هسته خرمايى مورد ستم قرار نمى‌گيرند.
و هر که از زن و مرد کاری شایسته کند با ایمان به خدا، چنین کسان به بهشت درآیند و به قدر نقیری (پرده هسته خرمایی) به آنان ستم نکنند.
و کسانی از مردان یا زنان که بخشی از کارهای شایسته را انجام دهند، در حالی که مؤمن باشند، پس اینان وارد بهشت می شوند، و به اندازه گودی پشت هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند.
و هر كس كه كارى شايسته كند چه زن و چه مرد اگر مؤمن باشد به بهشت مى‌رود و به قدر آن گودى كه بر پشت هسته خرماست به كس ستم نمى‌شود.
و هرکس از زن و مرد که کارهای شایسته کند و مؤمن باشد، وارد بهشت می‌شود و به اندازه ذره ناچیزی نیز به آنان ستم نمی‌رود
و هر كس از مرد و زن در حالى كه مؤمن باشد كارهاى نيك و شايسته كند، ايشان به بهشت در آيند و به اندازه شكاف هسته خرمايى- يعنى به مقدار بسيار اندكى- ستم نبينند.
کسی که اعمال شایسته انجام دهد و مؤمن باشد - خواه مرد و خواه زن - چنان کسانی داخل بهشت شوند، و کمترین ستمی بدانان نشود.
هر کس که کارهایی شایسته کند - مرد باشد یا زن - در حالی که مؤمن است، ایشان داخل بهشت می‌شوند و به اندازه‌ی گودی پشت هسته‌ی خرمایی (هم) ستم نمی‌شوند.
و آن کس که کرداریهای شایسته کند مرد یا زن و او مؤمن باشد آنان به بهشت درآیند و ستم بر ایشان نشود به اندازه منقارگاهی‌


النساء ١٢٣ آیه ١٢٤ النساء ١٢٥
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»: و حال آن که مؤمن باشد. این قید بیانگر این واقعیّت است که طاعت و عبادت بدون ایمان سودی نمی‌بخشد. «نَقِیراً»: گودی موجود در پشت هسته خرما که در کمی و ناچیزی بدان مثال زنند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: اهل كتاب به مسلمين مى گفتند: هدايت ما با شما مساوى و برابر است سپس اين آيه نازل گرديد چنان كه قتادة و ضحاك و ابوصالح گويند.

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً «124»

و هر فردى كه كارهاى شايسته انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، در حالى كه مؤمن باشد، پس آنان به بهشت وارد مى‌شوند و كمترين ستمى به آنان نمى‌شود.


«1». مستدرك، ج 2، ص 60.

جلد 2 - صفحه 171

نکته ها

كلمه‌ى «نقير» از نوك‌زدن گرفته شده و به گودى هسته‌ى خرما كه گويا نوك خورده است، گفته مى‌شود.

در آيه‌ى قبل‌ «مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً» بود، اينجا «يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ»، يعنى كيفر و پاداش، هر دو بر پايه‌ى «عمل» است.

در اين آيه بهشت، و در آيه‌ى 97 سوره‌ى نحل، علاوه بر آن «حيات طيّبه» بيان شده است: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»

پیام ها

1- عامل ورود به بهشت، ايمان و عمل صالح است، نه نژاد و ادّعا و آرزو. آيه‌ى قبل و لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ‌ ... مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ‌ ...

2- همه‌ى نژادها، رنگ‌ها، ملل و طبقات، در بهره‌گيرى از لطف خدا يكسانند.

«مَنْ يَعْمَلْ»

3- با انجام برخى كارهاى صالح، به بهشت اميد داشته باشيد. چون كمال بى‌نهايت است و قدرت كسب انسان محدود. «مِنَ الصَّالِحاتِ»

4- زن و مرد، در رسيدن به كمالات معنوى برابرند. «مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‌» بر خلاف اعتقادات گروهى از يهود و مسيحيان. «1»

5- ايمان، شرط قبولى اعمال است و خدمات انسان‌هاى بى ايمان، در همين دنيا جبران مى‌شود و ارزش اخروى ندارد. «2» مَنْ يَعْمَلْ‌ ... وَ هُوَ مُؤْمِنٌ‌

6- جزاى مؤمنِ نيكوكار بهشت است. «فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ»

7- كارهاى نيك، گرچه اندك باشد ارزش دارد. «وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً»


«1». تفسير فرقان.

«2». تفسير الميزان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 172

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً (124)

چون عادت اللّه جارى است كه هر جا ذكر وعيد كند، در عقب آن بيان وعده نمايد، از اين جهت بعد از وعيد مذكور مى‌فرمايد:

وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ‌: و هر كس بجا آورد بعض اعمال صالحه را،


«1» بحار الانوار، جلد 67، صفحه 236.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 588

زيرا قوت اتيان به تمام آن نيست. مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌: از مرد يا زن يا در حالى كه آن اعمال صالحه كائن و ثابت باشد از مرد و زن، وَ هُوَ مُؤْمِنٌ‌: و حال آنكه او مؤمن باشد، چه عمل بدون ايمان اعتبار ندارد. اين حال شرط اقتران عمل است به ايمان بر استدعاى ثواب مذكوره، يا تنبيه باشد بر آنكه اعمال صالحه معتدّ به نيست بلا ايمان و مثمرى نخواهد داشت. فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ: پس آن گروه عاملين مؤمن داخل كرده شوند در بهشت، يا درآيند به جنت، وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً: و ستم رسيده و ظلم كرده نشوند در ثواب عمل خود، به مقدار نقيرى (خط هسته خرما)، يعنى هيچ چيز از ثواب ايشان كم نكنند. و هرگاه ثواب مطيع، ناقص نگردد، پس سزاوار آنست كه عقاب عاصى هم زياده نشود، زيرا مجازى ارحم الراحمين است؛ و لذا اقتصار بر ذكر اين فرمود در عقيب ثواب. مسروق روايت نموده چون آيه سابقه نازل شد، اهل كتاب به مسلمانان گفتند: ما و شما برابريم و شما را فضيلت و مزيتى بر ما نيست؛ حق تعالى در عقب آن اين آيه نازل فرمود.

تنبيه: آيه شريفه دليل است بر آن كه اعمال صالحه بدون ايمان فايده‌اى در آخرت نخواهد داشت. هر چند كثير باشد، زيرا هر دو لازم و ملزوم يكديگرند.

چنانچه ايمان بدون اعمال صالحه مثمر ثمرى نخواهد بود، همچنين اعمال صالحه منتزع از ايمان، منتج نتيجه نمى‌باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً (124)

ترجمه‌

و كسيكه بجا آورد از كارهاى خوب از مرد يا زن و او مؤمن باشد پس آنها داخل ميشوند بهشت را و ستم كرده نميشوند ذرّه..

تفسير

شرط صحت و قبول اعمال اسلام و ايمان است و اهل ايمان كه داراى بعضى از اعمال صالحه باشند داخل بهشت خواهند شد و از ثواب اعمال بقدر نقير كه نقطه است در هسته خرما كه از آن درخت روئيده ميشود كاسته نميشود و آيه شريفه دلالت دارد بر آنكه اگر كاسته شود ظلم است و بنده بعمل مستحق ثواب و عقاب خواهد شد و معنى استحقاق قبلا بيان شده است و تذكير ضمير و صفت باعتبار لفظ موصول و تغليب جانب مرد است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَن‌ يَعمَل‌ مِن‌َ الصّالِحات‌ِ مِن‌ ذَكَرٍ أَو أُنثي‌ وَ هُوَ مُؤمِن‌ٌ فَأُولئِك‌َ يَدخُلُون‌َ الجَنَّةَ وَ لا يُظلَمُون‌َ نَقِيراً (124)

و ‌هر‌ كس‌ عمل‌ صالحي‌ بجا آورد خواه‌ مرد ‌باشد‌ ‌ يا ‌ زن‌ و ‌با‌ ايمان‌ ‌باشد‌ ‌پس‌ ‌آنها‌ داخل‌ بهشت‌ خواهند شد و باندازه‌ پر كاهي‌ بآنها ظلم‌ نميشود ‌در‌ كسر ثواب‌ ‌آنها‌ ‌اينکه‌ وعده‌ الهي‌ ‌است‌ ‌که‌ قابل‌ تخلف‌ نيست‌.

و مراد ‌از‌ عمل‌ صالح‌ وَ مَن‌ يَعمَل‌ مِن‌َ الصّالِحات‌ِ عمل‌ عبادي‌ ‌است‌ ‌که‌ خالصا لوجه‌ اللّه‌ ‌باشد‌ بدون‌ شائبه‌ ريا و عجب‌ و اغراض‌ ديگر و مراد ‌از‌ مِن‌ ذَكَرٍ أَو أُنثي‌ تعميم‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌باشد‌ سياه‌ و سفيد، عالم‌ و جاهل‌، حر و ‌عبد‌، سيد و عام‌، كوچك‌ و بزرگ‌، و كلمه‌ ‌من‌ الصالحات‌ ‌من‌ تبعيضيه‌ ‌است‌ و ‌هر‌ عمل‌ صالح‌ ‌را‌ شامل‌ ميشود وَ هُوَ مُؤمِن‌ٌ بيان‌ ‌است‌ زيرا ‌از‌ ‌غير‌ مؤمن‌ هيچ‌ عملي‌ پذيرفته‌ نيست‌ و صالح‌ نيست‌ چون‌ اولين‌ شرط عبادت‌ ايمان‌ ‌است‌ و عبادت‌ بدون‌ ايمان‌ باطل‌ ‌است‌

جلد 6 - صفحه 219

و صالح‌ نيست‌ مثل‌ نماز بدون‌ طهارت‌ ‌است‌ بلكه‌ قبلا متذكر شديم‌ ‌که‌ موافات‌ ‌يعني‌ بقاء ايمان‌ ‌تا‌ آخر عمر ‌هم‌ شرط كليه‌ عبادات‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ هفتاد سال‌ ‌با‌ ايمان‌ اعمال‌ صالحه‌ بجا آورد و نزديك‌ موت‌ ايمان‌ زائل‌ شود كشف‌ ميشود ‌که‌ ‌از‌ اول‌ اعمال‌ ‌او‌ باطل‌ بوده‌ نه‌ اينكه‌ شرط مؤخر ‌باشد‌ ‌که‌ بگويي‌ معني‌ ندارد بلكه‌ نظير رد ‌است‌ ‌در‌ فضولي‌ ‌که‌ كاشف‌ ‌از‌ بطلان‌ فضولي‌ ‌است‌ ‌از‌ اول‌ امر.

فَأُولئِك‌َ يَدخُلُون‌َ الجَنَّةَ وَ لا يُظلَمُون‌َ نَقِيراً

اشكال‌

‌-‌ چگونه‌ جمع‌ ميشود ‌بين‌ ‌اينکه‌ دو ‌آيه‌، ‌اگر‌ كسي‌ ‌هم‌ عمل‌ سويي‌ داشته‌ ‌باشد‌ و ‌هم‌ عمل‌ صالحي‌ زيرا مراد ‌در‌ ‌آيه‌ سابقه‌ جميع‌ اعمال‌ سوء نيست‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌هم‌ جميع‌ اعمال‌ صالحه‌ نيست‌ بلكه‌ ممكن‌ نيست‌ ‌پس‌ ‌اگر‌ يك‌ عمل‌ سوء داشته‌ ‌باشد‌ يجز ‌به‌ و ‌اگر‌ يك‌ عمل‌ صالح‌ داشته‌ ‌باشد‌ يدخل‌ الجنة و كسي‌ ‌که‌ ‌هر‌ دو ‌را‌ داشته‌ ‌باشد‌ مورد كدام‌ يك‌ هست‌.

(جواب‌)

‌در‌ قرآن‌ مجيد جواب‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ اشكال‌ ‌را‌ داده‌ ‌در‌ موارد بسياري‌، ‌از‌ ‌آن‌ جمله‌ فَمَن‌ ثَقُلَت‌ مَوازِينُه‌ُ فَأُولئِك‌َ هُم‌ُ المُفلِحُون‌َ وَ مَن‌ خَفَّت‌ مَوازِينُه‌ُ فَأُولئِك‌َ الَّذِين‌َ خَسِرُوا أَنفُسَهُم‌ فِي‌ جَهَنَّم‌َ خالِدُون‌َ مؤمنون‌ ‌آيه‌ 102 و 103 فَأَمّا مَن‌ ثَقُلَت‌ مَوازِينُه‌ُ فَهُوَ فِي‌ عِيشَةٍ راضِيَةٍ وَ أَمّا مَن‌ خَفَّت‌ مَوازِينُه‌ُ فَأُمُّه‌ُ هاوِيَةٌ وَ ما أَدراك‌َ ما هِيَه‌ نارٌ حامِيَةٌ قارعة ‌آيه‌ 6 ‌تا‌ آخر.

توضيح‌ كلام‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌‌-‌ اينكه‌ اعمال‌ صالحه‌ اقساميست‌ بعضي‌ حسنه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌لا‌ يضر معها السيئه‌ مثل‌ نفس‌ ايمان‌ و حب‌ اهل‌ بيت‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ و بعضي‌ كفاره‌ سيئات‌ بسياريست‌، و بعضي‌ موجب‌ غفران‌ معاصي‌ ‌است‌، چنانچه‌ ‌در‌ سيئات‌ سيئاتي‌ ‌است‌ ‌که‌ مانع‌ ‌از‌ قبولي‌ اعمال‌ حسنه‌ ميشود و بسياري‌ موجب‌ زوال‌ ايمان‌ ميشود ‌در‌ موقع‌ قبض‌ روح‌ و كيفيت‌ ميزان‌ اعمال‌ فرداي‌ قيامت‌ جز ‌خدا‌ نميداند بسا يك‌ صلوة جماعت‌ ‌ يا ‌ يك‌ صلوات‌ ‌ يا ‌ يك‌ احسان‌ ‌به‌ بندگان‌ ‌خدا‌ ‌ يا ‌ حيواني‌ و نحو اينها

جلد 6 - صفحه 220

موجب‌ مغفرت‌ گناهان‌ بسياري‌ ميشود و بسا يك‌ معصيت‌ مانع‌ ‌از‌ قبولي‌ بسياري‌ ‌از‌ عبادات‌ و بنده‌ بايد هميشه‌ ‌بين‌ خوف‌ و رجاء ‌باشد‌ بالاخص‌ خوف‌ خطر خاتمه‌ (اللهم‌ ثبتنا ‌علي‌ دينك‌ و امتنا مغفورا بجاه‌ ‌محمّد‌ و آله‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌) همين‌ اندازه‌ حساب‌ و ميزان‌ بدست‌ عادليست‌ ‌که‌ بقدر نقيري‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ پوست‌ هسته‌ ‌است‌ ظلم‌ نميكند بعلاوه‌ فضل‌ و كرم‌ ‌او‌ حدي‌ ندارد و مغفرتش‌ باندازه‌اي‌ ‌است‌ ‌که‌ انبياء و ملائكه‌ ‌هم‌ گمان‌ نميبرند ‌حتي‌ شيطان‌ ‌هم‌ طمع‌ ميكند اللهم‌ عاملنا بفضلك‌ و ‌لا‌ تعاملنا بعدلك‌

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- ایمان و عمل صالح، تضمین کننده ورود به بهشت (و من یعمل من الصلحت ... و هو مؤمن فأولئک یدخلون الجنة)

۲- راهیابى مؤمنان به بهشت، منوط به انجام بخشى از اعمال صالح; و نه مشروط به انجام تمامى کارهاى نیک (و من یعمل من الصلحت ... و هو مؤمن) بنابر اینکه «من» براى تبعیض باشد.

۳- زنان و مردان، همسان در بهره مندى از پاداش ایمان و عمل صالح خویش (و من یعمل من الصلحت من ذکر او انثى و هو مؤمن فأولئک یدخلون الجنة)

۴- ایمان و عمل صالح، معیار ارزش انسانهاست; نه جنسیت ایشان. (و من یعمل من الصلحت من ذکر او انثى و هو مؤمن)

۵- بهره مندى مردم از پاداشهاى الهى و ورودشان به بهشت، در گرو ایمان و عمل صالح است، نه جنسیت و انتساب به مذهب یا فرقه اى خاص. (و من یعمل من الصلحت من ذکر او انثى و هو مؤمن فأولئک یدخلون الجنة)

۶- ایمان، شرط بارورى اعمال صالح آدمى و ورود وى به بهشت (و من یعمل من الصلحت ... و هو مؤمن فأولئک یدخلون الجنة)

۷- کافران، محروم از ورود به بهشت، هر چند داراى اعمال صالح باشند. (و من یعمل من الصلحت ... و هو مؤمن فأولئک یدخلون الجنة) قید «و هو مؤمن» مى رساند که ایمان، شرط ثمربخشى اعمال نیک است; بنابراین اعمال نیک، بدون ایمان و در حال کفر، پاداش بهشت ندارد.

۸- در نظام جزا و پاداش الهى کمترین ستمى راه ندارد. (من یعمل سوءاً یجز به ... فأولئک یدخلون الجنة و لایظلمون نقیراً) «نقیر» به فرو رفته گى در هسته خرما گفته مى شود و کنایه از چیز اندک و حقیر است.

۹- کاستن از اجر و مزد کار دیگران، حتى به کمترین مقدار ستم است. (و من یعمل من الصلحت ... یدخلون الجنة و لایظلمون نقیراً) خداوند، کاستن از پاداش را هر چند بسیار اندک باشد، ظلم دانسته است.

موضوعات مرتبط

  • ارزش: ملاک ارزش ۴
  • ارزیابى: ملاک ارزیابى ۴
  • ایمان: آثار ایمان ۱، ۶ ; ارزش ایمان ۴ ; اهمیت ایمان ۵ ; ایمان و عمل ۱ ; پاداش ایمان ۳
  • بهشت: محرومیّت از بهشت ۷ ; موجبات بهشت ۱، ۲، ۵، ۶
  • پاداش: عدالت در پاداش ۳، ۸ ; موجبات پاداش ۵، ۶
  • جنسیّت: ارزش جنسیّت ۴، ۵
  • خدا: پاداش خدا ۵، ۸ ; خدا و ظلم ۸
  • دین: انتساب به دین ۵
  • زن: تساوى زن و مرد ۳، ۴ ; عمل صالح زن ۳
  • ظلم: موارد ظلم ۹
  • عمل: آثار عمل صالح ۱ ; ارزش عمل صالح ۴، ۶ ; اهمیّت عمل صالح ۵ ; پاداش عمل صالح ۲، ۳
  • کار: اجرت کار ۹
  • کافران: عمل صالح کافران ۷ ; محرومیت کافران ۷
  • کیفر: عدالت در کیفر ۸
  • مؤمنان: عمل صالح مؤمنان ۲
  • نظام جزایى:۸

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۴۸.