آل عمران ١٨٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۰: خط ۳۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۹#link1 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۹#link1 | تفسیر آیات]]
}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۶۰#link170 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۶۰#link170 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
«187» وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ‌
و (به ياد آور) زمانى كه خدا از كسانى كه به آنان كتاب (آسمانى) داده شد، پيمان گرفت كه حتماً بايد آن را براى مردم بيان كنيد و كتمانش نكنيد، پس آنها آن (عهد) را پشت‌سرشان انداختند وبه بهاى كمى مبادله كردند، پس چه بد معامله‌اى كردند.
===نکته ها===
امام باقر عليه السلام درباره اين آيه فرمودند: خداوند از اهل كتاب پيمان گرفت كه آنچه درباره‌ى حضرت محمّد صلى الله عليه و آله در تورات و انجيل آمده است براى مردم بگويند و كتمان نكنند. «1»
اگر امروز ميليون‌ها اهل كتاب (مسيحى، يهودى و زرتشتى) در دنيا هست، همه به سبب سكوت نابجاى دانشمندان آنهاست. به گفته‌ى تفسير اطيب‌البيان، بيش از شصت مورد بشارت اسلام و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در كتاب عهدين آمده است، ولى دانشمندان اهل كتاب همه را رها كرده‌اند.
===پیام ها===
1- خداوند براى هدايت مردم، از علما و دانشمندان پيمان مخصوص گرفته است. «أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ»
2- بيان حقايق بايد به گونه‌اى باشد كه چيزى براى مردم نامشخص و پنهان نماند. «لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ»
3- وظيفه‌ى دانشمندان، تبيين كتاب آسمانى براى مردم است. «لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ»
4- انگيزه‌ى سكوت دانشمندان اهل كتاب از بيان حق، رسيدن به مال و مقام و يا حفظ آن است. «وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا»
----
«1». بحار، ج 9، ص 192؛ تفسير قمى، ج 1، ص 128. (به نقل از تفسير راهنما)
جلد 1 - صفحه 671
5- علم به تنهايى براى سعادت و نجات كافى نيست، بى‌اعتنايى به مال و مقام نيز لازم است. «أُوتُوا الْكِتابَ ... اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا»
6- هرچيزى كه در برابر كتمان آيات الهى گرفته شود، اندك است. «اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا»
7- عمل به دين و تعهّدات الهى ارزش بسيار والايى دارد. اگر به هر مقام و ثروتى برسيم، ولى دين خود را از دست بدهيم، باخته‌ايم. «ثَمَناً قَلِيلًا فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ (187)
----
«1» عيون اخبار الرضا، جزء دوم، باب 32 (ما كتبه الرضا عليه السّلام الى محمّد بن سنان)
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 322
بعد از آن در بيان نقض عهد اهل كتاب مى‌فرمايد:
وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ‌: و ياد بياور اى پيغمبر زمانى را كه فرا گرفت خداى تعالى، مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ‌: عهد و پيمان آنانكه عطا شدند كتاب تورات و انجيل، يعنى علماى بنى اسرائيل. مضمون عهد آنكه: ليبيّننّه للنّاس: هر آينه البته البته بيان كنند كتاب را براى مردمان، يعنى وصف پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را كه در آن مكتوب است براى مردمان روشن كنند، و لا يكتمونه: و كتمان و مخفى ننمايند توصيف آن حضرت را. سه نفر از قرّاء سبعه در هر دو كلمه به خطاب قرائت نموده، بر طريق حكايت از مخاطبه ايشان، يعنى خداوند اخذ ميثاق نمود از اهل كتاب كه بيان كنيد اوصاف پيغمبر را و آن را مخفى نداريد. فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ‌: پس با وجود بر اين، انداختند كتاب و عهد را پشت سر خود و اصلا و ابدا مراعات نكردند و آن را ضايع، و عمل به آن ننمودند. وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا: و بدل كردند به آن عهد و ميثاق بهاى كمى را، يعنى بدل آن حطام دنيا را كه مرسومات و هداياى احبار بود قرار دادند، زيرا ترسيدند كه اگر وصف آن حضرت را اظهار كنند، از آنها محروم مانند، لذا كتمان نمودند. فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ‌: پس بد چيزى است آنچه بدل كردند كه نعيم جاودانى را به حطام فانى تبديل كردند، لا جرم مستحق عذاب اليم شدند.
تنبيه: آيه شريفه دال است بر وجوب اظهار حق و تحريم كتمان آن، پس شامل است امورى را كه مختص است به علما و دانايان از بيان دين و احكام و فتاوى و شهادات و غير آن.
ثعلبى در تفسير خود روايت نموده از خزاز، كه شنيدم حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: ما اخذ اللّه على اهل الجهل ان يتعلّموا حتّى اخذ على اهل العلم ان يعلّموا. «1» حق تعالى اخذ نفرمود از نادانان اينكه تعليم يابند، مگر آنكه اخذ
----
«1» بحار الانوار، جلد 2، صفحه 23، حديث 68 (به نقل از مجالس مفيد با تفاوتى مختصر در عبارت)
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 323
فرمود از علماء اينكه تعليم دهند. بعد چهل حديث براى من بيان فرمود.
محمد بن كعب گويد: حلال نيست عالم را كه بر علم خاموش شود، و نيز جاهل را كه بر جهل ساكت گردد، زيرا در حق عالم فرموده: وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ‌ (الخ). و در حق جاهل فرموده: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ*.
پس واجب است بر عالم كتاب آسمانى از تورات و انجيل و قرآن، كه بايد احكام و فرامين الهى را به مردم رسانند و به هيچ گونه، به جهت اغراض دنيوى آن را مخفى و كتمان نكنند كه مورد سخط الهى واقع شوند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ (187)
ترجمه‌
و هنگاميكه گرفت خدا پيمان آنان را كه داده شدند كتابرا كه هر آينه بيان كنيد آنرا براى مردم و كتمان نكنيد آنرا پس انداختند آنرا پس پشت هاشان و خريدند بآن بهاى اندك را پس بد است آنچه خريدارى مينمايند.
----
جلد 1 صفحه 546
تفسير
و ياد بيار اى پيغمبر وقتى را كه خداوند گرفت از يهود و نصارى بتوسط انبياء عظام پيمان محكمى را نسبت به صفات و علائم خاصه تو كه چون چنين شخصى مبعوث به نبوت شود بايد كما هو حقه بيان نمائيد علائم و اوصافرا و تغيير و تبديلى در آن ندهيد چنانچه قمى از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه ميثاق از اهل كتاب در باره محمد (ص) گرفته شد پس مراعات آن ميثاق را ننمودند و آن عهد را پشت سر انداختند و اين كنايه از آنست كه توجهى بآن نگردند چنانچه نصب العين و رو برو قرار دادن كنايه از متوجه بودن بچيزى است و مبادله نمودند آنرا بحطام دنيوى و منافع موقتى كه از رياست چند روزه خودشان ميبردند چون كتمان كنندگان نوعا احبار و رهبانان يهود و نصارى بودند كه عالم بآن اوصاف بودند پس بد معاوضه كردند متاع كاسد فاسد دنيا را با بهشت عنبر سرشت و عهد الهى را با عذاب ابدى و در مجمع از امير المؤمنين (ع) نقل نموده كه خداوند جهال را بياد گرفتن تكليف نميفرمايد مگر وقتى كه علما را تكليف فرموده باشد بياد دادن و ليبيننه و لا يكتمونه بصيغه جمع مغايب در هر دو قرائت شده است و بنابراين معنى اسهل است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذ أَخَذَ اللّه‌ُ مِيثاق‌َ الَّذِين‌َ أُوتُوا الكِتاب‌َ لَتُبَيِّنُنَّه‌ُ لِلنّاس‌ِ وَ لا تَكتُمُونَه‌ُ فَنَبَذُوه‌ُ وَراءَ ظُهُورِهِم‌ وَ اشتَرَوا بِه‌ِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئس‌َ ما يَشتَرُون‌َ (187)
و زماني‌ ‌که‌ خداوند اخذ ميثاق‌ گرفت‌ ‌از‌ كساني‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ كتاب‌ نازل‌ ‌شده‌ ‌بود‌ مثل‌ تورات‌ و انجيل‌ اينكه‌ آنچه‌ ‌در‌ كتاب‌ هست‌ ‌براي‌ مردم‌ بيان‌ كنيد و چيزي‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌را‌ كتمان‌ نكنيد ‌پس‌ ‌آنها‌ كتاب‌ ‌را‌ عقب‌ سر انداختند و ‌براي‌ طمع‌ مال‌ و جاه‌ دنيوي‌ دست‌ ‌از‌ دين‌ و كتاب‌ كشيدند ‌که‌ ‌اينکه‌ منافع‌ جزئيه‌ دنيويه‌ ثمن‌ قليلي‌ ‌است‌ ‌در‌ مقابل‌ دين‌ و منافع‌ اخروي‌ ‌پس‌ بسيار بد معامله‌ ‌است‌.
يكي‌ ‌از‌ مطالب‌ مسلمه‌ ‌که‌ آيات‌ شريفه‌ قرآن‌ ‌در‌ موارد زيادي‌ بيان‌ فرموده‌ و علماء اعلام‌ ‌از‌ كتب‌ يهود و نصاري‌ متجاوز ‌از‌ شصت‌ مورد استخراج‌ فرموده‌اند بشارات‌ انبياء سلف‌ بوجود مقدّس‌ نبي‌ّ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و دين‌ ‌او‌ و كتاب‌ ‌او‌ و اوصياء ‌او‌ و محل‌ ظهور ‌او‌ و اقامت‌ ‌او‌ و سيرت‌ ‌او‌ و حسب‌ و نسب‌ و اسم‌ و القاب‌ ‌او‌ و ساير خصوصيات‌ ‌او‌ ‌است‌ و قبلا ‌بر‌ جمله‌ ‌از‌ ‌آنها‌ تذكر داده‌ايم‌، و ‌در‌ كتاب‌ كلم‌ الطيب‌ ‌در‌ مجلد اول‌ بسياري‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ موارد ‌را‌ بيان‌ كرديم‌.
و علماء يهود و نصاري‌ ‌در‌ عصر نبي‌ّ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌هم‌ كاملا معرفت‌ پيدا كردند چنانچه‌
جلد 4 - صفحه 454
بابناء ‌خود‌ معرفت‌ داشتند لكن‌ ‌براي‌ منافعي‌ جزئي‌ ‌که‌ ‌از‌ عوام‌ ‌خود‌ اخذ ميكردند و ‌بر‌ ‌آنها‌ رياست‌ داشتند كتمان‌ كردند و منكر شدند و كتب‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ عوام‌ مستور داشتند، و ‌اينکه‌ بدترين‌ صفات‌ خبيثه‌ ‌است‌.
و گناه‌ تمام‌ يهود و نصاري‌ ‌تا‌ قيامت‌ بلكه‌ سائر طبقات‌ كفار ‌بر‌ دوش‌ ‌آنها‌ بار ‌است‌ زيرا ‌آنها‌ سبب‌ شدند و ‌اگر‌ كتمان‌ نكرده‌ بودند و اسلام‌ آورده‌ بودند تمام‌ اينها بشرف‌ اسلام‌ مشرف‌ ميشدند و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌در‌ مذمت‌ ‌اينکه‌ طائفه‌ نازل‌ ‌شده‌.
لكن‌ بتنقيح‌ مناط قطعي‌ ‌هر‌ كتمان‌ حقي‌ ‌که‌ باعث‌ اضلال‌ جمعي‌ گردد مشمول‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌است‌ مثل‌ كساني‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ نبي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ كتمان‌ حق‌ّ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌را‌ كردند و هكذا سائر ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌را‌ و فعللة و تفعللة ‌الي‌ زماننا ‌هذا‌، عصمنا اللّه‌ و ايّاكم‌ ‌عن‌ الزلل‌ ‌في‌ الدين‌ و كتمان‌ الحق‌ المبين‌ بمحمد و آله‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 187))- به دنبال ذکر پاره‌ای از خلافکاریهای اهل کتاب، این آیه به یکی دیگر از اعمال زشت آنها که مکتوم ساختن حقایق بوده اشاره می‌کند، و می‌گوید:
«به یاد آور زمانی را که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آیات کتاب را برای مردم آشکار سازید، و هرگز آن را کتمان نکنید» (وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ).
اما با این همه در این پیمان محکم الهی خیانت کردند و حقایق کتب آسمانی را کتمان نمودند و لذا می‌گوید: «آنها کتاب خدا را پشت سر انداختند» (فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ).
در جمله بعد اشاره به دنیا پرستی شدید و انحطاط فکری آنها می‌کند و می‌گوید: «آنها با این کار تنها بهای ناچیزی به دست آوردند و چه بد متاعی خریدند» (وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ).
آیه فوق گر چه در باره دانشمندان اهل کتاب (یهود و نصاری) وارد شده ولی در حقیقت اخطاری به تمام دانشمندان و علمای مذهبی است که آنها موظفند در
ج1، ص360
تبیین و روشن ساختن فرمانهای الهی و معارف دینی بکوشند و خداوند از همه آنها پیمان مؤکدی در این زمینه گرفته است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۸


ترجمه

و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتماً آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولی آنها، آن را پشت سر افکندند؛ و به بهای کمی فروختند؛ و چه بد متاعی می‌خرند؟!

و آن‌گاه كه خداوند از اهل كتاب پيمان محكم گرفت كه آن را حتما براى مردم بيان كنيد و كتمانش نسازيد. آنها اين را پشت سر انداختند و آن را به بهاى ناچيزى فروختند، پس بد معامله‌اى كردند
و [ياد كن‌] هنگامى را كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب داده شده، پيمان گرفت كه حتماً بايد آن را [به وضوح‌] براى مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد. پس، آن [عهد] را پشت سر خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله‌اى كردند.
و چون خدا از آنان که کتاب به آنها داده شد پیمان گرفت که حقایق کتاب آسمانی را برای مردم بیان کنید و کتمان مکنید، پس آنها عهد خدا را پشت سر انداخته و آیات الهی را به بهایی اندک فروختند، پس بد معامله‌ای کردند.
و [یاد کنید] هنگامی که خدا از کسانی که به آنان کتاب آسمانی داده شد، پیمان گرفت که حتماً باید [احکام و حقایق] آن را برای مردم بیان کنید و پنهانش ننمایید. پس آن [عهد و کتاب] را ترک کردند و به آن اعتنایی ننمودند، و در برابر ترک آن اندک بهایی به دست آوردند؛ و بد چیزی است آنچه به دست می آورند.
خدا از اهل كتاب پيمان گرفت كه كتاب خدا را براى مردم آشكار سازند و پنهانش مكنند؛ ولى آنها پس پشتش افكندند و در مقابل، بهاى اندكى گرفتند. چه بد معامله‌اى كردند.
و خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آن را برای مردم بیان کنید و پنهان مدارید، ولی آن را پشت‌سر افکندند و به بهای ناچیزی فروختند، چه بد است آنچه خریدند
و [ياد كن‌] آنگاه كه خدا از كسانى كه به آنها كتاب داده شده پيمان گرفت كه آن را براى مردم روشن بيان كنيد و پنهانش مكنيد، پس آن را پشت سر خويش افكندند و در برابر آن بهايى اندك ستاندند، بد است آنچه مى‌ستانند.
و (به یاد بیاور ای پیغمبر!) آن گاه را که خداوند پیمان مؤکّد (بر زبان انبیاء) از اهل کتاب گرفت که باید کتاب (خود) را برای مردمان آشکار سازید و توضیح دهید و آن را کتمان و پنهان نسازید. امّا آنان آن را پشت سر افکندند و به بهای اندکی آن را فروختند! چه بد چیزی را خریدند! (آنان باقی را با فانی معاوضه کردند!).
و چون خدا از کسانی که به آنان کتاب داده شده، پیمان گرفت که باید آن را برای مردمان بی‌گمان بیان کنید، و کتمانش نکنید. پس آن (عهد) را پشت (سر)شان انداختند، و با آن، بهایی ناچیز دریافتند. پس چه بد چیزی را خریداری می‌کنند.
و هنگامی که گرفت خدا پیمان آنان که داده شدند کتاب را که بیان کنندش برای مردم و کتمانش نکنند پس افکندند آن را پشت سر خویش و فروختندش به بهائی کم و چه بد است آنچه بها ستانند (یا فروشند)


آل عمران ١٨٦ آیه ١٨٧ آل عمران ١٨٨
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مِیثَاق»: عهد و پیمان. «لَتُبَیِّنُنَّهُ»: قطعاً آن را باید بیان دارید و توضیح دهید و تفهیم کنید. «نَبَذُوهُ»: آن را دور انداختند و نسبت بدان اهمال و سهل‌انگاری کردند و تعالیم آن را به کار نبستند. «وَرَآء»: فراسوی. «ظُهُور»: جمع ظَهْر، پشتها.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«187» وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ‌

و (به ياد آور) زمانى كه خدا از كسانى كه به آنان كتاب (آسمانى) داده شد، پيمان گرفت كه حتماً بايد آن را براى مردم بيان كنيد و كتمانش نكنيد، پس آنها آن (عهد) را پشت‌سرشان انداختند وبه بهاى كمى مبادله كردند، پس چه بد معامله‌اى كردند.

نکته ها

امام باقر عليه السلام درباره اين آيه فرمودند: خداوند از اهل كتاب پيمان گرفت كه آنچه درباره‌ى حضرت محمّد صلى الله عليه و آله در تورات و انجيل آمده است براى مردم بگويند و كتمان نكنند. «1»

اگر امروز ميليون‌ها اهل كتاب (مسيحى، يهودى و زرتشتى) در دنيا هست، همه به سبب سكوت نابجاى دانشمندان آنهاست. به گفته‌ى تفسير اطيب‌البيان، بيش از شصت مورد بشارت اسلام و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در كتاب عهدين آمده است، ولى دانشمندان اهل كتاب همه را رها كرده‌اند.

پیام ها

1- خداوند براى هدايت مردم، از علما و دانشمندان پيمان مخصوص گرفته است. «أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ»

2- بيان حقايق بايد به گونه‌اى باشد كه چيزى براى مردم نامشخص و پنهان نماند. «لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ»

3- وظيفه‌ى دانشمندان، تبيين كتاب آسمانى براى مردم است. «لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ»

4- انگيزه‌ى سكوت دانشمندان اهل كتاب از بيان حق، رسيدن به مال و مقام و يا حفظ آن است. «وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا»


«1». بحار، ج 9، ص 192؛ تفسير قمى، ج 1، ص 128. (به نقل از تفسير راهنما)

جلد 1 - صفحه 671

5- علم به تنهايى براى سعادت و نجات كافى نيست، بى‌اعتنايى به مال و مقام نيز لازم است. «أُوتُوا الْكِتابَ ... اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا»

6- هرچيزى كه در برابر كتمان آيات الهى گرفته شود، اندك است. «اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا»

7- عمل به دين و تعهّدات الهى ارزش بسيار والايى دارد. اگر به هر مقام و ثروتى برسيم، ولى دين خود را از دست بدهيم، باخته‌ايم. «ثَمَناً قَلِيلًا فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ (187)


«1» عيون اخبار الرضا، جزء دوم، باب 32 (ما كتبه الرضا عليه السّلام الى محمّد بن سنان)

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 322

بعد از آن در بيان نقض عهد اهل كتاب مى‌فرمايد:

وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ‌: و ياد بياور اى پيغمبر زمانى را كه فرا گرفت خداى تعالى، مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ‌: عهد و پيمان آنانكه عطا شدند كتاب تورات و انجيل، يعنى علماى بنى اسرائيل. مضمون عهد آنكه: ليبيّننّه للنّاس: هر آينه البته البته بيان كنند كتاب را براى مردمان، يعنى وصف پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را كه در آن مكتوب است براى مردمان روشن كنند، و لا يكتمونه: و كتمان و مخفى ننمايند توصيف آن حضرت را. سه نفر از قرّاء سبعه در هر دو كلمه به خطاب قرائت نموده، بر طريق حكايت از مخاطبه ايشان، يعنى خداوند اخذ ميثاق نمود از اهل كتاب كه بيان كنيد اوصاف پيغمبر را و آن را مخفى نداريد. فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ‌: پس با وجود بر اين، انداختند كتاب و عهد را پشت سر خود و اصلا و ابدا مراعات نكردند و آن را ضايع، و عمل به آن ننمودند. وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا: و بدل كردند به آن عهد و ميثاق بهاى كمى را، يعنى بدل آن حطام دنيا را كه مرسومات و هداياى احبار بود قرار دادند، زيرا ترسيدند كه اگر وصف آن حضرت را اظهار كنند، از آنها محروم مانند، لذا كتمان نمودند. فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ‌: پس بد چيزى است آنچه بدل كردند كه نعيم جاودانى را به حطام فانى تبديل كردند، لا جرم مستحق عذاب اليم شدند.

تنبيه: آيه شريفه دال است بر وجوب اظهار حق و تحريم كتمان آن، پس شامل است امورى را كه مختص است به علما و دانايان از بيان دين و احكام و فتاوى و شهادات و غير آن.

ثعلبى در تفسير خود روايت نموده از خزاز، كه شنيدم حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: ما اخذ اللّه على اهل الجهل ان يتعلّموا حتّى اخذ على اهل العلم ان يعلّموا. «1» حق تعالى اخذ نفرمود از نادانان اينكه تعليم يابند، مگر آنكه اخذ


«1» بحار الانوار، جلد 2، صفحه 23، حديث 68 (به نقل از مجالس مفيد با تفاوتى مختصر در عبارت)

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 323

فرمود از علماء اينكه تعليم دهند. بعد چهل حديث براى من بيان فرمود.

محمد بن كعب گويد: حلال نيست عالم را كه بر علم خاموش شود، و نيز جاهل را كه بر جهل ساكت گردد، زيرا در حق عالم فرموده: وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ‌ (الخ). و در حق جاهل فرموده: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ*.

پس واجب است بر عالم كتاب آسمانى از تورات و انجيل و قرآن، كه بايد احكام و فرامين الهى را به مردم رسانند و به هيچ گونه، به جهت اغراض دنيوى آن را مخفى و كتمان نكنند كه مورد سخط الهى واقع شوند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ (187)

ترجمه‌

و هنگاميكه گرفت خدا پيمان آنان را كه داده شدند كتابرا كه هر آينه بيان كنيد آنرا براى مردم و كتمان نكنيد آنرا پس انداختند آنرا پس پشت هاشان و خريدند بآن بهاى اندك را پس بد است آنچه خريدارى مينمايند.


جلد 1 صفحه 546

تفسير

و ياد بيار اى پيغمبر وقتى را كه خداوند گرفت از يهود و نصارى بتوسط انبياء عظام پيمان محكمى را نسبت به صفات و علائم خاصه تو كه چون چنين شخصى مبعوث به نبوت شود بايد كما هو حقه بيان نمائيد علائم و اوصافرا و تغيير و تبديلى در آن ندهيد چنانچه قمى از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه ميثاق از اهل كتاب در باره محمد (ص) گرفته شد پس مراعات آن ميثاق را ننمودند و آن عهد را پشت سر انداختند و اين كنايه از آنست كه توجهى بآن نگردند چنانچه نصب العين و رو برو قرار دادن كنايه از متوجه بودن بچيزى است و مبادله نمودند آنرا بحطام دنيوى و منافع موقتى كه از رياست چند روزه خودشان ميبردند چون كتمان كنندگان نوعا احبار و رهبانان يهود و نصارى بودند كه عالم بآن اوصاف بودند پس بد معاوضه كردند متاع كاسد فاسد دنيا را با بهشت عنبر سرشت و عهد الهى را با عذاب ابدى و در مجمع از امير المؤمنين (ع) نقل نموده كه خداوند جهال را بياد گرفتن تكليف نميفرمايد مگر وقتى كه علما را تكليف فرموده باشد بياد دادن و ليبيننه و لا يكتمونه بصيغه جمع مغايب در هر دو قرائت شده است و بنابراين معنى اسهل است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذ أَخَذَ اللّه‌ُ مِيثاق‌َ الَّذِين‌َ أُوتُوا الكِتاب‌َ لَتُبَيِّنُنَّه‌ُ لِلنّاس‌ِ وَ لا تَكتُمُونَه‌ُ فَنَبَذُوه‌ُ وَراءَ ظُهُورِهِم‌ وَ اشتَرَوا بِه‌ِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئس‌َ ما يَشتَرُون‌َ (187)

و زماني‌ ‌که‌ خداوند اخذ ميثاق‌ گرفت‌ ‌از‌ كساني‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ كتاب‌ نازل‌ ‌شده‌ ‌بود‌ مثل‌ تورات‌ و انجيل‌ اينكه‌ آنچه‌ ‌در‌ كتاب‌ هست‌ ‌براي‌ مردم‌ بيان‌ كنيد و چيزي‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌را‌ كتمان‌ نكنيد ‌پس‌ ‌آنها‌ كتاب‌ ‌را‌ عقب‌ سر انداختند و ‌براي‌ طمع‌ مال‌ و جاه‌ دنيوي‌ دست‌ ‌از‌ دين‌ و كتاب‌ كشيدند ‌که‌ ‌اينکه‌ منافع‌ جزئيه‌ دنيويه‌ ثمن‌ قليلي‌ ‌است‌ ‌در‌ مقابل‌ دين‌ و منافع‌ اخروي‌ ‌پس‌ بسيار بد معامله‌ ‌است‌.

يكي‌ ‌از‌ مطالب‌ مسلمه‌ ‌که‌ آيات‌ شريفه‌ قرآن‌ ‌در‌ موارد زيادي‌ بيان‌ فرموده‌ و علماء اعلام‌ ‌از‌ كتب‌ يهود و نصاري‌ متجاوز ‌از‌ شصت‌ مورد استخراج‌ فرموده‌اند بشارات‌ انبياء سلف‌ بوجود مقدّس‌ نبي‌ّ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و دين‌ ‌او‌ و كتاب‌ ‌او‌ و اوصياء ‌او‌ و محل‌ ظهور ‌او‌ و اقامت‌ ‌او‌ و سيرت‌ ‌او‌ و حسب‌ و نسب‌ و اسم‌ و القاب‌ ‌او‌ و ساير خصوصيات‌ ‌او‌ ‌است‌ و قبلا ‌بر‌ جمله‌ ‌از‌ ‌آنها‌ تذكر داده‌ايم‌، و ‌در‌ كتاب‌ كلم‌ الطيب‌ ‌در‌ مجلد اول‌ بسياري‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ موارد ‌را‌ بيان‌ كرديم‌.

و علماء يهود و نصاري‌ ‌در‌ عصر نبي‌ّ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌هم‌ كاملا معرفت‌ پيدا كردند چنانچه‌

جلد 4 - صفحه 454

بابناء ‌خود‌ معرفت‌ داشتند لكن‌ ‌براي‌ منافعي‌ جزئي‌ ‌که‌ ‌از‌ عوام‌ ‌خود‌ اخذ ميكردند و ‌بر‌ ‌آنها‌ رياست‌ داشتند كتمان‌ كردند و منكر شدند و كتب‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ عوام‌ مستور داشتند، و ‌اينکه‌ بدترين‌ صفات‌ خبيثه‌ ‌است‌.

و گناه‌ تمام‌ يهود و نصاري‌ ‌تا‌ قيامت‌ بلكه‌ سائر طبقات‌ كفار ‌بر‌ دوش‌ ‌آنها‌ بار ‌است‌ زيرا ‌آنها‌ سبب‌ شدند و ‌اگر‌ كتمان‌ نكرده‌ بودند و اسلام‌ آورده‌ بودند تمام‌ اينها بشرف‌ اسلام‌ مشرف‌ ميشدند و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌در‌ مذمت‌ ‌اينکه‌ طائفه‌ نازل‌ ‌شده‌.

لكن‌ بتنقيح‌ مناط قطعي‌ ‌هر‌ كتمان‌ حقي‌ ‌که‌ باعث‌ اضلال‌ جمعي‌ گردد مشمول‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌است‌ مثل‌ كساني‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ نبي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ كتمان‌ حق‌ّ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌را‌ كردند و هكذا سائر ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌را‌ و فعللة و تفعللة ‌الي‌ زماننا ‌هذا‌، عصمنا اللّه‌ و ايّاكم‌ ‌عن‌ الزلل‌ ‌في‌ الدين‌ و كتمان‌ الحق‌ المبين‌ بمحمد و آله‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 187))- به دنبال ذکر پاره‌ای از خلافکاریهای اهل کتاب، این آیه به یکی دیگر از اعمال زشت آنها که مکتوم ساختن حقایق بوده اشاره می‌کند، و می‌گوید:

«به یاد آور زمانی را که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آیات کتاب را برای مردم آشکار سازید، و هرگز آن را کتمان نکنید» (وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ).

اما با این همه در این پیمان محکم الهی خیانت کردند و حقایق کتب آسمانی را کتمان نمودند و لذا می‌گوید: «آنها کتاب خدا را پشت سر انداختند» (فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ).

در جمله بعد اشاره به دنیا پرستی شدید و انحطاط فکری آنها می‌کند و می‌گوید: «آنها با این کار تنها بهای ناچیزی به دست آوردند و چه بد متاعی خریدند» (وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ).

آیه فوق گر چه در باره دانشمندان اهل کتاب (یهود و نصاری) وارد شده ولی در حقیقت اخطاری به تمام دانشمندان و علمای مذهبی است که آنها موظفند در

ج1، ص360

تبیین و روشن ساختن فرمانهای الهی و معارف دینی بکوشند و خداوند از همه آنها پیمان مؤکدی در این زمینه گرفته است.

نکات آیه

۱- پیامبر (ص)، مأمور توجّه دادن عالمان اهل کتاب به میثاقشان با خداوند (و اذ اخذ اللّه میثاق الّذین اوتوا الکتب)

۲- تبیین محتواى کتب آسمانى و کتمان نکردن آن، میثاق سنگین خداوند از علماى اهل کتاب (و اذ اخذ اللّه میثاق الّذین اوتوا الکتب لتبیّننّه للنّاس و لا تکتمونه) ضمیر مفعولى در «لتبیّننّه»، به کتاب برمى گردد.

۳- مسؤولیّت سنگین عالمانِ به کتابهاى آسمانى در بیان حقایق آن براى مردم (و اذ اخذ اللّه میثاق الّذین اوتوا الکتب لتبیّننّه للنّاس)

۴- کتمان حقایق کتب آسمانى گذشته (تورات و انجیل) از سوى علماى اهل کتاب (و اذ اخذ اللّه میثاق الّذین اوتوا الکتب لتبیّننّه للنّاس و لا تکتمونه)

۵- گمراهى و ایمان نیاوردن گروهى از مردم عصر پیامبر (ص)، ناشى از کتمان حقایق از سوى عالمان اهل کتاب (و اذ اخذ اللّه ... و لا تکتمونه)

۶- وجود حقایقى درباره اسلام و پیامبر (ص) در کتب آسمانى گذشته* (و اذ اخذ اللّه میثاق الّذین اوتوا الکتب لتبیّننّه للنّاس و لا تکتمونه) از موارد مهمّى که مى توانست سودى را براى عالمان اهل کتاب تضمین کند (و اشتروا به ثمناً ... )، کتمان حقانیّت پیامبر (ص) و اسلام است، چرا که هستى خویش را در کتمان آن مى دیدند.

۷- ضرورت وجود مبلغان و تبیین کنندگان کتب آسمانى در جامعه (و اذ اخذ اللّه میثاق الّذین اوتوا الکتب لتبیّننّه للنّاس) گرفتن میثاق از عالمان و تأکید خداوند بر لزوم تبیین آن براى مردم، مبیّن مطلب فوق است.

۸- حرمت کتمان حقایق کتب آسمانى و وجوب اظهار معارف دینى (و اذ اخذ اللّه میثاق الّذین اوتوا الکتب لتبیّننّه للنّاس و لا تکتمونه)

۹- شکستن پیمان الهى (تبیین محتواى کتب آسمانى و کتمان نکردن آن)، از سوى عالمان اهل کتاب (فنبذوه ورآء ظهورهم)

۱۰- رها ساختن و پشت سر انداختن کتابهاى آسمانى و میثاق الهى از سوى عالمان اهل کتاب (و اذ اخذ اللّه میثاق الّذین اوتوا الکتب ... فنبذوه ورآء ظهورهم) ضمیر مفعولى در «فنبذوه» به کتاب برمى گردد و چون بیان کتاب، میثاق و پیمان الهى است، مراد از آن ضمیر، پیمان الهى نیز مى باشد ; یعنى کتاب و بیان آن را ترک کردند.

۱۱- سرزنش عالمان اهل کتاب از سوى خداوند به سبب نادیده گرفتن پیمان الهى و دین فروشى (فنبذوه ورآء ظهورهم و اشتروا به ثمناً قلیلا)

۱۲- مبارزه و کارشکنى عالمان اهل کتاب با اسلام به وسیله کتمان حقایق کتب آسمانى (و اذ اخذ اللّه ... و لا تکتمونه فنبذوه ورآء ظهورهم) برداشت فوق، بر این مبناست که آنچه کتمان مى کردند، بشارت تورات و انجیل به بعثت پیامبر، حقانیت اسلام و قرآن باشد.

۱۳- دین فروشى و دنیاپرستى عالمان اهل کتاب (و اشتروا به ثمناً قلیلاً)

۱۴- سوداگرى عالمان اهل کتاب با کتب آسمانى و میثاق الهى در برابر بهره هاى ناچیز (و اشتروا به ثمناً قلیلاً)

۱۵- دنیاپرستى از موانع انجام تکالیف و عمل به میثاق خداوند (لتبیّننّه ... فنبذوه ... و اشتروا به ثمناً قلیلا) ظاهراً جمله «و اشتروا به ... »، بیانگر علّت رهاسازى کتب آسمانى و وفادار نبودن به پیمان الهى است.

۱۶- عالمان اهل کتاب، بیان محتواى کتب آسمانى را به زیان دنیاى خود مى انگاشتند. (و اذ اخذ اللّه میثاق ... لتبیّننّه ... و اشتروا به ثمناً قلیلا)

۱۷- ناآگاهى عالمان اهل کتاب (دین فروشان) از ارزش والاى دین و تعهّد به پیمانهاى الهى (فنبذوه ... و اشتروا به ثمناً قلیلا)

۱۸- ناچیز و بى ارزش بودن هر آنچه (دنیا و لذائذ و زخارف آن و ... ) در مقابل از دست دادن دین و رهاسازى کتاب آسمانى و بىوفایى به پیمان الهى باشد. (و اشتروا به ثمناً قلیلا) آنچه عالمان اهل کتاب در مقابل دین فروشى مى گرفتند، به اعتقاد خودشان اندک نبوده است ; چون با کتمان حقانیّت پیامبر (ص)، به خواسته هاى دنیوى، ریاست بر مردم و ... مى رسیدند ; ولى در عین حال خداوند همه آنها را به بى ارزشى و ناچیزى توصیف کرد.

۱۹- زشتى و بدى دستاورد دین فروشى (و اشتروا به ثمناً قلیلا فبئس ما یشترون)

روایات و احادیث

۲۰- بیان و اظهار نبوّت پیامبر اسلام (ص) توسط اهل کتاب پس از بعثت ایشان، پیمان خداوند از آنان (و اذ اخذ اللّه میثاق الّذین اوتوا الکتب لتبیّننّه للنّاس و لا تکتمونه) امام باقر (ع) درباره آیه فوق فرمود: انّ اللّه اخذ میثاق الّذین اوتوا الکتاب فى محمّد (ص) «لتبیّننّه للناس» اذا خرج و لا یکتمونه ... .[۱]

موضوعات مرتبط

  • آیات احکام:۸
  • ارزشها: ضد ارزشها ۱۸
  • اسلام:۱۲ در کتب آسمانى ۶ ; تاریخ صدر اسلام ۱۲ ۵
  • انجیل: تعالیم انجیل ۴
  • اهل کتاب: جهل اهل کتاب ۱۷ ; دنیاپرستى اهل کتاب ۱۳ ; دینخفروشى اهل کتاب ۱۳، ۱۴، ۱۷ ; سرزنش علماى اهل کتاب ۱۱ ; علماى اهل کتاب ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۱۷ ; عقیده اهل کتاب ۱۶ ; مسؤولیت اهل کتاب ۲۰
  • تبلیغ: وجوب تبلیغ دین ۸
  • تکلیف: موانع عمل به تکلیف ۱۵
  • تورات: تعالیم تورات ۴
  • جامعه: عوامل اصلاح جامعه ۷
  • جهل:۱۷
  • حق: تبیین حق ۳
  • خدا:۱، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۴، ۱۵، ۱۷، ۱۸ عهد خدا ۱، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۴، ۱۵، ۱۷، ۱۸ ۲، ۲۰
  • دنیا: ارزش امکانات دنیوى ۱۸
  • دنیاپرستى:۱۳ آثار دنیاپرستى ۱۳ ۱۵
  • دین:۷، ۸ ارزش دین ۷، ۸ ۱۷ ; اعراض از دین ۷، ۸ ۱۸
  • دینخفروشى:۱۳، ۱۴، ۱۷ سرزنش دینخفروشى ۱۳، ۱۴، ۱۷ ۱۱، ۱۹
  • علما:۱، ۲، ۴، ۵، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۱۷ مسؤولیت علما ۱، ۲، ۴، ۵، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۱۷ ۳
  • عقیده:۱۶
  • عمل:۱۵
  • عهد: با خدا ۱، ۱۷ ; عهد شکنى با خدا ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۴، ۱۵، ۱۸
  • کتب آسمانى:۳، ۴، ۶، ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۶ تبیین کتب آسمانى۳، ۴، ۶، ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۶ ۲، ۷، ۹ ; تعالیم کتب آسمانى۳، ۴، ۶، ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۶ ۸
  • کتمان حق:۲، ۴، ۵، ۹، ۱۰، ۱۲ حرمت کتمان حق ۲، ۴، ۵، ۹، ۱۰، ۱۲ ۸
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۵
  • مبارزه: با اسلام ۱۲
  • مبلّغان: دین ۷
  • محمّد (ص):۶ مسؤولیت محمّد (ص) ۶ ۱ ; نبوّت محمّد (ص) ۶ ۲۰
  • مسؤولیت: ارزش مسؤولیت ۱۷
  • نبوّت:۲۰

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۱۲۸ ; بحارالانوار، ج ۹- ، ص ۱۹۲، ح ۳۵.