البقرة ٤٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۱۹#link262 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۱۹#link262 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۷#link180 | آيه ۴۱ - ۴۳]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۷#link180 | آيه ۴۱ - ۴۳]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۷#link181 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۷#link181 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۳۵: | خط ۳۸: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۷#link185 | نكته ها]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۷#link185 | نكته ها]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۷#link186 | آيا قرآن مندرجات تورات و انجيل راتصديق كرده ؟]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۷#link186 | آيا قرآن مندرجات تورات و انجيل راتصديق كرده ؟]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«42» وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ | |||
و حقّ را با باطل نپوشانيد و حقيقت را با اينكه مىدانيد، كتمان نكنيد. | |||
===نکته ها=== | |||
كلمه «لُبْس» به معناى پوشاندن و «لَبْس» به معناى شكّ و ترديد است. | |||
---- | |||
«1». مراد از هماهنگى قرآن با تورات تحريف نشده، هماهنگى كلّى و اجمالى است، نه هماهنگىدر تمام احكام. | |||
جلد 1 - صفحه 104 | |||
امتياز انسان، به شناخت اوست و كسانى كه با ايجاد شكّ و وسوسه و شيطنت، حقّ را مىپوشانند و شناخت صحيح را از مردم مىگيرند، در حقيقت يگانه امتياز انسان بودن را گرفتهاند و اين بزرگترين ظلم است. | |||
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: اگر باطل خالصانه مطرح شود، نگرانى نيست. (چون مردم آگاه مىشوند و آن را ترك مىكنند.) و اگر حقّ نيز خالصانه مطرح شود، زبان مخالف بسته مىشود. لكن خطر آنجاست كه حقّ و باطل، بهم آميخته شده و از هر كدام بخشى چنان جلوه داده شود كه زمينهى تسلّط شيطان بر هوادارانش فراهم شود. «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- نه حقّ را با باطل مخلوط كنيم و آن را تغيير دهيم و نه باطل را در لباس حقّ مطرح سازيم. «لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ، لا تكتموا الحق» | |||
2- وجدان وفطرت، بهترين گواه بر حقّ پوشى انسان است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»* | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (42) | |||
بعد از آن به جهت تاكيد كلام مىفرمايد: | |||
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ: و آميخته و مخلوط نكنيد كلام حق و راست را كه در كتاب آسمانى مذكور است، از صفات پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم و غير آن از احكام، به سخن ناحق و باطل كه شما اختراع مىكنيد و | |||
---- | |||
«1» بحار الانوار، جلد 104، صفحه 273، حديث سوّم (اين سخن از امام صادق عليه السلام به عمّار بن مروان مىباشد) | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 131 | |||
افترا مىنمائيد و بدست خود مىنويسيد تا مشتبه سازيد؛ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَ: و كتمان مكنيد حق را كه اوصاف پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يا احكام ديگر باشد؛ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ: و حال آنكه شما مىدانيد كسانى كه تلبيس مىكنند حق را يا كتمان كنند، هر دو اقبح و اعظم گناهان باشد؛ زيرا جاهل چه بسا معذور باشد، لكن عالم در هر حال مسئول خواهد بود. | |||
تنبيه: گذشته از تغيير و تبديل احكام تورات و انجيل، اوصاف حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را حق تعالى به حضرت موسى و عيسى عليه السّلام اعلام فرموده، آنها كتمان نمودند و تلبيس كردند. چنانچه در كتب كافى، از جمله خطابات خدا به موسى عليه السّلام اين بود كه فرمود: | |||
اى موسى! به درستى كه فرستادم به تو حكمى ظاهر و برهانى روشن و نورى كه سخنگو است به آنچه گذشته و آنچه خواهد آمد در آخر الزمان. | |||
وصيت فرمايم تو را اى موسى وصيت دوست مهربان به فرزند بتول، عيسى بن مريم كه بر دراز گوش سوار و صاحب محراب است. و بعد از او وصيت كنم تو را به صاحب شتر سرخ، آن پاك طينت و پاكيزه اخلاق و مطهر از گناهان و بديها، و صفت او در كتاب تو آنست كه شهادت دهنده است بر همه كتابهاى آسمانى و او است ترساننده از عقاب. در زمان او شدتها و تنگيها و فتنهها و قتال و كمى مال بوده باشد. اسم او احمد و محمد امين مىباشد، و او باقيمانده گروه پيغمبران است و تصديق همه را نمايد (تا آخر) «1». | |||
و نيز در كتاب مذكور، از جمله خطابات خدا به عيسى عليه السّلام اين بود كه اى پسر مريم تو را وصيت نمايم به سيد پيغمبران و حبيب من از ميان ايشان، احمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه صاحب شتر سرخ و روى نورانى، كه نورش جهان را منور خواهد كرد، پاك دل و شديد الغضب است براى من، و صاحب حيا باشد. به درستى كه او رحمت عالميان و بهترين | |||
---- | |||
«1» روضه كافى، جلد 8، صفحه 43. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 132 | |||
فرزندان آدم است نزد من. از عرب بهم خواهد رسيد بىخط و سواد، امّا با علوم اولين و آخرين مبعوث خواهد شد و دين مرا در ميان مردم منتشر خواهد كرد، و صبر در بلاها و آزارها نمايد براى رضاى من، و با مشركان جنگ و جهاد نمايد. اى عيسى تو را امر مىكنم كه خبر دهى بنى اسرائيل را به آمدن او و امر كن كه تصديق او و ايمان به او آورند و يارى او كنند. تا آخر. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (42) | |||
ترجمه | |||
و نياميزيد حق را بباطل و كتمان مكنيد حق را با آنكه شما ميدانيد. | |||
تفسير | |||
مخلوط نمودن حق را بباطل بآنستكه اقرار نمودند به نبوت محمد (ص) و امامت على (ع) كه حق بود و انكار نمودند آندو را كه گفتهاند و بعد از پانصد سال ديگر مىآيند كه باطل بود پس از يك راه گفتارشان حق بود و از راه ديگر باطل چنانچه | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 72 | |||
در آيه سابقه بيان شد و كتمان نمودند حق را با آنكه ميدانستند كه حق است و اين پيغمبر (ص) و على (ع) همان نبى و وصى موعود در تورية است ولى براى حب مال و جاه دنيوى مكابره با عقل و علم خودشان نمودند و كفر جحوديرا اتخاذ كردند و بنظر حقير آميختن حق را بباطل اعم از آنستكه حق را مخلوط بباطل نمايند چنانچه از بيان امام عسكرى (ع) كه ذكر شد استفاده ميشود و آنكه باطل را بصورت حق جلوه دهند و امر را مشتبه نمايند و از كلمه حق اراده باطل كنند چنانچه متعارف در زمان ما شده است اگرچه ما بر حسب ظاهر مكلف نيستيم كه اين حمل را نمائيم ولى بايد ملتفت باشيم كه گول هم نخوريم و كتمان حق هم اعم است از انكار حق چنانچه از بيان امام معلوم است و سكوت در مقام بيان چنانچه از آيات ظاهره در حرمت حكم ننمودن بما انزل اللّه و اخبار وجوب اظهار علم بر عالم در موقع ظهور بدعت استفاده ميشود و اينكه ائمه اطهار در مقام تفسير بذكر بعضى از مصاديق اكتفا فرمودهاند براى آنستكه مقصود از تفسير بيان مفاهيم ظاهريه الفاظ نيست زيرا اهل لسان خودشان عالم بآنها هستند و غير اهل لسان هم از مراجعه بلغت بدست مياورند بلكه مقصود بيان افراد خفيه يا جليه يا مورد نزول و امثال اينها است چنانچه خطابات قرآنيه هم اختصاص باشخاص و طوائف خاصه ندارد اگرچه بر حسب ظاهر مخاطب شخص يا جماعت مخصوصى باشند و اين معنى از روايات ائمه اطهار در تفاسير آيات استفاده ميشود بعلاوه در روايات عديده تصريح شده است مخصوصا فرمودهاند قرآن بطريق إياك اعنى و اسمعى يا جاره نازل شده است كه خلاصهاش آنستكه خطابات قرانيه از قبيل در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن است بنابر اين اختصاص به بنى اسرائيل يا يهود يا نصارى يا علماء آنها يا حاضرين در زمان خطاب و غير هم ندارد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَلبِسُوا الحَقَّ بِالباطِلِ وَ تَكتُمُوا الحَقَّ وَ أَنتُم تَعلَمُونَ (42) | |||
(حق و درست را بباطل و نادرست مشتبه نكنيد و حق را نپوشانيد و حال آنكه ميدانيد) لبس و لبس با شبهة قريب المعني است چنانچه التباس با اشتباه و فرق اينکه دو آنست که شبهه در مورد جلوه كردن باطل بصورت حق، و لبس در مورد جلوه دادن حق بصورت باطل استعمال ميشود، و ظاهر آيه اشاره باينست که يهود حقانيت اسلام و پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و قرآن را بصورت باطل جلوه ميدادند با اينكه ميدانستند. | |||
---- | |||
1- سورة النمل آيه 14 | |||
جلد 2 - صفحه 15 | |||
و بعض مفسرين لبس را بمعني خلط و مزج تفسير نمودهاند يعني حق و باطل را بيكديگر ممزوج نكنيد به اينكه ببعضي ايمان بياوريد و ببعضي نگرويد، گر چه لبس باين معني هم استعمال شده، ولي در اينجا مناسبت ندارد. | |||
وَ تَكتُمُوا الحَقَّ كتمان مقابل اظهار است و كتمان حق اينست که مطلبي را انسان بداند و حقانيت آن نزد وي ثابت باشد و از ابراز و اظهار آن خودداري كند و اينکه عكس نفاق است زيرا منافق معتقد بامري نيست ولي آن را اظهار ميكند. | |||
و يهود حقانيت اسلام نزد آنها ثابت و روشن و واضح بود ولي آن را كتمان و انكار نمودند و اينکه را كفر جحودي گويند چنانچه گذشت، و تكتموا عطف بتلبسوا مدخول لاء ناهيه است يعني و لا تكتموا الحق، وَ أَنتُم تَعلَمُونَ اشاره بعلم آنها باوصاف و خصوصيات پيغمبر اسلام است که در كتب خود خواندهاند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 42)- در پنجمین دستور میفرماید: «حق را با باطل نیامیزید» تا مردم به اشتباه بیفتند (وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ). | |||
و در ششمین دستور از کتمان حق نهی کرده میگوید: «حق را مکتون ندارید | |||
ج1، ص69 | |||
در حالی که شما میدانید و آگاهید» (وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۵
ترجمه
البقرة ٤١ | آیه ٤٢ | البقرة ٤٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَلْبِسُوا»: آمیخته نکنید. میآمیزید (نگا: بقره / ، آلعمران / ). «تَکْتُمُوا»: این فعل عطف بر (لا تَلْبِسُوا) و مجزوم است. «وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ»: حال آن که میدانید. واو آن، حالیّه است.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«42» وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
و حقّ را با باطل نپوشانيد و حقيقت را با اينكه مىدانيد، كتمان نكنيد.
نکته ها
كلمه «لُبْس» به معناى پوشاندن و «لَبْس» به معناى شكّ و ترديد است.
«1». مراد از هماهنگى قرآن با تورات تحريف نشده، هماهنگى كلّى و اجمالى است، نه هماهنگىدر تمام احكام.
جلد 1 - صفحه 104
امتياز انسان، به شناخت اوست و كسانى كه با ايجاد شكّ و وسوسه و شيطنت، حقّ را مىپوشانند و شناخت صحيح را از مردم مىگيرند، در حقيقت يگانه امتياز انسان بودن را گرفتهاند و اين بزرگترين ظلم است.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: اگر باطل خالصانه مطرح شود، نگرانى نيست. (چون مردم آگاه مىشوند و آن را ترك مىكنند.) و اگر حقّ نيز خالصانه مطرح شود، زبان مخالف بسته مىشود. لكن خطر آنجاست كه حقّ و باطل، بهم آميخته شده و از هر كدام بخشى چنان جلوه داده شود كه زمينهى تسلّط شيطان بر هوادارانش فراهم شود. «1»
پیام ها
1- نه حقّ را با باطل مخلوط كنيم و آن را تغيير دهيم و نه باطل را در لباس حقّ مطرح سازيم. «لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ، لا تكتموا الحق»
2- وجدان وفطرت، بهترين گواه بر حقّ پوشى انسان است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»*
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (42)
بعد از آن به جهت تاكيد كلام مىفرمايد:
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ: و آميخته و مخلوط نكنيد كلام حق و راست را كه در كتاب آسمانى مذكور است، از صفات پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم و غير آن از احكام، به سخن ناحق و باطل كه شما اختراع مىكنيد و
«1» بحار الانوار، جلد 104، صفحه 273، حديث سوّم (اين سخن از امام صادق عليه السلام به عمّار بن مروان مىباشد)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 131
افترا مىنمائيد و بدست خود مىنويسيد تا مشتبه سازيد؛ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَ: و كتمان مكنيد حق را كه اوصاف پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يا احكام ديگر باشد؛ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ: و حال آنكه شما مىدانيد كسانى كه تلبيس مىكنند حق را يا كتمان كنند، هر دو اقبح و اعظم گناهان باشد؛ زيرا جاهل چه بسا معذور باشد، لكن عالم در هر حال مسئول خواهد بود.
تنبيه: گذشته از تغيير و تبديل احكام تورات و انجيل، اوصاف حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را حق تعالى به حضرت موسى و عيسى عليه السّلام اعلام فرموده، آنها كتمان نمودند و تلبيس كردند. چنانچه در كتب كافى، از جمله خطابات خدا به موسى عليه السّلام اين بود كه فرمود:
اى موسى! به درستى كه فرستادم به تو حكمى ظاهر و برهانى روشن و نورى كه سخنگو است به آنچه گذشته و آنچه خواهد آمد در آخر الزمان.
وصيت فرمايم تو را اى موسى وصيت دوست مهربان به فرزند بتول، عيسى بن مريم كه بر دراز گوش سوار و صاحب محراب است. و بعد از او وصيت كنم تو را به صاحب شتر سرخ، آن پاك طينت و پاكيزه اخلاق و مطهر از گناهان و بديها، و صفت او در كتاب تو آنست كه شهادت دهنده است بر همه كتابهاى آسمانى و او است ترساننده از عقاب. در زمان او شدتها و تنگيها و فتنهها و قتال و كمى مال بوده باشد. اسم او احمد و محمد امين مىباشد، و او باقيمانده گروه پيغمبران است و تصديق همه را نمايد (تا آخر) «1».
و نيز در كتاب مذكور، از جمله خطابات خدا به عيسى عليه السّلام اين بود كه اى پسر مريم تو را وصيت نمايم به سيد پيغمبران و حبيب من از ميان ايشان، احمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه صاحب شتر سرخ و روى نورانى، كه نورش جهان را منور خواهد كرد، پاك دل و شديد الغضب است براى من، و صاحب حيا باشد. به درستى كه او رحمت عالميان و بهترين
«1» روضه كافى، جلد 8، صفحه 43.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 132
فرزندان آدم است نزد من. از عرب بهم خواهد رسيد بىخط و سواد، امّا با علوم اولين و آخرين مبعوث خواهد شد و دين مرا در ميان مردم منتشر خواهد كرد، و صبر در بلاها و آزارها نمايد براى رضاى من، و با مشركان جنگ و جهاد نمايد. اى عيسى تو را امر مىكنم كه خبر دهى بنى اسرائيل را به آمدن او و امر كن كه تصديق او و ايمان به او آورند و يارى او كنند. تا آخر.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (42)
ترجمه
و نياميزيد حق را بباطل و كتمان مكنيد حق را با آنكه شما ميدانيد.
تفسير
مخلوط نمودن حق را بباطل بآنستكه اقرار نمودند به نبوت محمد (ص) و امامت على (ع) كه حق بود و انكار نمودند آندو را كه گفتهاند و بعد از پانصد سال ديگر مىآيند كه باطل بود پس از يك راه گفتارشان حق بود و از راه ديگر باطل چنانچه
جلد 1 صفحه 72
در آيه سابقه بيان شد و كتمان نمودند حق را با آنكه ميدانستند كه حق است و اين پيغمبر (ص) و على (ع) همان نبى و وصى موعود در تورية است ولى براى حب مال و جاه دنيوى مكابره با عقل و علم خودشان نمودند و كفر جحوديرا اتخاذ كردند و بنظر حقير آميختن حق را بباطل اعم از آنستكه حق را مخلوط بباطل نمايند چنانچه از بيان امام عسكرى (ع) كه ذكر شد استفاده ميشود و آنكه باطل را بصورت حق جلوه دهند و امر را مشتبه نمايند و از كلمه حق اراده باطل كنند چنانچه متعارف در زمان ما شده است اگرچه ما بر حسب ظاهر مكلف نيستيم كه اين حمل را نمائيم ولى بايد ملتفت باشيم كه گول هم نخوريم و كتمان حق هم اعم است از انكار حق چنانچه از بيان امام معلوم است و سكوت در مقام بيان چنانچه از آيات ظاهره در حرمت حكم ننمودن بما انزل اللّه و اخبار وجوب اظهار علم بر عالم در موقع ظهور بدعت استفاده ميشود و اينكه ائمه اطهار در مقام تفسير بذكر بعضى از مصاديق اكتفا فرمودهاند براى آنستكه مقصود از تفسير بيان مفاهيم ظاهريه الفاظ نيست زيرا اهل لسان خودشان عالم بآنها هستند و غير اهل لسان هم از مراجعه بلغت بدست مياورند بلكه مقصود بيان افراد خفيه يا جليه يا مورد نزول و امثال اينها است چنانچه خطابات قرآنيه هم اختصاص باشخاص و طوائف خاصه ندارد اگرچه بر حسب ظاهر مخاطب شخص يا جماعت مخصوصى باشند و اين معنى از روايات ائمه اطهار در تفاسير آيات استفاده ميشود بعلاوه در روايات عديده تصريح شده است مخصوصا فرمودهاند قرآن بطريق إياك اعنى و اسمعى يا جاره نازل شده است كه خلاصهاش آنستكه خطابات قرانيه از قبيل در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن است بنابر اين اختصاص به بنى اسرائيل يا يهود يا نصارى يا علماء آنها يا حاضرين در زمان خطاب و غير هم ندارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تَلبِسُوا الحَقَّ بِالباطِلِ وَ تَكتُمُوا الحَقَّ وَ أَنتُم تَعلَمُونَ (42)
(حق و درست را بباطل و نادرست مشتبه نكنيد و حق را نپوشانيد و حال آنكه ميدانيد) لبس و لبس با شبهة قريب المعني است چنانچه التباس با اشتباه و فرق اينکه دو آنست که شبهه در مورد جلوه كردن باطل بصورت حق، و لبس در مورد جلوه دادن حق بصورت باطل استعمال ميشود، و ظاهر آيه اشاره باينست که يهود حقانيت اسلام و پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و قرآن را بصورت باطل جلوه ميدادند با اينكه ميدانستند.
1- سورة النمل آيه 14
جلد 2 - صفحه 15
و بعض مفسرين لبس را بمعني خلط و مزج تفسير نمودهاند يعني حق و باطل را بيكديگر ممزوج نكنيد به اينكه ببعضي ايمان بياوريد و ببعضي نگرويد، گر چه لبس باين معني هم استعمال شده، ولي در اينجا مناسبت ندارد.
وَ تَكتُمُوا الحَقَّ كتمان مقابل اظهار است و كتمان حق اينست که مطلبي را انسان بداند و حقانيت آن نزد وي ثابت باشد و از ابراز و اظهار آن خودداري كند و اينکه عكس نفاق است زيرا منافق معتقد بامري نيست ولي آن را اظهار ميكند.
و يهود حقانيت اسلام نزد آنها ثابت و روشن و واضح بود ولي آن را كتمان و انكار نمودند و اينکه را كفر جحودي گويند چنانچه گذشت، و تكتموا عطف بتلبسوا مدخول لاء ناهيه است يعني و لا تكتموا الحق، وَ أَنتُم تَعلَمُونَ اشاره بعلم آنها باوصاف و خصوصيات پيغمبر اسلام است که در كتب خود خواندهاند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 42)- در پنجمین دستور میفرماید: «حق را با باطل نیامیزید» تا مردم به اشتباه بیفتند (وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ).
و در ششمین دستور از کتمان حق نهی کرده میگوید: «حق را مکتون ندارید
ج1، ص69
در حالی که شما میدانید و آگاهید» (وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
نکات آیه
۱ - خداوند از بنى اسرائیل خواست تا حق و باطل را به هم نیامیخته و با ارائه باطلها، حق را بر مردم مشتبه نکنند. و لاتلبسوا الحق بالبطل «لبس» (مصدر لاتلبسوا) به معناى: آمیختن و نیز مشتبه کردن است. بر اساس معناى اول «باء» در «بالباطل» براى تعدیه و بر اساس معناى دوم «با»ى استعانت خواهد بود.
۲ - کتمان نکردن حقایق، توصیه و سفارش خداوند به بنى اسرائیل و لاتلبسوا ... و تکتموا الحق کتمان (مصدر تکتموا) به معناى مخفى کردن است. فعل «تکتموا» عطف بر «تلبسوا» مى باشد; یعنى: «و لاتکتموا»
۳ - کتمان حقیقت، هدف یهود و نصارا از آمیختن حق و باطل و لاتلبسوا الحق بالبطل و تکتموا الحق تکرار نکردن «لا»ى ناهیه در «تکتموا» به این معنا اشاره دارد که: هدف یهود و نصارا در آمیختن حق به باطل، مخفى نگاه داشتن حق بوده است.
۴ - کتمان حقایق دینى و ایجاد عواملى براى ناشناخته ماندن معارف الهى، امر نکوهیده و حرام است. و لاتلبسوا الحق بالبطل و تکتموا الحق
۵ - کتمان حقایق دینى از سوى عالمان دین، بسى نکوهیده تر و ناپسندیده تر است. و لاتلبسوا الحق بالبطل و تکتموا الحق و أنتم تعلمون فعل «تعلمون» مى تواند به منزله فعل لازم لحاظ شده و مفعولى براى آن در نظر نباشد. بر این مبنا «و أنتم تعلمون»; یعنى، در حالى که شما اهل علم و دانش هستید - و از آنجایى که حق پوشى از سوى همگان ناپسند است - جمله حالیه، دلالت بر این معنا دارد که: کتمان حقایق دینى از سوى عالمان ناپسندیده تر است.
۶ - بنى اسرائیل عصر بعثت، حقانیت قرآن را به خوبى شناخته و به حرمت کتمان آن آگاه بودند. و لاتلبسوا الحق بالبطل و تکتموا الحق و أنتم تعلمون فعل «تعلمون» مى تواند فعلى متعدّى لحاظ شود. بر این مبنا مفعول آن مطالبى است که در آیه مطرح شده است، از جمله حرمت کتمان حق و اینکه چه چیز حق است و چه چیز باطل. گفتنى است که از مصداقهاى مورد نظر براى «الحق» - به قرینه آیه قبل - «حقانیت قرآن» است.
۷ - کتابهاى آسمانى بنى اسرائیل، حاوى بشارت به نزول قرآن و نشانه هاى حقانیت آن است. و لاتلبسوا الحق بالبطل و تکتموا الحق
۸ - بنى اسرائیل عصر بعثت، با تحریف در کتابهاى آسمانى خویش، در صدد کتمان بشارتها و نشانه هاى حقانیت قرآن بودند. و لاتلبسوا الحق بالبطل و تکتموا الحق برخى برآنند که مراد از «الباطل» تحریفهاى لفظى یا معنوى است که عالمان بنى اسرائیل در کتابهاى آسمانى خویش ایجاد مى کردند تا نشانه هاى حقانیت قرآن و اسلام از آن آشکار نشود.
موضوعات مرتبط
- التقاط: آثار التقاط ۳; اجتناب از التقاط ۱
- بنى اسرائیل: بنى اسرائیل صدر اسلام ۶، ۸; بنى اسرائیل و قرآن ۶; تاریخ بنى اسرائیل ۶، ۸; تحریفگرى بنى اسرائیل ۸; عهد خدا با بنى اسرائیل ۱; کتب آسمانى بنى اسرائیل ۷; مسؤولیت بنى اسرائیل ۱، ۲
- حق: اجتناب از کتمان حق ۲; حرمت کتمان حق ۴; سرزنش کتمان حق ۴، ۵; عوامل کتمان حق ۳
- خدا: توصیه هاى خدا ۱، ۲; عهد خدا ۱
- دین: عوامل کتمان دین ۴; کتمان دین ۵
- شبهات: عوامل شبهه ۱
- علما: علماى دین و کتمان حق ۵
- قرآن: حرمت کتمان قرآن ۶; حقانیت قرآن ۶، ۷; قرآن در کتب آسمانى ۷، ۸; کتمان حقیقت قرآن ۸
- کتب آسمانى: تحریف کتب آسمانى ۸; تعالیم کتب آسمانى ۷
- محرمات: ۴
- مسیحیان: مسیحیان و کتمان حق ۳
- یهود: یهود و کتمان حقایق ۳