لِلشّوَى: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added word proximity by QBot)
 
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/لِلشّوَى | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/لِلشّوَى | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۱۱: خط ۱۲:




===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
وَ:100, تَدْعُو:66, نَزّاعَة:55, لَظَى:55, مَن:55, أَدْبَر:44, إِنّهَا:44, يُنْجِيه:33, کَلاّ:33, تَوَلّى:21, ثُم:21, جَمَع:10, جَمِيعا:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::لِلشّوَى]]
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::لِلشّوَى]]
|?نازل شده در سال
|?نازل شده در سال

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۸

آیات شامل این کلمه

«شَوى» از مادّه «شَىّ» به معناى دست و پا و اطراف بدن است، و گاه به معناى بریان کردن نیز آمده. ولى در اینجا منظور همان معناى اول است; زیرا هنگامى که آتش سوزان و شعلهورى به چیزى مى رسد، اول اطراف و جوانب و شاخ و برگ آن را مى سوزاند و جدا مى کند. بعضى از مفسران «شَوى» را در اینجا به معناى پوست تن، بعضى به معناى پوست سر، و بعضى به معناى گوشت ساق پا، تفسیر کرده اند; و همه اینها در آن مفهوم وسیعى که گفتیم جمع است، و عجب این که با این همه مصیبت، مرگ و میرى در کار نیست!

ریشه کلمه

قاموس قرآن

بريان كردن. واو آن بياء قلب مى‏شود در اقرب گويد «شوى اللحم شيّاً: جعله شواء» ايضاً به معنى گرم كردن آب آمده است [كهف:29]. يعنى اگر فرياد رسى بخحواهند به آبى چون مس گداخته كمكشان دهند كه چهره‏ها را مى‏سوزاند و بريان مى‏كند. [معارج:15و16]. شوى را از اطراف بدن گفته‏اند مثل دست و پا و سر و نيز پوست سر گفته‏اند واحد آن شواة است يعنى نه جهنّم زبانه خالص است كه پوست سر يا اطراف بدن را مى‏كند. شوى كه بر وزن فتى است به معنى مال رذيل نيز آمده است (مجمع اقرب).


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...