عُتُل: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added word proximity by QBot) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/عُتُل | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/عُتُل | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۱۲: | خط ۱۳: | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
أَثِيم:100, بَعْد:87, مُعْتَد:87, لِلْخَيْر:74, ذٰلِک:74, أَن:61, مَنّاع:61, زَنِيم:61, بِنَمِيم:61, کَان:49, مَشّاء:49, هَمّاز:36, ذَا:36, مَال:23, وَ:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::عُتُل]] | {{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::عُتُل]] | ||
|?نازل شده در سال | |?نازل شده در سال |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۶
«عُتُلّ» از مادّه «عَتْل» به طورى که «راغب» در «مفردات» مى گوید: به کسى مى گویند که بسیار غذا مى خورد، و همه چیز را به سوى خود مى کشد، و دیگران را از آن باز مى دارد.
بعضى دیگر، «عُتُلّ» را به معناى انسان بدخوى کینه توز خشن، یا انسان بى حیاى بد خلق تفسیر کرده اند.
ریشه کلمه
- عتل (۲ بار)
قاموس قرآن
كشيدن با قهر. [دخان:47]. بگيريد او را و بكشيدش به وسط آتش. راغب گويد: عتل گرفتن از هر طرف شىء و كشيدن به قهر است در اقرب آمده: «عَتَلَهُ عَتْلاً: اَخَذَ بِمَجامِعِهِ وِ جَرَّهُ عنیفاً وَ جَذَبَهُ» ولى بايد آن در آيه فقط به معنى كشيدن باشد كه «خُذُوه» از قيد اخذ بىنياز مىكند. اين آيه قريب المضمون است با آيه [طور:13]. كه دّع به معنى دفع و انداختن به عنف است. *[قلم:13]. عتلّ به ضم عين و تاء و تشديد لام به معنى بد رفتار و خشن است در مجمع فرموده: آن به معنى بدخلق و خشن و اصل آن به معنى دفع است. در نهايه گفته «الشديد الجافى والفّظ الغليظ» جوهری گفته: «العتّل: الغليظ الجافى» بدخلقى با معناى اصلى كه كشيدن و دفع است مىسازد كه بدخلق شخص را با زبان بد از خود مىراند بعضىها مثل راغب آنرا اكول منوع گفتهاند ولى ظاهراً آن با آيه مناسب نيست چنان كه ملاحظه آيات قبل روشن مىكند. معنى آيه چنين است: با همه آنها بدرفتار و شرير است «زنيم» چنانكه در «زنم» گفتهايم ظاهراً به معنى شرير و لئيم است. عتله عمود آهنينى كه با آن ديوارها را مىكوبند و به قولى آهن بزرگى كه سنگ و درخت را با آن مىكنند (نهايه).