هَمّاز
«هَمّاز» از مادّه «همز» (بر وزن طنز) به معناى غیبت کردن و عیب جوئى نمودن است.
ریشه کلمه
- همز (۳ بار)
قاموس قرآن
[همزه:1]. از جمله معانى همز دفع و طرد است. در صحاح آمده: «هَمَزَهُاَىْ دَفَعَهُ وَ ضَرَبَهُ» در نهايه گفته: هر چه را دفع كردى همز كردى. طبرسى فرموده: اصل همزه به معنى شكستن است و در ذيل «هُمَزاتِ الشَّياطين» آورده: همز به معنى دفع شديد و همز شيطان راندن و دفع انسان است به معاصى. در اقرب از لسان العرب نقل كرده: همز عيب گرفتن در پشت سر و لمز بدگويى در حضور است. همز را فشردن و غيبت كردن و عيبجويى نيز گفتهاند در آيه فوق ظاهرا به معنى دفع و طرد است و صيغه همزة و لمزة براى كثرت است يعنى بسيار طردكننده و بسيار عيبجو. از صفات ثروتمند طاغى آن است كه عيبجو است و مردم را با تكبر و عيبجويى از خود طرد مىكند. [قلم:10-11]. هماّز را در آيه عيبجو وبدگو و غيبت كننده گفتهاند، بعيد نيست كه به معنى دفع كننده باشد كه مردم را به واسطه سخن چينى از هم طرد و دور مىكند در اين صورت «مَشّاءِ بِنَميمٍ» توضيح آن است. يعنى اطاعت نكن از هر قسم خوار پست كه تفرقه انداز و سخن چين است. * [مؤمنون:97-98]. همزات جمع همزه. و همزات شياطين وسوسههاى آنان است كه انسان را به سوى معاصى مىراند و از تفسير قمى از امام «عليهالسلام» نقل شده: آن وسوسه شياطين است كه در قلبت مىافتد. يعنى: بگو خدايا از وسوسههاى شيطان به تو پناه مىبرم و به تو پناه مىبرم از اينكه كنار كن حاضر شوند و اغوايم كنند.