ق ٣٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=همانا در این است یادآوریی برای هر که وی را دلی است یا گوش فرا دهد حالی که او است گواه‌
|-|معزی=همانا در این است یادآوریی برای هر که وی را دلی است یا گوش فرا دهد حالی که او است گواه‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره ق | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::37|٣٧]] | قبلی = ق ٣٦ | بعدی = ق ٣٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره ق | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::37|٣٧]] | قبلی = ق ٣٦ | بعدی = ق ٣٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«ذِکْری»: پند و اندرز. به خود آمدن. بیداری (نگا: انعام /  و  و ، شعراء /  عنکبوت / ). «شَهِیدٌ»: حاضر. در اینجا مراد کسی است که حضور قلب دارد، و به اصطلاح دلش در مجلس است، و با دقت به سخنان گوش می‌دهد و مطالب را پیگیری می‌کند.
«ذِکْری»: پند و اندرز. به خود آمدن. بیداری (نگا: انعام /  و  و ، شعراء /  عنکبوت / ). «شَهِیدٌ»: حاضر. در اینجا مراد کسی است که حضور قلب دارد، و به اصطلاح دلش در مجلس است، و با دقت به سخنان گوش می‌دهد و مطالب را پیگیری می‌کند.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۵


ترجمه

در این تذکّری است برای آن کس که عقل دارد، یا گوش دل فرادهد در حالی که حاضر باشد!

|قطعا در اين [عقوبت‌ها] براى آن كس كه صاحب دل است يا با حضور قلب گوش فرا مى‌دهد عبرتى است
قطعاً در اين [عقوبتها] براى هر صاحبدل و حق نيوشى كه خود به گواهى ايستد، عبرتى است.
در این هلاک پیشینیان پند و تذکر است آن را که قلب هوشیاری داشته باشد یا گوش فرا دهد و توجه کامل کند و گواهی دهد.
بی تردید در سرگذشت پیشینیان مایه پند و عبرتی است برای کسی که نیروی تعقّل دارد، یا با تأمل و دقت [به سرگذشت ها] گوش فرا می دهد در حالی که حاضر به شنیدن و فراگیری شنیده های خود باشد.
در اين سخن براى صاحبدلان يا آنان كه با حضور گوش فرا مى‌دارند، اندرزى است.
بی‌گمان در این برای کسی که صاحبدل باشد یا سمع قبول داشته و شاهد باشد، پندآموزی است‌
هر آينه در اين [سخن كه گفته شد] يادكردى است براى آن كه او را دل باشد- عقل بيدار دارد و غافل نباشد- يا گوش فرادارد و حاضر باشد.
به راستی در این (سرگذشت پیشینیان) بیدارباش و اندرز بزرگی است برای آن کسی که دلی (آگاه) داشته باشد، یا با حضور قلب گوش فرا دارد.
همانا در این (عقوبت‌ها) برای هر که دلی داشته و گوش (دل برای دریافت حق) افکنده - در حالی که خود هم گواه است- بی‌گمان یادواره‌ای (درخشان) است.
همانا در این است یادآوریی برای هر که وی را دلی است یا گوش فرا دهد حالی که او است گواه‌


ق ٣٦ آیه ٣٧ ق ٣٨
سوره : سوره ق
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذِکْری»: پند و اندرز. به خود آمدن. بیداری (نگا: انعام / و و ، شعراء / عنکبوت / ). «شَهِیدٌ»: حاضر. در اینجا مراد کسی است که حضور قلب دارد، و به اصطلاح دلش در مجلس است، و با دقت به سخنان گوش می‌دهد و مطالب را پیگیری می‌کند.


تفسیر

نکات آیه

۱ - تاریخ، داراى درس هاى عبرت آموز براى بشر (إنّ فى ذلک لذکرى)

۲ - فرجام هلاکت بار قدرت هاى حق ستیز تاریخ، مایه تذکر خردمندان و مردمان حق شنو (إنّ فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب أو ألقى السمع)

۳ - دریافت پیام هاى نهفته در متن تاریخ، نیازمند قلبى آگاه یا گوشى شنوا و حق پذیر (إنّ فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب أو ألقى السمع و هو شهید) عبارت «لمن کان له قلب أو ألقى...» مى رساند که براى فهم صحیح تاریخ، یکى از دو شرط لازم است: یا خردمندى و تیزهوشى در درک و تحلیل و یا حق شنوى از اهل خرد و اندیشه.

۴ - توجه عمیق و حضور قلب در شنود درس هاى تاریخ، شرط بهرهورى از پیام هاى آن (إنّ فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب أو ألقى السمع و هو شهید)

۵ - «قلب» (در اصطلاح قرآنى)، کانون درک و خرد آدمى است. (لذکرى لمن کان له قلب )

۶ - اندیشه و خرد آدمى، براى ره یابى به حقیقت، نیازمند تذکارهاى وحى (إنّ فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب أو ألقى السمع و هو شهید) تعبیر «لذکرى» مى رساند که خرد انسان در ره یابى به حقیقت، نیازمند تذکار الهى است.

روایات و احادیث

۷ - «عن هِشام بن الحکم قال، قال لى أبوالحسن موسى بن جعفر(ع) یا هشام... إنّ اللّه یقول فى کتابه «إنّ فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب» یعنى عقل...;[۱] هشام بن حکم مى گوید: امام کاظم(ع) به من فرمود: اى هشام! خداى تعالى در کتاب خود فرموده «إنّ فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب» و مراد [از قلب]، «عقل» است».

موضوعات مرتبط

  • ادراک: جایگاه ادراک ۵
  • انسان: نیازهاى معنوى انسان ۶
  • تاریخ: عبرت از تاریخ ۱، ۳، ۴; فواید تاریخ ۱
  • تعقل: جایگاه تعقل ۵
  • حق: آثار حق پذیرى ۳; آثار هلاکت حق ستیزان ۲; فرجام حق ستیزان ۲
  • حق شنوایان: عوامل تذکر حق شنوایان ۲
  • عاقلان: عوامل تذکر عاقلان ۲
  • عبرت: زمینه عبرت ۳; شرایط عبرت ۴; عوامل عبرت ۱
  • عقل: آثار عقل ۳; نقش عقل ۷
  • علم: آثار علم ۳
  • قلب: مراد از قلب ۷; نقش قلب ۵
  • نیازها: نیاز به تذکر ۶
  • وحى: نقش وحى ۶
  • هدایت: زمینه هدایت ۶

منابع

  1. کافى، ج ۱، ص ۱۶، ح ۱۲; نورالثقلین، ج ۵، ص ۱۱۶- ، ح ۴۶.