الأحزاب ٢٥: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و بازگردانید خدا آنان را که کفر ورزیدند به خشمشان نرسیدند به خیری و کفایت کرد خدا مؤمنان را از جنگ و خدا است نیرومند عزیز | |-|معزی=و بازگردانید خدا آنان را که کفر ورزیدند به خشمشان نرسیدند به خیری و کفایت کرد خدا مؤمنان را از جنگ و خدا است نیرومند عزیز | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الأحزاب | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الأحزاب | نزول = [[نازل شده در سال::18|٦ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::25|٢٥]] | قبلی = الأحزاب ٢٤ | بعدی = الأحزاب ٢٦ | کلمه = [[تعداد کلمات::19|١٩]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«رَدَّ»: برگرداند. «بِغَیْظِهِمْ»: همراه با خشم و غم. یعنی غمگین و خشمگین برگشتند. «خَیْراً»: مراد پیروزی و غنیمت و هدفهای دیگری که داشتند میباشد. | «رَدَّ»: برگرداند. «بِغَیْظِهِمْ»: همراه با خشم و غم. یعنی غمگین و خشمگین برگشتند. «خَیْراً»: مراد پیروزی و غنیمت و هدفهای دیگری که داشتند میباشد. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۴
ترجمه
الأحزاب ٢٤ | آیه ٢٥ | الأحزاب ٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَدَّ»: برگرداند. «بِغَیْظِهِمْ»: همراه با خشم و غم. یعنی غمگین و خشمگین برگشتند. «خَیْراً»: مراد پیروزی و غنیمت و هدفهای دیگری که داشتند میباشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۷، سوره احزاب
- بيان آيات مربوط به داستان جن احزاب (خندق )
- حكايت ترس و بهانه تراشى منافقان و بيماردلان بعد از مشاهده لشكر انبوه دشمن و سخنپراكنى هايشان در جهت تضعيف روحيه مؤ منين
- مقصود از اينكه فرمود: ((لقد كان لكم فىرسول الله اسوة حسنة ...))
- وصف حال مؤ منين بعد از ديدن لشكريان احزاب : افزون گشتن ايمان ، وفا و استوارىبر عهده و...
- بيان وصف مؤ منينى كه به عهد خود وفا كردند
- اشاره به اينكه بسا مى شود گناه مقدمه سعادت و آمرزش مى شود
- بحث روايتى
- يكى از معجزات پيامبر اكرم (ص ) در واقعه حفر خندق
- يكى ديگر از دلائل نبوت حضرت خاتم (ص ) در واقعه خندق
- روياروئى لشكر اسلام و كفر در جنگ خندق
- آغاز درگيرى و به ميدان آمدن عمرو بن عبدود و مقابله اميرالمؤ منين (عليه السلام ) با او
- پيروزى اميرالمؤ منين بر عمرو بن عبدود و بيان ارزش آن از زبان مبارك پيامبر(ص )
- نيرنگى كه يكى از مؤ منان بعد از اجازه گرفتن از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) براى ايجاد تفرقه بين دشمنان به كار برد
- خذيفه بن اليمان از جنگ خندق سخن مى گويد
- خاتمه جنگ احزاب و روانه شدن سپاه اسلام به سوى بنى قريظه و محاصره آنان و...
- سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها
- سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...)
نکات آیه
۱ - پراکنده شدن احزاب متّحد از اطراف مدینه، به دست خداوند بود. (و ردّ اللّه الذین کفروا)
۲ - احزاب متّحدِ محاصره کننده مسلمانان در مدینه، همگى، کافر بودند. (و ردّ اللّه الذین کفروا) طبق آنچه در آغاز سوره آمد، احزاب گرد آمده براى جنگ با مسلمانان مدینه، از مشرکان و منافقان و یهودیان بودند، ولى خداوند از همه آنان، به «الذین کفروا» تعبیر کرده است و این، حکایت از کفر همگى آنان مى کند.
۳ - احزاب متّحد، در حالى از محاصره مدینه ناامید و پراکنده شدند که آکنده از خشم بودند. (و ردّ اللّه الذین کفروا بغیظهم) «باء» در «بغیظ» براى ملابسه است و «بغیظهم» حال براى موصول «الذین کفروا» است.
۴ - طوفان و نیروهاى نامریى در غزوه احزاب، از عوامل فروپاشى جبهه احزاب متّحد و پراکنده شدن آنان بود. (فأرسلنا علیهم ریحًا و جنودًا ... و ردّ اللّه الذین کفروا) بنابراین که «و ردّ اللّه» عطف بر آیه نُه (فأرسلنا علیهم...) باشد، نکته یاد شده به دست مى آید.
۵ - احزاب متّحد، از هجوم شان به مسلمانان، هیچ سود و نتیجه اى به دست نیاوردند. (و ردّ اللّه الذین کفروا ... لم ینالوا خیرًا) مراد از «خیر» به قرینه مقام، مى تواند «ظفر و پیروزى» باشد و احتمال دارد که به قرینه آیاتى مانند «إنّه لحبّ الخیر لشدید» مراد از آن، مال باشد. برداشت بالا، براساس احتمال نخست است. احتمال دارد که تعبیر از «پیروزى کافران بر مسلمانان» به «خیر» طبق نظر کافران باشد.
۶ - آکنده شدن احزاب متّحد از خشم و غضب، معلول ناکامى آنان در تلاش شان بود. (و ردّ اللّه الذین کفروا بغیظهم لم ینالوا خیرًا) «لم ینالوا خیراً» مى تواند حال براى «الذین کفروا» باشد و احتمال دارد که براى بیان «بغیظهم» باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.
۷ - خداوند، مسلمانان را از سختى جنگى که احزاب متّحد درصدد ایجاد آن بودند نگه داشت. (و کفى اللّه المؤمنین القتال) «کفى» در آیه متعدى به دو مفعول و به معناى «حسب» است; یعنى: «خداوند کفایت کرد مؤمنان را در جنگ». با توجه به آیه نُه همین سوره، مراد از «کفایت خدا براى جنگ مؤمنان»، فرستادن طوفان و سپاهیان نامریى براى درهم کوبیدن سپاه دشمن است.
۸ - خداوند، مؤمنان مدینه را در روزهاى سخت و وانفساى هجوم همه جانبه دشمن، یارى کرد. (إذ جاءوکم من فوقکم و من أسفل منکم و إذ زاغت الأبصر ... هنالک ابتلى المؤمنون ... و ردّ اللّه الذین ...و کفى اللّه المؤمنین)
۹ - غزوه احزاب، بدون درگیرى نظامى عمده، به سود مسلمانان پایان یافت. (و ردّ اللّه الذین کفروا بغیظهم لم ینالوا خیرًا و کفى اللّه المؤمنین القتال)
۱۰ - خداوند، همواره قوى (توانمند) و عزیز (با عزّت) است. (و کان اللّه قویًّا عزیزًا)
۱۱ - توان مندى خداوند، با عزّت و شکست ناپذیرى او همراه است. (و کان اللّه قویًّا عزیزًا) «عزیزاً» مى تواند خبر دوم براى «کان» باشد و مى تواند صفت براى «قویّاً» باشد. بنابر احتمال دوم، نکته یاد شده به دست مى آید.
۱۲ - توان مندى خداوند، منشأ فراهم آمدن زمینه پراکنده شدن احزاب متّحد از اطراف مدینه (و ردّ اللّه الذین کفروا ... و کان اللّه قویًّا) «و کان اللّه...» به منزله تعلیل براى جمله «و ردّ اللّه الذین کفروا» است.
۱۳ - عزّت و شکست ناپذیرى خداوند، سر منشأ امداد او به مؤمنان مدینه براى نجات از شکست حتمى بود. (هنالک ابتلى المؤمنون و زلزلوا ... و ردّ اللّه الذین کفروا ... و کان اللّه ... عزیزًا)
موضوعات مرتبط
- احزاب صدراسلام: بى ثمرى لشکرکشى احزاب صدراسلام ۵; عوامل شکست احزاب صدراسلام ۴; غضب احزاب صدراسلام ۳، ۶; کفر احزاب صدراسلام ۲; یأس احزاب صدراسلام ۳
- اسماء و صفات: عزیز ۱۰; قوى ۱۰
- خدا: افعال خدا ۱، ۷; امدادهاى خدا ۸، ۱۳; عزت خدا ۱۱، ۱۳; قدرت خدا ۱۱، ۱۲
- غزوه احزاب: پیروزى مسلمانان مدینه در غزوه احزاب ۹; سختى غزوه احزاب ۷; شکست احزاب صدراسلام در غزوه احزاب ۱، ۳، ۶، ۱۲; فرجام غزوه احزاب ۹; قصه غزوه احزاب ۹; نقش طوفان در غزوه احزاب ۴; نیروهایى نامرئى در غزوه احزاب ۴
- کافران :۲
- مدینه: محاصره مدینه ۲، ۳; هجوم دشمن به مدینه ۵
- مسلمانان مدینه: امداد به مسلمانان مدینه ۸، ۱۳; حفظ مسلمانان مدینه از سختى ۷; مشکلات مسلمانان مدینه ۸