الروم ٣٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و هر گاه چشانیم مردم را رحمتی شادمان شوند بدان و اگر رسدشان بدیی بدانچه پیش فرستاد دستهاشان ناگاه ایشانند نومیدان | |-|معزی=و هر گاه چشانیم مردم را رحمتی شادمان شوند بدان و اگر رسدشان بدیی بدانچه پیش فرستاد دستهاشان ناگاه ایشانند نومیدان | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الروم | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الروم | نزول = [[نازل شده در سال::9|٩ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::36|٣٦]] | قبلی = الروم ٣٥ | بعدی = الروم ٣٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::17|١٧]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«فَرِحُوا»: مغرور و سرمست میگردند. «بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ»: به سبب کارهائی که کردهاند. مراد مکافات عمل و بازتابهای معاصی انسان است. «یَقْنَطُونَ»: ناامید و مأیوس از رحمت خدا میگردند و یأس سراسر وجودشان را دربر میگیرد. این آیه بیان میدارد که هم عُجب و غرور مذموم است و هم یأس و ناامیدی از رحمت خدا. | «فَرِحُوا»: مغرور و سرمست میگردند. «بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ»: به سبب کارهائی که کردهاند. مراد مکافات عمل و بازتابهای معاصی انسان است. «یَقْنَطُونَ»: ناامید و مأیوس از رحمت خدا میگردند و یأس سراسر وجودشان را دربر میگیرد. این آیه بیان میدارد که هم عُجب و غرور مذموم است و هم یأس و ناامیدی از رحمت خدا. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۳
ترجمه
الروم ٣٥ | آیه ٣٦ | الروم ٣٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَرِحُوا»: مغرور و سرمست میگردند. «بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ»: به سبب کارهائی که کردهاند. مراد مکافات عمل و بازتابهای معاصی انسان است. «یَقْنَطُونَ»: ناامید و مأیوس از رحمت خدا میگردند و یأس سراسر وجودشان را دربر میگیرد. این آیه بیان میدارد که هم عُجب و غرور مذموم است و هم یأس و ناامیدی از رحمت خدا.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۳۹، سوره روم
- طرح يك اشكال و بيان وجوه مختلفى در پاسخ به آن
- پاسخ ديگرى از صاحب كشاف و بيان چهار اشكال به آن
- جواب به اشكال فوق با بيان مفاد جمله : ((وللهالمثل الاءعلى ))
- تمثيلى متضمن رد و ابطال پندار مشركين درباره اينكه خدا از مخلوقات خود شركايى دارد
- شرح مفاد آيه : ((فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر الناس عليها...))
- بيان اينكه فطرت انسان هادى همه افراد در هر عصر و مصر به سوى سعادت است
- اقوال مختلف مفسرين درباره مفردات و مفاد آيه ((فاقم وجهك للذين حنيفا...))
- كلام فخر رازى در مراد از ((لاتبديل لخلق الله )) و بياناشكال آن
- نهى از تخرب و تفرق در دين كه از صفات مشركين و ناشى از پيروى آنان از اهواء خوداست
- مراد آيه شريفه و بيان عدم منافات آن با آيه (و اذا مس الانسان ضردعوا...)
- وسعت و تنگى معيشت تابع مشيت خدا است (يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر)
- مراد از ((ربا)) و ((زكات )) در آيه : ((و ما آتيتم من ربا ليربوا...))
- بحث روايتى
- روايتى درباره شاءن نزول آيه : ((ضرب لكم مثلا من انفسكم ...)) كه در مقام نفى اعتمادبه شريك داشتن خدا است
- رواياتى در ذيل آيه : ((فطرة الله التى فطر الناس عليها...)) و بيان مراد از((فطرت ))
- چند روايت حاكى از اينكه كل مولود يولد على الفطرة ...
- فدك حق مسلم حضرت زهرا(س ) بوده است
- گفتارى در معناى فطرى بودن دين در چند فصل
- ۲ - زندگى اجتماعى و نياز به قانون ويژگى انسان است
- ۳- دين (مجموعه سنن قوانين )) بايد در جهت برآوردن حوائج حقيقى انسان و مطابق بافطرت و تكوين تشريع شده باشد.
- ۴ - اسلام ((دين فطرت ))، ((دين خدا)) و ((سبيل الله )) است
نکات آیه
۱ - انسان ها، به هنگام برخوردارى از اندک رحمتى، شادمان، به هنگام مواجهه با کمى ناگوارى، مأیوس و ناامید مى شوند. (و إذا أذقنا الناس رحمة ... یقنطون) «قنوط» در لغت، به معناى «یأس از خیر» است (مفردات راغب). «ذوق» به معناى «چشیدن و خوردن بسیار کم» استعمال مى شود. کاربرد «أذقنا» به جاى هر واژه دیگر، مى تواند به منظور یاد شده باشد. لازم به ذکر است که تنوین «رحمة» و «سیّئة» تنکیر و براى قِلّت است.
۲ - خداوند، سرمنشأ نعمت هایى است که انسان ها دارند. (و إذا أذقنا الناس رحمة)
۳ - انسان ها، شخصیتى تأثیرپذیر و انفعالى دارند. (و إذا أذقنا الناس ... فرحوا بها و إن تصبهم ... یقنطون)
۴ - دشوارى ها و ناملایمات زندگى، پیامد عمل خود انسان، و برخوردارى از رحمت، از ناحیه خداوند است. (أذقنا الناس رحمة ... و إن تصبهم سیّئة بما قدّمت أیدیهم)
۵ - برخوردارى از رحمت الهى، قطعى و مبتلا شدن به ناگوارى، غیر قطعى است. (و إذا أذقنا الناس رحمة فرحوا ... و إن تصبهم سیّئة) هرگاه ادات جمله شرطیه «إذا» باشد، دلالت بر حتمىّ الوقوع بودن شرط مى کند.
۶ - مشرکان، با برخوردارى از امکانات اندک، شادمان شده و با اندک گرفتارى، ناامید مى شوند. (و إذا أذقنا الناس رحمة فرحوا بها و إن تصبهم سیّئة... یقنطون) ممکن است به قرینه آیات پیش - که درباره مشرکان است - «ال» در «الناس» عهد و مراد از «الناس» مشرکان باشد. لازم به ذکر است که تنوین «سیّئة» تنکیر و براى قِلّت است.
۷ - امکانات زندگى، تفضلى از ناحیه خداوند به انسان ها است. (و إذا أذقنا الناس رحمة ... تصبهم سیّئة بما قدّمت أیدیهم) از اسناد رحمت به خداوند، استفاده مى شود که امکانات اعطا شده به بشر، خدادادى است.
۸ - ناکامى ها و برخوردارى ها، عواملى مؤثر در ایجاد روحیه امید و یأس درانسان ها است. (و إذا أذقنا الناس رحمة فرحوا بها و إن تصبهم سیّئة... إذا هم یقنطون)
۹ - دل خوش شدن به مظاهر مادى دنیا، به هنگام برخوردارى از آنها، و مأیوس شدن از رحمت خدا، با از دست دادن امکانات، ناپسند و مذموم است. (و إذا أذقنا الناس رحمة فرحوا بها و إن تصبهم سیّئة ... إذا هم یقنطون) آیه، درصدد توبیخ و سرزنش چنین روحیه اى است و «إذا» که فجاییه است، مى تواند مؤید این نکته باشد.
۱۰ - دچار شدن مشرکان به ناگوارى، محصول دستاورد خود آنان است. (و إذا أذقنا الناس رحمة ... و إن تصبهم سیّئة بما قدّمت أیدیهم)
۱۱ - گناهان، در سرنوشت انسان ها، تأثیر سوء دارند. (و إن تصبهم سیّئة بما قدّمت أیدیهم) بى شک، مراد از «ما قدّمت» به قرینه مقام، رفتار خوب و پسندیده نیست و بلکه گناهان اند.
۱۲ - اعمال انسان ها، در برخى رخدادهاى تکوینى عالم، داراى نقش و تأثیر است. (تصبهم سیّئة بما قدّمت أیدیهم)
۱۳ - ناامید شدن از رحمت خدا، به هنگام ابتلا به سختى ها، به رغم مشاهده رحمت او، امرى غیر منتظره است. (و إذا أذقنا الناس رحمة ... و إن تصبهم سیّئة ... إذا هم یقنطون)
۱۴ - صبر بر مشکلات و داشتن روحیه اى امیدوار، به هنگام مبتلا شدن به دشوارى ها، امرى ارزشمند و پسندیده است. (و إن تصبهم سیّئة ... إذا هم یقنطون) از مذمت شدن کسانى که با مبتلا شدن به ناگوارى ها، ناامید مى شوند، استفاده مى شود که حفظ روحیه امیدوارى، در چنین حالتى مطلوب است.
موضوعات مرتبط
- ابتلا: ابتلا به سختى ۱۴
- امکانات مادى: آثار امکانات مادى ۹; منشأ امکانات مادى ۷
- امیدوارى: ارزش امیدوارى در سختى ۱۴; عوامل امیدوارى ۸
- انسان: تأثیرپذیرى انسان ۱، ۳
- حوادث: عوامل مؤثر در حوادث ۱۲
- خدا: حتمیت رحمت خدا ۵; رحمت خدا ۲، ۱۳; فضل خدا ۷; نقش خدا ۲
- رحمت: آثار برخوردارى از رحمت ۱; منشأ رحمت ۲، ۴
- رفاه: آثار رفاه ۸
- سختى: آثار سختى ۱، ۸، ۱۳; صبر در سختى ۱۴; عوامل سختى ۱۰; منشأ سختى ۴
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۱۱
- سرور: سرور ناپسند ۹; عوامل سرور ۱، ۹
- عمل: آثار عمل ۴، ۱۰، ۱۲; عمل پسندیده ۱۴
- گناه: آثار گناه ۱۱
- مشرکان: آثار امکانات مادى مشرکان ۶; آثار مشکلات مشرکان ۶; عوامل سرور مشرکان ۶; عوامل یأس مشرکان ۶; مشکلات مشرکان ۱۰
- یأس: شگفتى یأس از رحمت خدا ۹، ۱۳; عوامل یأس ۱، ۸، ۹; ناپسندى یأس ۹; یأس از رحمت خدا ۹