القصص ٨٢: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و بامداد کردند آنان که آرزو میکردند جای او را دیروز میگفتند وای گوئیا خدا میگشاید روزی را برای هر که خواهد از بندگانش و تنگ میگرداند اگر نه منّت مینهاد خدا بر ما هرآینه فرومیبرد ما را وای گوئیا رستگار نشوند کافران | |-|معزی=و بامداد کردند آنان که آرزو میکردند جای او را دیروز میگفتند وای گوئیا خدا میگشاید روزی را برای هر که خواهد از بندگانش و تنگ میگرداند اگر نه منّت مینهاد خدا بر ما هرآینه فرومیبرد ما را وای گوئیا رستگار نشوند کافران | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره القصص | نزول = | {{آيه | سوره = سوره القصص | نزول = [[نازل شده در سال::19|٧ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::82|٨٢]] | قبلی = القصص ٨١ | بعدی = القصص ٨٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::29|٢٩]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«وَیْکَأَنَّ»: وای! مثل این که. این کلمه را بعضی بسیط میدانند، و برخی مرکب از (وَیْ) و (کَأَنَّ) یا (وَیْکَ) و (أَنَّ). واژه (وَیْ) یا (وَیْکَ) اسم الفعل و برای تعجّب و ندامت به کار میروند، و در اینجا معنی ندامت و پشیمانی دارند. «یَقْدِرُ»: تنگ میکند. کم میگرداند (نگا: رعد / ، اسراء / ). | «وَیْکَأَنَّ»: وای! مثل این که. این کلمه را بعضی بسیط میدانند، و برخی مرکب از (وَیْ) و (کَأَنَّ) یا (وَیْکَ) و (أَنَّ). واژه (وَیْ) یا (وَیْکَ) اسم الفعل و برای تعجّب و ندامت به کار میروند، و در اینجا معنی ندامت و پشیمانی دارند. «یَقْدِرُ»: تنگ میکند. کم میگرداند (نگا: رعد / ، اسراء / ). |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۲
ترجمه
القصص ٨١ | آیه ٨٢ | القصص ٨٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَیْکَأَنَّ»: وای! مثل این که. این کلمه را بعضی بسیط میدانند، و برخی مرکب از (وَیْ) و (کَأَنَّ) یا (وَیْکَ) و (أَنَّ). واژه (وَیْ) یا (وَیْکَ) اسم الفعل و برای تعجّب و ندامت به کار میروند، و در اینجا معنی ندامت و پشیمانی دارند. «یَقْدِرُ»: تنگ میکند. کم میگرداند (نگا: رعد / ، اسراء / ).
تفسیر
- آيات ۷۶ - ۸۴، سوره قصص
- بيان آيات مربوط به قارون كه بهره مندى ازمال و ثروت او را از خدا غافل ساخته به هلاكتش انجاميد
- اشاره اى لطيف به كثرت فراوان ثروت قارون ((ان مفاتحة لتنوء بالصبة اولى القوة))
- گفتگوى مؤ منين با قارون و اندرزدادن به او به اينكه سرمستى نكند و با انفاقاموال براى آخرت توشه بياندوزد
- پاسخ مستكبرانه قارون : اموال من حاصل كاردانى و مهارت خودم مى باشد و كسى در آنسهيم نبوده حق مداخله ندارد
- جواب به قارون با يادآورى اينكه خداوند پيش از او كسانى توانگرتر از او را هلاكساخته است بدون اينكه علم و نيرويشان مانع از هلاكتشان شوند
- وجوهى كه در معنااى جواب قارون (انما اوتيته على علم عندى ) گفته شده است
- ديدگاه يكدسته (دنياپرستان ): تمناى داشتن ثروتى چون ثروت قارون
- دسته اى ديگر (مؤ منان ): ((ثوب اللدخير...))
- بعد از هلاكت قارون ، برآرزومندان ثروت او معلوم گشت كه وسعت و تنگى رزق تابعمشيت خدا است .
- بهشت مختص كسانى است كه در اين دنيا خواهان برترى جوئى و فساد نباشند
- اشاره به اينكه ملاك در ثواب و عقاب ، آثارحاصل از اعمال است
- بحث روايتى (رواياتى درباره داستان قارون و آيات مربوط به آن )
- داستان قارون در تورات حاضر
- چند روايت درباره تواضع و بيان اينكه بسا مى شود كه بند كفش كسى موجب عجب واستعلاى او مى شود
نکات آیه
۱ - اطلاع یافتن مردم از فرو رفتن قارون با خانه اش در کام زمین در بامداد آن شب (و أصبح الذین تمنّوا مکانه بالأمس)
۲ - فخرفروشى و خودنمایى، گناهى بس بزرگ در پیشگاه خداوند (فخرج على قومه فى زینته ... فخسفنا به و بداره الأرض) برداشت یاد شده با توجه به تفریع «خسفنا» بر «فخرج على قومه فى زینته» به دست مى آید; زیرا قارون پس از فخرفروشى و خودنمایى در میان مردم، به هلاکت رسید.
۳ - اقدام خداوند به نابود ساختن قارون، در شب همان روز که خود را با تجمل ویژه اش بر مردم نمایانده بود. (فخرج على قومه فى زینته ... فخسفنا به ... و أصبح الذین تمنّوا مکانه بالأمس) قید «بالأمس» (دیروز) در این آیه، بیانگر مطلب یاد شده است.
۴ - آرزوکنندگان ثروت قارونى، با مشاهده فرورفتن وى و خانه اش در زمین شگفت زده شدند. (و أصبح الذین تمنّوا مکانه بالأمس یقولون ویکأنّ) واژه «وَىْ» وقتى به کار مى رود که شخص بخواهد شگفتى خود را از موضوعى بیان کند.
۵ - پشیمان شدن دنیاطلبان غافل از سخنان نسنجیده روز پیش خویش با دیدن فرجام شوم قارون (و أصبح الذین تمنّوا مکانه بالأمس یقولون ویکأنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده) برخى از مفسران واژه «وَىْ» را کلمه «تندم» گرفته و گفته اند: این واژه در مقام اظهار پشیمانى به کار مى رود.
۶ - فرورفتن شبانه قارون با خانه اش در کام زمین، رخدادى سخت تکان دهنده، بیدارگر و درس آموز براى کسانى که روز پیش آرزوى ثروتى چونان ثروت وى را داشتند. (و أصبح الذین تمنّوا مکانه بالأمس یقولون ویکأنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر ... ویکأنّه لایفلح الکفرون) کلمه «مکانه»، منصوب به نزع خافض و صفت براى اسم محذوف «مکاناً» است; یعنى، «الذین تمنّوا مکاناً مثل مکانه; آنان که دیروز منزلتى هم چون منزلت قارون را آرزو کرده بودند...».
۷ - پیدایش روحیه تسلیم و رضا (تسلیم در برابر اراده خدا و رضا به داده او) در آرزومندان ثروت قارونى، با مشاهده هلاکت غافلگیرانه وى (و أصبح الذین ... ویکأنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر) تعبیر «اللّه یبسط الرزق...» نشانگر این حقیقت است که روزىِ انسان ها در دست خداوند است. بنابراین ما به هر چه او مصلحت بداند (هر چند فقر و تنگدستى) راضى و تسلیم هستیم.
۸ - حاکمیت اراده خدا در زندگى روزمره مردم (اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر)
۹ - مردمان، بندگان خدا و جیره خوار خوان نعمت اویند. (اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر)
۱۰ - فراخ و تنگى روزى مردم، تحت اراده و خواست خداوند است. (اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر)
۱۱ - لزوم رضا دادن به داده خدا و اظهار تسلیم در برابر اراده او در تنگدستى (اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر)
۱۲ - آگاهى دل باختگان دنیا به عاقبت شوم دنیاطلبى، پس از مشاهده نگون بختى قارون (لولا أن منّ اللّه علینا لخسف بنا)
۱۳ - اعتراف آرزوکنندگان ثروت قارونى به لطف و رحمت خداوند در حق ایشان، به خاطر گرفتار نساختن آنان به سرنوشت قارون (فرو نبردن آنان در زمین) (لولا أن منّ اللّه علینا لخسف بنا)
۱۴ - آگاهى یافتن آرزومندان مال و ثروت به پى آمد شوم ناسپاسى در برابرنعمت هاى الهى، با مشاهده نگون بختى قارون (ویکأنّه لایفلح الکفرون) «کفر» (مصدر «کافرون») در این جا مقابل «شکر» و به معناى ناسپاسى است. جمله «و یکأنّه لایفلح الکافرون» اعتراف دنیاطلبان به ناسپاسى خود در مقابل خدا است و اشاره به علت هلاکت قارون دارد.
۱۵ - ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى، درپى دارنده هلاکت انسان و نابودى ثروت وى (فخسفنا به و بداره الأرض ... ویکأنّه لایفلح الکفرون)
۱۶ - ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى، عامل هلاکت قارون و فرورفتن با خانه اش در کام زمین (فخسفنا به و بداره الأرض ... ویکأنّه لایفلح الکفرون)
۱۷ - ثروت اندوزان قارون صفت و ناسپاس، در معرض گرفتار شدن به فرجام شوم قارون (فخسفنا به و بداره الأرض ... ویکأنّه لایفلح الکفرون)
موضوعات مرتبط
- اقرار: اقرار به رحمت خدا ۱۳; اقرار به لطف خدا ۱۳
- بندگان خدا :۹
- بنى اسرائیل: اقرار دنیاطلبان بنى اسرائیل ۱۳; بنى اسرائیل و هلاکت قارون ۱; پشیمانى دنیاطلبان بنى اسرائیل ۵; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۷; تعجب دنیاطلبان بنى اسرائیل ۴; تنبه دنیاطلبان بنى اسرائیل ۶، ۱۲، ۱۴; رضایت دنیاطلبان بنى اسرائیل ۷; عبرت دنیاطلبان بنى اسرائیل ۶
- تسلیم: تسلیم به اراده خدا ۱۱
- تفاخر: گناه تفاخر ۲
- ثروتمندان: فرجام شوم ثروتمندان ۱۷
- خدا: حاکمیت اراده خدا ۸; حاکمیت مشیت خدا ۱۰; رضایت به عطایاى خدا ۱۱
- خودنمایى: گناه خودنمایى ۲
- روزى: منشأ ازدیاد روزى ۱۰; منشأ روزى ۹; منشأ کمى روزى ۱۰
- زندگى: عوامل مؤثر در زندگى ۸
- عبرت: عوامل عبرت ۶
- فقر: رضایت در فقر ۱۱
- قارون: آثار کفران قارون ۱۶; آثار هلاکت قارون ۷، ۱۲، ۱۴; تجمل گرایى قارون ۳; تعجب از هلاکت قارون ۴; عبرت از هلاکت قارون ۶; عوامل هلاکت قارون ۱۶; فرجام شوم قارون ۵، ۱۷; فرجام قارون ۱۳; فروروى قارون در زمین ۱۶; قصه قارون ۱، ۳، ۴، ۶، ۱۲، ۱۶; وقت هلاکت قارون ۱، ۳; هلاکت شبانه قارون ۳
- کفران: آثار کفران نعمت ۱۴، ۱۵
- کفران کنندگان: فرجام شوم کفران کنندگان ۱۷
- گناهان کبیره :۲
- نعمت: منشأ نعمت ۹
- هلاکت: عوامل هلاکت ۱۴، ۱۵