الإسراء ٨٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و اگر خواهیم همانا می‌بریم آنچه را وحی فرستادیم به سویت پس نیابی برای خویش بدان بر ما نگهبانی را
|-|معزی=و اگر خواهیم همانا می‌بریم آنچه را وحی فرستادیم به سویت پس نیابی برای خویش بدان بر ما نگهبانی را
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::86|٨٦]] | قبلی = الإسراء ٨٥ | بعدی = الإسراء ٨٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = [[نازل شده در سال::9|٩ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::86|٨٦]] | قبلی = الإسراء ٨٥ | بعدی = الإسراء ٨٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«بِالَّذِی»: حرف (ب) برای تعدّیه، و به کاربردن موصول مختصّ (الَّذی) به جای موصول مشترک (ما) برای بیان اهمّیّت و عظمت قرآن است. «بِهِ»: در این رابطه که بازپس گرفتن قرآن است. «وَکِیلاً»: ملتزم. متعهّد. حافظ و نگهدار. مراد کسی است که تضمین حفظ قرآن یا اعادت آن کند.
«بِالَّذِی»: حرف (ب) برای تعدّیه، و به کاربردن موصول مختصّ (الَّذی) به جای موصول مشترک (ما) برای بیان اهمّیّت و عظمت قرآن است. «بِهِ»: در این رابطه که بازپس گرفتن قرآن است. «وَکِیلاً»: ملتزم. متعهّد. حافظ و نگهدار. مراد کسی است که تضمین حفظ قرآن یا اعادت آن کند.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۹


ترجمه

و اگر بخواهیم، آنچه را بر تو وحی فرستاده‌ایم، از تو می‌گیریم؛ سپس کسی را نمی‌یابی که در برابر ما، از تو دفاع کند...

|و اگر مى‌خواستيم، قطعا آنچه را به تو وحى كرده‌ايم مى‌برديم، آن‌گاه در باره‌ى آن براى خويش در برابر ما مدافعى نمى‌يافتى
و اگر بخواهيم، قطعاً آنچه را به تو وحى كرده‌ايم مى‌بَريم، آنگاه براى [حفظ] آن، در برابر ما، براى خود مدافعى نمى‌يابى،
و اگر ما بخواهیم آنچه را که به وحی بر تو آوردیم (از قرآن و علم و آیین) همه را باز می‌بریم و آن‌گاه تو بر (قهر) ما هیچ کارساز و مددکاری در این باره نخواهی یافت.
و اگر بخواهیم قطعاً آنچه را به تو وحی کرده ایم [از یادها و نوشته ها] محو می کنیم، آن گاه در برابر ما [برای بازگرفتنش] کارسازی برای خود نخواهی یافت.
اگر بخواهيم همه آنچه را كه بر تو وحى كرده‌ايم، باز مى‌ستانيم و تو براى خود در برابر ما مددكارى نمى‌يابى.
و اگر بخواهیم آنچه به تو وحی کرده‌ایم، از میان می‌بریم، آنگاه در آن برای خویش در برابر ما نگهبانی نمی‌یابی‌
و اگر خواهيم هر آينه آنچه را به تو وحى كرده‌ايم ببريم، آنگاه در باره آن- بردن وحى- براى خويش در برابر ما كارساز و پايمردى نخواهى يافت،
اگر ما بخواهیم آنچه را که (از قرآن) به تو وحی کرده‌ایم، از تو بازپس می‌گیریم (و از درون دلها و لابلای کتابها محو می‌گردانیم) آن گاه کسی را نخواهی یافت که در این رابطه علیه ما از تو دفاع کند (و در حفظ قرآن یا برگشت آن بکوشد).
و همانا اگر بخواهیم، بی‌گمان آنچه را به سوی تو وحی کردیم بی‌چون (از یادت) می‌بریم، سپس برای (حفظ) آن، علیه ما، برای خود کارسازی نمی‌یابی،
و اگر خواهیم همانا می‌بریم آنچه را وحی فرستادیم به سویت پس نیابی برای خویش بدان بر ما نگهبانی را


الإسراء ٨٥ آیه ٨٦ الإسراء ٨٧
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بِالَّذِی»: حرف (ب) برای تعدّیه، و به کاربردن موصول مختصّ (الَّذی) به جای موصول مشترک (ما) برای بیان اهمّیّت و عظمت قرآن است. «بِهِ»: در این رابطه که بازپس گرفتن قرآن است. «وَکِیلاً»: ملتزم. متعهّد. حافظ و نگهدار. مراد کسی است که تضمین حفظ قرآن یا اعادت آن کند.


تفسیر

نکات آیه

۱- خداوند، قادر بر محو و زایل کردن تمامى معارف و حقایقى است که بر پیامبر(ص) وحى کرده است. (و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک)

۲- پیامبر اسلام(ص)، شخصیتى که از جانب خداوند به او وحى مى شد. (و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک)

۳- اراده و مشیت الهى، نافذ و تخلف ناپذیر است. (و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک)

۴- بقا و زوال علوم اعطایى خدا به بشر، حتى دریافت وحى توسط پیامبر(ص)، منوط به مشیت خداست. (و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً. و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک)

۵- مجموعه آنچه از دانشها و معارف الهى بر پیامبر(ص) وحى شده، در مقایسه با حقایق و اسرار نهفته در هستى و علم الهى، اندک است. (و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً. و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک)

۶- لزوم توجه انسان به خدایى بودن امکانات خویش و جاودان نشمردن آن (و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک) برداشت فوق با استفاده از مفهوم اولویت آیه است; زیرا آن جا که وحى از پیامبر(ص) قابل سلب باشد، سایر نعمتها از دیگران به طریق اولى امکان سلب دارد.

۷- نزول وحى و معارف الهى (قرآن) براى انسانها، نعمت خداوند و شایسته شکر و سپاس است. (لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک) آیه، در مقام تحذیر درباره وحى و معارف آسمانى است و از تحذیر به دست مى آید که موارد یاد شده عطایایى الهى است و باید آنها را پاس داشت.

۸- پیامبر(ص)، فاقد یاور و مدافع براى خویش، در مقابل مشیت و تصمیم خدا (ثمّ لاتجد لک به علینا وکیلاً)

روایات و احادیث

۹- «حسن بن محمدالنوفلى یقول: ... قال سلیمان:... إرادته علمه، قال الرضا(ع):... ما الدلیل على أن إرادته علمه؟ و قد یعلم ما لایریده أبداً، و ذلک قوله عزّوجلّ: «و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک ... قال سلیمان: فإن الإرادة القدرة قال الرضا(ع): و هو عزّوجلّ یقدر على ما لایریده أبداً و لابدّ من ذلک لأنه قال تبارک و تعالى: «و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک» فلو کانت الإرادة هى القدرة کان قد أراد أن یذهب به لقدرته...;[۱] حسن بن محمدنوفلى مى گوید:... سلیمان گفت:... اراده خدا عین علم خداست. امام رضا(ع) فرمود:... چه دلیلى بر این هست که اراده او علم اوست؟ در حالى که خداوند تحقیقاً چیزى را مى داند که آن را هرگز اراده نمى کند و آن سخن خداوند - عزّوجلّ - است که مى فرماید: «و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک» ... سلیمان گفت: پس اراده همان قدرت است. امام رضا(ع) فرمود: این خداوند - عزّوجلّ - است که هر چیزى که هرگز اراده نمى کند قادر است و ناچار باید این مطلب را پذیرفت; چون خداوند - تبارک و تعالى - فرمود: «و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک» پس اگر اراده همان قدرت بود اراده کرده بود که [آنچه بر پیامبر(ص) وحى شده] از یاد او ببرد چون قادر بود ...».

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: رازهاى آفرینش ۵
  • امکانات مادى: ناپایدارى امکانات مادى ۶
  • انسان: علم لدنى انسان ها ۴
  • خدا: آثار مشیت خدا ۴; اراده خدا ۹; حاکمیت مشیت خدا۸; حتمیت اراده خدا ۳; حتمیت مشیت خدا ۳; علم خدا ۵، ۹; قدرت خدا ۱، ۹; نعمتهاى خدا ۷
  • ذکر: ذکر منشأ امکانات مادى ۶
  • شکر: شکر نعمت ۷
  • علم: منشأ زوال علم لدنى ۴; منشأ علم لدنى ۴
  • محمد(ص): بى یاورى محمد(ص) ۸; محدوده علم محمد(ص) ۵; محدوده وحى به محمد(ص) ۵; محو تعالیم محمد(ص) ۱; مقامات محمد(ص) ۲; نبوت محمد(ص) ۲; وحى به محمد(ص) ۱، ۲، ۴
  • نعمت: نعمت قرآن ۷
  • وحى: منشأ وحى ۴

منابع

  1. عیون أخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۷۹ و ۱۸۹، ح ۱، ب ۱۳- ; توحید صدوق، ص ۴۵۱ و ۴۵۴، ح ۱، ب ۶۶.