الإسراء ٤١: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و همانا گردانیدیم در این قرآن تا یادآور شوند و نمیفزایدشان جز رمیدن | |-|معزی=و همانا گردانیدیم در این قرآن تا یادآور شوند و نمیفزایدشان جز رمیدن | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::41|٤١]] | قبلی = الإسراء ٤٠ | بعدی = الإسراء ٤٢ | کلمه = [[تعداد کلمات::12|١٢]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«صَرَّفْنَا»: با طرق و فنون مختلفِ کلام مکرّراً بیان داشتهایم. مفعول این فعل محذوف است و از سیاق کلام مفهوم است که نسبتِ فرزند به خدای بزرگوار و ردِّ آن از جانب کردگار است (نگا: انعام / - نحل / - ، زخرف / - ، نجم / - ). «نُفُوراً»: بیزاری و گریز. | «صَرَّفْنَا»: با طرق و فنون مختلفِ کلام مکرّراً بیان داشتهایم. مفعول این فعل محذوف است و از سیاق کلام مفهوم است که نسبتِ فرزند به خدای بزرگوار و ردِّ آن از جانب کردگار است (نگا: انعام / - نحل / - ، زخرف / - ، نجم / - ). «نُفُوراً»: بیزاری و گریز. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۸
ترجمه
الإسراء ٤٠ | آیه ٤١ | الإسراء ٤٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صَرَّفْنَا»: با طرق و فنون مختلفِ کلام مکرّراً بیان داشتهایم. مفعول این فعل محذوف است و از سیاق کلام مفهوم است که نسبتِ فرزند به خدای بزرگوار و ردِّ آن از جانب کردگار است (نگا: انعام / - نحل / - ، زخرف / - ، نجم / - ). «نُفُوراً»: بیزاری و گریز.
تفسیر
- آيات ۴۰ - ۵۵، سوره اسرى
- تصريف آيات (تنوع بيان واحتجاج ) به منظور متذكر شدن شنوندگان
- با اينكه ثمره تصريف آيات ازدياد نفرت كفار بوده ، حكمت نزول آيات چه بوده است ؟
- احتجاجى با مشركين در نفى شريك براى خداوندمتعال
- تقرير استدلال بر نفى شرك براى خدا به صورت يك قياس استثنائى
- تسبيح سنگ وچوب به چه معنااست ؟
- وجود سراپا فقر ونياز موجودات ، وجود رب واحد را اعلام مى كند
- هر موجودى از موجودات داراى مرتبه اى از علم است وتسبيح موجودات تسبيح حقيقى است
- تسبيح همه موجودات تسبيح حقيقى وقالى است
- وجود موجودات هم حمد خدا وهم تسبيح اواست
- مقصود از (حجاب مستور) كه خداوند آنرا بين قارى قرآن ومشركين حائل قرار مى دهد
- وجوه مختلفى كه در معناى ((حجابا مستورا(( گفته شده است
- استبعاد مشركين مسئله معاد را
- پاسخ خداوند با قدرت مطلقه خود به استبعاد مشركين
- امر به خوش زبانى واجتناب از درشتگويى
- سعادت وشقاوت هر كس بسته به مشيت الهى است كه بر اساس عمل تعيين مى شود
- بحث روايتى
- رواياتى درباره تسبيح موجودات وسفارش مدارا با حيوانات
- توضيحى در مورد تسبيح محسوس برخى موجودات كه در پاره اى روايات نقل شده است
- چند روايت درباره ((بسم اللّه الرحمن الرحيم (( درذيل آيه : ((واذا ذكرت ربك ...((
نکات آیه
۱- خداوند، آیات خویش را در قرآن به گونه هاى متنوع و فراوان تبیین کرد تا مشرکان تنبه یابند. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا) «صرف» در لغت به معناى تحول و دگرگونى است و باب تفعیل آن، دلالت بر کثرت مى کند. بنابراین مراد از آن، تبیین با بیانات گوناگون است.
۲- تنوع و گوناگونى سخن، داراى نقشى بس مؤثر در تأثیرپذیرى انسان از آن (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا) از اینکه خداوند مى فرماید: «ما آیات خود را براى تنبه مشرکان، متنوع و گوناگون بیان کردیم» مى توان استفاده کرد که چنین بیانى، داراى نقشى بس مؤثر است.
۳- آیه هاى قرآن، عامل بیدارى، تنبه و پندگیرى انسانهاست. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا)
۴- انسانها، نیازمند تذکر و بیدار باش، حتى نسبت به گرایشهاى فطرى خویش (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا) در ماده «یذکروا» (متذکر شوند) این نکته نهفته است که موضوعات مورد تذکر، به نحوى در معرض فهم، ادراک و دریافت بشر وجود دارد و غفلت بر آن عارض مى شود.
۵- بهره کفرپیشگان مکه از آیه هاى بیدارگر قرآن، تنها تنفر و فرار از آنها بود. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا)
۶- لجاجت و حق ناپذیرى، باعث برداشت و تفسیر غلط از روشن ترین دلایل حق و گریز و اجتناب از آنهاست. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا) سخن حق، به خودى خود چیزى نیست که نفرت آفرین باشد. با توجه به این نکته، تنفر مشرکان از آیات روشن قرآن، عاملى جز موضع گیرى پیشین و لجاجت آنها نخواهد داشت.
۷- ذهنیتها و پیشداوریها، از آفات حق پذیرى و عامل حق گریزى (و لقد صرّفنا ... و ما یزیدهم إلاّ نفورًا) در آیه قبل، توضیح داد که مشرکان مکه با انتساب فرزند به خداوند، در صدد استهزاى خداوند بودند که این برخوردى است خصمانه و در این جا مى گوید: «آیات فراوان الهى، بر نفرت آنها مى افزاید» و این نشان دهنده آن است که موضع گیرى پیشین آنها، موجب شده است که آنان، حق را نپذیرند و از آن بگریزند.
۸- بهرهورى از نور و هدایت قرآن، نیازمند داشتن زمینه سالم و پرهیز از پیشداورى (صرّفنا ... و ما یزیدهم إلاّ نفورًا)
۹- برخورد کافران و مشرکان مکه با قرآن، اساس علمى و عقلانى نداشت; بلکه برخاسته از انگیزه هاى نفسانى - روانى آنان بود. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا) خداوند، حاصل تبیین تنوع و گوناگونى آیات خویش را براى مشرکان، نفرت آنان معرفى مى کند و این، نشان مى دهد که آنان، به جاى برخورد منطقى با آیات الهى، برخورد روانى - نفسانى داشتند.
۱۰- حق، هر چند روشن و تبیین شده باشد، لزوماً پذیرش همگان را در پى ندارد. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا)
۱۱- تبیین و ارائه حق لازم است، هر چند مخاطبان آن را نپذیرند. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا) اینکه خداوند مى فرماید: «ما آیات خود را گوناگون و متنوع بیان کردیم، اما آنان نپذیرفتند» استفاده مى شود که باید حق را به هر صورت بیان کرد; هر چند شنوندگان و مخاطبان، آن را قبول نکنند.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: تبیین آیات خدا ۱
- ادراک: زمینه ادراک غلط ۶
- استعداد: نقش استعداد ۸
- انسان: زمینه تأثیرپذیرى انسان ۲; نیازهاى معنوى انسان ۴
- پیشداورى: اهمیت اجتناب از پیشداورى ۸; زیانهاى پیشداورى ۷
- تنبه: عوامل تنبه ۳
- حق: آثار تبیین حق ۱۰; آثار حق ناپذیرى ۶; آفات حق پذیرى ۷; اهمیت تبیین حق ۱۱; عوامل حق ناپذیرى ۷
- سخن: آثار تنوع در سخن ۲
- شناخت: آفات شناخت ۶
- عبرت: عوامل عبرت ۳
- فطرت: تنبه فطرت ۴
- قرآن: تنوع بیانى قرآن ۱; روش بیانى قرآن ۱; زمینه هدایتهاى قرآن ۸; معرضان از قرآن ۵، ۹; نقش قرآن ۳; ویژگیهاى قرآن ۱
- کافران مکه: بى منطقى کافران مکه ۹; تنفر کافران مکه ۵; حق ناپذیرى کافران مکه ۵; روش برخورد کافران مکه ۹; کافران مکه و قرآن ۵، ۹; هواپرستى کافران مکه ۹
- لجاجت: آثار لجاجت ۶
- مشرکان: زمینه تنبه مشرکان ۱
- مشرکان مکه: بى منطقى مشرکان مکه ۹; روش برخورد مشرکان مکه ۹; مشرکان مکه و قرآن ۵، ۹; هواپرستى مشرکان مکه ۹
- نیازها: نیاز به تذکر ۴
- هدایت: زمینه هدایت پذیرى ۸
- همگان: حق ناپذیرى همگان ۱۰