النحل ١٤: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و او است آنکه رام کرد دریا را تا بخورید از آن گوشتی تازه و برون آرید از آن زیوری که بپوشیدش و بینی کشتیها را در آن شکافندگان آب و تا بجوئید از فضلش و شاید شما سپاس گزارید | |-|معزی=و او است آنکه رام کرد دریا را تا بخورید از آن گوشتی تازه و برون آرید از آن زیوری که بپوشیدش و بینی کشتیها را در آن شکافندگان آب و تا بجوئید از فضلش و شاید شما سپاس گزارید | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = | {{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::14|١٤]] | قبلی = النحل ١٣ | بعدی = النحل ١٥ | کلمه = [[تعداد کلمات::26|٢٦]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«طَرِیّاً»: تازه. ناقص واوی و یائی و نیز مهموزاللام است. «مِنْهُ»: و «فِیهِ»: مرجع ضمیر در این دو واژه (الْبَحْرَ) است. «مَواخِرَ»: جمع ماخِرَة، شکافندهها. مراد کشتیهای جاری و روان است که آبها را از هم میشکافند. «حِلْیَةً»: زیورآلات. زینتآلات. از قبیل: لؤلؤ و مرجان و درّ و گوهر. «وَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ»: تا با سوار شدن بر کشتیها و شکافتن دریاها، فضل و لطف و روزی فراوان خدا را بطلبید. این جمله، عطف بر (لِتَأْکُلوا مِنْهُ ...) است و (تَرَی الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ) جمله معترضه است. | «طَرِیّاً»: تازه. ناقص واوی و یائی و نیز مهموزاللام است. «مِنْهُ»: و «فِیهِ»: مرجع ضمیر در این دو واژه (الْبَحْرَ) است. «مَواخِرَ»: جمع ماخِرَة، شکافندهها. مراد کشتیهای جاری و روان است که آبها را از هم میشکافند. «حِلْیَةً»: زیورآلات. زینتآلات. از قبیل: لؤلؤ و مرجان و درّ و گوهر. «وَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ»: تا با سوار شدن بر کشتیها و شکافتن دریاها، فضل و لطف و روزی فراوان خدا را بطلبید. این جمله، عطف بر (لِتَأْکُلوا مِنْهُ ...) است و (تَرَی الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ) جمله معترضه است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۷
ترجمه
النحل ١٣ | آیه ١٤ | النحل ١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«طَرِیّاً»: تازه. ناقص واوی و یائی و نیز مهموزاللام است. «مِنْهُ»: و «فِیهِ»: مرجع ضمیر در این دو واژه (الْبَحْرَ) است. «مَواخِرَ»: جمع ماخِرَة، شکافندهها. مراد کشتیهای جاری و روان است که آبها را از هم میشکافند. «حِلْیَةً»: زیورآلات. زینتآلات. از قبیل: لؤلؤ و مرجان و درّ و گوهر. «وَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ»: تا با سوار شدن بر کشتیها و شکافتن دریاها، فضل و لطف و روزی فراوان خدا را بطلبید. این جمله، عطف بر (لِتَأْکُلوا مِنْهُ ...) است و (تَرَی الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ) جمله معترضه است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱،سوره نحل
- بيان مفاد كلى سوره نحل و مكى و مدنى بودن آيات آن
- مراد از امر خدا و معناى ((اتى امر الله فلا تستعجلوه )) و وجوهى كه در اين باره گفته شده است
- رد نظريه ديگر مفسرين درباره مفاد آيه شريفه
- اشاره به آنچه كه از اين آيات قرآنى درباره حقيقت روح استفاده مى شود
- بيان معناى آيه : ((ينزل الملائكة بالروح من امره ...))
- وجوه مختلفى كه مفسران در پيرامون معناى آيه فوق ذكر كرده اند
- بعثت پيامبران و انزال ملائكه منوط به مشيت خداوند است
- رد سخن بعضى مفسرين در استدلال به آيه بر عدم شرط استعداد و و قابليت در امررسالت
- اشاره به دو مرحله داشتن انذار پيامبران هم در عقيده و هم درعمل
- احتجاج بر وحدانيت خدا از دو جهت : از راه خلق كردن و از راه تدبير
- غرض از ذكر اينكه خلقت انسان از نطفه اى ناچيز است بيان بى شرمى و وقاحت بشر است
- اشاره به فوائد انعام (شتر، گاو، گوسفند) و هدف از خلقت آنها
- بر خدا است كه قصد سبيل (راه هدايت ) را معين و روشن كند (و على الله قصدالسبيل ...)
- اختلاف دو فرقه اشاعره و معتزله در دلالت آيه
- سه قسم احتجاج براى سه گروه مختلف از انسانها بر وحدانيت خدا در ربوبيت
- معناى ((وترى الفلك مواخر فيه ))
- اركان سه گانه الوهيت و ربوبيت : خالق بودن ، منعم بودن و عالم بودن به درون وبرون انسان
- بيان نكته اى كه در تعليل ((و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها)) به ((ان الله لغفوررحيم )) وجوددارد
- رواياتى در ذيل آيه ((اتى امر الله فلا تستعجلوه ))
- نقد استدلال برخى از علماء به روايات فوق الذكر
- روايتى كه در آن ((اتى امر الله )) به ظهور مهدى عليه السلام تطبيق شده است
- رواياتى درباره حكم شرعى بول و گوشت چهارپايان
- دو روايت در تطبيق جمله : ((و بالنجم هم يهتدون )) بر ائمهاهل بيت عليهم السلام
نکات آیه
۱- خداوند، دریاها را رام و در تسخیر بشر قرار داده است. (و هو الذى سخّر البحر لتأکلوا منه)
۲- رام کننده دریاها براى بهره بردارى آدمیان، فقط خداوند است. (و هو الذى سخّر البحر لتأکلوا منه) معرفه بودن مبتدا (هو) و خبر «الذى ...» بر حصر دلالت مى کند.
۳- تغذیه با گوشتهاى تازه، استفاده از زیورهاى دریایى و کشتیرانى، از فواید دریاست. (سخّر البحر لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیة تلبسونها و ترى الفلک) «طرى» به معناى جدید و تازه و «حلیة» به معناى زیور است.
۴- استفاده از مظاهر طبیعت، براى خوراک، پوشاک و زیورآلات مباح است. (لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیة تلبسونها)
۵- جواز غواصى و استخراج اشیاى قیمتى و زینتى دریا (و تستخرجوا منه حلیة)
۶- گرایش انسانها به زیبایى و تزیین با زیورآلات (تستخرجوا منه حلیة تلبسونها) فعل مضارع «تلبسونها» حکایت از واقعیت خارجى مى کند و آن استفاده از زیورآلات است. از طرفى، تزیین جزء نیازهاى ضرورى انسان نیست و در عین حال در کنار آن نیازها ذکر شده است و این حکایت از حقیقت یاد شده دارد.
۷- حرکت کشتى در دریا با شکافتن آب آن، منظره اى دیدنى و شگفت آور (و ترى الفلک مواخر فیه) عبارت «و ترى الفلک مواخر فیه» معترضه است و بین چند جمله اى واقع شده که به همدیگر عطف شده اند. آوردن جمله معترضه - در صورتى که امکان عطف وجود دارد - به خاطر مخالفت با اسلوب جمله و بیان تعجب آور بودن آن است. لازم به ذکر است که «مواخر» جمع «مأخره» (از ماده مخر) بوده و به معناى شکافتن است.
۸- گوشتهاى تازه دریایى و اشیاى تزیینى آن و سهولت کشتیرانى، از نعمتهاى خداوند است. (و هو الذى سخّر البحر لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیة تلبسونها و ترى الفلک مواخر فیه)
۹- فواید دریا منحصر به گوشت تازه، اشیاى زینتى و کشتیرانى نیست. (سخّر البحر لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیة ... و لتبتغوا من فضله)
۱۰- بیان تسخیر دریا از سوى خداوند و نعمتهاى فراوان آن براى ترغیب انسان به شکرگزارى است. (سخّر البحر لتأکلوا منه ... و لتبتغوا من فضله و لعلّکم تشکرون)
۱۱- خداوند، فواید و تفضلات بسیارى در دریا قرار داده که با تلاش و کوشش مى توان از آنها بهره مند شد. (سخّر البحر لتأکلوا منه ... و لتبتغوا من فضله) «تبتغوا» (از ابتغاء) به معناى تلاش و کوشش در به دست آوردن خواسته است.
۱۲- توجه به دریا و نعمتهاى آن، علاوه بر ایجاد زمینه خداشناسى، در پى دارنده شکر به درگاه خداست. (سخّر البحر ... و لعلّکم تشکرون) جمله «و لعلکم تشکرون» عطف به جمله محذوفى همانند «و لعلّکم تعرفونه» است.
۱۳- لزوم شکرگزارى در برابر نعمتهاى الهى (و لعلّکم تشکرون) از آن جایى که خداوند فلسفه ذکر چندین نعمت خویش را ایجاد زمینه شکرگزارى در انسانها بیان مى کند، به دست مى آید که شکرگزارى امرى بایسته و لازم است.
۱۴- عوامل طبیعى مجارى تحقق اراده خداوند در تأمین نیازهاى انسان (و هو الذى سخّر البحر لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیة تلبسونها و ترى الفلک مواخر فیه و لتبتغوا من فضله)
موضوعات مرتبط
- احکام ۴، ۵:
- انسان: زیبایی طلبى انسان ۶; فضایل انسان ۱; گرایشهاى انسان ۶; نیازهای انسان ۱۴
- توحید: توحید افعالى ۲
- حیوانات: گوشت حیوانات دریایى ۳، ۸
- خدا: اختصاصات خدا ۲; افعال خدا ۱; زمینه خدا شناسى ۱۲; مجارى اراده خدا ۱۴; نعمتهاى خدا ۸، ۱۱
- خوردنیها: خوردنیهاى مباح ۴
- دریا: استفاده از دریا ۱، ۲; تسخیر دریا ۱، ۱۰; دیدنیهاى دریا ۷; فواید دریا ۳، ۹
- ذکر: آثار ذکر نعمت ۱۲; ذکر نعمتهاى دریایى ۱۲
- زینت: استخراج زینت هاى دریایى ۵; استفاده از زینت ۴; استفاده از زینت هاى دریایى ۳; زینت هاى دریایى ۸
- شکر: اهمیت شکر نعمت ۱۳; تشویق به شکر نعمت ۱۰; زمینه شکر ۱۲
- طبیعت: استفاده از طبیعت ۴
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۱۴
- غواصى: احکام غواصى ۵
- کشتیرانى: کشتیرانى در دریا ۳
- کشتیها: شگفتى حرکت کشتیها ۷
- گرایشها: گرایش به زیبایى ۶; گرایش به زیورآلات ۶
- لباس: لباس مباح ۱۴
- مباحات ۴:
- نعمت: استفاده از نعمت هاى دریایى ۱۱; نعمت کشتیرانى ۸
- نیازها: عوامل مؤثر در تأمین نیازها ۱۴