الأنعام ٩٠: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=آنانند که رهبریشان نمود خدا پس به رهبریشان پیروی جوی بگو نخواهم از شما بر آن پاداشی نیست آن جز یادآورییی برای جهانیان | |-|معزی=آنانند که رهبریشان نمود خدا پس به رهبریشان پیروی جوی بگو نخواهم از شما بر آن پاداشی نیست آن جز یادآورییی برای جهانیان | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الأنعام | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الأنعام | نزول = [[نازل شده در سال::18|٦ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::90|٩٠]] | قبلی = الأنعام ٨٩ | بعدی = الأنعام ٩١ | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«إِقْتَدِهْ»: اقتداء کن. پیروی کن. دنبالهروی کن. حرف (هْ) در آخر آن، هاء سکته است (نگا: حاقّه / و و و و ). عربها این حرف را به واژه اضافه میکنند اگر بخواهند بر آن سکوت کنند و بایستند. «فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ»: از هدایت ایشان پیروی و به راه آنان برو. مراد پیروی رسول از اصول دین و فضائل اخلاقی این بزرگان است؛ نه پیروی از فروع و قوانینی که قابل نسخ هستند. «ذِکْرَی»: یادآوری و اندرز. تذکیر و ارشاد. این مصدر میتواند به جای اسم فاعل، یعنی (مذکّر) گرفته شود و معنی: یادآوری کننده و اندرز دهنده داشته باشد. | «إِقْتَدِهْ»: اقتداء کن. پیروی کن. دنبالهروی کن. حرف (هْ) در آخر آن، هاء سکته است (نگا: حاقّه / و و و و ). عربها این حرف را به واژه اضافه میکنند اگر بخواهند بر آن سکوت کنند و بایستند. «فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ»: از هدایت ایشان پیروی و به راه آنان برو. مراد پیروی رسول از اصول دین و فضائل اخلاقی این بزرگان است؛ نه پیروی از فروع و قوانینی که قابل نسخ هستند. «ذِکْرَی»: یادآوری و اندرز. تذکیر و ارشاد. این مصدر میتواند به جای اسم فاعل، یعنی (مذکّر) گرفته شود و معنی: یادآوری کننده و اندرز دهنده داشته باشد. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۳
ترجمه
الأنعام ٨٩ | آیه ٩٠ | الأنعام ٩١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِقْتَدِهْ»: اقتداء کن. پیروی کن. دنبالهروی کن. حرف (هْ) در آخر آن، هاء سکته است (نگا: حاقّه / و و و و ). عربها این حرف را به واژه اضافه میکنند اگر بخواهند بر آن سکوت کنند و بایستند. «فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ»: از هدایت ایشان پیروی و به راه آنان برو. مراد پیروی رسول از اصول دین و فضائل اخلاقی این بزرگان است؛ نه پیروی از فروع و قوانینی که قابل نسخ هستند. «ذِکْرَی»: یادآوری و اندرز. تذکیر و ارشاد. این مصدر میتواند به جای اسم فاعل، یعنی (مذکّر) گرفته شود و معنی: یادآوری کننده و اندرز دهنده داشته باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹۰ - ۸۴، سوره انعام
- اشاره به استمرار و عدم انقطاع عقيده به توحيد در قرون گذشته ، با عنايت و هدايت الهى .
- قرآن كريم دخترزادگان را هم اولاد و ذريه حقيقى مى داند.
- ملاك تفصيل و برترى انبياء(ع ) بر ديگر مردم ، داشتن هدايت فطرى و بهره مندى ازهدايت خاص و بى واسطه الهى است .
- كوششى كه صاحب المنار براى توجيه ترتيب اسماء انبياء (ع ) در سه آيه شريفه ،نموده است .
- اشكالاتى كه بر كلام صاحب المنار وارد است .
- معناى (اجتباء) و مراد از استعمال آن در ارتباط با انبياء الهى .
- دعوت همه انبياء(ع ) و تمام شرايع ، در حقيقت يكى است اگر چه در سعه و ضيق واجمال و تفصيل مختلف باشند.
- معناى (و هديناهم الى صراط مستقيم ).
- در هدايت الهى ضلالت راه ندارد و بقاء آن مشروط به شكر، كه عبارتست ازعمل به لوازم توحيد و عبوديت مى باشد.
- معانى (( حكم )) و بيان مراد از دادن كتاب و حكم و نبوت به پيامبران عليهم السلام .
- اقسام سه گانه اطلاق (( كتاب )) در قرآن مجيد.
- بررسى اقوال مختلفى كه درباره اينكه قومى كه موكل بر حفظ دين خدا هستند چه كسانى مى باشند گفته شده است .
- به نظر ما مراد از اين قوم انبياء و معصومين و اتقياء و صلحايند كه همواره پاسدار دين حق مى باشند.
- شريعت اسلام ناسخ شرايع قبل است و امر خداوند در (( فبهديهم اقتده )) به معناى امربه تبعيت از شرايع گذشته نيست .
- چند روايت درباره (( يسع )) يكى از انبياى بنىاسرائيل .
- رواياتى در مورد اينكه دخترزادگان هم از ذريه انسان بشمار مى روند.
- مساءله قرابت و ترتب آثار نسب در مورد زنان ، و دخترزادگان مساءله اى حقوقى واجتماعى است كه در اسلام شناخته شده است .
- استناد ائمه اهل بيت عليهم السلام به آياتى از قرآن مجيد براى اثبات اينكه دخترزادهاولاد بشمار مى رود.
- رواياتى در ذيل (( .... فقد و كلنا بها قوما ليسوا بها كافرين )) .
نکات آیه
۱- انبیا هدایت یافتگان از سوى خداوند هستند. (أولئک الذین هدى الله)
۲- اقتدا به رهنمودهاى انبیاى گذشته وظیفه پیامبر (ص) است. (أولئک الذین هدى الله فبهدیهم اقتده)
۳- همه پیامبران الهى در طول تاریخ داراى اصول و اهداف و آرمانهاى مشترک بوده اند. (أولئک الذین هدى الله فبهدیهم اقتده) موظف شدن پیامبر (ص) به اقتداى به انبیاى گذشته، گویاى وحدت و یکسانى در اصول و ارکان دعوت آنهاست. زیرا اقتدا به چند راهنماى متضاد ممکن نیست.
۴- ضرورت شناسایى رهنمودهاى انبیاى پیشین و اقتداى به آن براى همه مردم (أولئک الذین هدى الله فبهدیهم اقتده)
۵- تقلید از هدایت شدگان ضرورى است. (أولئک الذین هدى الله فبهدیهم اقتده)
۶- پیروى از کسانى شایسته است که خداوند آنان را هدایت کرده باشد. (أولئک الذین هدى الله فبهدیهم اقتده) توصیف انبیاى سلف با جمله «هدى الله» تمهیدى براى فرمان به اقتداست. لذا خداوند معیارى را براى تبعیت تبیین کرده و آن معیار هدایت شدن از جانب اوست.
۷- عقاید و دستورهاى اخلاقى و احکام شرعى ادیان آسمانى گذشته حجت و قابل عمل است. * (أولئک الذین هدى الله فبهدیهم اقتده) هدایتهاى پیامبران گذشته شامل همه محتواى دعوت آنان مى شود، خصوصاً که در آیه قبل به ویژگیهاى انبیاى الهى که داشتن کتاب و حکم و نبوت است اشاره شده است.
۸- پیامبر (ص) موظف به اعلام مزد نخواستن از مردم در قبال تبلیغ رسالت و انجام مسؤولیت خویش است. (قل لاأسئلکم علیه أجرا)
۹- مبلغان دین نباید هیچ چشمداشت و انتظار پاداشى از مردم داشته باشند. (قل لاأسئلکم علیه أجرا)
۱۰- انتظار پاداش از مردم در قبال تبلیغ دین، آفت و مانعى مهم در راه تحقق اهداف آن است. (قل لاأسئلکم علیه أجرا)
۱۱- پیامبران (ع) هیچ مزدى از مردم در قبال تبلیغ و انجام رسالت خویش نمى طلبیدند. (أولئک الذین هدى الله فبهدیهم اقتده قل لاأسئلکم علیه أجرا) جمله « قل لاأسئلکم»، که بدون هیچ فاصله اى پس از امر به اقتدا به هدایت انبیاى پیشین قرار گرفته، به این نکته اشاره دارد که مفاد آن از زمره هدایتهاى انبیاى پیشین و از برجسته ترین آنهاست.
۱۲- اجر و مزد طلب نکردن از مردم در قبال انجام رسالت و تبلیغ دین، از هدایتهاى خداوند به انبیاى گذشته است. (فبهدیهم اقتده قل لاأسئلکم علیه أجرا)
۱۳- ضرورت تبعیت از روشهاى پیامبران الهى در برخوردها و روش تبلیغ دین (فبهدیهم اقتده قل لاأسئلکم علیه أجرا)
۱۴- هدف پیامبر (ص) از ابلاغ پیامهاى الهى تذکر دادن به جهانیان است. (إن هو إلا ذکرى للعلمین) مرجع ضمیر «هو»، به قرینه جمله «قل لاأسئلکم علیه أجرا»، ابلاغ رسالت است.
۱۵- قرآن، یادآورى براى جهانیان است. (إن هو إلا ذکرى للعلمین)
۱۶- هدایت پیامبران و کتب آسمانى، یادآورى و بیدار ساختن فطرت آدمى است. (إن هو إلا ذکرى للعلمین) «ذکر» به معناى یادآورى است و معمولا در مواردى به کار مى رود که موضوع مورد نظر قبلا فراگرفته شده، ولى از یاد رفته باشد. بنابراین هدایتهاى انبیا یادآورى آموخته هاى فطرى است.
۱۷- رسالت پیامبر (ص) براى همه جهانیان است. (إن هو إلا ذکرى للعلمین)
موضوعات مرتبط
- ادیان: حجیت تعالیم ادیان ۷; عمل به تعالیم ادیان ۷
- اطاعت: اهمیت اطاعت از انبیا ۴، ۱۳; شرایط اطاعت ۶
- انبیا: الگوگیرى از انبیا ۱۳; اهمیت شناخت تعالیم انبیا ۴; تبلیغ انبیا ۱۱; روش تبلیغ انبیا ۱۳; نقش انبیا ۱۶; هدایت انبیا ۱، ۱۲; هدایتگرى انبیا ۱۶; هماهنگى انبیا ۳
- تبلیغ: آسیبخشناسى تبلیغ ۱۰; اجرت تبلیغ ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲; عوامل مؤثر در تبلیغ ۱۰
- تذکر: اهمیت تذکر ۱۴، ۱۵، ۱۶
- خدا: هدایت خدا ۱، ۶، ۱۲
- دین: تبلیغ دین ۱۲
- فطرت: عوامل تنبّه فطرت ۱۶
- قرآن: جهان شمولى قرآن ۱۵; نقش قرآن ۱۵
- کتب آسمانى: نقش کتب آسمانى ۱۶; هدایتگرى کتب آسمانى ۱۶
- مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۹
- محمّد (ص): اجرت تبلیغ محمّد (ص) ۸; اهداف تبلیغ محمّد (ص) ۱۴; تبعیت محمّد (ص) از انبیا ۲; جهان شمولى رسالت محمّد (ص) ۱۴، ۱۷; مجانى بودن تبلیغ محمّد (ص) ۸; محدوده رسالت محمّد (ص) ۱۷; مسؤولیت محمّد (ص) ۲، ۸
- مهتدین: اطاعت از مهتدین ۵، ۶