بَنَات: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۷: خط ۷:
دختر. بنت وابنة هر دو به معنى دختر است مثل [تحريم:12] جمع آن بنات است نظير [طور:39]. 1- [انعام:100-101]. اين آيه از چند جهت مكورد دقّت است. اوّل اينكه عده‏اى از مردم جن را در كارهاى عالم شريك خدا قرار داده‏اند مثل عقيده مجوس كه بيزدان و اهريمن قائل بودند و هر خيز را از يزدان و هر شرّ را از اهريمن مى‏دانستند و مثل يزيديّه كه بالوهيّت ابليس قائل‏اند. دوّم: بنين و منات كه فرموده: «خَرَ قوالِهُ بَنينَ وَ بَناتٍ» آيا از ملائكه‏اند يا از جنّ و يا از ملائكه و بشر؟. در الميزان فرموده: گفته‏اند كه قريش گويند خدا از جنّ زن گرفت (نعوذ بالله) و در اثر اين ازدواج آيه «وَجَعَلو اللّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ» انسب است، على هذا بنين و بنات همه از ملائكه‏اند. اين سخن در الميزان به طور احتمال و ترديد گفته شده ولى نمى‏شود درست باشد زيرا آيات ديگر نظير [زخرف:19]، [صافات:150] صريح‏اند در اينكه مشركان ملائكه را دختران خدا مى‏دانستند نه پسران و دختران. و در مقام ردّ آنها آمده [طور:39]. به نظر مى‏آيد «خَرَقوا لَهُ بَنينَ وَ بناتٍ» مطلبى جداگانه باشد و نيز جاعلين شركاء غير از خارقين بنين و بنات باشد، يعنى عدّه‏اى هم براى خدا پسران و دختران جعل كردند همان ملائكه‏اند كه گفته شد و امّا پسران را به احتمال قوى از جنّ جعل كرده‏اند، مؤيد ابن مطلب آيه [صافات:158] است. يعنى ميان خدا و جن نسب قرار دادند، بنا به اين احتمال گفتند: ملائكه دختران خدا و جنّ پسران خدايند. اگر گويند: شايد مراد از «بنين» همان است كه يهود عزير را پسر خدا خواندند و نصارى مسيح را! گوئيم «بنين» جمع ابن است و نصارى و يهود دو پسر بيشتر نگفته‏اند على هذا لازم بود «بنين» تثنيه گفته شود نه جمع وانگهى آيه در بيان اوضاع مشركين است نه اهل كتاب. تا در اينجا آياتى از سوره صافات را نقل مى‏كنيم تا مزيد توضيح شود... [صافات:149-158]. در اين آيات بعد از نقل و ردّ اين سخن كه ملائكه دختران خدايند مى فرمايد! اين آيه با ملاحظه «وَ خَرَقُوالَهُ بَنينَ وَ بَناتٍ بَغَيرِ عِلْم» روشن مى‏كند كه: بنين را از جن و بنات را از ملائكه تراشيده‏اند. و دراين صورت «اَلِرَبِّكَ الْبِناتُ وَ لَهُمْ الْبَنُونَ» درباره ملائكه است كه چرا آنها را فقط دختران خدا مى‏دانند و با آنكه پسران در نزد شما بهتر است پس چرا پسران نمى‏دانند نه اينكه چرا پسر رافقط به خود نسبت مى‏دهند زيرا آنها به خدا نيز پسر قائل بودند منتها از جنّ واللّه العالم‏ مخفى نماند: مضمون آيه [زخرف:15] آنست كه مشركان درباره بنين و بنات عقيده داشتند كه آنها به طور توالد از خدا به وجود آمده‏اند ولى آيه [بقره:116] و آيه [زمر:4] و همچنين آيات 68 يونس و 4 كهف و 88 مريم و 26 انبیاء و ساير آيات، همه از اتخاذ ولد صحبت مى‏كنند و آن به ظاهر غير از وَلَد حقيقى است. آيا عده‏اى هم قائل به اتّخاذ ولد بوده و مى‏گفتند: خدا ملائكه و جنّ و عزير و غيره را نزائيده ولى به فرزندى خود انتخاب كرده است؟! و يا اين عدّه همان عدّه سابق‏اند ولى قرآن به عنوان اتخاذ ولد آن را بازگو مى‏كند؟! ممكن است پيشينيان هر گروه كه از عهد پيامبران چندان دور نبوده‏اند، قائل به اتّخاذ ولد از باب تشريف بوده‏اند و پيشينيان آنها معتقد به توالد شده‏اند و قرآن مجيد هر دو را رد مى‏كند. آنچه از آيه «وَ جَعَلُو اللّهِ شُرَكاءَ الجِنَّ....» و ساير آيات به دست آمد به قرار ذيل است. 1- عدّه‏اى جنّ را شريك خدا دانسته‏اند در خلقت و تدبير عالم. 2- نادانان براى خدا پسران و دختران جعل كرده و از جانب خود و بدون مدرك اين سخن گفته‏اند. 3- گفته‏اند: ملائكه دختران خدا و جنّ پسران خدايند. 4- آنانكه عقيده به پسران و دختران حقيقى داشتند غير از معتقدين به اتّخاذ ولد بوده‏اند. 5- همه اين حرفها باطل و بى اساس است و خدا از آنچه گفته‏اند منزّه مى‏باشد. ناگفته نماند افسانه اتخاذ ولد و غيره كه در ميان مشركان رواج داشت غير اينكه مراد از هر دو يكى است نه اينكه مراد از هر دو يكى است، قرآن اكثر اين عقايد سخيف را در بيان حالات مشركان نقل مى‏كند و به حساب گفته يهود و نصارى جداگانه مى‏رسد. و بنظرم گاهى هم مشتركاً نقل و ردّ مى‏كند.
دختر. بنت وابنة هر دو به معنى دختر است مثل [تحريم:12] جمع آن بنات است نظير [طور:39]. 1- [انعام:100-101]. اين آيه از چند جهت مكورد دقّت است. اوّل اينكه عده‏اى از مردم جن را در كارهاى عالم شريك خدا قرار داده‏اند مثل عقيده مجوس كه بيزدان و اهريمن قائل بودند و هر خيز را از يزدان و هر شرّ را از اهريمن مى‏دانستند و مثل يزيديّه كه بالوهيّت ابليس قائل‏اند. دوّم: بنين و منات كه فرموده: «خَرَ قوالِهُ بَنينَ وَ بَناتٍ» آيا از ملائكه‏اند يا از جنّ و يا از ملائكه و بشر؟. در الميزان فرموده: گفته‏اند كه قريش گويند خدا از جنّ زن گرفت (نعوذ بالله) و در اثر اين ازدواج آيه «وَجَعَلو اللّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ» انسب است، على هذا بنين و بنات همه از ملائكه‏اند. اين سخن در الميزان به طور احتمال و ترديد گفته شده ولى نمى‏شود درست باشد زيرا آيات ديگر نظير [زخرف:19]، [صافات:150] صريح‏اند در اينكه مشركان ملائكه را دختران خدا مى‏دانستند نه پسران و دختران. و در مقام ردّ آنها آمده [طور:39]. به نظر مى‏آيد «خَرَقوا لَهُ بَنينَ وَ بناتٍ» مطلبى جداگانه باشد و نيز جاعلين شركاء غير از خارقين بنين و بنات باشد، يعنى عدّه‏اى هم براى خدا پسران و دختران جعل كردند همان ملائكه‏اند كه گفته شد و امّا پسران را به احتمال قوى از جنّ جعل كرده‏اند، مؤيد ابن مطلب آيه [صافات:158] است. يعنى ميان خدا و جن نسب قرار دادند، بنا به اين احتمال گفتند: ملائكه دختران خدا و جنّ پسران خدايند. اگر گويند: شايد مراد از «بنين» همان است كه يهود عزير را پسر خدا خواندند و نصارى مسيح را! گوئيم «بنين» جمع ابن است و نصارى و يهود دو پسر بيشتر نگفته‏اند على هذا لازم بود «بنين» تثنيه گفته شود نه جمع وانگهى آيه در بيان اوضاع مشركين است نه اهل كتاب. تا در اينجا آياتى از سوره صافات را نقل مى‏كنيم تا مزيد توضيح شود... [صافات:149-158]. در اين آيات بعد از نقل و ردّ اين سخن كه ملائكه دختران خدايند مى فرمايد! اين آيه با ملاحظه «وَ خَرَقُوالَهُ بَنينَ وَ بَناتٍ بَغَيرِ عِلْم» روشن مى‏كند كه: بنين را از جن و بنات را از ملائكه تراشيده‏اند. و دراين صورت «اَلِرَبِّكَ الْبِناتُ وَ لَهُمْ الْبَنُونَ» درباره ملائكه است كه چرا آنها را فقط دختران خدا مى‏دانند و با آنكه پسران در نزد شما بهتر است پس چرا پسران نمى‏دانند نه اينكه چرا پسر رافقط به خود نسبت مى‏دهند زيرا آنها به خدا نيز پسر قائل بودند منتها از جنّ واللّه العالم‏ مخفى نماند: مضمون آيه [زخرف:15] آنست كه مشركان درباره بنين و بنات عقيده داشتند كه آنها به طور توالد از خدا به وجود آمده‏اند ولى آيه [بقره:116] و آيه [زمر:4] و همچنين آيات 68 يونس و 4 كهف و 88 مريم و 26 انبیاء و ساير آيات، همه از اتخاذ ولد صحبت مى‏كنند و آن به ظاهر غير از وَلَد حقيقى است. آيا عده‏اى هم قائل به اتّخاذ ولد بوده و مى‏گفتند: خدا ملائكه و جنّ و عزير و غيره را نزائيده ولى به فرزندى خود انتخاب كرده است؟! و يا اين عدّه همان عدّه سابق‏اند ولى قرآن به عنوان اتخاذ ولد آن را بازگو مى‏كند؟! ممكن است پيشينيان هر گروه كه از عهد پيامبران چندان دور نبوده‏اند، قائل به اتّخاذ ولد از باب تشريف بوده‏اند و پيشينيان آنها معتقد به توالد شده‏اند و قرآن مجيد هر دو را رد مى‏كند. آنچه از آيه «وَ جَعَلُو اللّهِ شُرَكاءَ الجِنَّ....» و ساير آيات به دست آمد به قرار ذيل است. 1- عدّه‏اى جنّ را شريك خدا دانسته‏اند در خلقت و تدبير عالم. 2- نادانان براى خدا پسران و دختران جعل كرده و از جانب خود و بدون مدرك اين سخن گفته‏اند. 3- گفته‏اند: ملائكه دختران خدا و جنّ پسران خدايند. 4- آنانكه عقيده به پسران و دختران حقيقى داشتند غير از معتقدين به اتّخاذ ولد بوده‏اند. 5- همه اين حرفها باطل و بى اساس است و خدا از آنچه گفته‏اند منزّه مى‏باشد. ناگفته نماند افسانه اتخاذ ولد و غيره كه در ميان مشركان رواج داشت غير اينكه مراد از هر دو يكى است نه اينكه مراد از هر دو يكى است، قرآن اكثر اين عقايد سخيف را در بيان حالات مشركان نقل مى‏كند و به حساب گفته يهود و نصارى جداگانه مى‏رسد. و بنظرم گاهى هم مشتركاً نقل و ردّ مى‏كند.


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::بَنَات]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۷

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

دختر. بنت وابنة هر دو به معنى دختر است مثل [تحريم:12] جمع آن بنات است نظير [طور:39]. 1- [انعام:100-101]. اين آيه از چند جهت مكورد دقّت است. اوّل اينكه عده‏اى از مردم جن را در كارهاى عالم شريك خدا قرار داده‏اند مثل عقيده مجوس كه بيزدان و اهريمن قائل بودند و هر خيز را از يزدان و هر شرّ را از اهريمن مى‏دانستند و مثل يزيديّه كه بالوهيّت ابليس قائل‏اند. دوّم: بنين و منات كه فرموده: «خَرَ قوالِهُ بَنينَ وَ بَناتٍ» آيا از ملائكه‏اند يا از جنّ و يا از ملائكه و بشر؟. در الميزان فرموده: گفته‏اند كه قريش گويند خدا از جنّ زن گرفت (نعوذ بالله) و در اثر اين ازدواج آيه «وَجَعَلو اللّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ» انسب است، على هذا بنين و بنات همه از ملائكه‏اند. اين سخن در الميزان به طور احتمال و ترديد گفته شده ولى نمى‏شود درست باشد زيرا آيات ديگر نظير [زخرف:19]، [صافات:150] صريح‏اند در اينكه مشركان ملائكه را دختران خدا مى‏دانستند نه پسران و دختران. و در مقام ردّ آنها آمده [طور:39]. به نظر مى‏آيد «خَرَقوا لَهُ بَنينَ وَ بناتٍ» مطلبى جداگانه باشد و نيز جاعلين شركاء غير از خارقين بنين و بنات باشد، يعنى عدّه‏اى هم براى خدا پسران و دختران جعل كردند همان ملائكه‏اند كه گفته شد و امّا پسران را به احتمال قوى از جنّ جعل كرده‏اند، مؤيد ابن مطلب آيه [صافات:158] است. يعنى ميان خدا و جن نسب قرار دادند، بنا به اين احتمال گفتند: ملائكه دختران خدا و جنّ پسران خدايند. اگر گويند: شايد مراد از «بنين» همان است كه يهود عزير را پسر خدا خواندند و نصارى مسيح را! گوئيم «بنين» جمع ابن است و نصارى و يهود دو پسر بيشتر نگفته‏اند على هذا لازم بود «بنين» تثنيه گفته شود نه جمع وانگهى آيه در بيان اوضاع مشركين است نه اهل كتاب. تا در اينجا آياتى از سوره صافات را نقل مى‏كنيم تا مزيد توضيح شود... [صافات:149-158]. در اين آيات بعد از نقل و ردّ اين سخن كه ملائكه دختران خدايند مى فرمايد! اين آيه با ملاحظه «وَ خَرَقُوالَهُ بَنينَ وَ بَناتٍ بَغَيرِ عِلْم» روشن مى‏كند كه: بنين را از جن و بنات را از ملائكه تراشيده‏اند. و دراين صورت «اَلِرَبِّكَ الْبِناتُ وَ لَهُمْ الْبَنُونَ» درباره ملائكه است كه چرا آنها را فقط دختران خدا مى‏دانند و با آنكه پسران در نزد شما بهتر است پس چرا پسران نمى‏دانند نه اينكه چرا پسر رافقط به خود نسبت مى‏دهند زيرا آنها به خدا نيز پسر قائل بودند منتها از جنّ واللّه العالم‏ مخفى نماند: مضمون آيه [زخرف:15] آنست كه مشركان درباره بنين و بنات عقيده داشتند كه آنها به طور توالد از خدا به وجود آمده‏اند ولى آيه [بقره:116] و آيه [زمر:4] و همچنين آيات 68 يونس و 4 كهف و 88 مريم و 26 انبیاء و ساير آيات، همه از اتخاذ ولد صحبت مى‏كنند و آن به ظاهر غير از وَلَد حقيقى است. آيا عده‏اى هم قائل به اتّخاذ ولد بوده و مى‏گفتند: خدا ملائكه و جنّ و عزير و غيره را نزائيده ولى به فرزندى خود انتخاب كرده است؟! و يا اين عدّه همان عدّه سابق‏اند ولى قرآن به عنوان اتخاذ ولد آن را بازگو مى‏كند؟! ممكن است پيشينيان هر گروه كه از عهد پيامبران چندان دور نبوده‏اند، قائل به اتّخاذ ولد از باب تشريف بوده‏اند و پيشينيان آنها معتقد به توالد شده‏اند و قرآن مجيد هر دو را رد مى‏كند. آنچه از آيه «وَ جَعَلُو اللّهِ شُرَكاءَ الجِنَّ....» و ساير آيات به دست آمد به قرار ذيل است. 1- عدّه‏اى جنّ را شريك خدا دانسته‏اند در خلقت و تدبير عالم. 2- نادانان براى خدا پسران و دختران جعل كرده و از جانب خود و بدون مدرك اين سخن گفته‏اند. 3- گفته‏اند: ملائكه دختران خدا و جنّ پسران خدايند. 4- آنانكه عقيده به پسران و دختران حقيقى داشتند غير از معتقدين به اتّخاذ ولد بوده‏اند. 5- همه اين حرفها باطل و بى اساس است و خدا از آنچه گفته‏اند منزّه مى‏باشد. ناگفته نماند افسانه اتخاذ ولد و غيره كه در ميان مشركان رواج داشت غير اينكه مراد از هر دو يكى است نه اينكه مراد از هر دو يكى است، قرآن اكثر اين عقايد سخيف را در بيان حالات مشركان نقل مى‏كند و به حساب گفته يهود و نصارى جداگانه مى‏رسد. و بنظرم گاهى هم مشتركاً نقل و ردّ مى‏كند.


در حال بارگیری...