گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:


==وجوهى كه در معناى آيه: «مَا لَا يَملِكُ لَهُم رِزقاً فِى السَّماوات وَ الأرض شَيئاً» گفته شده==
==وجوهى كه در معناى آيه: «مَا لَا يَملِكُ لَهُم رِزقاً فِى السَّماوات وَ الأرض شَيئاً» گفته شده==
مفسرين گفته اند: كلمه «'''رزقا'''» مصدر و كلمه «'''شيئا'''» مفعول آن است ، و معنا چنين است : «'''كسى را مى پرستند كه نمى توانند چيزى را به ايشان روزى كند'''»
مفسران گفته اند: كلمّ «رِزقاً»، مصدر و كلمه «شَيئاً»، مفعول آن است، و معنا چنين است: «كسى را مى پرستند كه نمى توانند چيزى را به ايشان روزى كند».
بعضى ديگر گفته اند: رزق ، به معناى مرزوق و «'''شيئا'''» بدل از آن است و بعضى ديگر گفته اند: «'''شيئا'''» مفعول مطلق بوده و تقدير چنين است :«'''لا يملك شيئا من الملك : مالك چيزى از ملك نيست '''»و از همه اين وجوه صحيح تر و بهتر وجه وسطى است .


ممكن است گفته شود: جمله «'''فى السموات و الارض '''» بدل از كلمه «'''رزقا'''» است كه از اقسام بدل ، بدل كل از بعض خواهد بود، و ترقى مطلب را افاده خواهد كرد، و معنا چنين مى شود «'''چيزهايى را مى پرستند كه نه تنها مالك رزقشان نيستند، بلكه در تمامى آسمانها و زمين مالك هيچ چيز نيستند'''».
بعضى ديگر گفته اند: «رزق»، به معناى «مرزوق»، و «شَيئاً»، بدل از آن است. و بعضى ديگر گفته اند: «شَيئاً»، مفعول مطلق بوده، و تقدير چنين است: «لَا يَملِكُ شَيئاً مِنَ المُلك: مالك چيزى از مُلك نيست». و از همه اين وجوه صحيح تر و بهتر، وجه وسطى است.


و اينكه فرمود: «'''و لا يستطيعون '''» معنايش اين است كه نمى توانند مالك رزقى و چيزى باشند ممكن هم هست منسى المتعلق و جارى مجراى لازم باشد، يعنى اصلا استطاعتى ندارند.
ممكن است گفته شود: جملۀ «فِى السَّمَاوَاتِ وَ الأرض»، بدل از كلمۀ «رِزقاً» است، كه از اقسام بَدَل، بَدَل كل از بعض خواهد بود، و ترقى مطلب را افاده خواهد كرد. و معنا چنين مى شود: «چيزهايى را مى پرستند كه نه تنها مالك رزقشان نيستند، بلكه در تمامى آسمان ها و زمين، مالك هيچ چيز نيستند».


در اين آيه در باره اصنام دو اعتبار جمع شده از جهت اينكه معمولا از سنگ يا چوب يا طلا و يا نقره ساخته مى شد، غير عاقل حساب شده و موصول غير عاقل يعنى «'''ما : چيزى كه '''» در باره اش بكار رفته و فرموده : «'''ما لا يملك : چيزى كه مالك نيست ...'''»
و اين كه فرمود: «وَ لَا يَستَطِيعُون»، معنايش اين است كه: نمى توانند مالك رزقى و چيزى باشند. ممكن هم هست منسى المتعلق و جارى مجراى لازم باشد. يعنى اصلا استطاعتى ندارند.
 
در اين آيه، در باره اصنام دو اعتبار جمع شده، از جهت اين كه معمولا از سنگ يا چوب يا طلا و يا نقره ساخته مى شد، غيرعاقل حساب شده، و موصول غيرعاقل، يعنى «ما: چيزى كه» در باره اش به كار رفته و فرموده: «مَا لَا يَملِكُ: چيزى كه مالك نيست...».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۳۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۳۲ </center>
و از جهت اينكه آنها را آلهه مى خواندند و مى پرستيدند و پرستش جز براى عاقل تصور ندارد لذا در زمره عقلا به حساب آورده تعبير مخصوص عقلا را در باره اش بكار برده فرمود: «'''لا يستطيعون : و نمى توانند'''».
و از جهت اين كه آن ها را آلهه مى خواندند و مى پرستيدند و پرستش جز براى عاقل تصور ندارد، لذا در زمره عقلا به حساب آورده، تعبير مخصوص عقلا را در باره اش به كار برده، فرمود: «لَا يَستَطِيعُون: و نمى توانند».
 
در اين آيه، بار ديگر راهى براى بيان غرض اصلى از شمردن نعمت ها باز نموده و به بيان آن مى پردازد، و در خلال چهار آيه، نتيجه اصلى را كه همان اثبات توحيد و نبوت و معاد است، تشريح مى كند.  


در اين آيه بار ديگر راهى براى بيان غرض اصلى از شمردن نعمتها باز نموده و به بيان آن مى پردازد، و در خلال چهار آيه نتيجه اصلى را كه همان اثبات توحيد و نبوت و معاد است تشريح مى كند، در آيه اول از آن مثالى كه براى خداى سبحان زدند نهى مى كند، و در آيه دوم براى بيان يكتايى خدا در ربوبيت مثلى مى آورد، و در آيه سوم در بيان نبوت و تشريع مثلى مى زند، و در آيه چهارم به مساله معاد مى پردازد.
در آيه اول، از آن مثالى كه براى خداى سبحان زدند، نهى مى كند، و در آيه دوم، براى بيان يكتايى خدا در ربوبيت مَثَلى مى آورد، و در آيه سوم، در بيان نبوت و تشريع مَثَلى مى زند، و در آيه چهارم، به مسأله معاد مى پردازد.
<span id='link295'><span>
<span id='link295'><span>


۱۴٬۴۹۲

ویرایش