۱۶٬۲۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
<span id='link176'><span> | <span id='link176'><span> | ||
==بيان تناسب جواب موسى «ع» با مقتضاى مقام و اشاره به وجوه نادرست مفسران در معناى آيه == | ==بيان تناسب جواب موسى «ع» با مقتضاى مقام و اشاره به وجوه نادرست مفسران در معناى آيه == | ||
اين جا است كه خوب روشن مى گردد كه نظم طبيعى آيه و سياق آن، بر طبق مقتضاى مقام جريان يافته است. چون مقام، مقام دعوت به سوى توحيد و اطاعت رسول بوده است و فرعون هم بعد از شنيدن دعوت، عكس العملى نشان داده كه حاصلش تغافل از داشتن ربّ است، و چنين وانمود كرده كه شما مرا به سوى ربّ خودتان مى خوانيد، (چون خود من كه ربّى ندارم). آنگاه پرسيده: «ربّ شما دو نفر كيست»؟ چون مقام چنين مقامى بوده، جا داشته كه در جواب بگويند: «ربّ ما، همان ربّ همه عالَميان است»، تا ربوبيت ربّ شان، شامل خود آنان و فرعون بشود. | |||
ولى | ولى اين طور جواب ندادند، بلكه بليغ تر جواب داده و گفتند: «پروردگار ما، آن كسى است كه خلقت هر چيزى را به آن چيز داده و سپس هدايتش كرد»، و در عين حال كه آن مدعا را معرفى نموده، برهانش را هم افاده كردند، و اگر جواب اولى را داده بودند، يعنى گفته بودند: «ربّ ما، همان ربّ همۀ عالَميان است»، تنها مدعا را افاده مى كرد، ديگر برهان را نمى رسانيد. (دقت فرماييد). | ||
و اگر در كلام تنها هدايت موجودات اثبات شد، و اسمى از تدبير | و اگر در كلام تنها هدايت موجودات اثبات شد، و اسمى از تدبير آن ها به ميان نيامد، با اين كه مورد هر دو عنوان، يكى است كه در سابق بيانش گذشت. براى اين بود كه مقام، مقام دعوت و هدايت بوده و هدايت عامه با چنين مقامى مناسبت بيشترى داشت. | ||
اين آن نكاتى است كه دقت در | اين آن نكاتى است كه دقت در آيه، ما را بدان ارشاد مى كند و با در نظر گرفتن آن، حال و وضع تفاسيرى كه براى آيه شده، به دست مى آيد. مانند بعضى از ايشان كه گفته اند: مراد از كلمۀ «خَلقَهُ»، «مَثَلُ خَلقِهِ» است، كه همان جفت هر چيزى باشد، و معنايش اين است كه خداى من آن كسى است كه براى هر چيزى زوجى آفريد و در نتيجه، آيه مورد بحث از نظر معنا، مثل آيه «وَ مِن كُلِّ شَئٍ خَلَقنَا زَوجَين» مى باشد. | ||
و مانند بعضى ديگر كه گفته اند: مراد از | |||
و مانند بعضى ديگر كه گفته اند: مراد از «كُلَّ شَئٍ»، انواع نعمت ها است و كلمه مذكور، مفعول دوم براى «أعطَى» است، و مراد از «خلق»، مخلوق است كه مفعول اول «أعطَى» است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۳۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۳۴ </center> | ||
و معنا اين است كه : پروردگار ما آن كسى است كه به مخلوقات خود هر نعمتى را داد. و مانند گفتار بعضى ديگر كه گفته اند: مراد از | و معنا اين است كه: پروردگار ما آن كسى است كه به مخلوقات خود هر نعمتى را داد. و مانند گفتار بعضى ديگر كه گفته اند: مراد از «هدايت»، ارشاد و راهنمايى به وجود خداى تعالى و يگانگى او است. و معناى آيه، اين است كه پروردگار ما كسى است كه به هر چيزى از موجودات آنچه را كه با زبان استعداد طلب مى كرد، داد و سپس آن را با همين وسيله، به وجود و يگانگى خود ارشاد فرمود. | ||
ولى اگر در آنچه | ولى اگر در آنچه گذشت، دقت و تأمل شود، همان كافى است. براى اين كه تو را بر فساد وجوه مذكور ارشاد و راهنمايى كند و بفهماند كه چقدر معانى بعيدى است از سياق، و چه تقييدات بدون مقيدى را مستلزم است. | ||
«'''قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الاُولى'''»: | «'''قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الاُولى'''»: | ||
بعضى گفته اند: | بعضى گفته اند: كلمۀ «بال»، در اصل به معناى فكر است و از همين باب است كه مى گويند: «خَطَرَ بِبَالِى: به ذهنم خطور كرد»، و بعدا در معناى حال استعمال شد و در آيه مورد بحث به همين معنا آمده، و معناى آيه اين است كه: «گفت: حال قرون اولى چه بود»؟ و اين كلمه، تثنيه و جمع ندارد و جمع آن به صورت «بالات»، بسيار كم استعمال مى شود. | ||
==سؤال ديگر فرعون: «فما بال القرون الاولى»== | ==سؤال ديگر فرعون: «فما بال القرون الاولى»== |
ویرایش