گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۵: خط ۷۵:


==دستوراتى چند، به همسران پيامبر اكرم «ص»==
==دستوراتى چند، به همسران پيامبر اكرم «ص»==
«'''فلا تخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض'''» - بعد از آنكه علو مقام ، و رفعت منزلت همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به خاطر انتسابشان به آن جناب بيان نموده ، اين علو مقامشان را مشروط به تقوى نموده ، و فرموده كه فضيلت آنان به خاطر اتصالشان به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست ، بلكه به خاطر تقوى است ، اينك در اين جمله ايشان را از خضوع در كلام نهى مى كند، و خضوع در كلام به معناى اين است كه در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازك و لطيف كنند، تا دل او را دچار ريبه ، و خيالهاى شيطانى نموده ، شهوتش را بر انگيزانند، و در نتيجه آن مردى كه در دل بيمار است به طمع بيفتد، و منظور از بيمارى دل ، نداشتن نيروى ايمان است ، آن نيرويى كه آدمى را از ميل به سوى شهوات باز مى دارد
«'''فَلَا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَيَطمَعَ الَّذِى فِى قَلبِهِ مَرَضٌ'''» - بعد از آن كه علوّ مقام، و رفعت منزلت همسران رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» را به خاطر انتساب شان به آن جناب بيان نموده، اين علو مقامشان را به «تقوا» مشروط نموده و فرموده كه: فضيلت آنان به خاطر اتصال شان به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» نيست، بلكه به خاطر «تقوا» است.


«'''و قلن قولا معروفا'''» - يعنى سخن معمول و مستقيم بگوييد، سخنى كه شرع و عرف اسلامى (نه هر عرفى ) آن را پسنديده دارد، و آن سخنى است كه تنها مدلول خود را برساند، (نه اينكه كرشمه و ناز را بر آن اضافه كنى ، تا شنونده علاوه بر درك مدلول آن دچار ريبه هم بشود)
اينك در اين جمله، ايشان را از «خضوع در كلام» نهى مى كند، و خضوع در كلام، به معناى اين است كه در برابر مردان، آهنگ سخن گفتن را نازك و لطيف كنند، تا دل او را دچار ريبه، و خيال هاى شيطانى نموده، شهوتش را بر انگيزانند، و در نتيجه، آن مردى كه در دل بيمار است، به طمع بيفتد. و منظور از «بيمارى دل»، نداشتن نيروى ايمان است. آن نيرويى كه آدمى را از ميل به سوى شهوات باز مى دارد.


«'''وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبرَّجْنَ تَبرُّجَ الْجَهِلِيَّةِ الاُولى ... وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ'''»:
«'''وَ قُلنَ قَولاً مَعرُوفاً'''» - يعنى: سخن معمول و مستقيم بگوييد، سخنى كه شرع و عرف اسلامى (نه هر عرفى) آن را پسنديده دارد، و آن، سخنى است كه تنها مدلول خود را برساند، (نه اين كه كرشمه و ناز را بر آن اضافه كنى، تا شنونده علاوه بر درك مدلول آن، دچار ريبه هم بشود).


كلمه ((قرن (( امر از ماده ((قر(( است ، كه به معناى پا بر جا شدن است ، و اصل اين كلمه ((اقررن (( بوده ، كه يكى از دو تا ((راء(( آن حذف شده است ، ممكن هم هست از ماده ((قار، يقار(( به معناى اجتماع ، و كنايه از ثابت ماندن در خانه ها باشد، و مراد اين باشد كه اى زنان پيغمبر! از خانه هاى خود بيرون نياييد
«'''وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبرَّجْنَ تَبرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الاُولى ... وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ'''»:
 
كلمۀ «قَرنَ»، امر از مادۀ «قَرَّ» است، كه به معناى پا برجا شدن است، و اصل اين كلمه «اقررن» بوده، كه يكى از دو تا «راء» آن حذف شده است. ممكن هم هست از ماده «قارّ، يُقَارّ» به معناى اجتماع، و كنايه از ثابت ماندن در خانه ها باشد، و مراد اين باشد كه اى زنان پيغمبر! از خانه هاى خود بيرون نياييد!
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۲ </center>
و كلمه ((تبرج (( به معناى ظاهر شدن در برابر مردم است ، همان طور كه برج قلعه براى همه هويدا است ، و كلمه ((جاهليه اولى (( به معناى جاهليت قبل از بعثت است ، پس در نتيجه مراد از آن ، جاهليت قديم است ، و اينكه بعضى گفته اند مراد از آن دوران هشتصدساله ما بين آدم و نوح است ، و يا گفته اند: زمان داوود و سليمان است ، و يا گفتار آنانكه گفته اند زمان ولادت ابراهيم است ، و يا گفتار آنانكه گفته اند زمان فترت بين عيسى و محمد (صلوات الله عليهما) است ، اقوالى است بدون دليل
و كلمۀ «تَبَرّج»، به معناى ظاهر شدن در برابر مردم است، همان طور كه برج قلعه براى همه هويدا است. و كلمۀ «جاهليّة اُولى» به معناى جاهليت قبل از بعثت است. پس در نتيجه مراد از آن، جاهليت قديم است.
 
و اين كه بعضى گفته اند: مراد از آن، دوران هشتصد ساله مابين آدم و نوح است، و يا گفته اند: زمان داوود و سليمان است، و يا گفتار آنان كه گفته اند: زمان ولادت ابراهيم است، و يا گفتار آنان كه گفته اند: زمان فترت بين عيسى و محمّد «صلوات الله عليهما» است، اقوالى است بدون دليل.
 
«'''وَ أقِمنَ الصَّلَوة وَ آتِينَ الزَّكَوة وَ أطِعنَ اللهَ وَ رَسُولَهُ'''» - اين آيه دستور مى دهد كه اوامر دينى را امتثال كنندو و اگر از بين همه اوامر، فقط «نماز» و «زكات» را ذكر نمود، براى اين است كه اين دو دستور، ركن عبادت و معاملات است. و بعد از ذكر اين دو، به طور جامع فرمود: و خدا و رسولش را اطاعت كنيد.
 
و «طاعت خدا»، عبارت است از: امتثال تكاليف شرعى او. و «اطاعت رسولش»، به اين است كه آنچه با ولايتى كه دارد، امر و نهى مى كند، امتثال شود. چون امر و نهى او نيز، از ناحيه خدا جعل شده. خدا او را به حكم «النَّبِىُّ أولَى بِالمُؤمِنِينَ مِن أنفُسِهِم»، ولىّ مؤمنان كرده، و فرمان او را فرمان خود خوانده.
 
«'''يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطهِّرَكُمْ تَطهِيراً'''»:


«'''و اقمن الصلوه و اتين الزكوه و اطعن الله و رسوله'''» - اين آيه دستور مى دهد كه اوامر دينى را امتثال كنند، و اگر از بين همه اوامر فقط نماز و زكات را ذكر نمود، براى اين است كه اين دو دستور ركن عبادت ، و معاملات است ، و بعد از ذكر اين دو به طور جامع فرمود: و خدا و رسولش را اطاعت كنيد
كلمۀ «إنَّمَا» در آيه، انحصار خواست خدا را مى رساند، و مى فهماند كه خدا خواسته كه رجس و پليدى را تنها از اهل بيت دور كند و به آنان عصمت دهد.
و طاعت خدا عبارت است از امتثال تكاليف شرعى او، و اطاعت رسولش به اين است كه آنچه با ولايتى كه دارد امر و نهى مى كند، امتثال شود، چون امر و نهى او نيز از ناحيه خدا جعل شده ، خدا او را به حكم ((النبى اولى بالمؤ منين من انفسهم (( ولى مؤ منين كرده ، و فرمان او را فرمان خود خوانده


«'''يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِب عَنكمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطهِّرَكمْ تَطهِيراً'''»:
و كلمۀ «أهل البيت»، چه اين كه صرفا براى اختصاص باشد، تا غير از اهل خانه داخل در حكم نشوند، و چه اين كه اين كلمه نوعى مدح باشد، و چه اين كه نداء، و به معناى «اى اهل بيت»، بوده باشد، به هر حال دلالت دارد بر اين كه دور كردن رجس و پليدى از آنان و تطهيرشان، مسأله اى است مختص به آنان، و كسانى كه مخاطب در كلمۀ «عَنكُم: از شما» هستند.


كلمه ((انما(( در آيه انحصار خواست خدا را مى رساند، و مى فهماند كه خدا خواسته كه رجس و پليدى را تنها از اهل بيت دور كند، و به آنان عصمت دهد، و كلمه ((اهل البيت (( چه اينكه صرفا براى اختصاص ‍ باشد، تا غير از اهل خانه داخل در حكم نشوند، و چه اينكه اين كلمه نوعى مدح باشد، و چه اينكه نداء، و به معناى ((اى اهل بيت (( بوده باشد، على اى حال دلالت دارد بر اينكه دور كردن رجس و پليدى از آنان ، و تطهيرشان ، مساله اى است مختص به آنان ، و كسانى كه مخاطب در كلمه ((عنكم - از شما(( هستند
بنابراين در آيه شريفه، در حقيقت دو «قصر» و «انحصار»، به كار رفته. يكى انحصار اراده و خواست خدا در بردن و دور كردن پليدى و تطهير اهل بيت. دوم انحصار اين عصمت و دورى از پليدى در اهل بيت.
بنابراين در آيه شريفه در حقيقت دو قصر و انحصار بكار رفته ، يكى انحصار اراده و خواست خدا در بردن و دور كردن پليدى و تطهير اهل بيت ، دوم انحصار اين عصمت و دورى از پليدى در اهل بيت
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۳ </center>
((اهل البيت (( و مخاطب آيه ((يريد الله ليذهب عنكم الرجساهل البيت و يطهركم تطهيرا(( چه كسانى هستند؟
==مراد از «أهل البيت»، در آیه تطهیر، چه كسانى هستند؟==


حال بايد ديد اهل بيت چه كسانى هستند؟ بطور مسلم فقط زنان آن جناب اهل بيت او نيستند، براى اينكه هيچگاه صحيح نيست ضمير مردان را به زنان ارجاع داد، و به زنان گفت ((عنكم - از شما(( بلكه اگر فقط همسران اهل بيت بودند، بايد مى فرمود: ((عنكن ((، بنابراين ، يا بايد گفت مخاطب همسران پيامبر و ديگران هستند همچنان كه بعضى ديگر گفته اند: مراد از اهل البيت ، اهل بيت الحرام است ، كه در آيه ((ان اولياوه الا المتقون (( آنان را متقى خوانده ،  
حال بايد ديد اهل بيت چه كسانى هستند؟ بطور مسلم فقط زنان آن جناب اهل بيت او نيستند، براى اينكه هيچگاه صحيح نيست ضمير مردان را به زنان ارجاع داد، و به زنان گفت ((عنكم - از شما(( بلكه اگر فقط همسران اهل بيت بودند، بايد مى فرمود: ((عنكن ((، بنابراين ، يا بايد گفت مخاطب همسران پيامبر و ديگران هستند همچنان كه بعضى ديگر گفته اند: مراد از اهل البيت ، اهل بيت الحرام است ، كه در آيه ((ان اولياوه الا المتقون (( آنان را متقى خوانده ،  
۱۴٬۵۰۳

ویرایش