۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
<span id='link229'><span> | <span id='link229'><span> | ||
== | ==جامع بودن اسلام، خود دليلى است مستقل، بر حقانيت آن == | ||
آرى، قوانين مجعوله در هيچ دين و هيچ قانون اجتماعى به تفصيل قوانين اين شريعت نبوده و بمانند آن به جزئيات و دقائق امور نپرداخته است. دينى است كه جميع احكام و تكاليف شاقه اى كه در ساير اديان و مخصوصا در دين يهود و به دست احبار و ملايان ايشان رخنه پيدا كرده بود، نسخ كرده و از بين برده. | |||
و همين | |||
پس حد اعلا و كامل امور پنج گانه مذكور در آيه مورد بحث، كه عبارت بود از: ۱ - امر به معروف. ۲ - نهى از منكر. ۳ - تحليل طيبات. ۴ - تحريم خبائث. ۵ - برداشتن تكاليف شاقه جعلى و غير الهى، تنها و تنها در اسلام يافت مى شود. هرچند در ساير اديان، نمونه اى از هر يك آن ها ديده مى شود. | |||
و همين معنا، صرف نظر از شهادت تورات و انجيل بر حقانيت اسلام، خود بهترين شاهد و روشن ترين گواه بر صدق ادعاى آورنده آن است. به طورى كه اگر بشارات و علائم آن جناب در تورات و انجيل هم نيامده بود، و آن دو كتاب، شهادت صريحى بر نبوت وى نداشتند. همين كمال شريعتش در شهادت بر صدق ادعايش كافى بود. چون شريعت آن حضرت، در حقيقت تكميل شدۀ همان شريعت موسى و عيسى «عليهما السلام» است. | |||
حال بايد از يهود و نصارا پرسيد: غرض از پيروى يك دين صحيح و اصولا انتظارى را كه از يك شريعت حق مى توان داشت، چيست؟ آيا علامت صحيح بودن يك دين، جز اين است كه برگشت تمامى احكام و قوانينش به يكى از امور پنج گانه بالا باشد و بخواهد با تفاصيل احكامشريال معروف را معروف و منكر را منكر دانسته، طيبات را حلال و خبائث را حرام نموده و خرافات و عقائد ساختگى سودپرستان را لغو كند؟ | |||
اگر چنين است، پس بايد اعتراف كنند به اين كه شريعتى كه متضمن حد اعلا و كامل اين امور است، همان مرحله كامل شريعت خود ايشان است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۶۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۶۶ </center> | ||
از اين | از اين بيان، به خوبى ظاهر گرديد كه جملات «يأمرهم بالمعروف و ينهيهم عن المنكر...»، مجموعا توضيح مى دهد معناى آياتى را كه مى فرمايد: قرآن، تورات و انجيل را تصديق دارد، مانند آيه: «و لما جاءهم رسول من عندالله مصدق لما معهم نبذ فريق من الذين أوتوا الكتاب كتاب الله وراء ظهورهم كأنهم لا يعلمون»، و آيه: «و لما جاءهم كتاب من عند الله مصدق لما معهم و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به فلعنة الله على الكافرين». | ||
و ما - | |||
فَالَّذِينَ | و مقصود از اين دو آيه، اين است كه وقتى رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» مبعوث شد و شريعت و كتابى آورد كه شريعت و كتاب ايشان را تكميل مى كرد، به آن كافر شدند. با اين كه مى دانستند كه اين همان پيغمبرى است كه در كتاب هايشان، پيشگويى شده، و انبيايشان به آمدنش بشارت داده اند. همچنان كه از مسيح «عليه السلام» نيز حكايت كرده كه فرموده: «يا بنى إسرائيل إنى رسول الله إليكم مصدقا لما بين يدى من التورية و مبشرا برسول يأتى من بعدى إسمه أحمد». | ||
كلمه | |||
و ما - إن شاء الله - به زودى، درباره بشارت هايى كه در كتب مقدس يهود و نصارا است، تا آن جا كه ميسور است، بحث خواهيم كرد. و اگر در آيه مورد بحث، مانند آيات سابق الذكر به طور اجمال نفرمود: «مصدقا لما بين يديه»، بلكه به طور تفصيل امور پنج گانه را بر شمرد، براى اين بود كه در اين آيه، وجهۀ كلام تنها به دو ملت يهود و نصارا نيست، بلكه به تمام مردم است. | |||
و لذا مى بينيم در آيه بعدی اش، پيغمبر خود را دستور مى دهد كه جميع بشر را خطاب كرده و بگويد: «إنى رسول الله إليكم جميعا: من فرستاده خدا به سوى همگى شمايم». | |||
شاهد ديگر اين كه در خود آيه به طور عموم فرموده: «فالذين آمنوا به» پس هر آن كسانى كه ايمان آوردند به او»، و طورى نفرمود كه مختص به يهود و نصارا باشد. | |||
فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ... | |||
كلمه «عزروه»، از مصدر «تعزير»، به معناى يارى توأم با تعظيم است. و مقصود از نورى كه با او نازل شده، همان قرآن كريم است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۶۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۶۷ </center> | ||
و غرض از اين | و غرض از اين تعبير، اين است كه بفهماند قرآن كريم، نورى است كه راه زندگى و آن طريقى را كه انسان بايد براى رسيدن به سعادت و كمال خود بپيمايد، روشن مى سازد. چون زمينه كلام اثبات همين معنا است. | ||
و در | |||
وجوهى | و در اين كه فرمود: «أنزل معه نازل - شده با او»، و نفرمود «أنزل عليه - نازل شد بر او»، و يا «أنزل إليه - نازل شد به سوى او»، با در نظر گرفتن اين كه كلمه «مع» به معناى همراه بودن چيزى با چيز ديگرى است، اشاره و تلويح است به همان معناى شهادتى كه گفتيم، و همين يك كلمه، معناى آيه را به اين بر مى گرداند كه: پيروى كنيد نورى را كه نازل بر وى شده، در حالى كه اين نور (قرآن) با شرايعى كه در بر داشته و اظهار مى كندف خود شاهد صدق وى است و گواه بر اين است كه وى، همان كسى است كه انبياى خود شما و كتاب هاى آسمانى تان، از آمدنش خبر داده است. | ||
بعضى ديگر گفته اند: كلمه مذكور متعلق است به | و بنابراين، كلمه «معه»، حال از نائب فاعل «أنزل» خواهد بود. و نظير اين تعبير در آيه: «فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و أنزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه» نيز، به كار رفته. | ||
بعضى ديگر گفته اند: حال از فاعل | |||
عده اى ديگر گفته اند: كلمه | وجوهى كه در معناى جمله: «انزل معه» و علت تعديه كلمه: «انزل» با «مع» گفته شده است. | ||
مفسران ديگر، در توجيه اين تعبير و معناى كلمه مزبور اختلاف كرده. بعضى گفته اند: ظرف «مع» متعلق است به «أنزل»، و ميان كلمه مزبور و ضميرى كه بدان اضافه شده است، مضاف ديگرى است كه حذف شده، و آن يا رسالت است و يا نبوت، و تقدير كلام «مع نبوته»، و يا «مع رسالته» است. براى اين كه اگر اين مضاف را در تقدير نگيريم، معناى آيه: «پيروى مى كنند قرآنى را كه با او نازل شده» مى شود و حال آن كه قرآن با رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» نازل نشده، بلكه با جبرئيل نازل شده. | |||
بعضى ديگر گفته اند: كلمه مذكور متعلق است به «اتبعوا»، و معناى آيه: «پيروى و شركت مى كنند با او در پيروى كردن قرآن» است. و يا اين است كه: «با پيروى كردن او، قرآن را نيز پيروى مى كنند». | |||
بعضى ديگر گفته اند: حال از فاعل «اتبعوا» است و معنايش اين است كه: «پيروى مى كنند قرآن را، در حالى كه در پيروى كردنشان، با رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» هستند». | |||
عده اى ديگر گفته اند: كلمه «مع» به معناى «على» است. و بعضى ديگر گفته اند: در معناى كلمه «عند: نزد» مى باشد. وليكن دور بودن اين معانى از ظاهر آيه شريفه، بر كسى پوشيده نيست. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۶۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۶۸ </center> | ||
پس | پس اين كه فرمود: «فالذين آمنوا به و عزروه و نصروه و اتبعوا النور...»، به منزله تفسيرى است براى صدر آيه كه فرمود: «الذين يتبعون الرسول»، و توضيح مى دهد كه منظور از پيروى رسول به طور حقيقت، همانا پيروى كتاب خداست كه مشتمل است بر شرايع و احكام خدا. و آن چيزى كه براى او معناى «اتباع» را دارد، همان ايمان به نبوت و رسالت او و تكذيب نكردن و احترامش را رعايت كردن و در برابر اوامرش، تسليم بودن و در انجام مقاصد، ياری اش كردن است. | ||
و اين | |||
و اين جمله، يعنى جمله: «فالذين آمنوا به...»، نتيجه اى است كه بر صدر آيه، يعنى جمله: «الذين يتبعون الرسول...» متفرع مى شود. چنان كه قبلا هم گفتيم، جمله دوم بيان خاصى است كه از بيان عام «و الذين هم بآياتنا يؤمنون» استخراج شده است. | |||
و معنايش اين است كه: وقتى پيروى رسولى كه داراى اين صفات است، همان ايمان به آيات ما باشد، كه ما آن را به بنى اسرائيل توصيه نموده و پاداش آن را بسط رحمت در دنيا و آخرت قرار داده، و گفتيم اگر به آيات ما ايمان بياوريد، با رسيدن به حسنه در دنيا و آخرت رستگار مى شويد. پس كسانى كه از يهود به وى ايمان آورده و او را يارى كنند، همانا اينان رستگارند. | |||
<span id='link231'><span> | <span id='link231'><span> | ||
==عموميت و شمول رسالت پيغمبر اكرم اسلام (ص ) واستدلال براى رفع استيحاش يهود و مردم غير عرب از بعثت آن حضرت . == | ==عموميت و شمول رسالت پيغمبر اكرم اسلام (ص ) واستدلال براى رفع استيحاش يهود و مردم غير عرب از بعثت آن حضرت . == | ||
قُلْ يَأَيُّهَا النَّاس إِنى رَسولُ اللَّهِ إِلَيْكمْ جَمِيعاً... وَ يُمِيت | قُلْ يَأَيُّهَا النَّاس إِنى رَسولُ اللَّهِ إِلَيْكمْ جَمِيعاً... وَ يُمِيت |
ویرایش