۱۶٬۲۶۳
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
اين آيات خلاصه اى است از داستان موسى و هارون (عليهما السلام ) البته اشاره اى هم به داستان الياس (عليه السلام ) دارد، و نعمت ها و منت هايى را كه خداى تعالى بر آنان ارزانى داشته ، برمى شمارد، و نيز بيان مى كند كه چگونه دشمنان تكذيب گر آنان را عذاب كرد، چيزى كه هست در اين آيات جانب رحمت و بشارت بر جانب عذاب و انذار غلبه دارد. | اين آيات خلاصه اى است از داستان موسى و هارون (عليهما السلام ) البته اشاره اى هم به داستان الياس (عليه السلام ) دارد، و نعمت ها و منت هايى را كه خداى تعالى بر آنان ارزانى داشته ، برمى شمارد، و نيز بيان مى كند كه چگونه دشمنان تكذيب گر آنان را عذاب كرد، چيزى كه هست در اين آيات جانب رحمت و بشارت بر جانب عذاب و انذار غلبه دارد. | ||
وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلى مُوسى وَ هَرُونَ | |||
«'''وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلى مُوسى وَ هَرُونَ'''»: | |||
كلمه ((منت (( به معناى ((انعام (( است ، كه احتمال دارد مراد از آن ، همان نعمت هايى باشد كه بعدا درباره موسى و هارون (عليهما السلام ) و قوم آن دو مى شمارد كه چگونه از شر فرعونيان نجاتشان داده و ياريشان كرد و كتاب به سويشان نازل نمود و به سوى خود هدايتشان فرمود و امثال اينها، و در نتيجه ، جمله ((و نجيناهما...(( عطف تفسيرى همان جمله ((مننا(( خواهد بود، و تفسير مى كند كه آن منت چه بود. | كلمه ((منت (( به معناى ((انعام (( است ، كه احتمال دارد مراد از آن ، همان نعمت هايى باشد كه بعدا درباره موسى و هارون (عليهما السلام ) و قوم آن دو مى شمارد كه چگونه از شر فرعونيان نجاتشان داده و ياريشان كرد و كتاب به سويشان نازل نمود و به سوى خود هدايتشان فرمود و امثال اينها، و در نتيجه ، جمله ((و نجيناهما...(( عطف تفسيرى همان جمله ((مننا(( خواهد بود، و تفسير مى كند كه آن منت چه بود. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۳۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۳۹ </center> | ||
وَ نجَّيْنَهُمَا وَ قَوْمَهُمَا مِنَ الْكرْبِ الْعَظِيمِ | «'''وَ نجَّيْنَهُمَا وَ قَوْمَهُمَا مِنَ الْكرْبِ الْعَظِيمِ'''»: | ||
منظور از ((كرب عظيم (( اندوه شديدى است كه بنى اسرائيل از شر فرعون داشتند، كه آنان را ضعيف كرد و بدترين شكنجه ها را به آنان داد و بچه هايشان را مى كشت ، و زنان و دخترانشان را زنده نگه مى داشت . | منظور از ((كرب عظيم (( اندوه شديدى است كه بنى اسرائيل از شر فرعون داشتند، كه آنان را ضعيف كرد و بدترين شكنجه ها را به آنان داد و بچه هايشان را مى كشت ، و زنان و دخترانشان را زنده نگه مى داشت . | ||
وَ نَصرْنَهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغَلِبِينَ | |||
«'''وَ نَصرْنَهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغَلِبِينَ'''»: | |||
نصرت بنى اسرائيل اين بود كه منجر به بيرون رفتن از مصر و عبور از دريا، و غرق شدن فرعون و لشكريانش در دريا گرديد. | نصرت بنى اسرائيل اين بود كه منجر به بيرون رفتن از مصر و عبور از دريا، و غرق شدن فرعون و لشكريانش در دريا گرديد. | ||
اين را بدان جهت گفتيم تا اشكالى كه شده دفع شود، چون بعضى توهم كرده اند كه : مقتضاى ظاهر اين است كه كلمه نصرت قبل از نجات دادن ذكر شود، چون نجات يافتن بنى اسرائيل نتيجه نصرت خدا بود، در حالى كه مى بينيم اول فرمود: ((ما آنها را از اندوه شديد نجات داديم (( بعد فرمود: ((و يارى شان كرديم تا غلبه كردند((. | اين را بدان جهت گفتيم تا اشكالى كه شده دفع شود، چون بعضى توهم كرده اند كه : مقتضاى ظاهر اين است كه كلمه نصرت قبل از نجات دادن ذكر شود، چون نجات يافتن بنى اسرائيل نتيجه نصرت خدا بود، در حالى كه مى بينيم اول فرمود: ((ما آنها را از اندوه شديد نجات داديم (( بعد فرمود: ((و يارى شان كرديم تا غلبه كردند((. | ||
جواب اين توهم همان است كه گفتيم ، با اين توضيح كه نصرت همواره در جايى استعمال مى شود كه شخص نصرت شده هم خودش مختصر نيرويى داشته باشد و هم به ضميمه نيروى ناصر كارى را از پيش ببرد، به طورى كه اگر اين نصرت نبود نيروى خود او كافى نبود كه شر را از خود دفع كند، و بنى اسرائيل در هنگام بيرون شدن از مصر مختصر نيرويى داشتند. پس اطلاق كلمه ((نصرت (( در آن هنگام مناسب است . | جواب اين توهم همان است كه گفتيم ، با اين توضيح كه نصرت همواره در جايى استعمال مى شود كه شخص نصرت شده هم خودش مختصر نيرويى داشته باشد و هم به ضميمه نيروى ناصر كارى را از پيش ببرد، به طورى كه اگر اين نصرت نبود نيروى خود او كافى نبود كه شر را از خود دفع كند، و بنى اسرائيل در هنگام بيرون شدن از مصر مختصر نيرويى داشتند. پس اطلاق كلمه ((نصرت (( در آن هنگام مناسب است . | ||
به خلاف كلمه ((نجات دادن (( كه بايد در جايى استعمال شود كه نجات يافته هيچ نيرويى از خود نداشته باشد، و آن در داستان بنى اسرائيل در روزگارى است كه اسير در دست فرعون بودند. پس استعمال كلمه نصرت در آن هنگام مناسبت ندارد. | به خلاف كلمه ((نجات دادن (( كه بايد در جايى استعمال شود كه نجات يافته هيچ نيرويى از خود نداشته باشد، و آن در داستان بنى اسرائيل در روزگارى است كه اسير در دست فرعون بودند. پس استعمال كلمه نصرت در آن هنگام مناسبت ندارد. | ||
وَ ءَاتَيْنَهُمَا الْكِتَب الْمُستَبِينَ | |||
«'''وَ ءَاتَيْنَهُمَا الْكِتَب الْمُستَبِينَ'''»: | |||
يعنى كتابى كه مجهولات نهانى را روشن مى كند و آن امورى را كه مورد احتياج مردم در دنيا و آخرت است و براى خود آنان پوشيده است ، بيا ن مى نمايد. | يعنى كتابى كه مجهولات نهانى را روشن مى كند و آن امورى را كه مورد احتياج مردم در دنيا و آخرت است و براى خود آنان پوشيده است ، بيا ن مى نمايد. | ||
وَ هَدَيْنَهُمَا الصرَط الْمُستَقِيمَ | |||
«'''وَ هَدَيْنَهُمَا الصرَط الْمُستَقِيمَ'''»: | |||
مراد از ((هدايت به سوى صراط المستقيم ((، هدايت به تمام معناى كلمه است ، و به همين جهت آن را به موسى و هارون (عليهما السلام ) اختصاص داد و از قوم آن دو كسى را شريك آن دو نكرد و ما در سابق در تفسير سوره فاتحه هدايت به صراط مستقيم را معنا كرديم . | مراد از ((هدايت به سوى صراط المستقيم ((، هدايت به تمام معناى كلمه است ، و به همين جهت آن را به موسى و هارون (عليهما السلام ) اختصاص داد و از قوم آن دو كسى را شريك آن دو نكرد و ما در سابق در تفسير سوره فاتحه هدايت به صراط مستقيم را معنا كرديم . | ||
وَ تَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فى الاَخِرِينَ ... الْمُؤْمِنِينَ | |||
«'''وَ تَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فى الاَخِرِينَ ... الْمُؤْمِنِينَ'''»: | |||
كه تفسيرش گذشت . | كه تفسيرش گذشت . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۴۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۴۰ </center> | ||
وَ إِنَّ إِلْيَاس لَمِنَ الْمُرْسلِينَ | «'''وَ إِنَّ إِلْيَاس لَمِنَ الْمُرْسلِينَ'''»: | ||
بعضى گفته اند: ((الياس (عليه السلام ) از دودمان هارون (عليه السلام ) بوده ، و در شهر بعلبك - يكى از شهرهاى لبنان كه به مناسبت اينكه بت بعل در آنجا منصوب بوده آن را بعلبك خواندند - مبعوث شد((. و ليكن گوينده اين حرف شاهدى بر گفتار خود نياورده ، در كلام خداى تعالى هم شاهدى بر آن نيست . | بعضى گفته اند: ((الياس (عليه السلام ) از دودمان هارون (عليه السلام ) بوده ، و در شهر بعلبك - يكى از شهرهاى لبنان كه به مناسبت اينكه بت بعل در آنجا منصوب بوده آن را بعلبك خواندند - مبعوث شد((. و ليكن گوينده اين حرف شاهدى بر گفتار خود نياورده ، در كلام خداى تعالى هم شاهدى بر آن نيست . | ||
<span id='link155'><span> | <span id='link155'><span> |
ویرایش