گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۸}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴: خط ۶:
<span id='link233'><span>
<span id='link233'><span>
==قطع كردن و نكردن درختان را بنى النضير به اذن خدا بود ==
==قطع كردن و نكردن درختان را بنى النضير به اذن خدا بود ==
مَا قَطعْتُم مِّن لِّينَةٍ أَوْ تَرَكتُمُوهَا قَائمَةً عَلى أُصولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيُخْزِى الْفَسِقِينَ
مَا قَطعْتُم مِّن لِّينَةٍ أَوْ تَرَكتُمُوهَا قَائمَةً عَلى أُصولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيُخْزِى الْفَسِقِينَ
راغب مى گويد: كلمه «'''لينه '''» به معناى درخت خرماى خرم و پر بار است ، حال هر نوع خرما كه باشد. روايت هم شده كه رسول خدا دستور داده بودند كه نخلستان بنى النضير را قطع كنند، همين كه دست به قطع چند درخت زدند، يهوديان فرياد زدند: اى محمد تو همواره مردم را از فساد نهى مى كردى ، حال اين درختان خر ما چه گناهى دارند كه قطع مى شوند. به دنبال اين جريان بود كه آيه مورد بحث نازل شد، و پاسخ آنان را چنين داد كه : هيچ درخت خرم و پربارى را قطع نمى كنيد، و يا آن را باقى نمى گذاريد مگر به اذن خدا، و خدا در اين فرمانش نتائجى حقه و حكمت هايى بالغه در نظر دارد كه يكى از آنها خوار ساختن فاسقان ، يعنى بنى النضير، است .
راغب مى گويد: كلمه «'''لينه '''» به معناى درخت خرماى خرم و پر بار است ، حال هر نوع خرما كه باشد. روايت هم شده كه رسول خدا دستور داده بودند كه نخلستان بنى النضير را قطع كنند، همين كه دست به قطع چند درخت زدند، يهوديان فرياد زدند: اى محمد تو همواره مردم را از فساد نهى مى كردى ، حال اين درختان خر ما چه گناهى دارند كه قطع مى شوند. به دنبال اين جريان بود كه آيه مورد بحث نازل شد، و پاسخ آنان را چنين داد كه : هيچ درخت خرم و پربارى را قطع نمى كنيد، و يا آن را باقى نمى گذاريد مگر به اذن خدا، و خدا در اين فرمانش نتائجى حقه و حكمت هايى بالغه در نظر دارد كه يكى از آنها خوار ساختن فاسقان ، يعنى بنى النضير، است .
بنابراين حرف «'''لام '''» در جمله «'''و ليخزى الفاسقين '''» لام تعليل است . و اين جمله كه حرف عطف «'''واو'''» بر سر آن آمده عطف است بر جمله اى محذوف ،
بنابراين حرف «'''لام '''» در جمله «'''و ليخزى الفاسقين '''» لام تعليل است . و اين جمله كه حرف عطف «'''واو'''» بر سر آن آمده عطف است بر جمله اى محذوف ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۵۲ </center>
و تقدير آن اين است كه : قطع كردن و نكردن درختان بنى النضير به اذن خدا بود، تا چنين و چنان كند، و تا فاسقان را خوار سازد. بنابر اين ، عطف در اين آيه نظير عطف در آيه «'''و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السموات و الارض و ليكون من الموقنين '''» است ، مى فرمايد: و ما اين چنين ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا چنين و چنان شود، و تا از صاحبان يقين گردد.
و تقدير آن اين است كه : قطع كردن و نكردن درختان بنى النضير به اذن خدا بود، تا چنين و چنان كند، و تا فاسقان را خوار سازد. بنابر اين ، عطف در اين آيه نظير عطف در آيه «'''و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السموات و الارض و ليكون من الموقنين '''» است ، مى فرمايد: و ما اين چنين ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا چنين و چنان شود، و تا از صاحبان يقين گردد.
وَ مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلى رَسولِهِ مِنهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُسلِّط رُسلَهُ عَلى مَن يَشاءُ ...
وَ مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلى رَسولِهِ مِنهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُسلِّط رُسلَهُ عَلى مَن يَشاءُ ...
مصدر «'''افائه '''» كه فعل ماضى «'''افاء'''» مشتق از آن است ، به معناى ارجاع است ،چون خود آن مصدر از مصدر ثلاثى مجرد فى ء گرفته شده ، به معناى رجوع است . و ضمير در «'''منهم '''» به بنى النضير برمى گردد، كه البته منظور خود آنان نيست ، بلكه اموال ايشان است .
مصدر «'''افائه '''» كه فعل ماضى «'''افاء'''» مشتق از آن است ، به معناى ارجاع است ،چون خود آن مصدر از مصدر ثلاثى مجرد فى ء گرفته شده ، به معناى رجوع است . و ضمير در «'''منهم '''» به بنى النضير برمى گردد، كه البته منظور خود آنان نيست ، بلكه اموال ايشان است .
و مصدر «'''ايجاف '''» كه فعل «'''اوجفتم '''» از آن گرفته شده وقتى در مورد حيوانات سوارى استعمال مى شود، معناى راندن حيوان به سرعت و به اجبار است . و كلمه «'''خيل '''» به معناى اسبان ، و كلمه «'''ركاب '''» به معناى شتران است . و جمله من «'''خيل و لا ركاب '''» مفعول فعل «'''اوجفتم '''» و كلمه «'''من '''» در آن زائده است كه كليت را افاده مى كند.
و مصدر «'''ايجاف '''» كه فعل «'''اوجفتم '''» از آن گرفته شده وقتى در مورد حيوانات سوارى استعمال مى شود، معناى راندن حيوان به سرعت و به اجبار است . و كلمه «'''خيل '''» به معناى اسبان ، و كلمه «'''ركاب '''» به معناى شتران است . و جمله من «'''خيل و لا ركاب '''» مفعول فعل «'''اوجفتم '''» و كلمه «'''من '''» در آن زائده است كه كليت را افاده مى كند.
و معناى آيه اين است كه : آنچه خداى تعالى از اموال بنى النضير به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) برگردانيد - و ملك آن را به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) اختصاص داد - بدين جهت به آن جناب اختصاص داد و شما مسلمانان را در آن سهيم نكرد كه در گرفتن قلعه آنان مركبى سوار نشديد، و به خاطر اينكه راه قلعه تا مدينه نزديك بود پياده بدانجا رفتيد، و خداى تعالى پيامبران خود را بر هر كس ‍ بخواهد مسلط مى سازد، و خدا بر هر چيزى قادر است . و اينك رسول اسلام را بر بنى النضير مسلط ساخته ، در نتيجه فى ء (غنيمت ) و اموالى كه از اين دشمنان به دست آمده خاص آن جناب است ، هر كارى كه بخواهد در آن اموال مى كند.
و معناى آيه اين است كه : آنچه خداى تعالى از اموال بنى النضير به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) برگردانيد - و ملك آن را به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) اختصاص داد - بدين جهت به آن جناب اختصاص داد و شما مسلمانان را در آن سهيم نكرد كه در گرفتن قلعه آنان مركبى سوار نشديد، و به خاطر اينكه راه قلعه تا مدينه نزديك بود پياده بدانجا رفتيد، و خداى تعالى پيامبران خود را بر هر كس ‍ بخواهد مسلط مى سازد، و خدا بر هر چيزى قادر است . و اينك رسول اسلام را بر بنى النضير مسلط ساخته ، در نتيجه فى ء (غنيمت ) و اموالى كه از اين دشمنان به دست آمده خاص آن جناب است ، هر كارى كه بخواهد در آن اموال مى كند.
مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلى رَسولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَللَّهِ وَ لِلرَّسولِ وَ لِذِى الْقُرْبى وَ الْيَتَمَى وَ الْمَسكِينِ وَ ابْنِ السبِيلِ ...
مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلى رَسولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَللَّهِ وَ لِلرَّسولِ وَ لِذِى الْقُرْبى وَ الْيَتَمَى وَ الْمَسكِينِ وَ ابْنِ السبِيلِ ...
از ظاهر اين آيه برمى آيد كه مى خواهد موارد مصرف فى ء در آيه قبلى را بيان كند. و فى ء در آن آيه را كه خصوص فى ء بنى النضير بود به همه فى ءهاى ديگر عموميت دهد،
از ظاهر اين آيه برمى آيد كه مى خواهد موارد مصرف فى ء در آيه قبلى را بيان كند. و فى ء در آن آيه را كه خصوص فى ء بنى النضير بود به همه فى ءهاى ديگر عموميت دهد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۵۳ </center>
خط ۲۸: خط ۳۰:
<span id='link235'><span>
<span id='link235'><span>
==فقراى مهاجرين يكى از مصاديق فى در راه خدا ==
==فقراى مهاجرين يكى از مصاديق فى در راه خدا ==
لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَرِهِمْ وَ أَمْوَلِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضلاً مِّنَ اللَّهِ وَ رِضوَناً ...
لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَرِهِمْ وَ أَمْوَلِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضلاً مِّنَ اللَّهِ وَ رِضوَناً ...
بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه «'''للفقراء'''» بدل است از جمله «'''ذى القربى '''» و جملات بعدى اش . و آوردن نام «'''اللّه '''» صرفا به منظور تبرك است ، در نتيجه هر فى ء در اسلام آن روز به دست مى آمده ، مخصوص رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و فقراى مهاجرين بوده . در روايت هم آمده كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فى ء بنى النضير را بين مهاجران تقسيم نمود، و به انصار نداد، الا به دو نفر، و يا سه نفر از فقراى ايشان .
بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه «'''للفقراء'''» بدل است از جمله «'''ذى القربى '''» و جملات بعدى اش . و آوردن نام «'''اللّه '''» صرفا به منظور تبرك است ، در نتيجه هر فى ء در اسلام آن روز به دست مى آمده ، مخصوص رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و فقراى مهاجرين بوده . در روايت هم آمده كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فى ء بنى النضير را بين مهاجران تقسيم نمود، و به انصار نداد، الا به دو نفر، و يا سه نفر از فقراى ايشان .
بعضى ديگر گفته اند: بدل است از يتامى و مساكين و ابن سبيل ، در نتيجه صاحبان سهم عبارت بوده اند از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم )، و ذى القربى - چه اين كه فقير باشند و يا غنى - و فقراى مهاجرين و ايتام و مساكين آنان ، و در راه ماند گان ايشان . و شايد مراد از قول آن كس كه گفته : جمله «'''للفقراء المهاجرين '''» بيان مساكين در آيه قبلى است ، نيز همين باشد.
بعضى ديگر گفته اند: بدل است از يتامى و مساكين و ابن سبيل ، در نتيجه صاحبان سهم عبارت بوده اند از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم )، و ذى القربى - چه اين كه فقير باشند و يا غنى - و فقراى مهاجرين و ايتام و مساكين آنان ، و در راه ماند گان ايشان . و شايد مراد از قول آن كس كه گفته : جمله «'''للفقراء المهاجرين '''» بيان مساكين در آيه قبلى است ، نيز همين باشد.
خط ۴۰: خط ۴۲:
«'''اولئك هم الصادقون '''» - اينهايند راستگويان . اين جمله راستگويى مهاجرى نى را كه چنين صفاتى داشته اند تصديق مى كند.
«'''اولئك هم الصادقون '''» - اينهايند راستگويان . اين جمله راستگويى مهاجرى نى را كه چنين صفاتى داشته اند تصديق مى كند.
شرح آيه : «'''و الذين تبوؤ ا الدار و الايمان ...'''» كه متضمن مدح انصار در چشمنداشتنشان به اموالى كه بين مهاجران تقسيم شده مى باشد
شرح آيه : «'''و الذين تبوؤ ا الدار و الايمان ...'''» كه متضمن مدح انصار در چشمنداشتنشان به اموالى كه بين مهاجران تقسيم شده مى باشد
وَ الَّذِينَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الايمَنَ مِن قَبْلِهِمْ يحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيهِمْ ...
وَ الَّذِينَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الايمَنَ مِن قَبْلِهِمْ يحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيهِمْ ...
بعضى از مفسرين گفته اند: اين آيه مطلبى جديد را بيان مى كند، مى خواهد انصار را كه از فى ء سهم نخواستند مدح فرمايد، تا دلگرم شوند. و جمله «'''الذين تبووا الدار'''» مبتداء است ، و خبر آن جمله «'''يحبون '''» مى باشد، و منظور ازاين كسان همان انصارند، و مراد از «'''تبوى دار'''» تعمير خانه گلى نيست ، بلكه كنايه است از تعمير بناى مجتمع دينى ، به طورى كه همه صاحبان ايمان در آن مجتمع گرد آى ند. و كلمه «'''ايمان '''» عطف است بر كلمه «'''الدار'''». و منظور از «'''تبوى ايمان '''» و تعمير آن ، رفع نواقص ايمان از حيث عمل است ، چون ايمان دعوت به سوى عمل صالح مى كند، و اگر جوجوى باشد كه صاحب ايمان نتواند عمل صالح كند، چنين ايمانى در حقى قت ناقص ‍ است ، و وقتى كامل مى شود كه قبلا جوى درست شده باشد كه هر صاحب ايمانى بتواند دعوت ايمان خود را لبيك گويد، و مانعى بر سر راهش نباشد.
بعضى از مفسرين گفته اند: اين آيه مطلبى جديد را بيان مى كند، مى خواهد انصار را كه از فى ء سهم نخواستند مدح فرمايد، تا دلگرم شوند. و جمله «'''الذين تبووا الدار'''» مبتداء است ، و خبر آن جمله «'''يحبون '''» مى باشد، و منظور ازاين كسان همان انصارند، و مراد از «'''تبوى دار'''» تعمير خانه گلى نيست ، بلكه كنايه است از تعمير بناى مجتمع دينى ، به طورى كه همه صاحبان ايمان در آن مجتمع گرد آى ند. و كلمه «'''ايمان '''» عطف است بر كلمه «'''الدار'''». و منظور از «'''تبوى ايمان '''» و تعمير آن ، رفع نواقص ايمان از حيث عمل است ، چون ايمان دعوت به سوى عمل صالح مى كند، و اگر جوجوى باشد كه صاحب ايمان نتواند عمل صالح كند، چنين ايمانى در حقى قت ناقص ‍ است ، و وقتى كامل مى شود كه قبلا جوى درست شده باشد كه هر صاحب ايمانى بتواند دعوت ايمان خود را لبيك گويد، و مانعى بر سر راهش نباشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۵۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۵۶ </center>
خط ۶۱: خط ۶۳:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۵۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۵۸ </center>
و كلمه «'''يوق '''» كه در اصل «'''يوقى '''» بوده ، مضارع مجهول از مصدر «'''وقايه '''» است كه به معناى حفظ كردن است . و معناى آيه چنين است : هر كس كه خدا او را از شر تنگ چشمى و بخل حفظ فرموده ، در نتيجه نه خودش از بذل مال مضايقه دارد، و نه از اينكه ديگران مالدار شوند ناراحت مى شود، چنين كسانى رستگارند.
و كلمه «'''يوق '''» كه در اصل «'''يوقى '''» بوده ، مضارع مجهول از مصدر «'''وقايه '''» است كه به معناى حفظ كردن است . و معناى آيه چنين است : هر كس كه خدا او را از شر تنگ چشمى و بخل حفظ فرموده ، در نتيجه نه خودش از بذل مال مضايقه دارد، و نه از اينكه ديگران مالدار شوند ناراحت مى شود، چنين كسانى رستگارند.
وَ الَّذِينَ جَاءُو مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لاخْوَنِنَا الَّذِينَ سبَقُونَا بِالايمَنِ
وَ الَّذِينَ جَاءُو مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لاخْوَنِنَا الَّذِينَ سبَقُونَا بِالايمَنِ
اين آيه هم مى تواند عطف به آيه قبل باشد، و هم استينافى و جديد، همان طور كه آيه «'''و الذين تبووا الدار و الايمان يحبون '''» دو احتمال داشت . و بنابراين كه استينافى باشد موصول «'''الذين '''» مبتداء، و جمله «'''يقولون ربنا...'''» خبر آن خواهد بود، و منظور از آمدن اين طايفه بعد از آمدن آن طايفه ، اين است كه اين طايفه ، يعنى انصار، بعد از مهاجرين و بعد از پايان يافتن دوران هجرت ، يعنى بعد از فتح مكّه به اسلام در آمدند. بعضى هم گفته اند: مراد مردمى است كه بعد از مسلمانان صدر اول مى آيند.
اين آيه هم مى تواند عطف به آيه قبل باشد، و هم استينافى و جديد، همان طور كه آيه «'''و الذين تبووا الدار و الايمان يحبون '''» دو احتمال داشت . و بنابراين كه استينافى باشد موصول «'''الذين '''» مبتداء، و جمله «'''يقولون ربنا...'''» خبر آن خواهد بود، و منظور از آمدن اين طايفه بعد از آمدن آن طايفه ، اين است كه اين طايفه ، يعنى انصار، بعد از مهاجرين و بعد از پايان يافتن دوران هجرت ، يعنى بعد از فتح مكّه به اسلام در آمدند. بعضى هم گفته اند: مراد مردمى است كه بعد از مسلمانان صدر اول مى آيند.
و جمله «'''ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان '''» دعايى است به جان خودشان ، و به جان مؤ منينى كه قبل از ايشان بودند، دعائى است به مغفرت . و اگر از مسلمانان قبل از خود تعبير كردند به اخوان براى اين بود كه اشاره كنند به اينكه ايشان را از خود مى دانند، همچنان كه قرآن درباره همه مسلمانان فرموده : «'''بعضكم من بعض '''» پس ‍ مسلمانان يكديگر را دوست مى دارند، همان طور كه خود را دوست مى دارند، و براى يكديگر دوست مى دارند، آنچه را كه براى خود دوست مى دارند.
و جمله «'''ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان '''» دعايى است به جان خودشان ، و به جان مؤ منينى كه قبل از ايشان بودند، دعائى است به مغفرت . و اگر از مسلمانان قبل از خود تعبير كردند به اخوان براى اين بود كه اشاره كنند به اينكه ايشان را از خود مى دانند، همچنان كه قرآن درباره همه مسلمانان فرموده : «'''بعضكم من بعض '''» پس ‍ مسلمانان يكديگر را دوست مى دارند، همان طور كه خود را دوست مى دارند، و براى يكديگر دوست مى دارند، آنچه را كه براى خود دوست مى دارند.
خط ۱۰۳: خط ۱۰۵:
و در مجمع البيان مى گويد: در حديثى آمده كه بخل و ايمان در قلب هيچ مسلمانى جمع نمى شود، و همچنين غبار در راه خدا و دود جهنم در جوف مرد مسلمانى جمع نمى شود. و در كتاب فقيه آمده كه : فضل بن ابى قره سمندى گفته است : امام صادق (عليه السلام ) به من فرمود: آيا مى دانى «'''شحيح '''» كيست ؟ عرضه داشتم : شحيح همان بخيل است . فرمود: نه ، شحيح از بخيل بدتر است ، براى اينكه بخيل به معناى كسى است كه از آنچه خودش دارد بخل مى ورزد، و در راه خدا نمى دهد، ولى شحيح كسى است كه حتى از آنچه در دست مردم است بخل مى ورزد، نه خودش به كسى چيزى مى دهد، و نه مى گذارد ديگران بدهند، و حتى هيچ چيزى در دست مردم نمى بيند، مگر اينكه آرزو مى كند از آن او مى بود، چه از حلال و چه از حرام ، و به هيچ رزقى از خداى عزوجل قانع نمى شود.
و در مجمع البيان مى گويد: در حديثى آمده كه بخل و ايمان در قلب هيچ مسلمانى جمع نمى شود، و همچنين غبار در راه خدا و دود جهنم در جوف مرد مسلمانى جمع نمى شود. و در كتاب فقيه آمده كه : فضل بن ابى قره سمندى گفته است : امام صادق (عليه السلام ) به من فرمود: آيا مى دانى «'''شحيح '''» كيست ؟ عرضه داشتم : شحيح همان بخيل است . فرمود: نه ، شحيح از بخيل بدتر است ، براى اينكه بخيل به معناى كسى است كه از آنچه خودش دارد بخل مى ورزد، و در راه خدا نمى دهد، ولى شحيح كسى است كه حتى از آنچه در دست مردم است بخل مى ورزد، نه خودش به كسى چيزى مى دهد، و نه مى گذارد ديگران بدهند، و حتى هيچ چيزى در دست مردم نمى بيند، مگر اينكه آرزو مى كند از آن او مى بود، چه از حلال و چه از حرام ، و به هيچ رزقى از خداى عزوجل قانع نمى شود.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۸}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش