تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۳۲: خط ۲۳۲:


==بحث روايتى==
==بحث روايتى==
در مجمع البيان در ذيل آيه ((فقال انى احببت حب الخير عن ذكر ربى ...(( گفته : بعضى از مفسرين گفته اند: رسيدگى به كار اسبان ، او را از نماز عصر بازداشت تا وقت نماز فوت شد، - به نقل از على (عليه السلام ). و در روايات اصحاب ما اماميه آمده كه فضيلت اول وقت از او فوت شد.
در مجمع البيان، در ذيل آيه «فَقَالَ إنّى أحبَبتُ حُبّ الخَيرِ عَن ذِكرِ رِبّى...» گفته: بعضى از مفسران گفته اند: رسيدگى به كار اسبان، او را از نماز عصر باز داشت، تا وقت نماز فوت شد - به نقل از على «عليه السلام». و در روايات اصحاب ما اماميه آمده كه فضيلت اول وقت از او فوت شد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۱۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۱۳ </center>
و نيز در مجمع البيان گفته : ابن عباس نقل كرده كه از على (عليه السلام ) از اين آيه پرسيدم ، فرمود: اى ابن عباس تو درباره اين آيه چه شنيده اى؟ عرض كردم : از كعب شنيدم ميگفت : سليمان سرگرم ديدن از اسبان شد تا وقتى كه نمازش فوت شد، پس گفت اسبان را به من برگردانيد، و اسبها چهارده تا بودند، دستور داد با شمشير ساقها و گردنهاى اسبان را قطع كنند و بكشند و خداى تعالى به همين جهت چهارده روز سلطنت او را از او بگرفت ؛ چون به اسبان ظلم كرد، و آنها را بكشت.
و نيز، در مجمع البيان گفته: ابن عباس نقل كرده كه از على «عليه السلام»، از اين آيه پرسيدم. فرمود: اى ابن عباس! تو درباره اين آيه چه شنيده اى؟  


على (عليه السلام ) فرمود: كعب دروغ گفته و مطلب بدين قرار بوده كه سليمان روزى از اسبان خود سان ديد، چون مى خواست با دشمنان خدا جهاد كند، پس آفتاب غروب كرد، به امر خداى تعالى به ملائكه موكل بر آفتاب گفت تا آن را برگردانند، ملائكه آفتاب را برگرداندند، و سليمان نماز عصر را در وقتش بجاى آورد. آرى انبيا (عليهم السلام ) هرگز ظلم نمى كنند، و به ظلم دستور هم نمى دهند، براى اينكه پاك و معصومند.
عرض كردم: از كعب شنيدم می گفت: سليمان، سرگرم ديدن از اسبان شد تا وقتى كه نمازش فوت شد. پس گفت اسبان را به من برگردانيد، و اسب ها، چهارده تا بودند. دستور داد با شمشير، ساق ها و گردن هاى اسبان را قطع كنند و بكشند، و خداى تعالى به همين جهت، چهارده روز سلطنت او را از او بگرفت. چون به اسبان ظلم كرد، و آن ها را بكشت.


مؤلف : اين قسمت از كلام كعب كه گفت : خداى تعالى چهارده روز ملك را از او بگرفت ، اشاره است به انگشترى كه ماجرايش از نظر خواننده مى گذرد.
على «عليه السلام» فرمود: كعب دروغ گفته و مطلب بدين قرار بوده كه: سليمان، روزى از اسبان خود سان ديد، چون مى خواست با دشمنان خدا جهاد كند. پس آفتاب غروب كرد. به امر خداى تعالى، به ملائكۀ موكّل بر آفتاب گفت تا آن را برگردانند. ملائكه آفتاب را برگرداندند، و سليمان نماز عصر را در وقتش به جاى آورد. آرى، انبياء «عليهم السلام» هرگز ظلم نمى كنند، و به ظلم دستور هم نمى دهند، براى اين كه پاك و معصوم اند.


و در كتاب فقيه از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: سليمان بن داوود، روزى بعد از ظهر از اسبان خود بازديد به عمل آورد، و مشغول تماشاى آنها شد تا آفتاب غروب كرد، به ملائكه گفت : آفتاب را برايم برگردانيد تا نمازم را در وقتش بخوانم . ملائكه چنين كردند، سليمان برخاست و نماز خود را خواند. و آفتاب دوباره غروب كرده و ستارگان درخشيدن گرفتند، و اين است معناى كلام خداى عزّوجلّ كه مى فرمايد: ((و وهبنا لداود سليمان ((، تا آنجا كه مى فرمايد: ((مسحا بالسوق و الاعناق ((.
مؤلف: اين قسمت از كلام كعب كه گفت: خداى تعالى، چهارده روز مُلك را از او بگرفت، اشاره است به انگشترى كه ماجرايش از نظر خواننده مى گذرد.
 
و در كتاب فقيه، از امام صادق «عليه السلام» روايت آورده كه فرمود: سليمان بن داوود، روزى بعد از ظهر از اسبان خود بازديد به عمل آورد، و مشغول تماشاى آن ها شد تا آفتاب غروب كرد. به ملائكه گفت: آفتاب را برايم برگردانيد تا نمازم را در وقتش بخوانم.  
 
ملائكه چنين كردند. سليمان برخاست و نماز خود را خواند، و آفتاب دوباره غروب كرده و ستارگان درخشيدن گرفتند. و اين است معناى كلام خداى عزّوجلّ كه مى فرمايد: «وَ وَهَبنَا لِدَاوُدَ سُلَيمَانَ»، تا آن جا كه مى فرمايد: «مَسحاً بِالسّوقِ وَ الأعنَاق».