تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
طبرسى «رحمة اللّه عليه» سپس مى گويد: منظور كميت شاعر هم، اشاره به همين آيه است كه مى گويد:
طبرسى «رحمة اللّه عليه» سپس مى گويد: منظور كميت شاعر هم، اشاره به همين آيه است كه مى گويد:


وجدنا لكم فى آل حم آيه
'''وَجَدنَا لَكُم فِى آلِ حم آية * تَأولهَا مِنّا تَقِىٌّ وَ مُعَرّب'''
تاءولها منا تقى و معرب


يعنى در آل حم آيه اى يافتيم كه هر پرهيزكار و آشنا به لغت عرب آن را فهميد.
يعنى: در آل حم، آيه اى يافتيم كه هر پرهيزكار و آشنا به لغت عرب آن را فهميد.


و نيز در مجمع البيان گفته : حديث صحيح از حسن بن على (عليه السلام ) رسيده كه در خطبه اى كه براى مردم ايراد كرد فرمود: ما از اهل بيتى هستيم كه خداى تعالى مودت آنان را بر هر مسلمانى واجب كرده ، و فرموده : ((قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى ((.
و نيز در مجمع البيان گفته: حديث صحيح، از حسن بن على «عليه السلام» رسيده كه در خطبه اى كه براى مردم ايراد كرد، فرمود: ما از اهل بيتى هستيم كه خداى تعالى، مودّت آنان را بر هر مسلمانى واجب كرده، و فرموده: «قُل لُا أسئَلُكُم عَلَيه أجراً إلّا المَوَدّة فِى القُربَى».


و در كافى به سند خود از عبداللّه بن عجلان از امام ابى جعفر (عليه السلام ) روايت آورده كه در تفسير ((قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى لقربى (( فرمود منظور از ((قربى (( ائمه (عليهم السلام ) هستند.
و در كافى، به سند خود، از عبداللّه بن عجلان، از امام ابى جعفر «عليه السلام» روايت آورده كه در تفسير «قُل لَا أسئَلُكُم عَلَيهِ أجراً إلّا المَوَدّة فِى القُربى» فرمود: منظور از «قُربَى» ائمه «عليهم السلام» هستند.


مؤ لف : مضمون اين روايت در اخبار بسيار زيادى از طرق شيعه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) روايت شده .
مؤلف: مضمون اين روايت، در اخبار بسيار زيادى از طرق شيعه، از ائمه اهل بيت «عليهم السلام» روايت شده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۴ </center>
و در الدر المنثور است كه احمد، عبد بن حميد، بخارى ، مسلم ، ترمذى ، ابن جرير و ابن مردويه از طريق طاووس ، از ابن عباس روايت كرده اند كه شخصى از او از آيه ((الا الموده فى القربى (( سؤ ال كرد، سعيد بن جبير پيشقدمى كرد و گفت : منظور قرباى آل محمد است .  
و در الدر المنثور است كه احمد، عبد بن حميد، بخارى، مسلم، ترمذى، ابن جرير و ابن مردويه، از طريق طاووس، از ابن عباس روايت كرده اند كه شخصى از او، از آيه «إلّا المَوَدّةَ فِى القُربَى» سؤال كرد. سعيد بن جبير پيشقدمى كرد و گفت: منظور قرباى آل محمّد است.  


ابن عباس گفت : عجله كردى ، براى اينكه هيچ تيره اى از تيره هاى قريش نيست مگر آنكه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) در بين آنان قرابتى دارد، سعيد گفت : پس ما قبل از اينكه در تفسير اين آيه بحث كنيم بايد قبلا معناى لغوى قرابت را بفهميم چيست .
ابن عباس گفت: عجله كردى، براى اين كه هيچ تيره اى از تيره هاى قريش نيست، مگر آن كه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، در بين آنان قرابتى دارد. سعيد گفت: پس ما قبل از اين كه در تفسير اين آيه بحث كنيم، بايد قبلا معناى لغوى «قرابت» را بفهميم چيست.


مؤ لف : در الدر المنثور اين روايت به چند طريق ديگر، غير از طريق بالا، از ابن عباس نقل شده ، و ما در بيان آيه گفتيم كه اين معنا - كه منظور از قرابت قرابت با قريش باشد درست درنمى آيد وبا سياق آيه نيز نمى سازد، و عجيب اينجا است كه در بعضى از سندهاى اين روايت آمده كه ابن عباس گفته : اين آيه به وسيله آيه ((قل لا اسئلكم عليه من اجر فهو لكم ان اجرى الا على اللّه (( نسخ شده .
مؤلف: در الدر المنثور، اين روايت به چند طريق ديگر، غير از طريق بالا، از ابن عباس نقل شده، و ما در بيان آيه گفتيم كه: اين معنا - كه منظور از قرابت، قرابت با قريش باشد، درست در نمى آيد و با سياق آيه نيز نمى سازد. و عجيب اين جاست كه در بعضى از سندهاى اين روايت آمده كه ابن عباس گفته: اين آيه، به وسيله آيه «قُل لَا أسئَلُكُم عَلَيهِ مِن أجرٍ فَهُوَ لَكُم إن أجرِىَ إلّا عَلَى اللّه» نسخ شده.


و نيز در همان كتاب است كه ابو نعيم و ديلمى از طريق مجاهد، از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) در معناى جمله ((قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى (( فرمود: اجرى نمى خواهم مگر همين كه جانب مرا در اهل بيتم رعايت كنيد، و آنان را به خاطر من دوست بداريد.
و نيز در همان كتاب است كه ابونعيم و ديلمى از طريق مجاهد، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، در معناى جمله «قُل لَا أسئَلُكُم عَلَيهِ أجراً إلّا المَوَدّةَ فِى القُربى» فرمود: اجرى نمى خواهم مگر همين كه جانب مرا در اهل بيتم رعايت كنيد، و آنان را به خاطر من دوست بداريد.


و نيز در آن كتاب آمده كه ابن منذر، ابن ابى حاتم ، طبرانى ، و ابن مردويه به سندى ضعيف از طريق سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده ، كه گفت : وقتى آيه ((قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى (( نازل شد، اصحاب پرسيدند: يا رسول اللّه قرباى تو چه كسانى اند كه مودتشان بر امت واجب شده ؟ فرمود: على و فاطمه و دو پسران او.
و نيز در آن كتاب آمده كه ابن منذر، ابن ابى حاتم، طبرانى و ابن مردويه، به سندى ضعيف، از طريق سعيد بن جبير، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: وقتى آيه «قُل لَا أسئَلُكُم عَلَيهِ أجراً إلّا المَوَدّة فِى القُربى» نازل شد، اصحاب پرسيدند: يا رسول اللّه! قرباى تو چه كسانى اند كه مودّتشان بر امت واجب شده؟ فرمود: على و فاطمه و دو پسران او.


مؤ لف : اين روايت را طبرسى هم در مجمع البيان آورده ، ولى به جاى كلمه ((ولداها : دو پسران او(( كلمه ((ولدها : اولاد او(( آمده .
مؤلف: اين روايت را طبرسى هم، در مجمع البيان آورده، ولى به جاى كلمه «وَلَدَاهَا: دو پسران او»، كلمه وُلدِهَا: اولاد او» آمده.


و نيز در همان كتاب است كه ابن جرير از ابى الديلم روايت كرده كه گفت : وقتى على بن الحسين (عليهماالسلام ) را به اسيرى آوردند، و در بالاى پله معروف دمشق نگه داشته بودند، مردى از اهل شام برخاست و گفت : حمد خدا را كه شما را بكشت ، و بيچاره تان كرد.
و نيز در همان كتاب است كه ابن جرير، از ابى الديلم روايت كرده كه گفت: وقتى على بن الحسين «عليهما السلام» را به اسيرى آوردند، و در بالاى پله معروف دمشق نگه داشته بودند، مردى از اهل شام برخاست و گفت: حمد خدا را كه شما را بكشت، و بيچاره تان كرد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۵ </center>
على بن الحسين (عليهماالسلام ) در جوابش فرمود: آيا قرآن خوانده اى ؟ گفت آرى . فرمود: آل حم را خوانده اى ؟ گفت آرى ، فرمود: هيچ خوانده اى ((قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى (( را؟ مرد ناگهان متوجه شد و گفت : شما همان قرباى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) هستيد؟ فرمود: بله ما هستيم .
على بن الحسين «عليهما السلام» در جوابش فرمود: آيا قرآن خوانده اى؟ گفت: آرى. فرمود: آل حم را خوانده اى؟ گفت: آرى. فرمود: هيچ خوانده اى «قُل لا أسئَلُكُم عَلَيهِ أجراً إلّا المَوَدّةَ فِى القُربى» را؟ مرد ناگهان متوجه شد و گفت: شما همان قرباى رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» هستيد؟ فرمود: بله، ما هستيم.


و نيز در آن كتاب است كه ابن ابى حاتم از ابن عباس روايت كرده كه در ذيل جمله ((و من يقترف حسنه (( گفته : منظور از حسنه مودت آل محمد (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) است .
و نيز در آن كتاب است كه ابن ابى حاتم، از ابن عباس روايت كرده كه در ذيل جمله «وَ مَن يَقتَرِف حَسَنَة» گفته: منظور از حسنه، مودّت آل محمّد «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است.


مؤ لف : در همين معنا روايتى در كافى آمده ، وى آن را به سند خود از محمد بن مسلم از ابى جعفر (عليه السلام ) نقل كرده است .
مؤلف: در همين معنا، روايتى در كافى آمده، وى آن را به سند خود، از محمد بن مسلم، از ابى جعفر «عليه السلام» نقل كرده است.


و در تفسير قمى آمده كه : پدرم از ابن ابى نجران از عاصم بن حميد، از محمد بن مسلم برايم حديث كرد كه گفت : از امام باقر (عليه السلام ) شنيدم كه فرمود: منظور از قربى در آيه ((قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى (( اهل بيت رسول خدايند (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ).
و در تفسير قمى آمده كه: پدرم، از ابن ابى نجران، از عاصم بن حميد، از محمد بن مسلم برايم حديث كرد كه گفت: از امام باقر «عليه السلام» شنيدم كه فرمود: منظور از قربى در آيه «قُل لا أسئَلُكُم عَلَيهِ أجراً إلّا المَوَدّة فِى القُربى»، اهل بيت رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» هستند.


آنگاه مى فرمايد: انصار (مسلمانان اهل مدينه ) نزد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) رفتند، و عرضه داشتند: ما شما را منزل داديم و يارى كرديم ، اينك مقدارى از اموال ما را بگير، و در رفع گرفتاريهايت مصرف كن ، خداى تعالى در پاسخشان اين آيه را فرستاد كه : ((قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى (( يعنى مودت به اهل بيتم .
آنگاه مى فرمايد: انصار (مسلمانان اهل مدينه)، نزد رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» رفتند و عرضه داشتند: ما شما را منزل داديم و يارى كرديم، اينك مقدارى از اموال ما را بگير، و در رفع گرفتاری هايت مصرف كن. خداى تعالى در پاسخشان، اين آيه را فرستاد كه: «قُل لَا أسئَلُكُم عَلَيهِ أجراً إلّا المَوَدّةَ فِى القُربى». يعنى مودّت به اهل بيتم.


و سپس مى فرمايد: مگر نمى بينى كه ممكن است مردى دوستى داشته باشد كه در عين دوستيش با وى در دل كينه اى نسبت به اهل بيت او داشته باشد، در نتيجه دل او سلامت نخواهد داشت . خداى تعالى در اين آيه خواسته است در دل رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) چيزى عليه امتش نباشد، لاجرم مودت در قربى را بر امت واجب كرد، حال اگر به آن عمل كنند واجبى را انجام داده اند، و اگر تركش كنند باز واجبى را ترك كرده اند.
و سپس مى فرمايد: مگر نمى بينى كه ممكن است مردى دوستى داشته باشد كه در عين دوستی اش با وى، در دل كينه اى نسبت به اهل بيت او داشته باشد، در نتيجه دل او سلامت نخواهد داشت. خداى تعالى، در اين آيه خواسته است در دل رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» چيزى عليه امتش نباشد، لاجرم مودّت در «قربى» را بر امت واجب كرد. حال اگر به آن عمل كنند، واجبى را انجام داده اند، و اگر تركش كنند، باز واجبى را ترك كرده اند.


سپس فرمود: انصار از حضور رسول خدا برگشتند در حالى كه به يكديگر مى گفتند: ما اموال خود را در اختيار آن جناب گذاشتيم و او نپذيرفت ، و دستور داد در دفاع از اهل بيتش با دشمنانشان بجنگيم . و طايفه اى از ايشان گفتند: نه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) چيزى نگفت .
سپس فرمود: انصار از حضور رسول خدا برگشتند در حالى كه به يكديگر مى گفتند: ما اموال خود را در اختيار آن جناب گذاشتيم و او نپذيرفت، و دستور داد در دفاع از اهل بيتش، با دشمنانشان بجنگيم. و طايفه اى از ايشان گفتند: نه، رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» چيزى نگفت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۶ </center>
طايفه اى هم كلام آن جناب را تكذيب نموده و آن را افتراء بر خدا خواندند و خدا تكذيبشان را در جمله ((ام يقولون افترى على اللّه كذبا(( حكايت كرده ، و سپس فرموده : ((ان يشا اللّه يختم على قلبك (( يعنى : بگو اگر من بر خدا افتراء ببندم خدا مهر بر دلم مى زند، ((و يمح اللّه الباطل (( يعنى خدا باطل را هر چه هم صورت حق به جانبى داشته باشد باطل نشان مى دهد، و حق را با كلماتش احقاق و اثبات مى كند. و منظور از ((كلماته (( ائمه و قائم آل محمد (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) هستند، ((انه عليم بذات الصدور((.
طايفه اى هم، كلام آن جناب را تكذيب نموده و آن را افتراء بر خدا خواندند، و خدا تكذيبشان را در جملۀ «أم يَقُولُونَ افتَرَى عَلَى اللّه كَذِباً» حكايت كرده، و سپس فرموده: «إن يَشَإ اللّهُ يَختِم عَلى قَلبِكَ». يعنى: بگو اگر من بر خدا افتراء ببندم، خدا مُهر بر دلم مى زند. «وَ يَمحُ اللّهُ البَاطِلَ». يعنى: خدا باطل را، هرچه هم صورت حق به جانبى داشته باشد، باطل نشان مى دهد، و حق را با كلماتش احقاق و اثبات مى كند.  


مؤ لف : داستان انصار را سيوطى هم در الدر المنثور از طبرانى و ابن مردويه از طريق سعيد بن جبير آورده ، و آن را روايتى ضعيف خوانده است
و منظور از «كَلِمَاتِهِ»، ائمه و قائم آل محمّد «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» هستند. «إنّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُور».
 
مؤلف: داستان انصار را، سيوطى هم در الدر المنثور، از طبرانى و ابن مردويه، از طريق سعيد بن جبير آورده، و آن را روايتى ضعيف خوانده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۷ </center>
<span id='link56'><span>
<span id='link56'><span>