تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۶: خط ۶۶:


۳ - بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه اگر خدا بخواهد قلب تو را با داروى صبر قوى مى كند تا در برابر آزار مشركان از پاى در نيايى. و اگر مى گويند «او، مفترى و ساحر است»، ناراحت نشوى.
۳ - بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه اگر خدا بخواهد قلب تو را با داروى صبر قوى مى كند تا در برابر آزار مشركان از پاى در نيايى. و اگر مى گويند «او، مفترى و ساحر است»، ناراحت نشوى.
اين سه وجه خالى از ضعف نيستند.
اين سه وجه خالى از ضعف نيستند.


خط ۸۰: خط ۸۱:
«'''وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السيِّئَاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ'''»:
«'''وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السيِّئَاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ'''»:


وقتى گفته مى شود: «قبل منه» و «قبل عنه» هر دو به يك معنا است. در كشاف گفته: وقتى گفته مى شود: «قبلت منه الشئ» و «قبلت عنه» اين تفاوت بين آن دو هست كه در اولى آن چيز را مبدأ قبول خود و منشأ آن قرار داده، و در دومى آن شئ را از وى عزل و جدا كرده. اين بود گفتار زمخشرى.
وقتى گفته مى شود: «قَبِلَ مِنهُ» و «قَبِلَ عَنهُ» هر دو به يك معنا است. در كشاف گفته: وقتى گفته مى شود: «قَبِلتُ مِنهُ الشَّئ» و «قَبِلتُ عَنهُ»، اين تفاوت بين آن دو هست كه در اولى، آن چيز را مبدأ قبول خود و منشأ آن قرار داده، و در دومى، آن شئ را از وى عزل و جدا كرده. اين بود گفتار زمخشرى.


و در اين كه فرمود: «و يعلم ما تفعلون» تحريكى است بر توبه و هشدارى است از ارتكاب گناهان. و معناى تحت اللفظى آن روشن است.
و در اين كه فرمود: «وَ يَعلَمُ مَا تَفعَلُونَ»، تحريكى است بر توبه و هشدارى است از ارتكاب گناهان. و معناى تحت اللفظى آن روشن است.


«'''وَ يَستَجِيبُ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ وَ يَزِيدُهُم مِّن فَضلِهِ وَ الْكَافِرُونَ لهَُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ'''»:
«'''وَ يَستَجِيبُ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحَاتِ وَ يَزِيدُهُم مِّن فَضلِهِ وَ الْكَافِرُونَ لهَُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ'''»:


فاعل كلمه ((يستجيب (( ضميرى است كه به خداى تعالى برمى گردد، و جمله ((الذين آمنوا...(( به طورى كه گفته اند در جاى مفعول نشسته و حرف جر آن حذف شده ، و تقديرش ((يستجيب اللّه للذين آمنوا(( است ، يعنى : خداى تعالى مستجاب مى كند براى كسانى كه ايمان آورده اند. بعضى گفته اند: فاعل آن كلمه ((الذين (( است ، ولى اين از سياق آيه بعيد است .
فاعل كلمۀ «يَستَجِيبُ»، ضميرى است كه به خداى تعالى بر مى گردد، و جملۀ «الَّذِينَ آمَنُوا...» - به طورى كه گفته اند - در جاى مفعول نشسته و حرف جر آن حذف شده، و تقديرش: «يَستَجِيبُ اللّهُ لِلّذِينَ آمَنُوا» است. يعنى: خداى تعالى، مستجاب مى كند براى كسانى كه ايمان آورده اند. بعضى گفته اند: فاعل آن كلمۀ «الّذِينَ» است، ولى اين از سياق آيه بعيد است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۳ </center>
كلمه ((استجابت (( به معناى اجابت دعا است ، و چون عبادت خود نوعى دعوت و خواندن خداى تعالى است ، لذا از قبول عبادت آنان تعبير به ((استجابت (( كرده ، به دليل اينكه دنبالش فرموده : ((و يزيدهم من فضله (( چون ظاهر اين جمله آن است كه منظور از زيادتر كردن فضل خدا، زيادتر كردن ثواب باشد. و همچنين از اينكه در مقابل استجابت مؤ منين فرموده : ((و كافران عذابى شديد دارند(( اين معنا استفاده مى شود.
كلمۀ «استجابت»، به معناى اجابت دعا است، و چون عبادت، خود نوعى دعوت و خواندن خداى تعالى است، لذا از قبول عبادت آنان تعبير به «استجابت» كرده، به دليل اين كه دنبالش فرموده: «وَ يَزِيدُهُم مِن فَضلِهِ». چون ظاهر اين جمله آن است كه: منظور از زيادتر كردن فضل خدا، زيادتر كردن ثواب باشد. و همچنين از اين كه در مقابل استجابت مؤمنان فرموده: «و كافران عذابى شديد دارند»، اين معنا استفاده مى شود.


بعضى هم گفته اند: مراد اين است كه هر وقت او را بخوانند خداى تعالى دعايشان را مستجاب مى كند، و هر وقت حاجتى بخواهند مى دهد، و زيادتر از خواسته شان را هم مى دهد. ولى اين معنا هم از سياق آيه بعيد است ؛ و هم اينكه استجابت دعا را مخصوص مؤ منين مى سازد، در حالى كه مخصوص مؤ منين نيست .
بعضى هم گفته اند: مراد اين است كه هر وقت او را بخوانند، خداى تعالى دعايشان را مستجاب مى كند، و هر وقت حاجتى بخواهند، مى دهد، و زيادتر از خواسته شان را هم مى دهد. ولى اين معنا، هم از سياق آيه بعيد است؛ و هم اين كه استجابت دعا را مخصوص مؤمنان مى سازد، در حالى كه مخصوص مؤمنان نيست.


<span id='link55'><span>
<span id='link55'><span>