تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
در تفسير قمى، در ذيل آيه شريفه «هُوَ الَّذِى أخرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن أهلِ الكِتَابِ مِن دِيَارِهِم» گفته: سبب نزول اين آيه چنين بود كه: در مدينه، سه طايفه و دودمان از يهوديان زندگى مى كردند.
در تفسير قمى، در ذيل آيه شريفه «هُوَ الَّذِى أخرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن أهلِ الكِتَابِ مِن دِيَارِهِم» گفته: سبب نزول اين آيه چنين بود كه: در مدينه، سه طايفه و دودمان از يهوديان زندگى مى كردند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۵۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۵۹ </center>
يكى بنى النضير بود، و يكى بنى قريظه، و يكى بنى قينقاع. و اين سه طايفه با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، عهدى داشتند كه تا مدتى مورد احترام بود، و بعدا يهوديان آن عهد را شكستند.
يكى «بنى النضير» بود، و يكى «بنى قُرَيظه»، و يكى «بنى قَينُقَاع». و اين سه طايفه با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، عهدى داشتند كه تا مدتى مورد احترام بود، و بعدا يهوديان آن عهد را شكستند.


و سبب اين عهدشكنى در بنى النضير، این بود كه مردى از اصحاب آن جناب، دو نفر را ترور كرده بود و قرار شد كه به صاحبان خون، ديه و خونبها بپردازند. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، به ميان بنى النضير آمد تا از آنان مقدارى پول براى اين منظور قرض كند. در بين افراد بنى النضير، «كعب بن اشرف» بود كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» بر وى در آمد.  
و سبب اين عهدشكنى در بنى النضير، این بود كه مردى از اصحاب آن جناب، دو نفر را ترور كرده بود و قرار شد كه به صاحبان خون، ديه و خونبها بپردازند. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، به ميان بنى النضير آمد تا از آنان مقدارى پول براى اين منظور قرض كند. در بين افراد بنى النضير، «كعب بن اشرف» بود كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» بر وى در آمد.  
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
يهوديان وقتى چنين ديدند، گفتند: اى محمّد! ما حاضريم از سرزمين تو بيرون شويم، به شرطى كه اموال ما را به ما بدهى. حضرت فرمود: اين كار را نمى كنم، وليكن به شما اجازه مى دهم از اموالتان آن مقدار را كه شتران شما حمل كند، با خود ببريد. يهوديان قبول نكردند، و چند روزى هم ماندند. آنگاه گفتند: مى رويم، و به مقدار بار شتران از اموال خود مى بريم. فرمود: نه بايد برويد و هيچ چيز با خود نبريد. هر كس از شما را ببينيم كه با خود چيزى مى برد، او را خواهيم كشت.
يهوديان وقتى چنين ديدند، گفتند: اى محمّد! ما حاضريم از سرزمين تو بيرون شويم، به شرطى كه اموال ما را به ما بدهى. حضرت فرمود: اين كار را نمى كنم، وليكن به شما اجازه مى دهم از اموالتان آن مقدار را كه شتران شما حمل كند، با خود ببريد. يهوديان قبول نكردند، و چند روزى هم ماندند. آنگاه گفتند: مى رويم، و به مقدار بار شتران از اموال خود مى بريم. فرمود: نه بايد برويد و هيچ چيز با خود نبريد. هر كس از شما را ببينيم كه با خود چيزى مى برد، او را خواهيم كشت.


يهوديان از قلعه هاى خود بيرون شده، جمعى از ايشان به فدك، و جمعى به وادى القرى، و گروهى به شام رفتند. در اين باره بود كه آيات زير نازل شد: «هُوَ الَّذِى أخرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا... فَإنَّ اللّهَ شَدِيدُ العِقَاب». و درباره اعتراضى كه يهوديان به آن جناب در مورد قطع اشجار كرده بودند، فرمود: «مَا قَطَعتُم مِن لِينَةٍ أو تَرَكتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإذنِ اللّه... رَبَّنَا إنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ».
يهوديان از قلعه هاى خود بيرون شده، جمعى از ايشان به فدك، و جمعى به وادى القرى، و گروهى به شام رفتند. در اين باره بود كه آيات زير نازل شد: «هُوَ الَّذِى أخرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا... فَإنَّ اللّهَ شَدِيدُ العِقَاب».  
 
و درباره اعتراضى كه يهوديان به آن جناب در مورد قطع اشجار كرده بودند، فرمود: «مَا قَطَعتُم مِن لِينَةٍ أو تَرَكتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإذنِ اللّه... رَبَّنَا إنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ».


و درباره عبداللّه بن اُبَى و همفكرانش، اين آيه نازل شد: «أَلَم تَرَ إلَى الَّذِينَ نَافَقُوا... ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ».  
و درباره عبداللّه بن اُبَى و همفكرانش، اين آيه نازل شد: «أَلَم تَرَ إلَى الَّذِينَ نَافَقُوا... ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ».  
خط ۱۴۶: خط ۱۴۸:
يهوديان به اذرعات شام، و به اريحا رفتند، مگر دو خانواده از آنان. يكى خانواده ابى الحقيق، و يكى خانواده حىّ بن اخطب، كه به خيبر رفتند. و طايفه اى هم خود را به حيره رساندند.
يهوديان به اذرعات شام، و به اريحا رفتند، مگر دو خانواده از آنان. يكى خانواده ابى الحقيق، و يكى خانواده حىّ بن اخطب، كه به خيبر رفتند. و طايفه اى هم خود را به حيره رساندند.


و نيز در همان كتاب، از محمد بن مسلمه روايت آورده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»،
و نيز در همان كتاب، از محمد بن مسلمه روايت آورده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۶۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۶۱ </center>
مرا به سوى طايفه بنى النضير فرستاد و دستور داد تا به ايشان سه شب مهلت دهم تا در اين سه شب، از سرزمين خود كوچ كنند.
و سلّم»، مرا به سوى طايفه بنى النضير فرستاد و دستور داد تا به ايشان سه شب مهلت دهم تا در اين سه شب، از سرزمين خود كوچ كنند.


و نيز از محمد بن اسحاق روايت آورده كه گفت: بيرون كردن بنى النضير از قلعه هايشان، بعد از مراجعت رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» از جنگ «اُحُد» اتفاق افتاد. و فتح بنى قريظه، بعد از مراجعتش از جنگ احزاب رُخ داد. ولى نظر زهرى اين است كه اخراج بنى النضير شش ماه بعد از واقعۀ بدر، و زمانى اتفاق افتاد كه هنوز جنگ اُحُد واقع نشده بود.  
و نيز از محمد بن اسحاق روايت آورده كه گفت: بيرون كردن بنى النضير از قلعه هايشان، بعد از مراجعت رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» از جنگ «اُحُد» اتفاق افتاد. و فتح بنى قريظه، بعد از مراجعتش از جنگ «احزاب» رُخ داد. ولى نظر زهرى اين است كه اخراج بنى النضير شش ماه بعد از واقعۀ بدر، و زمانى اتفاق افتاد كه هنوز جنگ اُحُد واقع نشده بود.  


باز از ابن عباس روايت كرده كه گفت: آيه شريفه «مَا أفَاءَ اللّهُ عَلى رَسُولِهِ مِن أهلِ القُرى...»، درباره اموال كفار «اهل قرى» نازل شد. و اهل قُرى عبارت بودند از: «بنى النضير» و «بنى قريظه» كه در مدينه بودند، و «اهل فدك» كه سرزمينى در سه ميلى مدينه، و «اهل خيب»ر و دهات «عرينه» و «ينبع» كه خداى تعالى اختيار اموال اينان را به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» سپرد، تا به هر نحوى كه خواست در آن حكم كند، و خبر داد كه تمامى اين اموال، مِلك شخصى اوست. و لذا عده اى اعتراض كردند كه چرا اين اموال را تقسيم نمى كند، در پاسخشان آيه مذكور نازل شد.
باز از ابن عباس روايت كرده كه گفت: آيه شريفه «مَا أفَاءَ اللّهُ عَلى رَسُولِهِ مِن أهلِ القُرى...»، درباره اموال كفار «اهل قرى» نازل شد. و اهل قُرى عبارت بودند از: «بنى النضير» و «بنى قريظه» كه در مدينه بودند، و «اهل فدك» كه سرزمينى در سه ميلى مدينه، و «اهل خيبر» و دهات «عرينه» و «ينبع» كه خداى تعالى اختيار اموال اينان را به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» سپرد، تا به هر نحوى كه خواست در آن حكم كند، و خبر داد كه تمامى اين اموال، مِلك شخصى اوست. و لذا عده اى اعتراض كردند كه چرا اين اموال را تقسيم نمى كند، در پاسخشان آيه مذكور نازل شد.


<span id='link239'><span>
<span id='link239'><span>