تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۰: خط ۲۰:
<span id='link22'><span>
<span id='link22'><span>


==سبب ضلالت و طغيان كافران و غفلت ورزيدنشان از خداى تعالى ==
==سبب ضلالت و طغيان كافران و غفلت شان از خداى تعالى ==
و در اين آيه علت اينكه منكرين معاد به ضلالت و غى خود ادامه مى دهند بيان شده ، و خصوصيات آن سبب ذكر شده ، و آن اين است كه اينگونه افراد مثلشان مثل انسانى است كه گرفتار بلاء و ضرى جانكاه شده ، و به خاطر اين گرفتارى خداى تعالى را مى خواند، و يكسره ،
و در اين آيه علت اينكه منكرين معاد به ضلالت و غى خود ادامه مى دهند بيان شده ، و خصوصيات آن سبب ذكر شده ، و آن اين است كه اينگونه افراد مثلشان مثل انسانى است كه گرفتار بلاء و ضرى جانكاه شده ، و به خاطر اين گرفتارى خداى تعالى را مى خواند، و يكسره، اى خدا اى خدا مى كند، و اصرار مى ورزد تا آنكه خدا گرفتاريش را - كه به خاطر رفع آن خدا خدا مى كرد - برطرف سازد، و ناگهان دنبال همان نافرمانيها كه قبلا داشت بگيرد، و فراموش كند كه همو بود كه آن همه خدا خدا مى كرد، همچنانكه علت اين فراموشى اين است كه بعد از نجات از گرفتارى شيطان گناهان و شهوات را در نظر او جلوه مى دهد آنچنانكه ياد آن شهوات جاى خالى در دل او براى ياد خدا باقى نمى گذارد، و خدا را بعد از مدتها خدا خدا كردن از يادش مى برد.
اى خدا اى خدا مى كند، و اصرار مى ورزد تا آنكه خدا گرفتاريش را - كه به خاطر رفع آن خدا خدا مى كرد - برطرف سازد، و ناگهان دنبال همان نافرمانيها كه قبلا داشت بگيرد، و فراموش كند كه همو بود كه آن همه خدا خدا مى كرد، همچنانكه علت اين فراموشى اين است كه بعد از نجات از گرفتارى شيطان گناهان و شهوات را در نظر او جلوه مى دهد آنچنانكه ياد آن شهوات جاى خالى در دل او براى ياد خدا باقى نمى گذارد، و خدا را بعد از مدتها خدا خدا كردن از يادش مى برد.
 
همچنين اين اسرافگران و منكرين معاد علت انكارشان اين است كه شيطان اعمال زشت آنان را در نظر آنان زينت داده ، در نتيجه دلهايشان به سوى آن اعمال كشيده شد، بطورى كه جائى براى ياد خدا در آن نماند، و قهرا خدا از يادشان رفت ، و با اينكه خداى تعالى با فرستادن رسولان پيشين و با معجزاتى روشن مقام خود را به آنان يادآورى كرد و توجهشان داد به اينكه اقوام پيشين را به جرم اينكه ايمان نياوردند و به جرم اينكه ظلم كردند هلاكشان ساخت مع ذلك ايمان نياوردند، و اين سنتى است از خداى تعالى كه مردم مجرم را اين طور جزاء مى دهد
همچنين اين اسرافگران و منكرين معاد علت انكارشان اين است كه شيطان اعمال زشت آنان را در نظر آنان زينت داده ، در نتيجه دلهايشان به سوى آن اعمال كشيده شد، بطورى كه جائى براى ياد خدا در آن نماند، و قهرا خدا از يادشان رفت ، و با اينكه خداى تعالى با فرستادن رسولان پيشين و با معجزاتى روشن مقام خود را به آنان يادآورى كرد و توجهشان داد به اينكه اقوام پيشين را به جرم اينكه ايمان نياوردند و به جرم اينكه ظلم كردند هلاكشان ساخت مع ذلك ايمان نياوردند، و اين سنتى است از خداى تعالى كه مردم مجرم را اين طور جزاء مى دهد
از اينجا روشن مى شود كه آيه بعدى از جمله «'''و لقد اهلكنا القرون من قبلكم ...'''» متمم بيان اين آيه است ، كه مى فرمايد: «'''و اذا مس ‍ الانسان الضر دعانا...'''»
از اينجا روشن مى شود كه آيه بعدى از جمله «'''و لقد اهلكنا القرون من قبلكم ...'''» متمم بيان اين آيه است ، كه مى فرمايد: «'''و اذا مس ‍ الانسان الضر دعانا...'''»
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ...
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ...
معناى اين جمله از بيان سابق روشن گرديد. مطلبى كه مانده اين است كه در اين آيه التفاتى از غيبت به خطاب به كار رفته ، قبلا انسانها غايب فرض شده بودند و در اين جمله مخاطب قرار گرفته اند، و گويا نكته اين التفات تشديد در انذار است ، چون انذار و تهديد به صورت مستقيم اثر بيشترى از تهديد در پشت سر دارد.
معناى اين جمله از بيان سابق روشن گرديد. مطلبى كه مانده اين است كه در اين آيه التفاتى از غيبت به خطاب به كار رفته ، قبلا انسانها غايب فرض شده بودند و در اين جمله مخاطب قرار گرفته اند، و گويا نكته اين التفات تشديد در انذار است ، چون انذار و تهديد به صورت مستقيم اثر بيشترى از تهديد در پشت سر دارد.
سپس التفاتى ديگر در جمله «'''كذلك نجزى القوم المجرمين '''» به كار رفته ، چون روى سخن را كه تا اينجا با مجرمين بود از مجرمين برگردانيده متوجه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) كرده ، و فرموده : ما مجرمين را اين طور سزا مى دهيم . و نكته اين التفات اين است كه خواسته است خبر از سنت الهى در هلاكت مجرمين را به كسى بدهد كه اهل فهم آن است ، و او رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) است كه هم اين خبر را مى فهمد و هم به صدق آن ايمان دارد، نه آن مردم مجرم كه ايمانى به آن ندارند، چون اگر ايمان مى داشتند به آن كفر نمى ورزيدند. اين نكته در جمله «'''و لقد اهلكنا القرون من قبلكم ... و جاءتهم رسلهم '''» در كار نبود، چون اين جمله از يك ماجراى تاريخى خبر مى دهد كه اگر مخاطبين ، آن را تصديق نمى كردند به جائى بر نمى خورد.
 
سپس التفاتى ديگر در جمله «'''كذلك نجزى القوم المجرمين '''» به كار رفته ، چون روى سخن را كه تا اينجا با مجرمين بود از مجرمين برگردانيده متوجه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) كرده ، و فرموده: ما مجرمين را اين طور سزا مى دهيم . و نكته اين التفات اين است كه خواسته است خبر از سنت الهى در هلاكت مجرمين را به كسى بدهد كه اهل فهم آن است ، و او رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) است كه هم اين خبر را مى فهمد و هم به صدق آن ايمان دارد، نه آن مردم مجرم كه ايمانى به آن ندارند، چون اگر ايمان مى داشتند به آن كفر نمى ورزيدند. اين نكته در جمله «'''و لقد اهلكنا القرون من قبلكم ... و جاءتهم رسلهم '''» در كار نبود، چون اين جمله از يك ماجراى تاريخى خبر مى دهد كه اگر مخاطبين ، آن را تصديق نمى كردند به جائى بر نمى خورد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۰ </center>
ثمَّ جَعَلْنَكُمْ خَلَئف فى الاَرْضِ مِن بَعْدِهِمْ لِنَنظرَ كَيْف تَعْمَلُونَ
ثمَّ جَعَلْنَكُمْ خَلَئف فى الاَرْضِ مِن بَعْدِهِمْ لِنَنظرَ كَيْف تَعْمَلُونَ
معناى اين جمله روشن است ، مطلبى كه در اين جمله بايد گفته شود اين است كه سنت امتحان و ابتلاء سنتى است عمومى كه خواه ناخواه جارى خواهد شد.
معناى اين جمله روشن است ، مطلبى كه در اين جمله بايد گفته شود اين است كه سنت امتحان و ابتلاء سنتى است عمومى كه خواه ناخواه جارى خواهد شد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۱ </center>
<span id='link23'><span>
<span id='link23'><span>
==آيات ۲۵ - ۱۵، سوره يونس ==
==آيات ۲۵ - ۱۵، سوره يونس ==
وَ إِذَا تُتْلى عَلَيْهِمْ ءَايَاتُنَا بَيِّنَتٍ قَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْءَانٍ غَيرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لى أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاى نَفْسى إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا يُوحَى إِلىَّ إِنى أَخَاف إِنْ عَصيْت رَبى عَذَاب يَوْمٍ عَظِيمٍ(۱۵)
وَ إِذَا تُتْلى عَلَيْهِمْ ءَايَاتُنَا بَيِّنَتٍ قَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْءَانٍ غَيرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لى أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاى نَفْسى إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا يُوحَى إِلىَّ إِنى أَخَاف إِنْ عَصيْت رَبى عَذَاب يَوْمٍ عَظِيمٍ(۱۵)