تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۵: خط ۲۵:
<span id='link163'><span>
<span id='link163'><span>


==با عينك مادى معنويات و ماوراى طبيعت را نمى توان ديد ==
==با عينك مادى، معنويات و ماوراى طبيعت را نمى توان ديد ==
آنچه در اينجا ميتوانيم بگوئيم ، اين استكه كتابهاى آسمانى ، و بياناتيكه از پيغمبران بما رسيده ، بهيچ وجه با اين تفسيريكه آقايان كرده اند، حتى كمترين سازش و تناسب را ندارد.
آنچه در اين جا می توانيم بگویيم، اين است كه: كتاب هاى آسمانى، و بياناتی كه از پيغمبران به ما رسيده، به هيچ وجه با اين تفسيری كه آقايان كرده اند، حتى كمترين سازش و تناسب را ندارد.
خواهيد گفت : آخر صاحبان اين نظريه ها، باصطلاح دانشمندند، و همانهايند كه مو را از ماست مى كشند، چطور ممكن است حقيقت دين و حقانيت آورندگان اديانرا نفهمند؟ ! در پاسخ مى گوئيم : عينك انسان بهر رنگ كه باشد، موجودات را بآن رنگ بآدمى نشان ميدهد، و دانشمندان مادى همه چيز را با عينك ماديت مى بينند، و چون خودشان هم مادى و فريفته مادياتند، لذا در نظر آنان معنويات و ماوراى طبيعت مفهوم ندارد، و هر چه از حقائق دين كه برتر از ماده اند بگوششان بخورد تا سطح ماديت پائينش آورده ، معناى مادى جامدى برايش درست مى كنند، (عينا مانند كودك خاك نشين ، كه عاليترين شيرينى را تا با كثافت آغشته نكند نميخورد).
 
خواهيد گفت: آخر صاحبان اين نظريه ها، به اصطلاح دانشمندند و همان هايند كه مو را از ماست مى كشند، چطور ممكن است حقيقت دين و حقانيت آورندگان اديان را نفهمند؟!  
 
در پاسخ مى گویيم: عينك انسان به هر رنگ كه باشد، موجودات را به آن رنگ به آدمى نشان می دهد. و دانشمندان مادى، همه چيز را با عينك مادّيت مى بينند. و چون خودشان هم مادى و فريفتۀ ماديات اند، لذا در نظر آنان معنويّات و ماوراى طبيعت مفهوم ندارد. و هرچه از حقائق دين كه برتر از ماده اند، به گوششان بخورد تا سطح مادّيت پایينش آورده، معناى مادى جامدى برايش درست مى كنند. (عينا مانند كودك خاك نشين، كه عالی ترين شيرينى را تا با كثافت آغشته نكند، نمی خورد).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۳۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۳۷ </center>
البته آنچه از آقايان شنيدى ، در حقيقت تطور جديدى است ، كه يك فرضيه قديمى بخود گرفته ، چون در قديم نيز اشخاصى بودند كه تمامى حقائق دينى را بامورى مادى تفسير مى كردند، با اين تفاوت ، كه آنها مى گفتند: اين حقائق مادى در عين اينكه مادى هستند، از حس ما غايبند، عرش ، و كرسى ، و لوح ، و قلم ، و ملائكه ، و امثال آن ، همه مادى هستند، ولكن دست حس و تجربه ما بآنها نميرسد.
البتّه آنچه از آقايان شنيدى، در حقيقت تطوّر جديدى است كه يك فرضيه قديمى به خود گرفته. چون در قديم نيز اشخاصى بودند كه تمامى حقایق دينى را به امورى مادّى تفسير مى كردند. با اين تفاوت، كه آن ها مى گفتند: اين حقایق مادّى - در عين اين كه مادى هستند - از حس ما غايب اند. عرش و كرسى، و لوح و قلم، و ملائكه و امثال آن، همه مادى هستند، ولیكن دست حس و تجربه ما به آنها نمی رسد.
اين فرضيه در قديم بود، لكن بعد از آنكه قلمرو علوم طبيعى توسعه يافت ، و اساس همه بحث ها حس و تجربه شد، اهل دانش ناگزير حقائق نامبرده را بعنوان امورى مادى انكار كردند، چون نه تنها با چشم معمولى ديده نميشدند، حتى با چشم مسلح به تلسكوپ و امثال آن نيز محسوس نبودند، و براى اينكه يكسره زيراب آنها را نزنند، و هتك حرمت دين نكنند، و نيز علم قطعى خود را مخدوش نسازند، حقائق نامبرده را بامورى مادى برگردانيدند.
 
اين فرضيه در قديم بود، لیكن بعد از آن كه قلمرو علوم طبيعى توسعه يافت، و اساس همه بحث ها حس و تجربه شد، اهل دانش، ناگزير حقایق نامبرده را به عنوان امورى مادى انكار كردند. چون نه تنها با چشم معمولى ديده نمی شدند، حتى با چشم مسلّح به تلسكوپ و امثال آن نيز، محسوس نبودند. و براى اين كه يكسره زيراب آن ها را نزنند و هتك حرمت دين نكنند، و نيز علم قطعى خود را مخدوش نسازند؛ حقایق نامبرده را به امورى مادى برگردانيدند.
<span id='link164'><span>
<span id='link164'><span>
==ديدگاه دو گروه از اهل علم درباره حقايق نامبرده ==
==ديدگاه دو گروه از اهل علم درباره حقايق نامبرده ==
و اين دو طائفه از اهل علم ، يكى ياغى ، و ديگرى طاغيند، دسته اول كه از قدماى متكلمين ، يعنى دارندگان علم كلامند، از بيانات دينى آنچه را كه بايد بفهمند فهميده بودند، چون بيانات دينى مجازگوئى نكرده ، ولى برخلاف فهم و وجدان خود، تمامى مصاديق آن بيانات را امورى مادى محض دانستند، وقتى از ايشان پرسيده شد: آخر اين عرش ‍ مادى و كرسى ، و بهشت و دوزخ و لوح و قلم مادى ك جايند كه ديده نميشوند؟ در پاسخ گفتند: اينها مادياتى غايب از حسند، در حاليكه واقع مطلب برخلاف آن بود.
و اين دو طائفه از اهل علم ، يكى ياغى ، و ديگرى طاغيند، دسته اول كه از قدماى متكلمين ، يعنى دارندگان علم كلامند، از بيانات دينى آنچه را كه بايد بفهمند فهميده بودند، چون بيانات دينى مجازگوئى نكرده ، ولى برخلاف فهم و وجدان خود، تمامى مصاديق آن بيانات را امورى مادى محض دانستند، وقتى از ايشان پرسيده شد: آخر اين عرش ‍ مادى و كرسى ، و بهشت و دوزخ و لوح و قلم مادى ك جايند كه ديده نميشوند؟ در پاسخ گفتند: اينها مادياتى غايب از حسند، در حاليكه واقع مطلب برخلاف آن بود.