گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
<span id='link161'><span>
<span id='link161'><span>


==انحراف جمعى از اهل علم معاصر با تفسير مادى حقائق دينى و از آنجمله معجزه ==
==انحراف جمعى از اهل علم معاصر با تفسير مادى حقایق دينى و از آن جمله معجزه ==
ولى متاسفانه جمعى از اهل علم معاصر، در همين جا منحرف شده اند، و همانطور كه در سابق نيز اشاره كرده ايم ، گفته اند: اساس معارف الهى و حقايق دينى بر اصالت ماده و تحول و تكامل آنست ، چون اساس علوم طبيعى بر همان است ، در نتيجه تمامى ادراك هاى انسانى را در خواص ماده دانسته اند، كه ماده دماغ ، آنرا ترشح ميدهد، و نيز گفته اند: تمامى غايات وجودى و همه كمالات حقيقى ، چه افراد براى درك آن تلاش كنند، و چه اجتماعات ، همه و همه مادى است . و در دنبال اين دعوى بدون دليل خود نتيجه گرفته اند: كه پس نبوت هم يك نوع نبوغ فكرى ، و صفاى ذهنى است ، كه دارنده آن كه ما او را پيغمبر مى ناميم بوسيله اين سرمايه كمالات اجتماعى قوم خود را هدف همت قرار ميدهد، و باين صراط مى افتد، كه قوم خويش را از ورطه وحشيت و بربريت بساحت حضارت و تمدن برساند، و از عقائد و آرائى كه از نسلهاى گذشته بارث برده ، آنچه را كه قابل انطباق با مقتضيات عصر و محيط زندگى خودش ‍ هست ، منطبق مى كند، و بر همين اساس قوانين اجتماعى و كليات عملى بر ايشان تشريع نموده ، با آن اصول و قوانين اعمال حياتى آنان را اصلاح مى كند، و براى تتميم آن ، احكام ، و امورى عبادى نيز جعل مى كند، تا بوسيله آن عبادتها خصوصيات روحى آنانرا نيز حفظ كرده باشد، چون جامعه صالح و مدينه فاضله جز با داشتن چنين مراسمى درست نمى شود.
ولى متأسفانه جمعى از اهل علم معاصر، در همين جا منحرف شده اند، و همان طور كه در سابق نيز اشاره كرده ايم، گفته اند: اساس معارف الهى و حقايق دينى بر اصالت ماده و تحول و تكامل آن است.  چون اساس علوم طبيعى بر همان است، در نتيجه تمامى ادراك هاى انسانى را در خواص ماده دانسته اند، كه ماده دماغ، آن را ترشح می دهد.
 
و نيز گفته اند: تمامى غايات وجودى و همه كمالات حقيقى، چه افراد براى درك آن تلاش كنند و چه اجتماعات، همه و همه مادى است. و در دنبال اين دعوى بدون دليل خود نتيجه گرفته اند كه:  
 
پس نبوّت هم يك نوع نبوغ فكرى، و صفاى ذهنى است، كه دارندۀ آن - كه ما او را پيغمبر مى ناميم - به وسيله اين سرمايه، كمالات اجتماعى قوم خود را هدف همّت قرار می دهد، و به اين صراط مى افتد كه قوم خويش را، از ورطۀ وحشيّت و بربريّت به ساحت حضارت و تمدن برساند، و از عقاید و آرایى كه از نسل هاى گذشته به ارث برده، آنچه را كه قابل انطباق با مقتضيات عصر و محيط زندگى خودش ‍ هست، منطبق مى كند، و بر همين اساس، قوانين اجتماعى و كليّات عملى بر ايشان تشريع نموده، با آن اصول و قوانين اعمال حياتى آنان را اصلاح مى كند، و براى تتميم آن، احكام و امورى عبادى نيز جعل مى كند، تا به وسيله آن عبادت ها، خصوصيات روحى آنان را نيز حفظ كرده باشد. چون جامعه صالح و مدينه فاضله، جز با داشتن چنين مراسمى درست نمى شود.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۲}}
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۲}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۱۴٬۴۴۷

ویرایش