تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۸: خط ۱۸:
خواهى پرسيد: چرا خدا منزه از حمد حامدان است؟ و چرا نخست تسبيح را از ايشان حكايت كرده؟ مي گویيم: براى اين كه غير خدای تعالى، هيچ موجودى به افعال جميل او، و به جمال و كمال افعالش احاطه ندارد، همچنان كه به جميل صفاتش و اسماءش كه جمال افعالش ناشى از جمال آن صفات و اسماء است، احاطه ندارد، همچنان كه خودش ‍ فرموده: «'''و لا يحيطون به علما'''»، (احاطه علمى به او ندارند).
خواهى پرسيد: چرا خدا منزه از حمد حامدان است؟ و چرا نخست تسبيح را از ايشان حكايت كرده؟ مي گویيم: براى اين كه غير خدای تعالى، هيچ موجودى به افعال جميل او، و به جمال و كمال افعالش احاطه ندارد، همچنان كه به جميل صفاتش و اسماءش كه جمال افعالش ناشى از جمال آن صفات و اسماء است، احاطه ندارد، همچنان كه خودش ‍ فرموده: «'''و لا يحيطون به علما'''»، (احاطه علمى به او ندارند).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۳ </center>
بنابراين، مخلوق خدا به هر وضعى كه او را بستايد، به همان مقدار به او و صفاتش احاطه يافته است و او را محدود به حدود آن صفات دانسته، و به آن تقدير اندازه گيرى كرده، و حال آن كه خدای تعالى محدود به هيچ حدى نيست. نه خودش و نه صفات و اسمائش؛ و نه جمال و كمال افعالش. پس اگر بخواهيم او را ستايشى صحيح و بى اشكال كرده باشيم، بايد قبلا او را منزه از تحديد و تقدير خود كنيم، و اعلام بداريم كه: پروردگارا! تو منزه از آنى كه به تحديد و تقدير فهم ما محدود شوى، همچنان كه خودش در اين باره فرموده: «'''ان اللّه يعلم و انتم لا تعلمون '''»، (خدا مى داند و شما نمى دانيد).
بنابراين، مخلوق خدا به هر وضعى كه او را بستايد، به همان مقدار به او و صفاتش احاطه يافته است و او را محدود به حدود آن صفات دانسته، و به آن تقدير اندازه گيرى كرده، و حال آن كه خدای تعالى محدود به هيچ حدى نيست. نه خودش و نه صفات و اسمائش؛ و نه جمال و كمال افعالش. پس اگر بخواهيم او را ستايشى صحيح و بى اشكال كرده باشيم، بايد قبلا او را منزه از تحديد و تقدير خود كنيم، و اعلام بداريم كه: پروردگارا! تو منزه از آنى كه به تحديد و تقدير فهم ما محدود شوى، همچنان كه خودش در اين باره فرموده: «'''إنّ اللّه يعلم و أنتم لا تعلمون '''»، (خدا مى داند و شما نمى دانيد).
اما مخلصين از بندگان او كه گفتيم: حمد آنان را در قرآن حكايت كرده، آنان حمد خود را حمد خدا، و وصف خود را وصف او قرار داده اند، براى اين كه خداوند ايشان را خالص براى خود كرده.
اما مخلصين از بندگان او كه گفتيم: حمد آنان را در قرآن حكايت كرده، آنان حمد خود را حمد خدا، و وصف خود را وصف او قرار داده اند، براى اين كه خداوند ايشان را خالص براى خود كرده.
پس روشن شد آنچه كه ادب بندگى اقتضا دارد، اين است كه: بنده خدا، پروردگار خود را به همان ثنائى ثنا گويد كه خودِ خدا، خود را به آن ستوده، و از آن تجاوز نكند. همچنان كه در حديث مورد اتفاق شيعه و سنى از رسول خدا (ص) رسيده كه در ثناى خود مى گفت: «'''لا احصى ثناء عليك، انت كما اثنيت على نفسك '''»: (پروردگارا! من ثناء تو را نمى توانم بشمارم، و بگويم، تو آن طورى كه بر خود ثنا كرده اى).
پس روشن شد آنچه كه ادب بندگى اقتضا دارد، اين است كه: بنده خدا، پروردگار خود را به همان ثنائى ثنا گويد كه خودِ خدا، خود را به آن ستوده، و از آن تجاوز نكند. همچنان كه در حديث مورد اتفاق شيعه و سنى از رسول خدا (ص) رسيده كه در ثناى خود مى گفت: «'''لا احصى ثناء عليك، أنت كما أثنيت على نفسك '''»: (پروردگارا! من ثناء تو را نمى توانم بشمارم، و بگويم، تو آن طورى كه بر خود ثنا كرده اى).
پس اين كه در آغاز سوره مورد بحث فرمود: «الحمد لله» تا به آخر، ادب عبوديت را مى آموزد و تعليم مى دهد كه: بنده او لايق آن نبود كه او را حمد گويد و فعلا كه مى گويد، به تعليم و اجازه خود او است. او دستور داده كه بنده اش بگويد.
پس اين كه در آغاز سوره مورد بحث فرمود: «الحمد لله» تا به آخر، ادب عبوديت را مى آموزد و تعليم مى دهد كه: بنده او لايق آن نبود كه او را حمد گويد و فعلا كه مى گويد، به تعليم و اجازه خود او است. او دستور داده كه بنده اش بگويد.