گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۷: خط ۵۷:
<span id='link51'><span>
<span id='link51'><span>


==ضلالت ، شركت و ظلم در خارج يك مصداق دارند ضلالت ، ==
==ضلالت ، شرك و ظلم در خارج يك مصداق دارند ضلالت ==
توضيح اينكه اولا بايد دانست كه هر ضلالتى شرك است ، همچنانكه عكسش نيز چنين است ، يعنى هر شركى ضلالت است ، بشهادت آيه «'''و من يتبدل الكفر بالايمان فقد ضل سواء السبيل '''»، كسيكه كفر را با ايمان عوض كند راه ميانه را گم كرده است )، و آيه : «'''ان لا تعبدوا الشيطان انه لكم عدو مبين ، و ان اعبدونى هذا صراط مستقيم ، و لقد اضل منكم جبلا كثيرا'''»، شيطانرا نپرستيد، كه دشمن آشكار شما است ، بلكه مرا بپرستيد، كه اين است صراط مستقيم ، در حاليكه او جمع كثيرى از شما را گمراه كرده )، كه آيه اولى كفر را ضلالت ، و دومى ضلالت را كفر و شرك ميداند، و قرآن شرك را ظلم ، و ظلم را شرك ميداند، از شيطان حكايت مى كند كه بعد از همه اضلالهايش ، و خيانت هايش ، در قيامت ميگويد: «'''انى كفرت بما اشركتمون من قبل ان الظالمين لهم عذاب اليم '''»، (من بانچه شما مى كرديد، و مرا شريك جرم ميساختيد، كفر مى ورزم و بيزارم ، براى اينكه ستمگران عذابى دردناك دارند)، و در اين كلام خود شرك را ظلم دانسته ، و در آيه : «'''الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولك لهم الامن ، و هم مهتدون '''»، (كسانيكه ايمان آورده ، و ايمان خود را آميخته با ظلم نكردند ايشان امنيت دارند، و راه را يافته اند)، ظلم را شرك و نقطه مقابل ايمان شمرده است ، چون اهتداء و ايمنى از ضلالت و يا عذاب را كه اثر ضلالت است مترتب برداشتن صفت ايمان و زايل گشتن صفت ظلم كرده است .
 
و كوتاه سخن آنكه ضلالت و شرك و ظلم در خارج يك مصداق دارند، و آنجا هم كه گفته ايم : هر يك از اين سه معرف ديگرى است ، و يا بوسيله ديگرى معرفى مى شود، منظورمان مصداق است ، نه مفهوم چون پر واضح است كه مفهوم ضلالت غير ظلم و شرك ، و از ظلم غير از آن دوى ديگر، و از شرك هم باز غير آن دو تاى ديگر است .
توضيح اين كه: اولا بايد دانست كه هر ضلالتى شرك است، همچنان كه عكسش نيز چنين است. يعنى هر شركى ضلالت است، به شهادت آيه: «'''و من يتبدّل الكفر بالإيمان فقد ضلّ سواء السبيل'''»: كسی كه كفر را با ايمان عوض كند، راه ميانه را گُم كرده است)، و آيه: «'''أن لا تعبدوا الشيطان إنّه لكم عدوّ مبين، و أن اعبدونى هذا صراط مستقيم، و لقد أضلّ منكم جبلّا كثيرا'''»: شيطان را نپرستيد، كه دشمن آشكار شما است، بلكه مرا بپرستيد، كه اين است صراط مستقيم، در حالی كه او جمع كثيرى از شما را گمراه كرده)، كه آيه اولى كفر را ضلالت و دومى، ضلالت را كفر و شرك می داند، و قرآن شرك را ظلم، و ظلم را شرك می داند. از شيطان حكايت مى كند كه بعد از همه اضلال ها و خيانت هايش، در قيامت می گويد: «'''إنّى كفرت بما اشركتمون من قبل إنّ الظالمين لهم عذاب أليم'''»: (من به آنچه شما مى كرديد و مرا شريك جرم می ساختيد، كفر مى ورزم و بيزارم، براى اين كه ستمگران عذابى دردناك دارند). و در اين كلام، خود شرك را ظلم دانسته، و در آيه: «'''الّذين آمنوا و لم يلبسوا إيمانهم بظلم أولئك لهم الأمن و هم مهتدون'''»: (كسانی كه ايمان آورده، و ايمان خود را آميخته با ظلم نكردند، ايشان امنيت دارند، و راه را يافته اند)، ظلم را شرك و نقطه مقابل ايمان شمرده است، چون اهتداء و ايمنى از ضلالت و يا عذاب را كه اثر ضلالت است، مترتب بر داشتن صفت ايمان و زايل گشتن صفت ظلم كرده است.
 
و كوتاه سخن آن كه: ضلالت و شرك و ظلم در خارج يك مصداق دارند، و آن جا هم كه گفته ايم: هر يك از اين سه معرّف ديگرى است، و يا به وسيله ديگرى معرفى مى شود، منظورمان مصداق است، نه مفهوم. چون پُر واضح است كه: مفهوم ضلالت، غير ظلم و شرك، و از ظلم غير از آن دوى ديگر، و از شرك هم باز غير آن دو تاى ديگر است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۴۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۴۸ </center>
<span id='link52'><span>
<span id='link52'><span>
==صراط مستقيم صراطى است كه هيچ يك از ضلالت ، شرك و ظلم در آن راه ندارد. ==
==صراط مستقيم صراطى است كه هيچ يك از ضلالت ، شرك و ظلم در آن راه ندارد. ==
حال كه اين معنى را دانستى معلوم شد: كه صراط مستقيم كه صراط غير گمراهان است ، صراطى است كه بهيچ وجه شرك و ظلم در آن راه ندارد، همچنانكه ضلالتى در آن راه نمى يابد، نه ضلالت در باطن ، و قلب ، از قبيل كفر و خاطرات ناشايست ، كه خدا از آن راضى نيست ، و نه در ظاهر اعضاء و اركان بدن ، چون معصيت و يا قصور در اطاعت ، كه هيچيك از اينها در آن صراط يافت نمى شود، و اين همانا حق توحيد علمى و عملى است ، و توحيد هم همين دو مرحله را دارد، ديگر شق سومى برايش نيست ، و بفرموده قرآن ، بعد از حق غير از ضلالت چه مى تواند باشد؟ آيه : (۸۲ - سوره انعام )، كه چند سطر قبل گذشت ، نيز بر همين معنا منطبق است ، كه در آن امنيت در طريق را اثبات نموده ، باهتداء تام و تمام وعده مى دهد، البته اينكه گفتيم وعده ميدهد، بر اساس آن نظريه ادبى است ، كه مى گويند اسم فاعل حقيقت در آينده است ، (دقت بفرمائيد) اين يك صفت بود از صف ات صراط مستقيم .
حال كه اين معنى را دانستى معلوم شد: كه صراط مستقيم كه صراط غير گمراهان است ، صراطى است كه بهيچ وجه شرك و ظلم در آن راه ندارد، همچنانكه ضلالتى در آن راه نمى يابد، نه ضلالت در باطن ، و قلب ، از قبيل كفر و خاطرات ناشايست ، كه خدا از آن راضى نيست ، و نه در ظاهر اعضاء و اركان بدن ، چون معصيت و يا قصور در اطاعت ، كه هيچيك از اينها در آن صراط يافت نمى شود، و اين همانا حق توحيد علمى و عملى است ، و توحيد هم همين دو مرحله را دارد، ديگر شق سومى برايش نيست ، و بفرموده قرآن ، بعد از حق غير از ضلالت چه مى تواند باشد؟ آيه : (۸۲ - سوره انعام )، كه چند سطر قبل گذشت ، نيز بر همين معنا منطبق است ، كه در آن امنيت در طريق را اثبات نموده ، باهتداء تام و تمام وعده مى دهد، البته اينكه گفتيم وعده ميدهد، بر اساس آن نظريه ادبى است ، كه مى گويند اسم فاعل حقيقت در آينده است ، (دقت بفرمائيد) اين يك صفت بود از صف ات صراط مستقيم .
۱۴٬۴۴۷

ویرایش