تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۶: خط ۱۶:
==روش تفسيرى طبقات اول و دوم مفسرين ==
==روش تفسيرى طبقات اول و دوم مفسرين ==
طبقه اول از مفسرين اسلام، جمعى از صحابه بودند، (كه البته مراد ما از صحابه غير على عليه السلام و ائمه اهل بيت عليهم السلامند. براى اين كه در باره آن حضرت سخنى جداگانه داريم، كه به زودى از نظر خواننده مى گذرد)، مانند ابن عباس، و عبد الله بن عمر، و ابى، و غير ايشان، كه دامن همت به كمر زده، و دنبال اين كار را گرفتند.
طبقه اول از مفسرين اسلام، جمعى از صحابه بودند، (كه البته مراد ما از صحابه غير على عليه السلام و ائمه اهل بيت عليهم السلامند. براى اين كه در باره آن حضرت سخنى جداگانه داريم، كه به زودى از نظر خواننده مى گذرد)، مانند ابن عباس، و عبد الله بن عمر، و ابى، و غير ايشان، كه دامن همت به كمر زده، و دنبال اين كار را گرفتند.
آن روز، بحث از قرآن از چارچوبه جهات ادبى آيات، و شأن نزول آن ها، و مختصرى استدلال به آيات براى توضيح آياتى ديگر، و اندكى تفسير به روايات وارده از رسول خدا(ص) در باب قصص و معارف مبدأ و معاد، و امثال آن تجاوز نمي كرد.
آن روز، بحث از قرآن از چارچوبه جهات ادبى آيات، و شأن نزول آن ها، و مختصرى استدلال به آيات براى توضيح آياتى ديگر، و اندكى تفسير به روايات وارده از رسول خدا(ص) در باب قصص و معارف مبدأ و معاد، و امثال آن تجاوز نمی كرد.
در مفسرين طبقه دوم، يعنى تابعين، چون مجاهد، و قتاده، و ابن ابى ليلى، و شعبى، و سدی و ديگران نيز كه در دو قرن اول هجرت بودند، جريان به همين منوال بود. ايشان هم چيزى به آنچه مفسرين طبقه اول، و صحابه، در طريقه تفسير سلوك كرده بودند، نيفزودند. تنها چيزى كه به آن اضافه كردند، اين بود كه بيشتر از گذشتگان در تفسير خود، روايت آوردند، (كه متأسفانه در بين آن روايات، احاديثى بود كه يهوديان جعل كرده، و در بين قصص و معارف مربوط به آغاز خلقت، و چگونگى ابتداء خلقت آسمان ها، و تكوين زمين، و درياها، و بهشت شداد، و خطاهاى انبياء و تحريف قرآن، و چيرهایى ديگر از اين قبيل دسيسه و داخل احاديث صحيح نمودند، و هم اكنون در پاره اى روايات تفسيرى و غير تفسيرى، از آن قبيل روايات ديده مى شود).
در مفسرين طبقه دوم، يعنى تابعين، چون مجاهد، و قتاده، و ابن ابى ليلى، و شعبى، و سدی و ديگران نيز كه در دو قرن اول هجرت بودند، جريان به همين منوال بود. ايشان هم چيزى به آنچه مفسرين طبقه اول، و صحابه، در طريقه تفسير سلوك كرده بودند، نيفزودند. تنها چيزى كه به آن اضافه كردند، اين بود كه بيشتر از گذشتگان در تفسير خود، روايت آوردند، (كه متأسفانه در بين آن روايات، احاديثى بود كه يهوديان جعل كرده، و در بين قصص و معارف مربوط به آغاز خلقت، و چگونگى ابتداء خلقت آسمان ها، و تكوين زمين، و درياها، و بهشت شداد، و خطاهاى انبياء و تحريف قرآن، و چيرهایى ديگر از اين قبيل دسيسه و داخل احاديث صحيح نمودند، و هم اكنون در پاره اى روايات تفسيرى و غير تفسيرى، از آن قبيل روايات ديده مى شود).
بعد از رسول خدا(ص) در عصر خلفا، فتوحات اسلامى شروع مى شود، و مسلمانان در بلاد فتح شده با فرقه هایى مختلف و امتهایى گونه گون، و با علماى اديان و مذاهب مختلف آشنا مي شوند، و اين خلطه و آميزش سبب مى شود بحث هاى كلامى در مسلمانان شايع شود.
بعد از رسول خدا(ص) در عصر خلفا، فتوحات اسلامى شروع مى شود، و مسلمانان در بلاد فتح شده با فرقه هایى مختلف و امتهایى گونه گون، و با علماى اديان و مذاهب مختلف آشنا مي شوند، و اين خلطه و آميزش سبب مى شود بحث هاى كلامى در مسلمانان شايع شود.
از سوى ديگر در اواخر سلطنت امويان و اوائل عباسيان، يعنى در اواخر قرن اول هجرت، فلسفه يونان به زبان عربى ترجمه شده، در بين علماى اسلام انتشار يافت، و همه جا مباحث عقلى ورد زبان ها و نقل مجالس علما شد. و از سوى سوم مقارن با انتشار بحثهاى فلسفى، مطالب عرفانى و صوفیگرى نيز در اسلام راه يافته، جمعى از مردم به آن تمايل نمودند، تا به جاى برهان و استدلال فقهى، حقايق و معارف دينى را از طريق مجاهده و رياضت هاى نفسانى دريابند.  
از سوى ديگر در اواخر سلطنت امويان و اوائل عباسيان، يعنى در اواخر قرن اول هجرت، فلسفه يونان به زبان عربى ترجمه شده، در بين علماى اسلام انتشار يافت، و همه جا مباحث عقلى ورد زبان ها و نقل مجالس علما شد.  
و از سوى سوم مقارن با انتشار بحث هاى فلسفى، مطالب عرفانى و صوفیگرى نيز در اسلام راه يافته، جمعى از مردم به آن تمايل نمودند، تا به جاى برهان و استدلال فقهى، حقايق و معارف دينى را از طريق مجاهده و رياضت هاى نفسانى دريابند.  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۹ </center>
و از سوى چهارم، جمعى از مردم سطحى به همان تعبد صرف كه در صدر اسلام نسبت به دستورات رسول خدا(ص) داشتند، باقى ماندند، و بدون اين كه كارى به عقل و فكر خود داشته باشند، در فهم آيات قرآن به احاديث اكتفا نموده، و در فهم معناى حديث هم هيچ گونه مداخله اى ننموده، به ظاهر آن ها تعبد مى كردند، و اگر هم احيانا بحثى از قرآن مى كردند، تنها از جهات ادبى آن بود و بس.  
و از سوى چهارم، جمعى از مردم سطحى به همان تعبد صرف كه در صدر اسلام نسبت به دستورات رسول خدا(ص) داشتند، باقى ماندند، و بدون اين كه كارى به عقل و فكر خود داشته باشند، در فهم آيات قرآن به احاديث اكتفا نموده، و در فهم معناى حديث هم هيچ گونه مداخله اى ننموده، به ظاهر آن ها تعبد مى كردند، و اگر هم احيانا بحثى از قرآن مى كردند، تنها از جهات ادبى آن بود و بس.